تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۵/۰۷ - ۱۷:۱۰ | کد خبر : 4969

عاشق این‌جا بود

در یادبود خاموشی یک‌ساله مدیا کاشیگر سهیلا عابدینی «ممکن است آخرالزمان بشود و آدم اصلا نفهمد. آخرالزمان مرگ نیست تا به زنده بودنت دلخوش باشی. زندگی را هیچ‌چیز نمی‌تواند بکُشد و آخرالزمان فقط ادامه زندگی در مطلق‌ترین بلاتکلیفی است.» این را از پشت جلد کتاب «آخرالزمان» مدیا کاشیگر که برایم امضا کرد، خواندم. مصاحبه تمام […]

در یادبود خاموشی یک‌ساله مدیا کاشیگر

سهیلا عابدینی

«ممکن است آخرالزمان بشود و آدم اصلا نفهمد. آخرالزمان مرگ نیست تا به زنده بودنت دلخوش باشی. زندگی را هیچ‌چیز نمی‌تواند بکُشد و آخرالزمان فقط ادامه زندگی در مطلق‌ترین بلاتکلیفی است.» این را از پشت جلد کتاب «آخرالزمان» مدیا کاشیگر که برایم امضا کرد، خواندم. مصاحبه تمام شده بود و بهار سال۹۶ بود. مدیا کاشیگر با سرفه‌های پیاپی از انبوه نوشته‌ها و کارهای آماده و کارهای در حال آماده‌سازی‌ می‌گفت که حالا او کار می‌کند و می‌نویسد بالاخره روزی بعد از مرگش چاپ می‌شوند. برای من این‌گونه کار کردن سخت و سرد ‌می‌آمد. این‌که کلامت را، دست‌هایت را، اندیشه‌هایت را و قلمت را می‌بویند مبادا که از سانسور گذشته باشی. مدیا کاشیگر و اندیشمندان و روشن‌فکران خوش‌مشربی که باقی‌اند، از شعر و قصه حرف می‌زنند، از زبان و ادب حرف می‌زنند. امید جمعی ما این است که بشود و بتوانند بگویند و بنویسند. در ادامه به بهانه اولین سالگرد مدیا کاشیگر با خانم منیژه عراقی‌زاده، همسر ایشان، گفت‌وگوی کوتاهی داشتیم درباره آثار زیر چاپ و آثار باقی‌مانده از این نویسنده و مترجم.

خانم عراقی‌زاده، بفرمایید چقدر از آثار آقای کاشیگر به‌ چاپ‌ سپرده‌‌شده است؟ آثاری که خودشان به ناشر داده باشند.
سه چهار تا آماده چاپ هستند. کاری از مالارمه، کاری از کامو «اسطوره سیسیفوس»، «پرهیب پری دریایی» کلود استبان. پیش یکی دو تا ناشر دیگر هم کار دارند.
تصمیم‌گیری در مورد آثار ایشان در خانواده بر عهده چه کسی است، شما یا فرزندان ایشان؟
همه باید تصمیم بگیرند. هنوز به عهده فرد خاصی گذاشته نشده.
آیا آثار نیمه‌کاره هم از ایشان باقی مانده؟ کاری که تمام نکرده باشند؟
بله، نمایشنامه هست. کاری هم از ژان ژنه هست. در کامپیوتر ایشان خیلی کار هست که ناتمام مانده. باید این‌ها را جمع کنیم تا ببینیم چه باید کرد. حالا هروقت وضعیت روحی من طوری بود که بتوانم متمرکز شوم، این کار را می‌کنم.
ایشان یادداشت هم می‌نوشتند؟ یادداشت روزانه یا خاطراتشان را.
نه. عادت به این کار نداشت.
آثار موجود باقی‌مانده در چه ژانری هستند؟ تالیف، ترجمه، گردآوری.
ترجمه است. تالیف هم نمایشنامه دارند که هنوز دست ناشر داده نشده.
خود آقای کاشیگر برای آثار اسم مشخصی گذاشتند؟
بله. آثار به‌جامانده اسم هم دارند.
آثار به‌جامانده منظم و مشخص‌اند، یا احتیاج به بازبینی و تصحیح دارند که باید به کسی بسپارید؟
نه، ایشان هیچ‌وقت اجازه نمی‌داد کارهایشان ادیت بشود. من هم مطابق فکر و سلیقه ایشان کارها را دست کسی نمی‌دهم.
آقای کاشیگر همیشه با مسئله سانسور و ممیزی مخالف بودند، بااین‌حال سال‌ها در ایران ماندند و کار کردند. شرایط این را داشتند که از ایران بروند، چرا ماندند؟
ایشان دوست داشت این‌جا برای ارتقای سطح فرهنگی مملکت و جوان‌ها تلاش کند. من دلم می‌خواست ایشان از این‌جا برود، خودم فرانسه بودم و خیلی به ایشان اصرار می‌کردم که بیاید، ولی نمی‌آمد. دوست داشت این‌جا بماند کار کند. ایشان اهل مبارزه هم بود. می‌گفتند به‌هرحال باید ماند و پیش برد. اگر جا بزنیم و برویم که نمی‌شود. با همین شرایط سعی می‌کرد کارش را بکند. آن جایزه‌هایی که راه می‌انداخت، روزی روزگاری، یلدا، همه برای این بود که در ارتقای سطح فرهنگی جامعه تلاش کنیم. به‌هرحال ایشان عاشق این‌جا بود. البته فرانسه هم زندگی کرده بود و فرانسه‌زبان بود. آن‌جا را هم دوست داشت، ولی برای زندگی این‌جا را دوست داشتند. ایشان از نظر شخصیتی آدم مسئولی بود؛ چه در مورد زندگی خصوصی چه اجتماعی. احساس مسئولیت می‌کرد، فکر می‌کرد باید کاری انجام بدهد در هر شرایطی که شده. حتما نباید شرایط گل و بلبل باشد که آدم کار کند. باید آن شرایط مساعد را با کارش با سرسختی‌اش ایجاد کند.
ایشان برای رسیدگی به کارهایشان (آثار باقی‌مانده) آیا کسی را از میان دوستان یا خانواده تعیین کردند؟
نه. متاسفانه کسی را تعیین نکرده بودند، برای این‌که شاید فکر نمی‌کردند به این زودی بروند.
ظاهرا یادنامه‌ای را سفارت فرانسه برای ایشان آماده کرده. شما از چند و چون کار خبر دارید؟ در چه مرحله‌ای است؟
بله، یک یادنامه دوزبانه می‌خواهند دربیاورند. در جریان کار هستم و تا جایی ‌که از دستم بربیاید، کمک می‌کنم. بعضی‌ها را خود ما برای گرفتن مطلب از آدم‌های مختلف تماس گرفتیم و بعضی‌ها را هم آن‌ها.
سنگ قبر ایشان الان سالم است؟ دوباره شکسته نشده؟
یک‌ دفعه شکستند که من با مدیر بهشت زهرا تماس گرفتم. آن‌ها هم خیلی ابراز تاسف کردند و گفتند می‌فرستیم درست کنند. مدتی است که نرفتم، ولی شنیدم مثل این‌که باز عکسشان را کندند. نمی‌دانم برای چه؟ به‌هرحال آدم که به سنگ قبر نیست، آدم به آثارش، به کارهایش، به خاطراتش است. وقتی سطح فرهنگی پایین باشد، همین می‌شود دیگر. فکر می‌کنند با شکستن سنگ قبر، یک نفر را از یادها می‌برند.
درباره آن کارهایی که خود ایشان به ناشر سپرده بودند، بفرمایید چرا این‌ها هنوز به بازار نیامدند؟
من با ناشر در ارتباط هستم و مرتب پی‌گیری می‌کنم. ظاهرا یک‌سری از شعرها از نظر فرم و این‌ها باید به شکل خاصی دربیاید، یک مقدار مسائل فنی این‌طوری هست. و این‌که ناشر می‌گوید الان فصل کتاب نیست، سعی می‌کنیم برای پاییز دربیاوریم.
به کدام ناشرها سپرده بودند کارها را؟
سرزمین اهورایی، نیماژ، گام نو.
به‌هرحال خواننده‌ها هم منتظرند ببینید چه آثاری از ایشان باقی مانده و کی به بازار می‌آید؟
ببینید، ایشان آدم پرکاری نبود. به‌قدری وسواسی بود که خیلی کار نمی‌کرد. ولی به‌هرحال چندتایی در کامپیوتر هست که باید بررسی شود. بیشتر، انتخاب‌هایشان طوری بود که طرفدار داشت.

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟