تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۳/۱۷ - ۰۵:۰۹ | کد خبر : 3113

قضاوت ملت

گفت‌وگو با مجید و نیکی مظفری، کارگردان و بازیگر نمایش «نماینده ملت» الهه حاجی‌زاده، سیدمهدی احمدپناه فرقی نمی‌کند چقدر تلاش می‌کنی، اگر زمینه شغلی که دنبال می‌کنی، ادامه راه پدر و مادرت باشد، حرف‌ها و حدیث‌ها درباره چگونگی ورودت به آن حرفه پایانی نخواهد داشت. اگر هم زمینه شغلی والدینت مربوط به هنر باشد که […]

گفت‌وگو با مجید و نیکی مظفری، کارگردان و بازیگر نمایش «نماینده ملت»

الهه حاجی‌زاده، سیدمهدی احمدپناه

فرقی نمی‌کند چقدر تلاش می‌کنی، اگر زمینه شغلی که دنبال می‌کنی، ادامه راه پدر و مادرت باشد، حرف‌ها و حدیث‌ها درباره چگونگی ورودت به آن حرفه پایانی نخواهد داشت. اگر هم زمینه شغلی والدینت مربوط به هنر باشد که دیگر نقل محافل پشت پرده‌ای. به بهانه اجرای نمایش «نماینده ملت» که این روز‌ها در تماشاخانه ایرانشهر به روی صحنه است، پای صحبت‌های مجید مظفری، کارگردان این نمایش، و نیکی مظفری، تهیه‌کننده و بازیگر این نمایش، نشستیم تا با چندوچون همکاری این پدر و دختر، بیشتر آشنا شویم. پدر و دختری که گویا ترسی از قضاوت ندارند.

photo_2017-05-22_12-46-15

شما در سال‌های گذشته در تئاتر بسیار فعال‌تر بودید، ولی مدتی از آن فاصله گرفتید. این فاصله چگونه ایجاد شد و از کی به فکر بازگشت به صحنه افتادید؟
مجید مظفری: من مدتی گرفتار بازی در فیلم و سریال بودم، اما چهار سال پیش با ایوب آقاخانی تئاتری کار کردم در تالار سنگلج که بازیگر آن اثر بودم. هشت سال هم که تقریبا هیچ کاری نمی‌کردم و حالا که دوباره کارم را شروع کردم، تصمیم گرفتم تئاتری را کارگردانی کنم. حدود یک سال پیش نمایشنامه‌ای خواندم و دوست داشتم در ایام انتخابات به صحنه برود. سجاد افشاریان در به‌روزرسانی کردن متن کمک زیادی به من کرد و مجموعا نزدیک به ۲۷ جلسه تمرین داشته‌ایم که ۱۵ جلسه آن جدی و مفید بوده است. به این دلیل که خودم از تئاتر کارم را آغاز کردم، همیشه دوست داشتم بازیگری و کارگردانی تئاتر را تجربه کنم.
از ابتدا که تصمیم به اجرای این نمایش گرفتید، تصمیم داشتید دخترتان، نیکی مظفری، هم در این نمایش بازی کند؟
مجید مظفری: واقعیتش این‌طور نبود و نیکی به‌عنوان تهیه‌کننده نمایش با من همکاری کرد و فکر می‌کردم بازی در کار تهیه‌کنندگی و تهیه‌کنندگی در کار بازی او تاثیر بگذارد، اما جابه‌جایی بازیگر برای گروه ما پیش آمد و خودم به نیکی پیشنهاد بازی دادم و او پذیرفت.
خانم مظفری نقش شما در این نمایش چه ویژگی‌ها و خصوصیاتی دارد که فکر می‌کنید برای شما مناسب بود؟
نیکی مظفری: کاراکتری که من بازی می‌کنم به اسم ملودی، دختری متعلق به خانواده‌ای است که در جریان یک‌سری اتفاقات، پدرش خودش را کاندیدای انتخابات می‌کند و دختر از جایی که دختر عمیقی نیست، به مسائل ظاهری بیشتر توجه دارد و دغدغه‌هایش سطحی است و در گیجی، نمی‌داند چه‌کار باید انجام دهد. کاراکتر ملودی با این‌که از خودم خیلی فاصله دارد، بامزه است و هیجان و کودک درون زنده‌ای دارد.
بازی در نمایشی که پدرتان کارگردان آن است، برای شما چه وجوه مثبت یا منفی‌ای دارد؟
نیکی مظفری: ویژگی بدی اصلا نداشته و همیشه دلم می‌خواست پدرم من را کارگردانی کند، به این دلیل که معتقدم پدرم بیشتر از این‌که بازیگر توانمندی است و کارنامه خوبی هم در بازیگری دارد، کارگردان باهوش و ریزبینی است و می‌تواند خیلی دقیق مسائل را تحلیل کند. من تا پیش از این سعادت همکاری با پدرم به صورتی که او من را کارگردانی کند، نداشتم و بیشتر هم شاید به دلیل قضاوت شدن از طرف دیگران بود که ممکن بود بگویند به این دلیل که دختر مجید مظفری هستم، در فیلم و تئاتر او بازی کرده‌ام و… اما به این دلیل که من کارهایی انجام داده‌ام و در این سال‌هایی که فعالیت می‌کنم با کارگردان‌های مختلفی در سینما، تلویزیون و تئاتر همکاری داشتم، حالا می‌توانم در یکی از آثار پدرم هم حضور داشته باشم و شاید حالا خطر قضاوت شدن کمتر باشد و افراد ببینند که امروز کارنامه کاری مشخصی دارم.
برای خیلی‌ها شغل پدرشان چندان اهمیتی در زندگی‌شان ندارد، اما برای بعضی‌ها شغل پدر بسیار تاثیرگذار است. از این‌که پدرتان بازیگر بوده، چه خاطرات خوب و بدی دارید؟
نیکی مظفری: من از زمانی که به‌خاطر دارم، بازیگر بودن پدرم جزئی از زندگی من بوده و خوب و بدش را مثل خیلی از اتفاقات زندگی پذیرفته‌ام و برایم خیلی غریب و عجیب نبوده است. زندگی من از این حرفه به‌خصوص از زمانی که خودم هم حساس کردم علاقه‌مند هستم، جدا نبوده. متاسفانه افرادی هستند که بی‌رحمانه ما را قضاوت می‌کنند. ای کاش آن‌ها کمی رصد می‌کردند و می‌دیدند اگر قرار باشد مثلا من به‌عنوان دختر مجید مظفری پیشرفت کنم، در صحنه تئاتر که پدرم دیگر نمی‌تواند کاری کند و آن لحظه روی صحنه هر چیزی که باشم، توانایی خودم است. پدرم فیلم‌های زیادی تهیه‌کنندگی و کارگردانی کرده و من در هیچ‌کدام از این آثار بازی نکرده‌ام.
خیلی‌ها ترجیح می‌دهند فرزندانشان مانند پدر و مادرشان نشوند و همان مسیری را که آن‌ها طی کرده‌اند، دوباره پشت سر نگذارند. شما در این مورد چه ترجیحی دارید؟
مجید مظفری: من واقعا نمی‌دانم چرا مردم این‌طور فکر می‌کنند؟ مگر پزشکان یا مهندسانی نیستند که فرزندانشان هم‌شغل آن‌ها را ادامه می‌دهند؟ باید به این نکته توجه داشت؛ کسی که بازیگر نباشد، به‌هرحال بعد از یکی دو کار حذف می‌شود و ما بارها شاهد چنین اتفاقی بوده‌ایم. کسی که بازیگر باشد، ماندگار می‌شود و مردم او را می‌پذیرند. من می‌دانستم راه ماندگار شدن در بازیگری این است که تئاتر بازی کنی، تو را ببینند و دنبالت بیایند و برای بازی در فیلم دعوت شوی و به این ترتیب ماندگار خواهی شد. من هم اگر قرار باشد کاری انجام دهم، هیچ‌گاه به این فکر نمی‌کنم که فلان کار را بسازم که صرفا نیکی در آن بازی کند و هیچ وقت هم به کسی سفارش نداده‌ام که نیکی را سرکار ببرند. بازیگر باید انتخاب کند و جایگاهی برای خودش داشته باشد که از او دعوت به کار شود. کسی تابه‌حال از من نشنیده است که بگویم دوست دارم مثلا با بهرام بیضایی، مهرجویی و… کارکنم، بلکه تلاش من این بود که آن‌ها دوست داشته باشند با من کار کنند. باید تلاش کرد تا به این‌جا رسید. وقتی تلاش نکنی و فقط بگویی دوست داری با فلان هنرمند کار کنی، نتیجه‌ای نخواهد داشت.
نیکی مظفری تا زمانی که شخصیت هنری مستقل خودش را به دست آورد، به‌هرحال زیر سایه شهرت پدرش قرار دارد. برای خارج شدن از این سایه چه مشکلاتی پیش روی شماست؟
نیکی مظفری: هنوز هم این مسئله برای من تمام نشده، به این دلیل که مخاطب تئاتر خاص است، نه عام و همان مخاطب عام وقتی عکس‌های من را در مراسم مختلف در کنار پدرم می‌بیند، می‌گوید دختر مظفری چرا مدام کنار پدرش است؟ چرا به جشن‌های سینمایی می‌رود و… متاسفانه آن‌ها کمی تحقیق نمی‌کنند تا رزومه من را پیدا کنند و تئاتر هم نمی‌بینند. این افراد خیلی کم هستند، اما در مقابل افرادی هم هستند که خوب می‌دانند رزومه بازیگری که در تئاتر فعالیت می‌کند، چیست. گاهی مخاطبان به من می‌گویند چقدر فعال هستی، هم فیلمی را که روی پرده دارید، دیدیم، هم تئاترتان را. این برای من خیلی خوشحال‌کننده است و انگیزه می‌دهد که راهم را ادامه دهم. بزرگ‌ترین نعمت زندگی من سایه پدرم است که بالای سرم قرار دارد و من از زیر سایه او بودن هیچ‌وقت چه در زندگی هنری و چه در زندگی شخصی ناراحت نبودم، بلکه افتخار هم می‌کنم. چرا باید خودم را سانسور کنم؟ اتفاقا در حرفه ما، چه کسی بهتر از پدرم من را راهنمایی کند؟ او از همه نظر می‌تواند به من کمک کند و همیشه از او یاد گرفتم.
مهم‌ترین ویژگی‌های پدرتان را، هم به‌عنوان دختر و هم به‌عنوان یک همکار و هم حرفه چه می‌دانید؟
نیکی مظفری: بیشتر از این‌که پدر و دختر باشیم، همیشه در چهارچوب ادب و احترام با هم رفیق بوده‌ایم و خیلی با هم حرف می‌زنیم، سفر می‌رویم، فیلم و تئاتر می‌بینیم و نقد می‌کنیم و… همه این‌ها به من کمک می‌کند.
مجید مظفری مهم‌ترین ویژگی‌های دخترش را چه چیزهایی می‌داند؟
مجید مظفری: همین‌که نیکی از کارش و هدفش شناخت دارد و برای رسیدن به آن‌چه می‌خواهد تلاش می‌کند، ارزشمند است. من می‌بینم که او می‌خواهد در کارها حضور داشته باشد. علاقه‌مندی او و اهمیتی که به کارش می‌دهد، برای من مهم است. نیکی به کارش احترام می‌گذارد و برایش وقت می‌گذارد.
زمانی که کودک بودید و پدرتان نقش‌های مختلفی را برعهده می‌گرفت، آیا ویژگی‌های آن کاراکترها و اتفاقاتی که در فیلم برایشان پیش می‌آمد، روی شما تاثیر می‌گذاشت؟
نیکی مظفری: من همیشه با پدر سر لوکیشن‌ها می‌رفتم و آن‌جا بزرگ شدم. زمانی که پدرم فیلم «جنگ نفت‌کش‌ها» را بازی می‌کرد، یک دختر هم‌سن من در فیلم داشت و من تا مدت‌ها فکر می‌کردم خواهری در جای دیگری دارم و پدرم خیلی او را دوست دارد و در روحیه‌ام تاثیر گذاشته بود. در همان فیلم پدرم در صحنه‌ای کتک می‌خورد و من خیلی گریه می‌کردم. در فیلم «توفان» هم صحنه‌هایی وجود داشت که خیلی برایم عجیب بود.
مجید مظفری: ما برای فیلم‌برداری در جزیره خارک بودیم و آن زمان هیچ زن و دختری اجازه ورود به آن منطقه را نداشت و من وقتی نیکی را با خودم به آن‌جا بردم، کاپیتان قبول کرد که وارد جزیره شود و آن‌جا به این دلیل که برای اولین بار دختری وارد جزیره شده، برایش جشن گرفتند و… نیکی خیلی دوست داشت سکوی نفتی را ببیند. سر فیلم‌برداری «جنگ نفت‌کش‌ها» نیکی واکنش بدی به صحنه‌های زدوخورد نشان می‌داد و خیلی ناراحت می‌شد.
شما در گذشته با کارگردانان بزرگی همچون بهرام بیضایی همکاری داشته‌اید. امروز تا چه اندازه فضای کار هنری با آن روزگاران متفاوت شده است؟
مجید مظفری: من مدتی دور از تئاتر بودم، اما امروز که دوباره در تئاتر فعال‌شده‌ام، می‌بینم جوانان هم خیلی تلاش‌گر هستند هم بااستعداد، اما برای من برخی مواردی که گاهی می‌بینم، کمی غریب است. مثلا دکور آماده نیست یا لباس مشکلی دارد و… ولی می‌گویند مشکلی نیست! یا در تمرینات همه بازیگران نمی‌آیند، یا یک‌باره بازیگر وسط تمرینات نمی‌آید! من این مسائل را نمی‌فهمم. درگذشته ما چند روز با لباس و دکور و نور و گریم آماده تمرین می‌کردیم و با این‌که امکانات کمتر بود، افراد متعهدتر بودند. به نظر می‌رسد امروز این نوع کنش و واکنش در تئاتر عادت شده است و تپش قلبی که ما برای تئاتر داشتیم، در جوانان امروز کمتر شده، درحالی‌که آن‌ها از گذشتگان بااستعدادتر و باسوادتر هم هستند.
یعنی فکر می‌کنید مشکل امروز این فضای هنری، بی‌نظمی است؟
مجید مظفری: اسم این مشکل را بی‌نظمی نمی‌توان گذاشت، شاید این مسئله یک عادت شده باشد. من دو دفعه سرکار علی نصیریان که آن زمان از گوهردشت کرج می‌آمدم، کمی دیر رسیدم و او دیگر من را سر تمرینات راه نداد، اما امروز می‌بینم خیلی راحت ما ساعت یک تمرین داریم، بازیگر خون‌سرد و با آرامش ساعت دو و نیم می‌رسد و انگار هیچ مشکلی وجود ندارد! به نظر می‌رسد قواعد تغییر کرده و امیدوارم هیچ‌وقت به این نوع قواعد عادت نکنم و امروز فقط از این اوضاع حرص می‌خورم. مثلا من اگر ساعت هفت وقت گریم دارم، واقعا سعی می‌کنم راس ساعت در همان اتاق گریم باشم، اما برای خیلی از افراد اهمیتی ندارد.
شما به‌عنوان بازیگر جوان‌تر وضعیت تئاتر را چگونه می‌بینید؟
نیکی مظفری: من در همین سال‌های اخیر بود که وارد تئاتر شدم. نمی‌توانم نسبت به قبل نظری بدهم، اما به‌عنوان نسل جدید تئاتر فکر می‌کنم در هر حرفه‌ای بالا و پایین زیاد است، اما احساسم این است که مردم زیادی جذب تئاتر می‌شوند. من به این دلیل که تهیه‌کنندگی این نمایش را هم انجام داده‌ام، احساس می‌کنم پیش‌تولید در تئاتر خیلی مهم است حتی از سینما مهم‌تر است و آدم‌ها هر روز می‌آیند و می‌روند و باید این هزینه‌ها جبران شود. خودم هم تئاتر بازی کرده‌ام و می‌فهمم چه شرایطی وجود دارد و حساب‌وکتاب‌ها خیلی دشوار است. مسئولان استان‌های دیگر هم باید همکاری کنند تا نمایش‌ها از تهران به شهرستان‌ها در سالن‌های خوبی که آن‌جا وجود دارد، در کمال احترام اجرا شود.
مجید مظفری: تئاتر این روزها به سمت خوبی حرکت می‌کند و امیدوارم مسئولان آن را رها نکنند. زمانی که فیلم‌های ایرانی به فستیوالی می‌رفت، باعث افتخار آن فستیوال بود و امروز هم همین‌طور است و هر نمایشی هم که از کشور برای اجرا خارج می‌شود، باعث افتخار ایران خواهد بود.

شماره ۷۰۸

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟