تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۷/۲۶ - ۰۴:۰۵ | کد خبر : 3987

چقدر موثر بوده‌ایدخانم میلانی؟

گفت‌وگوی چالشی با احمد طالبی‌نژاد درباره سینمای تهمینه میلانی احمد طالبی‌نژاد یکی از منتقدان سرسخت فیلم‌های تهمینه میلانی است. به بهانه اکران فیلم «ملی و راه‌های نرفته‌اش» سراغ این منتقد سینما رفتیم تا بیشتر متوجه رویکرد انتقادآمیزش نسبت به جهان فیلم‌های تهمینه میلانی، خصوصا فیلم اخیرش، بشویم. احمد عظیمی به نظر می‌رسد پرداختن به مردهایی […]

گفت‌وگوی چالشی با احمد طالبی‌نژاد درباره سینمای تهمینه میلانی
احمد طالبی‌نژاد یکی از منتقدان سرسخت فیلم‌های تهمینه میلانی است. به بهانه اکران فیلم «ملی و راه‌های نرفته‌اش» سراغ این منتقد سینما رفتیم تا بیشتر متوجه رویکرد انتقادآمیزش نسبت به جهان فیلم‌های تهمینه میلانی، خصوصا فیلم اخیرش، بشویم.
احمد عظیمی

به نظر می‌رسد پرداختن به مردهایی هیولاصفت و زنانی قربانی و مظلوم، تمِ تکراری فیلم‌های خانم میلانی شده است و در آخرین اثرشان یعنی «ملی و راه‌های نرفته‌اش» بازهم این نوع نگاه تکرار شده است. فکر می‌کنید اصرار بر هیولاصفت بودن مردان و مظلومیت زنان چرا تم ثابت آثار این فیلم‌ساز شده است؟
من چندین بار درباره خانم میلانی و آثارشان گفته و نوشته‌ام و این‌بار هم باز بر تفکرات خودم نسبت به این فیلم‌ساز تاکید می‌کنم. متاسفانه خانم میلانی تصور می‌کنند هر بلایی که در جامعه سر زنان می‌آید، به دلیل توحشی است که به‌صورت ذاتی در مردان وجود دارد. از فیلم اولش که «بچه‌های طلاق» بود بگیرید، تا آثار بعدی‌اش. هیولاصفت بودن مردان نه‌تنها به‌مراتب در فیلم‌هایشان معقول‌تر نشده، بلکه شدیدتر هم شده است. جالب این‌جاست خانم میلانی یکی از بهترین همسران دنیا را دارند. من محمد نیک‌بین را می‌شناسم؛ مردی است آرام، شریف و فرهیخته که نظیر او را کمتر می‌توان یافت. اما نمی‌دانم _به قول قدیمی‌ها_ این کینه شتری بودن خانم میلانی نسبت به مردها از کجا در آثارش نفوذ پیدا کرده است! وقتی به روند فیلم‌هایش نگاه می‌کنم، آن‌چنان این مردستیزی را پررنگ می‌بینم که گویی قرار نیست پایانی برای آن متصور بود. فیلم اخیرِ او «ملی و راه‌های نرفته‌اش» هم از این معضل رنج می‌برد. این فیلم داستانی دارد که حتی قابلیت تبدیل شدن به یک ملودرام تکان‌دهنده را هم می‌توانست داشته باشد، اما به شرطی که کارگردان با قضاوت شخصی‌اش فیلم را پیش نمی‌برد. متاسفانه این فیلم به‌واسطه قضاوت‌های شخصی کارگردان هرگونه زمینه آزاداندیشی را از مخاطب سلب کرده است.
به نظر می‌رسد این نوع نگاه تحمیلی بر مخاطب هم تاثیر منفی می‌گذارد و در حین تماشای فیلم، ذهنیتش دچار تشویش و اضطراب می‌شود…
به‌خاطر دارم زمانی را که فیلم «دو زن» در دانشگاه علم و صنعت اکران شده بود و من هم به‌عنوان منتقد در سالن حضور پیدا کرده بودم و زنده‌یاد عباس کیارستمی هم آن‌جا بود. یادم است وقتی دیالوگ‌های شعارگونه‌ فیلم از سوی کاراکترهای زن درباره مردان مطرح می‌شد، خانم‌های دانشجو دست می‌زدند و وقتی هم حرف‌هایی علیه زنان زده می‌شد، آقایان دست و سوت می‌زدند. این دوقطبی شدن فضا بین مخاطبان، یکی از تاثیراتی است که همواره روی مخاطب تاثیر منفی و متضاد می‌گذارد و من به‌عینه نیز شاهدش بودم. البته شاید بسیاری از مخاطبان آثار خانم میلانی زنانی باشند که نسبت به مردان خشم دارند و به ‌قول ‌معروف با دیدن این نوع فیلم‌ها می‌خواهند دلشان خنک شود و این جای هیچ بحثی ندارد.
گرچه فیلم‌های این فیلم‌ساز گرم و پرتحرک هستند و مخاطب از تماشای آن‌ها خسته نمی‌شود، اما متاسفانه فیلم‌هایشان علاوه بر این‌که هیچ بینشی به مخاطب انتقال نمی‌دهد، کینه‌ورزی را هم در او نهادینه می‌کند و این خیلی بد است.
با همه این تفاسیر، فکر می‌کنید چرا فیلم‌های خانم میلانی با وجود یک‌سویه بودن در پرداخت و تحمیل تفکرات و عقاید کهنه و قدیمی نسبت به مردان، همواره فروش خوبی دارند و در گیشه موفق هستند؟
چون در اغلب فیلم‌هایشان همواره مفهوم انتقام وجود دارد. این انتقام‌گیری را در فیلم‌های اکشن هم می‌توان دید. همیشه این نوع فیلم‌ها موفق هستند و اغلب مخاطبان برای تماشای این فیلم‌ها به سینما می‌روند تا هیجان را تجربه کنند و اوقات فراغتشان پر شود. در فیلم‌های خانم میلانی هم اوقات فراغت پر می‌شود و مخاطب در سراسر فیلم شعار می‌شنود و هیجان‌زده می‌شود. اما وقتی از سینما بیرون می‌آید، مخاطب با احساس پوچی نسبت به فیلم از سالن بیرون می‌آید. فرض کنید اصلا همه مشکلات زنان، نتیجه خشونت مردها باشد، اما سوال درست این است که راه‌حل چیست؟ آیا خلقت و جهان به همین شکل است که در فیلم‌های خانم میلانی می‌بینیم؟! نه! چون مفهوم خوب و بد در جهان نسبی است و ما هم مرد بد داریم و هم زن بد. اصلا چرا ما در فیلم‌های خانم میلانی یک زن را دچار نقص و ضعف نمی‌بینیم؟ چرا همه زنان فیلم‌های او شخصیت‌هایی با ویژگی‌هایی عالی هستند و مردها پر از ضعف و درماندگی؟!
با این روند فیلم‌سازی و با توجه به این‌که فیلم اخیرشان به‌شدت به فیلم‌های دهه هفتادی‌شان خصوصا «دو زن» شباهت دارد، فکر می‌کنید خانم میلانی در آثارشان پیشرفتی هم داشته‌اند؟ و در آینده می‌توان شاهد تغییراتی در تفکرات فیلم‌سازی‌شان بود؟
من فکر می‌کنم او اگر پسرفت نداشته باشد، پیشرفت هم نکرده است. خانم میلانی نزدیک ۳۰ سال است که فیلم می‌سازد و حالا وقت آن است تا فیلم‌هایی ارزشمند و ماندگار را از او ببینیم. اما این‌گونه نیست! دوست دارم در همین گفت‌وگو و در این موقعیت از او یک سوال بپرسم؛ خانم میلانی، دوست عزیز، فیلم‌های شما چقدر توانسته در تغییر نگرش زنان نسبت به مردان تاثیرگذار باشد و این تاثیرگذاری مثبت بوده یا منفی؟ آیا فیلم‌های شما در جهت ایجاد کینه بین زنان و مردان و دوقطبی شدن است؟ من فکر نمی‌کنم فیلم‌هایشان تاثیر مثبتی بر اجتماع بگذارد. اگر فیلم‌هایشان می‌توانستند مشکلات و دردهای جامعه را برطرف کنند، قطعا صفحات حوادث روزنامه‌ها این‌قدر پربار نبود.
فکر می‌کنید فیلم‌های تهمینه میلانی هنوز هم برای جامعه منتقدان مهم است؟
یادم است خانم میلانی سر فیلم «نیمه پنهان» مسائلی را مطرح کرد که هنوز در سینمای ایران تابو بود. این فیلم درباره گروه‌های سیاسی و قربانی شدن نسل جوان در کشمکش‌های سیاسی بود و متاسفانه او به‌خاطر این فیلم به دادگاه فراخوانده و بازداشت شد. بعد از آن اتفاق، تهمینه میلانی تصمیم گرفت دیگر وارد حوزه سیاست نشود و بیشتر به مسائل اخلاقی جامعه در فیلم‌هایش بپردازد، آن‌هم با نگاه خودش! متاسفانه پس ‌از آن رویکرد جدید در آثارشان، دیگر فیلمی از او ندیدیم که بتواند با فیلمی مثل «دو زن»، که یکی از مهم‌ترین آثار تهمینه میلانی از نگاه منتقدان است، برابری کند.
نگاه تهمینه میلانی را نسبت به جریان فمینیسم در فیلم‌هایش چگونه ارزیابی می‌کنید؟
من فکر می‌کنم بهترین روش برای یک هنرمند به‌جای این‌که هم‌سو و هم‌فکر با جنبش‌های فکری مدرن یا کلاسیک باشد، این است که اومانیست و انسان‌گرا باشد و تفاوت‌های جنسیتی برایش در اولویت نباشند. قطعا در مبحث خلقت تفاوت‌هایی نیز وجود دارند که البته این تفاوت‌ها به معنای نابرابری نیست. در همین شمال کشور یا کردستان زنانی داریم که ازلحاظ نیروی کار با مردان برابری می‌کنند، اما درنهایت تفاوت وجود دارد. این تفکر از جایی شدت می‌یابد که ما انسان را آمیخته با جنسیتش، هویت و معنا بدهیم که این تفکر اشتباه است. ما باید انسان را به‌عنوان انسان ببینیم، یعنی نباید با پیش‌داوری بگوییم که این زن است و مظلوم است و دیگری مرد است و ظالم. چنین نگاهی باعث می‌شود در جامعه بحران هویت به وجود بیاید و به تضادها دامن زده شود. و انتهای این نگاه، دوقطبی شدن مطلق جامعه است. این نگاه خانم میلانی نگاهی خطرناک است که به نظرم یکی باید او را متوجه این نگاه اشتباهش کند. شاید لازم باشد چند جامعه‌شناس و روان‌شناس به او بگویند این نگاه مسئله‌ساز است و حاصلی جز تضاد در جامعه به وجود نمی‌آورد.

شماره ۷۱۹

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟