تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۱۰/۲۴ - ۰۸:۰۳ | کد خبر : 1934

آخرین شوخی فرمانده

رضا ظهرابی ساعت ۱۷ و ۵۰ دقیقه روز ۲۱ اردیبهشت‌ماه سال ۹۲ در آخرین ساعات ثبت‌نام کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری دور یازدهم، آیت‌الله در میان خیل جمعیت حاضر در مقابل وزارت کشور وارد ستاد انتخابات شد تا کلمه سیاسی و انقلابیِ کلاسیکِ «تکلیف» را معنایی تازه کند. در این روز تاریخ تصویری از هاشمی را […]

رضا ظهرابی

ساعت ۱۷ و ۵۰ دقیقه روز ۲۱ اردیبهشت‌ماه سال ۹۲ در آخرین ساعات ثبت‌نام کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری دور یازدهم، آیت‌الله در میان خیل جمعیت حاضر در مقابل وزارت کشور وارد ستاد انتخابات شد تا کلمه سیاسی و انقلابیِ کلاسیکِ «تکلیف» را معنایی تازه کند.
در این روز تاریخ تصویری از هاشمی را ثبت کرد که شاید در آلبوم عکس‌های انقلاب و خانواده هاشمی کمیاب باشد. این‌بار خود هاشمی مورد کاریزما و هدف عکاسان خبری بود. تصویری از جمعیت که در میانه آن‌ها آیت‌الله دارد از پله‌ها پایین می‌رود و در پس‌زمینه عکس‌ها صدای شعار جمعیت از خارج ستاد انتخابات شنیده می‌شود. «درود بر هاشمی» و «صل علی محمد، ناجی ملت آمد» و…
هاشمی و عکس‌های دوران طلبگی، هاشمی و زندان‌های ساواک، سه‌گانه امام، هاشمی و بازرگان در صدر انقلاب، هاشمی و روحانی و گفتن کلمه رمز از پشت تلفن در کربلای پنج، هاشمی تنها ایستاده به نظاره موج جمعیت عزاداران آیت‌الله خمینی، هاشمی و دولت و سازندگی، هاشمی و آخرین خطبه و…، هیچ‌کدام هاشمیِ پیرمردِ پله‌های ستاد انتخابات نمی‌شود.
چند روز بعد نیویورک تایمز بهترین تیتر را برای رد صلاحیت آیت‌الله کار کرد. حالا فاکتورها سه تا شده بودند؛ تصاویر پرشور ثبت‌نام هاشمی در میان جمعیت، پس‌زمینه شعار مردم در خارج از ستاد انتخابات.
شاید اگر نیویورک تایمز تاریخ تحولات سه دهه انقلاب ایران را رصد کرده بود، یا حتی اگر چند هفته تحمل می‌کرد، این تیتر را ناشیانه‌ترین تیتر خود می‌دانست. هاشمی این‌بار نیز از خاکستر خود برخاست و برنده انتخابات باخته شد. او توانست تیم تحول‌خواهان را رهبری کند. عارف انصراف داد، رئیس دولت اصلاحات حمایت کرد، ولایتی کنار نرفت و درنهایت حقوق‌دان رئیس جمهور شد. به جرئت می‌توان اعتراف کرد که نقش‌آفرینی هاشمی در چهار سال ۹۲ تا ۹۶ دست‌کمی از پنج دهه سیاست‌ورزی و سیاستمداری او ندارد. او در زمانه‌ای که بخش عمده‌ای از توان و نفوذ خود را در سیستم سیاسی از دست داده بود، توانست سهم عمده‌ای در جابه‌جایی معادلات سیاسی داشته باشد، تا آن‌جا که در گسترده‌ترین دوره رد صلاحیت تاریخ سیاسی ایران با تدبیر هاشمی و یارانش، بازی سیاسی معمول بر هم خورد و ترکیب مجلس خبرگان و نمایندگان به نفع تحول‌خواهان تغییر پیدا کرد.
اما امروز در دی ماه ۹۵ تاریخ هم‌چنان دوربین در دست به نظاره ننشست تا تصاویر بکر را شکار کند. این‌بار نیز تاریخ در بزنگاهی در برابرمان قد علم کرد تا سر ناسازگاری خود را به ما نشان دهد، نشان دهد در بیم و امید ما می‌تواند وضع را بحرانی‌تر هم کند. می‌تواند آن را که انتظار نداری، در برابرت به تصویر بکشد.
حقیقت این است که از طرفی در پایان این قرن بازی سیاسی امروز ایران در گرو دوگانه فرسوده اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی دیگر جا نمی‌گیرد و شاید به جرئت بتوان حکم داد که رویه فانتزی شعار اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی خود به بحران‌های جدید مبدل شده‌اند که فرصت پرداخت به مسئله بحران و خطر در کمین ماهیت ایران را از ما گرفته‌اند. بحران‌های اجتماعی، زیست‌محیطی و اقتصادی مبتلا به کشور آن‌چنان عمیق هستند که باید تمام دوگانه‌های خودساخته و خط‌کشی‌های فرضی را کنار گذاشت. روزگار نشان می‌داد که هاشمی قرار است خِرد روزگار بحران باشد، اما گویا خود روزگار این‌بار نیز ما را بازی داد.
اگر در سطح ملی هاشمی ورای اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی به ایفای نقش خِردمند بحران می‌پرداخت، در سطح میانی اصلاح‌طلبان امروز با بحران جانشینی تمام ارکان خود مواجه شده‌اند. فقدان حضور آیت‌الله در تمام جنبه‌ها، عرصه سیاسی کشور را تحت تائیر خود قرار خواهد داد. او ما را در برابر آینده مبهم تنها گذاشت؛ آینده‌ای که با او به بیم و امید منتظرش بودیم، امروز تنها می‌توان به شبی تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل تفسیرش کرد.
این شاید بدترین شوخی یک فرمانده باشد که در بحرانی‌ترین روزگار ترکت کند.
فرمانده، ایستاده در غبارِ سیاست، ما را به نظاره خواهد نشست.

شماره ۶۹۳

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟