تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۵/۲۲ - ۰۵:۲۶ | کد خبر : 3612

از #ژن_خوب که صحبت می‌کنیم…

داستان جلد سیدعلی پورطباطبایی در این زمانه سرنخ همه چیز به شبکه‌های اجتماعی ختم می‌شود. اخبار از آن‌جا بیرون می‌آید و اتفاقات و حوادث، اگر در این شبکه‌ها نمودی نداشته باشند، انگار که اصلا اتفاق نیفتاده‌اند. انگار نه انگار جریان زندگی‌ای هم در بیرون جاری است. به واقع سرهاست که در گوشی‌ها فرو رفته و […]

داستان جلد

سیدعلی پورطباطبایی

در این زمانه سرنخ همه چیز به شبکه‌های اجتماعی ختم می‌شود. اخبار از آن‌جا بیرون می‌آید و اتفاقات و حوادث، اگر در این شبکه‌ها نمودی نداشته باشند، انگار که اصلا اتفاق نیفتاده‌اند. انگار نه انگار جریان زندگی‌ای هم در بیرون جاری است. به واقع سرهاست که در گوشی‌ها فرو رفته و چشم‌هاست که از بس به صفحات درخشان موبایل و تبلت زل زده، بیرون زده.
چند روزی است که در شبکه‌های اجتماعی، کلیپی در دفاع از ژن خوب و مزایا و منافع آن دست به دست می‌شود. تا بحث ژن داغ است، بد نیست نگاهی به سیر تاریخی ژن و مباحث مربوط به آن داشته باشیم و به چند سوال مهم جواب دهیم. و آن این‌که بحث ژن از کجا آغاز شده است و نخستین دارندگان ژن خوب‌ چه کسانی بودند و سیر تطور این بحث در تاریخ معاصر چگونه بوده است.

نخستین بار مباحث مرتبط با ژنتیک و دی‌ان‌اِی در قرن نوزدهم میلادی مطرح شد، اما بحث برتری نژادی و این‌که یک نژاد بر دیگران برتری دارد، خیلی قبل از این‌که واژه ژنتیک اختراع شود و مردم بفهمند که اصلا چه می‌شود یک فرد به یک نژاد تعلق پیدا می‌کند و دیگری به نژاد دیگری، مطرح بوده است.
اگر ماشین زمان داشته باشیم و در زمان به عقب برویم، می‌بینیم که بحث برتری نژادی در کنار دسترسی به منابع و به دست آوردن زمین، در به راه افتادن جنگ‌ها موثر بوده است و هر جا قوم یا نژادی قدرت داشته است، دیگر اقوام را پست و حقیر و ناچیز نامیده و آن‌ها را تنها شایسته خدمت به قوم برتر دانسته است.

هیتلر و نگاه ویژه به ژن‌ها
اگرچه آدولف هیتلر از نظریه‌پردازان یا دانشمندان ژن‌شناس نیست، اما نگاه ویژه او به آدم‌ها، نقش ویژه‌ای در تاریخ داشته است و پیامدهای آن هم‌چنان ادامه دارد. او آلمان‌ها را از نژاد برتر آریایی می‌دانست و به وجود جزئیاتی درباره رنگ مو، چشم، چهره و ساختار صورت آن‌ها قائل بود.
نگاه ویژه جناب صدراعظم اگرچه برای آلمانی‌ها و هم‌نژادانشان خوب بود، اما برای نژاد اسلاو و یهودی‌ها و باقی مردم، نتایج خوبی نداشت. اگرچه در عاقبت کاری که نازی‌ها با یهودیان انجام دادند، بحث وجود دارد، اما این نکته مورد قبول همه است که آن‌ها، یهودیان و سایر افراد نژادهای پست را از زحمت کار کردن و خانه‌داری و… معاف کردند و به جای آن، در اردوگاه‌هایی اسکان دادند که قرار بود به‌طور مرتب به آن‌ها بدون انجام هیچ کاری، غذا داده شود و به‌طور مرتب از معاینه پزشکی برخوردار باشند.
البته در همه سیستم‌های دولتی، اول هر کاری به‌خوبی پیش می‌رود و به همین دلیل اسکان در اردوگاه‌ها با قدرت پیش رفت، اما غذا دادن و رسیدگی پزشکی و برخی مسائل جزئی دیگر به سبب درگیری آلمان نازی در جنگ فراموش شد. بدین ترتیب، به‌طور ناخواسته، برخی از صاحبان ژن‌های پست‌تر توسط نازی‌ها از رنج زندگی کردن راحت شدند.

پدر پسر شجاع و کارکرد معکوس ژن‌ها
وراثت و ژن خوب همیشه از پدر به پسر یا دختر منتقل می‌شود، حداقل این چیزی است که ما شنیده‌ایم. البته در واقعیت، پدر و مادر هر دو در انتقال ژن‌ها نقش دارند، اما در گذشته جامعه مردسالار، همواره نقش مادر را حذف می‌کرد و خانواده‌های تک‌والدی را به‌عنوان الگو نشان می‌داد.
یکی از این تلاش‌های مردسالارانه، ارائه الگوی تک‌والدی در کارتون‌های کودکان بود و هدف از آن، عادی‌سازی چنین خانواده‌هایی بود. در یکی از این کارتون‌های دنباله‌دار که برای کودکان متولدشده در دهه ۶۰ بیشتر از بقیه آشناست، شاهد حضور شخصیتی به نام پسر شجاع بودیم که حقیقتا در شجاعت، ید طولایی داشت و ماجراهای بغرنج بسیاری را با کمک خانم کوچولو و خرس قهوه‌ای حل می‌کرد.
در این کارتون دنباله‌دار، پسر شجاع و خانم کوچولو، هر یک تنها با یکی از والدین خود زندگی می‌کردند، اما به غیر از این نکته منفی، شاهد حذف نام «پدر پسر شجاع» بودیم. این بار ژن‌های خوب پسر شجاع سبب شده بودند تا نام پدر او از صحنه پاک شود و درواقع فرزند خلف، پدر را نیز تحت پوشش خود آورده بود.

ژن خوب سفید در برابر ژن ناخوب سیاه
از ایران به آفریقای جنوبی می‌رویم، جایی که معجزه ژن خوب آن‌چنان عمل کرده بود که به جای وجود یک فرد با ژن برتر، ژن‌های خوب سفید وجود داشتند. سفیدها چنین می‌پنداشتند که خوبی از ژنشان است و می‌کوشیدند این برتری ژن را در نگاهشان نیز داشته باشند.
در مقابل، سیاهان اما متاسفانه این برتری ژن سفید را قبول نداشتند و سعی می‌کردند به نحوی از انحا آن را زیر سوال ببرند. صاحبان ژن خوب سفید مجبور بودند برخلاف میل قلبی‌شان، دست به خشونت بزنند تا سیاهان را سر جایشان بنشانند و نشان بدهند که ژن چه کسی خوب‌تر است.
متاسفانه حرف در گوش سیاهان نرفت و درنهایت ژن‌های خوب سفید مجبور به پذیرش برابری با ژن‌های سیاه شدند و اکنون برتری ژنی یا همان آپارتاید از آفریقای جنوبی رخت بربسته است.

وقتی صاحبان ژن خوب، حق توحش می‌گیرند
جوامع، به‌ویژه جوامع جهان سومی، همواره به جوامع جهان اول و کشورهای توسعه‌یافته بدهکار هستند. این بدهکاری از آن‌جا ناشی می‌شود که کشورهای جهان اول، باید رنج توسعه‌نیافتگی جهان سومی‌ها را تحمل کنند و برای توسعه دادن آن‌ها، تلاش مضاعفی انجام دهند.
تصور کنید یک کارشناس توسعه جهان اول باید از شهر و دیار خود جدا شود و به میان مردم توسعه‌نیافته جهان سوم بیاید، با آن‌ها سروکله بزند و در معرض انواع و اقسام مظاهر توسعه‌نیافتگی آن‌ها باشد. تنها چیزی که می‌تواند اندکی مایه تسلای ژن‌های خوب جهان اولی مذکور باشد، پرداخت مبلغی به‌عنوان ما‌به‌التفاوت زندگی در میان ژن‌های ناخوب است، مانند فوق‌العاده بدی آب‌وهوا یا حق دوری از مرکز.
در ایام سلطنت پهلوی دوم، آمریکایی‌هایی که به ایران لطف کرده و برای آباد کردن و کمک به توسعه ایران، رنج سفر هزاران کیلومتری را به جان خریده بودند، از همین مبلغ ناچیز که در فیش حقوقی آن‌ها با عنوان حق توحش یا فوق‌العاده زندگی بین وحشی‌ها یاد می‌شد، بهره‌مند شده بودند. بالاخره یک فرقی بین آدم‌های دارای ژن خوب و صاحبان ژن‌های ناخوب باید وجود داشته باشد.

ژنتیک و سایر مسائل خانوادگی
یکی از نکاتی که افتخارکنندگان به ژن خوب از آن غافل هستند، سیر تکامل است. در این نظریه که نخستین بار به وسیله مندل مطرح شد، انسان از میمون تکامل یافته است و همین‌طور میمون از جان‌دار قبل از خود. بر اساس نظر مندل، پیشینه همه انسان‌ها به میمون می‌رسد، چه فرد از صاحبان ژن خوب باشد و چه از صاحبان ژن ناخوب.
با نگاهی به این پاسخ تاریخی یک روحانی مسیحی که متاسفانه نام او در تاریخ ثبت نشده است، می‌توان امروز نیز به حامیان نظریه ژن خوب گفت که مسائل خانوادگی شما از جمله سابقه ارتباط با حاملان قبلی ژنتان، پنهان بماند بهتر است!

ژن خوب و نقش آن در گردآوری ثروت
بد نیست در پایان به نقش ژن خوب در گردآوری ثروت و موقعیت اجتماعی اشاره کنیم. اگر پدر پسر شجاع به‌طور معکوس از پسرش، شجاعت را به ارث برده است، پس به طریقه اولی، فرزندان حاملان ژن خوب، باید ثروت، موقعیت اجتماعی، شعور و عقل را از پدران خوش‌ژنشان به ارث ببرند.
این‌جاست که باید به این خوش‌ژنی که البته در اختیار فرزندان صاحبان ژن خوب بوده است، احسنت گفت. زیرا آن‌ها وارثان خوش‌نژادان و خوب‌ژن‌های تاریخ از ابتدا تاکنون هستند و اگر ثروت و قدرت و موقعیت اجتماعی به ایشان نرسد، پس به چه کسی باید برسد؟

شماره ۷۱۵

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظرات شما

  1. بابک
    25, مرداد, 1396 08:52

    سلام، ممنون از مقاله خوبتون، فقط یه موردی رو اگه امکان داره بهش دقت کنید، در زمان پهلوی دوم ( ملعون) آمریکایی ها برای اینکه اینجا کار کنن حق کاپیتولاسیون رو درخواست کردن (که نفسش کاملا استعماریه)، ولی ترجمه اش حق توحش نیست، این کلمه ترجمه اشتباه از واژه wild هست که تو ترمینولوژی حقوقی یعنی آموزش ندیده، و اگه از حق نگذریم ملت ایران در دهه ۳۰ شمسی واقعا آموزش ندیده محسوب میشدن ( به آمارهای مرتبط با این امر در اون زمان رجوع کنید) ، هر چند در این دوره هم خیلی تغییر محسوسی ( به جز در مظاهر و ابزارآلات) نسبت به اون دوره در جامعه دیده نمیشه، و این ترجمه اشتباه در راستای هدف خاصی انجام گرفت و بیشترین بهره برداری هم ازش شد ( واقعا جای احسنت داره به هوش و ذکاوتشون)، علی ایحال اون دوره و شرایط حاکم بر اون دوره گذشته و پیشنهاد میکنم شما بعنوان روزنامه نگار گرفتار جو حاکم بر اون دوره نشید و اگه قراره به اون ماجرا اشاره کنید ، انصاف رو مدنظر داشته باشید .
    من الله توفیق

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟