تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۷/۱۹ - ۰۶:۳۲ | کد خبر : 3920

اندر حکایت سگ سانان، پنجه شاهین، حامد و موجودات دیگر

نامحرمانه ۱ …شغب است و جهل و ظلمت حتی اگر داروینیست نباشید هم دیگر بعید است این را قبول نداشته باشید که بعضی ویژگی‌های ما با حیوانات مشترک است. بالاخره هر کدام از ما غرایزی داریم که ممکن است در راستای آن‌ها با حیوانات دیگر شباهت‌هایی داشته باشیم. مثلا مسعود رئیسی بیشتر ایام سال شبیه […]

نامحرمانه

۱

…شغب است و جهل و ظلمت
حتی اگر داروینیست نباشید هم دیگر بعید است این را قبول نداشته باشید که بعضی ویژگی‌های ما با حیوانات مشترک است. بالاخره هر کدام از ما غرایزی داریم که ممکن است در راستای آن‌ها با حیوانات دیگر شباهت‌هایی داشته باشیم. مثلا مسعود رئیسی بیشتر ایام سال شبیه گربه در فصل رمانتیک بهار است، حامد توکلی شبیه خرسی است که می‌خواهد برای یک فصل کامل غذا بخورد و به خواب زمستانی فرو برود و من کلا در همه حالات شبیه خرس تنبلم. سینا قلیچ‌خانی با وجود این‌که روزبه‌روز تحت تاثیر قرار گرفتن در محیط‌های فرهنگی و همکاری با ما دارد شباهت‌هایش با انسان بیشتر می‌شود، یکی از ویژگی‌های سگ‌سانان را دارد که نمی‌تواند ترکش کند؛ تعیین قلمرو. البته سگ‌سانان قلمرویشان را با استفاده از تراوشات عضو خاصی از بدنشان مشخص می‌کنند، که سینا نمی تواند از آن در ملا عام استفاده کند، اما خود عمل قلمروگذاری را با استفاده از تراوشات اعضای دیگری از بدنش انجام می‌دهد. این است که هیچ‌کس جرئت ندارد حتی یک کلمه که گوشه‌اش به ادبیات مالیده باشد، در مجله بنویسد. مسئله این است که سگ‌سانان احتمالا وقتی قلمرو تعیین می‌کنند، داخلش یک کاری می‌کنند؛ خانه می‌سازند، تولیدمثل می‌کنند یا به‌عنوان مکان از آن استفاده می‌کنند. اما سینا فقط صفحه‌های ادبیات را قلمروگذاری کرده و ولش کرده به امان خدا. این‌ها همه را گفتم که بگویم علت این‌که این هفته‌ها کمیت بخش ادبیاتمان می‌لنگد، داروین است. نگرانش نباشید.

۲

به صد دفتر نشاید گفت…
فرمت کلی ۹۰ درصد مباحث در گروه تلگرامی تحریریه چلچراغ:
یک نفر یک لینک شیر می‌کند. (مثلا درباره علل پایین آمدن شلوار آدمهای چاق وقتی مجبور می‌شوند سر پا بنشینند.)
آقای خلیلی: به نظرم بد نیست به این مطلب هم بپردازیم. (شرط می‌بندم اصلا نخوانده‌اند که آن مطلب چیست.)
حامد توکلی: چشم آقای خلیلی ما یه چند صفحه‌ای درباره‌ش می‌ریم. به نظرم برای جلد هم خیلی مناسبه.
روز صفحه‌بندی: حامد ۱۱ صفحه پرونده درباره علل پایین آمدن شلوار آدمهای چاق وقتی مجبور می‌شوند سر پا بنشینند، تبعیض نژادی میان چاق‌ها و لاغرها، نقش دولت نهم در ایجاد این «معلوم شدن» و این‌که چطور اصول‌گراهای سنتی می‌توانند این موضوع را حل کنند، جمع کرده است با یک تحلیل از یک جامعه‌شناس که به حامد گفته است: «آفرین که به مبحث علل پایین آمدن شلوار آدمهای چاق وقتی مجبور می شوند سرپا بنشینند پرداختید. من مطمئنم اگر این را جلد بروید، می‌ترکاند.»
فرمت کلی ۹۰ درصد مباحث در جلسه تحریریه:
یک نفر یک موضوعی را می‌گوید. مثلا نسیم بنایی که تازگی‌ها با دهه هشتادی‌ها رفیق شده (خیال می‌کند با این کار ما یادمان می‌رود چقدر فرتوت است) می‌گوید بد نیست یک پرونده درباره رپ برویم.
شکیب شیخی می‌گوید: «ببینید یک وقت هست…» و ۴۵ دقیقه حرف می‌زند که دست‌آخر خروجی‌اش می‌شود این‌که یک یادداشت هفت صفحه‌ای بنویسد درباره این‌که چطور سرمایه‌داری موفق شد کاری کند داریوش مهرجویی فیلمی به بدی «نارنجی‌پوش» بسازد.
غرضم این است که اگر می‌بینید حامد توکلی و شکیب شیخی مرتکب ۹۸.۲ درصد مطالب مجله شده‌اند، تقصیر خودشان نیست. به‌خاطر ایرادات ساختاری گروه تلگرامی و جلسات حضوری تحریریه است.

۳

که ز سرپنجه شاهین قضا (غذا) غافل بود
روز عید غدیر در شرایطی که حتی گربه‌ها حاضر نبودند از سوراخ‌هایشان دربیایند و بروند در کبابی‌ها چمباتمه بزنند، ما آمدیم صفحه‌بندی. مدیریت مجله تشخیص داد حالا که این‌ها این‌قدر متعهد هستند که حتی روی گربه‌های دم کبابی را هم سفید کرده‌اند، یک ناهاری بهشان بدهیم. از روز عید تا الان مدیریت مجله عصرانه روز دوشنبه، کاغذ پرینتر، حقوق معوقه مرداد ۹۴، عیدی سال ۹۷ و سهمیه دستمال توالتمان را به پای آن یک ناهار کسر کرده است. خلاصه این‌که هر گونه شباهت میان عکس عصرانه روز دوشنبه تحریریه و «سیب‌زمینی‌خورها»ی ونسان ون‌گوک حاصل غافل شدن از مکافات عمل است. عمل قبیح ناهار خوردن به خرج مجله.

۴

ولیک در خور امکان و اقتدار تو است
حدود اختیارات آقای اسماعیلی در دفتر تحریریه آرام آرام از حد سعید معروف در تیم ملی والیبال گذشته و دارد از اختیارات کیم جونگ اون در کره شمالی هم بیشتر می‌شود. تا دیروز آقای اسماعیلی فقط حق اظهار نظر درباره چیزهای بیرونی و آشکار را داشت، اما در پی مشاهده بعضی ناکارآمدی‌ها و اشکالات سیستماتیک تصمیم گرفت این محدودیت بی‌مورد را نادیده بگیرد و به لایه‌های پنهان اعضای تحریریه هم فرمان دهد. بعد از این‌که مشاهده شد عده‌ای در کمال گستاخی وقتی می‌روند مستراح از آب استفاده می‌کنند و بعد درحالی‌که وقیحانه کف کفش‌هایشان خیس است، از مستراح بیرون هم می‌آیند و کف دفتر تحریریه را از حالت مشعشع رخشان دائمی‌اش خارج می‌کنند، آقای اسماعیلی تصمیم گرفت از این به بعد پشت در مستراح کشیک بکشد و کنترل کند که ما به نحوه صحیح استفاده از تکنولوزی شیلنگ آب نسبت به تمامی مواضع جسمانی درگیر در امور مستراحیه مسلطیم یا نه. البته در انجام این کار امور شرعی کاملا رعایت می‌شود و بانوان تحریریه می‌توانند صرفا با رسم شکل و بدون حضور فیزیکی آقای اسماعیلی از این آموزش‌ها استفاده کنند. امید است که با یاری یکدیگر بتوانیم گام بلندی در راستای منویات آقای اسماعیلی برداریم.

از شدت ابراز احساساتتان بابت شماره پیشین اشک در چشمانم حلقه زده است. این نوبت هم متنم به همان بامزگی دفعه قبل است. لطفا این‌بار هم به همان شدت ابراز احساسات کنید. با تشکر

شماره ۷۱۸

برچسب ها:
نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟