تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۹/۰۳ - ۰۷:۳۷ | کد خبر : 1435

اودیسه‌ای برای بلوار

نشانه شناسی شهری در بلوار کشاورز یونس یونسیان بلوار کشاورز با نام قبلی بلوار الیزابت، بلواری که سرشار از نشانه‌های تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، دینی، مردم‌شناسانه و جامعه‌شناسانه است. بلواری که دو سر دارد، مثل یک مار از شرق به غرب تنیده شده، با نهر آبی از میانش، گذر از میان درخت‌ها و پارک لاله […]

نشانه شناسی شهری در بلوار کشاورز

یونس یونسیان

بلوار کشاورز با نام قبلی بلوار الیزابت، بلواری که سرشار از نشانه‌های تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، دینی، مردم‌شناسانه و جامعه‌شناسانه است. بلواری که دو سر دارد، مثل یک مار از شرق به غرب تنیده شده، با نهر آبی از میانش، گذر از میان درخت‌ها و پارک لاله به سمت میدان ولیعصر، سینما بلوار و رستوران بلوار، سینمایی که نوستالژی کودکان دهه ۶۰ است، ساختمان‌های قدیمی و کمیاب باقی‌مانده از دهه ۳۰ و ۴۰ با نمای آجری، پنجره‌های بلند و نورگیرها و بالکن‌های زیبا، ساختمان مرکز فناوری اطلاعات دانشگاه تهران، خانه‌های قدیمی سر وصال، اکو چنگ، ساختمان تکنوآجر، داروخانه و ردیف سرسام‌آوری از شعبه‌های همه بانک‌ها و موسسات مالی کشور، یک صف طولانی از املاک در اختیار شعبه‌های بانک در میان این بلوار، مثل تصرف عجیب یک تفرجگاه قدیمی به نام سرمایه‌داری بی‌دروپیکر، بانک‌هایی با معماری‌های دم دستی، بدون هویت و تمسخرآمیز، مثل تحقیر تاریخی یک بلوار، تمام شدن این ستون و اغذیه فرد بلوار، ساندویچ مغز و زبان، داروخانه فلسطین، سر خیابان و کافه کوچینی، صدای فرهاد و جمعه‌های دل‌گیر، آن سوی خیابان برج‌های دو قلوی سامان، بیمارستان پارس و کوچه ورنوس، انستیتو زبان سیمین، خوابگاه‌های دانشگاه پلی تکنیک، بوتیک پیوند نبش تقاطع فلسطین، سفره‌خانه معروف آقابزرگ با تصویر پیرمردی که چپق می‌کشد و دودش را سال‌ها به سمت بلوار فوت می‌کند. مهمان‌پذیر قدیمی بلوار و چند مغازه زلم‌زیمبوفروشی تا رسیدن به پولیدور. سینما پولیدور و میدان مغناطیسی، جهانی که سرشار از نشانه‌های عجیب و ناخواناست.

نشانه‌شناسی شهری یا معناشناسی شهری را می‌توان رویکرد نوینی در مطالعه فرم، شکل و ساختار شهر دانست. نشانه‌شناسی شهری درحقیقت مطالعه معنا و فرایندهای تولید معنا در فرم‌های شهری (urban semiotics) است، معناهایی که توسط نشانه‌ها، نمادها و تداعی‌های اجتماعی این نشانه‌ها برساخته می‌شود.
نشانه‌شناسی شهر بر پایه نشانه‌شناسی اجتماعی قرار دارد، که از «تداعی‌های اجتماعی» شامل معناسازی‌های مرتبط با ایدئولوژی و ساختارهای قدرت سخن می‌گوید. این رویکرد که از تداعی (connotative) سخن می‌گوید، در کنار نگاه به معنای نشانه‌ها قرار دارد. نشانه‌شناسی شهری بر ابژه‌های مادی نظیر ساختمان‌ها، میدان‌ها، خیابان‌ها، پارک‌ها و بلوارها در محیط تمرکز می‌کند. در نشانه‌شناسی شهری علاوه بر رویکرد نشانه‌بین، رویکرد تداعی‌محور را نیز مورد استفاده قرار می‌دهد. در رویکرد نشانه‌بین، عناصر در قالب مفاهیم تثبیت‌شده ارائه می‌شوند و در رویکرد تداعی نیز، عناصر در قید و بند مفاهیم نیستند. سرآغاز نشانه‌شناسی شهری جایی است که با تداعی‌ها از مفاهیم و نشانه‌های مفهومی فراروی می‌کنیم. خوانش نمادین از شهر و استفاده از معانی و مفاهیم نمادین، در کنار تداعی‌ها، هدف نشانه‌شناسی است.
در بلوار کشاورز با چیزی از جنس یک متن و نوشته روبه‌رو می‌شویم، بخشی از شهر که هر قشر و طبقه و شهروندی، خوانش و تفسیر خودش را از نوشته‌های این بلوار دارد. درحقیقت با یک موجودیت زنده مواجه هستیم که از درون تاریخ به زمان حال رسیده است. بلواری که تاریخچه و حال و روز عجیب و مبهمی دارد، سرشار از تغییرات و دگرگونی‌ها. در نشانه‌شناسی شهری بیش از هرچیز به نگاه شهرسازانه، شهردارانه و کاپیتالیستی به شهر، انتقاد وارد است. نشانه‌های شهری چیزی از جنس سطوح مفهومی (denotative level) نیستند، بازشناسی سازه‌ها و عناصر فضایی، برخورد معمارانه با کالبد شهری و منظر بساز و بفروش محور، باید جایش را به نگاه عمیق به درون بافت شهر، تداعی‌های موجود در نشانه‌ها و دلالت‌ها و سطوح تداعی‌شونده (connotative level) مبتنی بر تاریخ و خاطره و فرهنگ بدهد.
نوستالژیا یک‌باره خودش را در نشانه‌ها و نمادهای شهری آشکار می‌کند، چیزی در نشانه‌ها وجود دارد که همواره میل و اشتیاق بازگشت به گذشته و سرآغازهای یک بلوار یا خیابان را در انسان زنده می‌کند. واژه «نوستالژیا» از سال ۱۶۸۸ میلادی در نوشته‌های یوهانس هوفر زاده شد، مفهومی برای تبیین و نشان دادن غم و اشتیاق وصف‌ناپذیر برای بازگشت به خانه و کاشانه، برای زادگاه دوردست انسان، واژه‌ای که با پیشرفت مدنیت و شهرنشینی و گسترش مظاهر تمدن به‌زودی با صورت‌بندی‌ها و شکل‌های تازه‌تری در ذات و درون انسان مدرن متجلی شد. نوستالژیا موضوع تازه‌ای برای حوزه «نشانه‌شناسی» است، احساس و تجلیات درونی که از غیاب و فقدان سرچشمه می‌گیرد و در مکانیسم‌های معناشناسی به تاثیر و پیامد هستی‌شناسانه انسان مدرن اطلاق می‌شود.

426227245_104553

برای نسلی که شاید نتواند با خاطرات و حافظه‌اش، پرواز کند، که باید بیاموزد همه فراموش نکردن‌ها را، پرش‌هایمان از ارتفاع خاطرات را: همه آن چیزی که خاطره و حافظه ما را ساخته است، هر روز دچار استحاله و دگرگونی می‌شود، خاطره و نوستالژی‌های نسل‌ها بر اساس الگوها، سیاست‌ها و جهت‌گیری‌های القاشده به جامعه ساخته و بازتولید می‌شود، خاطراتی که قادر به حرکت و جاری شدن از یک نسل به نسل دیگر نیستند، که بازیچه سیاست و تب‌زدگی‌های زودگذر هستند، تاریخ ما همواره تاریخ محوشدگی بوده است، سلطنت فراموشی و ترویج ازیادزدودگی، تاریخی که انسان را محکوم به فرار از گذشته و مجبور به نفرین تقویم‌های رفته می‌کند.
مثل جشنواره تخم‌مرغ رنگی در بلوار کشاورز، تلاش برای ایجاد نشانه‌ها و نمادهای تازه، تولید گفتمان‌ها و یادگارهای تاثیربخش و جذاب، اما دریغ و صد حیف که پروژه‌هایی از این دست هنوز که هنوز است، درک و فهمی از مهندسی ذهن و رویکردشناختی مفهوم خاطره ندارند. جشنواره‌ها و تندیس‌هایی که فقط هزینه‌هایی بر دوش سازمان‌های برگزارکننده هستند و توان ایجاد معناهای تازه، نشانه‌های نوین و نوستالژی‌های بعدی را ندارند.

426010250_33661

بلوار مولتی مدیا با طعم صفحه وینیل ۴۵ دور گرامافون: طرح روی جلد صفحه گرامافون وینیل ۴۵ دور از «موزیکال کمپانی» تهران با صدای قاسم جبلی. برای کلیه سفارشات از هر نقطه جهان به موزیکال کمپانی تهران واقع در اول بلوار الیزابت مراجعه شود. موزیکال کمپانی تهران یکی از معروف‌ترین کمپانی‌های تولید و پخش صفحه وینیل بود که از ۷۸ دور به صفحات ۴۵ دور رسید. نام این کمپانی بعدها از «موزیکال کمپانی» به «موزیکال» و سپس به لیبل «مرکوری» تغییر نام داد. این شرکت در ابتدای بلوار الیزابت قدیم یا کشاورز فعلی قرار داشت و برای هر کسی که تازه به تهران آمده بود و گذارش به بلوار خورده بود، یادآور خاطره خوش مغازه‌ای بود که صدای موزیک را در سراسر بلوار پخش می‌کرد. بهترین تجربه نوستالژیک از بلواری زیبا که یک تجربه مولتی مدیا و سرشار از صدا و رنگ و تصویر بود.

425729121_201812

بلوار مولتی مدیا با طعم صفحه وینیل ۴۵ دور گرامافون: طرح روی جلد صفحه گرامافون وینیل ۴۵ دور از «موزیکال کمپانی» تهران با صدای قاسم جبلی. برای کلیه سفارشات از هر نقطه جهان به موزیکال کمپانی تهران واقع در اول بلوار الیزابت مراجعه شود. موزیکال کمپانی تهران یکی از معروف‌ترین کمپانی‌های تولید و پخش صفحه وینیل بود که از ۷۸ دور به صفحات ۴۵ دور رسید. نام این کمپانی بعدها از «موزیکال کمپانی» به «موزیکال» و سپس به لیبل «مرکوری» تغییر نام داد. این شرکت در ابتدای بلوار الیزابت قدیم یا کشاورز فعلی قرار داشت و برای هر کسی که تازه به تهران آمده بود و گذارش به بلوار خورده بود، یادآور خاطره خوش مغازه‌ای بود که صدای موزیک را در سراسر بلوار پخش می‌کرد. بهترین تجربه نوستالژیک از بلواری زیبا که یک تجربه مولتی مدیا و سرشار از صدا و رنگ و تصویر بود.

426115869_163725

برج‌های سامان که اگرچه درحال‌حاضر رونق مسکونی گذشته را دیگر ندارند، اما هنوز هم، در کنار برج‌هایی مثل اسکان، برج‌های ستارخان یا حتی اکباتان ازجمله تجربیات نسبتا موفق برج‌سازی تهران هستند.
برج‌های دوقلوی سامان را می‌توان نخستین ساختمان بلند مسکونی در تهران و در بلوار الیزابت یا کشاورز به حساب آورد. این برج‌ ۲۲ طبقه و ۷۲ متر بلندا دارند و در سال ۱۳۴۹ به بهره‌برداری رسیده‌اند.
نکته بسیار جالب درباره این برج‌ها، مدت زمان تمام شدن پروژه است. ساخت این برج‌های دوقلو روی‌هم‌رفته تنها ۲۱۰ روز به درازا کشید، که به‌طور میانگین در هر ۱۰ روز یک طبقه ساخته شد. این ساختمان از تجربه‌های گران‌قدر و نوآورانه مهندسی ایران در حوزه به‌کارگیری قطعات پیش‌ساخته به‌شمار می‌رود.
(با سپاس از زهرا حق‌شناس برای عکس)

425722926_199858

رستوران و کلوب دانسینگ کوچینی از رستوران‌های پرآوازه دهه ۴۰ تهران بود. شهرت این رستوران را باید از لطف خواندن فرهاد در آن رستوران دانست. معروف‌ترین ترانه او که در ایران بسیار گل کرد، «جمعه» بود. ۴۰ سال پس از تاسیس کافه نادری رستوران کوچینی با شیوه کافه نادری در خیابان کاخ سابق تقاطع بلوار الیزابت یا بلوار کشاورز دایر شد. بانی کوچینی، ویدا قهرمانی، از بازیگران پیشکسوت سینمای ایران و همسرش داویت یقیازاریان بود. او در اوایل دهه ۴۰ شمسی کافه، نگارخانه و رستوران کوچینی را برای نمایش استعدادهای هنری جوانان راه‌اندازی کرد تا افراد در این مکان، هنر و خلاقیت خود را پرورش دهند. این کافه از اواخر دهه ۵۰ تعطیل بود تا پس از چند بار فعالیت کوتاه‌مدت، برای چندین و چند سال درهایش بسته بماند. کافه کوچینی این روزها در شکل و شمایلی غریبه با گذشته‌هایش، به فعالیتش در همین گوشه بلوار ادامه می‌دهد.
نوسازی و مدرنیزاسیون فوری، یک اتفاق و حادثه غم‌انگیز است که در کمین تمام خاطرات و مکان‌های قدیمی است؛ وقتی یک رستوران قدیمی یک‌باره همه گذشته و نشانه‌های تاریخی خودش را پاک کرده و فراموش می‌کند. رستوران شاندرمن قبل از انقلاب در خیابان الیزابت با نام لابیرنت حضور داشت که در آن زمان جزو رستوران‌های بسیار عالی تهران بود. اما بعد از انقلاب این رستوران با نام شاندرمن آغاز به کار کرد. پیش از انقلاب این کافه رستوران یک ورودی شبیه دهلیز و هزارتوی گوش انسان داشت و از این‌رو به لابیرنت معروف شد. دوست داشتم در فرایند نوسازی این رستوران، تابلو فلزی ورودی رستوران را، حفظ می‌کردند. روزهایی که کوچه آرامش‌بخش ورنوس، صدای بچه‌های انستیتو زبان سیمین، باجه تلفن سر کوچه و گل‌فروشی بیمارستان نشانه‌های غمناک جست‌وجوی زمان ازدست‌رفته برای «من» بودند.

426038738_33653

نمایی از بلوار الیزابت و مردی که در روزهای انقلاب سال ۱۳۵۷، در ابتدای بلوار الیزابت و روبه‌روی سینما پولیدور سابق و قدس فعلی روی یک ماشین رفته و در حال چرخاندن دستمالش در هواست، جای خاکستر کوکتل مولوتف‌ها روی دیوار سینما مشهود است. مردم در حال شادی هستند و راه‌بندانی از ماشین‌ها و عابران ایجاد شده است. تصویر سرشار از نشانه‌شناسی‌های تاریخی بلوار است، بلواری که در این عکس با انقلاب در هم تنیده شده است. این تصویر نمادین شاید بخشی از بلوار باشد، بخشی پنهان که هر روز درست در همین گوشه خط عابر پیاده و درست در جایی میان زمین و آسمان، با دست‌هایی افراشته، از روی سقف ماشین‌ها به اوج می‌رود.

شماره ۶۸۶

خرید نسخه الکترونیک

کتابفروشی الکترونیک طاقچه

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟