تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۸/۰۳ - ۰۵:۱۱ | کد خبر : 1153

اینجا عدالت ممنوع است

میزگرد «چلچراغ»درباره روحیه مطالبه‌گری در دانشگاه‌ها اگر طعم دانشجویی را چشیده باشید، حتما فرم‌های عضویت در تشکل‌ها را هم پر کرده‌اید. ما در این شماره چلچراغ با دانشجوهایی همراه شدیم که تنها به پر کردن این فرم‌ها بسنده نکردند و حالا غرق کار تشکلی در دانشگاهشان هستند. کیا طاهری، دبیر انجمن علمی روزنامه‌نگاری دانشگاه علامه […]

میزگرد «چلچراغ»درباره روحیه مطالبه‌گری در دانشگاه‌ها

اگر طعم دانشجویی را چشیده باشید، حتما فرم‌های عضویت در تشکل‌ها را هم پر کرده‌اید. ما در این شماره چلچراغ با دانشجوهایی همراه شدیم که تنها به پر کردن این فرم‌ها بسنده نکردند و حالا غرق کار تشکلی در دانشگاهشان هستند.
کیا طاهری، دبیر انجمن علمی روزنامه‌نگاری دانشگاه علامه طباطبایی، افشین هزاوه، دبیر تشکیلات مجمع اسلامی دانشگاه امیرکبیر، غزل اسبقی، فعال حقوق دانشجویی، محمدرضا نفیسی، عضو انجمن اسلامی دانشگاه شریف و عباس بدیعی، دبیر کانون فرهنگ و هنر روان‌شناسی دانشگاه تهران در این میزگرد با ما همراه شدند و از مشکلاتشان گفتند، همدیگر را نقد کردند و برای کارآمدی بیشتر فعالیت دانشجویی راه‌کار ارائه دادند.

محمد مخبری، شیما طاهری

بچه‌ها به نظرتون وجه اشتراک تشکل‌های سیاسی، فرهنگی و علمی چیه؟
کیا: یه مشکلی که تو دانشگاه ما وجود داره اینه که کارویژه کانون‌های فرهنگی و انجمن‌های علمی، دانشجویی از اون چیزی که سال‌ها پیش تعریف شده بود، فاصله گرفت. به این معنی که ما سال‌ها انجمن‌های سیاسی اسلامی داشتیم و تشکل‌های سیاسی با رویکرد و نیت ایجاد نهاد مدنی غیرسیاسی در دهه ۷۰ شکل گرفت. اما اتفاقی که الان داره می‌افته، به‌خصوص تو دانشگاه ما اینه که انجمن‌های علمی دانشجویی ذیل ساختار اداری معاونت فرهنگی دانشگاه تعریف می‌شن نه به شکل رسمی. مثلا رئیس دانشگاه علامه تو یه سخنرانی در حضور دبیران انجمن‌های علمی دانشجویی اعلام می‌کنه که ما باید بخشی از بار علمی دانشگاه‌ها رو به دوش انجمن‌ها بندازیم. این در ظاهر خیلی اتفاق خوبیه، اما وقتی موضوع رو می‌شکافه، می‌بینیم که ذهنیت دستوری داره، یعنی یه بخشی از کارگاه‌هایی رو که معاونت فرهنگی باید برگزار کنه، به شکل دستوری به انجمن‌ها می‌سپاره که سپردن با ذات مدنی بودن متفاوت، نهاد مدنی درون خودش با شورای خودش تصمیم ‌می‌گیره که فلان کارگاه رو برگزار کنه و بعد معاونت فرهنگی ریل گذار اون کارگاه می‌شه. در مورد کانون‌ها تو دانشگاه علامه با این‌که ما می‌دونیم ماهیت دانشجو کوتاه‌مدته، اما چهارساله که دبیر یه کانون عوض نشده. یعنی یه دانشجو از بدو ورودش به دانشگاه تا خاتمه تحصیلش یه دبیر رو به صورت خودخوانده دیده که در جایگاه یه نهاد مدنی نشسته. تعریف نهاد مدنی واسطه‌گری بین جامعه پایین‌دست با مسئولان در هر صنفی، در حوزه سیاست انجمن‌های اسلامی و بسیج و… مثلا یکی از کارایی که ما تو حوزه علمی انجام می‌دیم، اینه که مطالعات علمی دانشجوها رو از عمق به سطح میاریم و به‌عنوان واسطه عمل می‌کنیم. در اصل شورای صنفی‌ای هستیم در حوزه علمی. کانو‌ن‌های علمی، دانشجویی دانشگاه ما ماهیت مدنی بودن رو فراموش کردن. درحالی‌که به نظر من وجه اشتراک همه فعالیت‌های دانشجویی باید مدنیت باشه. به نظر من قله فعالیت‌های دانشجویی شورای صنفیه و ما تو هر کدوم از سه تا شعبه فعالیت دانشجویی کمک می‌کنیم به تحقق آرمان اصلی فعالیت صنفی.
افشین: من با کیا موافقم که وجه اشتراک کلی‌ای که می‌شه تعریف کرد، برای همه انجمن‌های دانشجویی همین مدنی بودنه، که می‌تونه واسطه امور متفاوتی باشه. به نظر من جدای این‌که چیستی این تشکل‌ها چه وجه اشتراکی دارن، عملکردشون هم وجه اشتراک داره. چه در شورای صنفی چه در انجمن‌ها و کانون‌ها بحث جدی تربیت نیروست. بچه‌ها تو این تشکل‌ها باید یه سری مهارت رو یاد بگیرن. مثلا بچه‌های شورای صنفی باید مهارت چانه‌زنی با قدرت رو یاد بگیرن. این مطالبه‌گری حق بچه‌هاست. من همیشه خیلی اصرار دارم که تشکل‌ها رو سیاسی نکنیم، برخلاف کیا که معتقده شورای صنفی قله فعالیت دانشجوییه، به نظر من تشکل قله است. چون تشکل همه کار می‌تونه انجام بده، هم فعالیت صنفی، هم اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، مذهبی، علمی. هرچند که تو آیین‌نامه‌های جدید، علمی و صنفی رو از اساس‌نامه حذف کردن، ولی باز هم تشکل‌ها نقش دارن. تو همین ماجرای سنوات قبل از این‌که به تحصن کشیده بشه، انجمن‌ها یه نامه سراسری به وزیر رو امضا کردن. تو برگزاری تحصن هم با این‌که شورای صنفی متولی رسمیه، باز بچه‌های تشکل‌ها هستن که دارن مسئله رو هدایت می‌کنن. به نظرم علتش اینه که کسایی که میان سمت تشکل‌ها یه سطحی از مهارت رو گذروندن. شورای صنفی اولین جاییه که بچه‌های تشکل‌ها رفتن، من خودم ترم چهار، پنج و شش تو شورای صنفی بودم، بعد از این فعالیت شورا بچه‌ها رو اشباع می‌کنه و بچه‌های قوی‌تر می‌رن به سمت تشکل‌ها. به همین دلیل هم هست که تشکل‌ها اصرار دارن متولی رسمی و اصلی شورای صنفی باشن، اما اصولا هدایت قضیه به دوش تشکل‌ها و بچه‌های باتجربه‌ایه که تو شورای صنفی موندن. البته این آفت هم هست که ما نباید شورای صنفی رو از نیروهای زبده خالی کنیم. درنهایت من وجه اشتراک رو تجربه‌اندوزی، آموزش محوری و همون‌جوری که کیا گفت، فعالیت مدنی می‌دونم.
چرا فعالیت تشکل‌های دانشجویی محدود به مناسبت‌های خاصی شده؟
غزل: من تو دوره تحصیلم که با بچه‌ها ارتباط داشتم، متوجه شدم که داخل انجمن‌ها و تشکل‌ها ساختار تشکیلاتی برای بچه‌ها تعریف‌شده نیست. مثلا هرکسی مسئولیت یه بخشی رو به‌عهده می‌گیره، به‌خاطر همین وقتی قراره یه برنامه اجرا بشه، همه چی رو هواست، هیچ برنامه‌ریزی و هدف مشخصی نداریم. بچه‌ها فقط دنبال گرفتن مجوزن که یه کاری انجام بدن. بعد من فهمیدم که بچه‌ها قوانین رو نمی‌دونن، ممکنه یه کسی که سمت بالایی هم توی تشکل داره، از قوانین جدید بی‌خبره. به‌خاطر همین به مشکل برمی‌خوره. مثلا تو همین آیین‌نامه جدید خیلی از بچه‌ها به مشکل خوردن. دانشگاه اطلاعات غلط به بچه‌ها می‌داد، درحالی‌که اگر دانشجویی آگاهی داشته باشه، می‌تونه از حقش دفاع کنه.
کیا: دانشگاه بیشتر اوقات بچه‌ها رو ارجاع می‌ده به قوانینی که وجود ندارن!
غزل: دانشگاه برای برگزاری مراسم اذیت‌هایی می‌کنه که قانونی نیست. بارها پیش اومده که من با بچه‌ها رفتم قانون رو به مسئولان دانشگاه نشون دادیم و دیگه هیچی نتونستن بگن. حتی تو تشکل‌ها و شورای صنفی که البته دانشگاه ما دیگه وجود نداره هم بچه‌ها خیلی از قوانین رو نمی‌دونن. بیشترشون هم دنبال نفع شخصی‌ان یا خیلی‌ها می‌خوان از دل تشکل‌ها یه سمتی توی دانشگاه به دست بیارن. اینا نه دانشجو براشون مهمه نه کار تشکیلاتی.
محمدرضا: مناسبتی شدن فعالیت تشکل‌ها رو من به‌خاطر محدودیت‌های دانشگاه نمی‌دونم، به نظر من دلیل اصلیش اینه که فضای دانشگاه کشش نداره. خیلی از برنامه‌ها برای بچه‌ها جالب نیست و اصلا حاضر به اومدن نیستن. به همین خاطر تشکل‌ها پایگاه‌های اصلی مثل ۱۶ آذر و دوم خرداد و امثال این‌ها رو حفظ می‌کنن. البته اینم باید گفت که داخل تشکل‌ها و کانون‌ها هم خلاقیت وجود نداره، بچه‌ها سمت تولید گفتمان یا برگزاری یه مراسم جدید و جذاب نمی‌رن که به نظرم این از مشکلات دانشگاه نیست و بیشتر درون‌زاست.
عباس: کانون هنر تو دانشکده ما متاسفانه خیلی فعالیت محدودی داره. تو این دو سال اخیر فقط یک مراسم هنردرمانی برگزار شد. ما هم سعی کردیم یه تقویم اجرایی بنویسیم که دوره‌های بعد ملزم باشن برای عمل کردن به این برنامه تا کانون فعال بمونه. من با محمدرضا موافقم که این مشکل تا حد زیادی تقصیر خود بچه‌هاست.
کانون باید مستقل عمل کنه یا از دانشگاه دستور انجام کاری رو بگیره؟
عباس: خیلی وقت‌ها هست که دانشگاه به ما دستور می‌ده! یعنی یه امتیازی از ما می‌گیره و یه امتیازی بهمون می‌ده. البته اکثر اوقات هم فقط امتیاز می‌گیره و هیچ امکاناتی در اختیار ما نمی‌ذاره.
کیا: معمولا به بچه‌های کانونی به چشم نیروی کار رایگان نگاه می‌کنن.
عباس: ۹ مهرماه جشن ورودی‌های جدید بود. دانشگاه به ما گفت اگر گروه موسیقی زنده برای مراسم نداشته باشید، برای بزرگداشت مولوی سالن رو در اختیارتون نمی‌ذاریم. این جنبه دستوری داره و ما هم مجبوریم که انجام بدیم، چون ما هنوز به مرحله تولید بودجه نرسیدیم و بودجمون رو دانشگاه تامین می‌کنه.
غزل: این یکی از همون کارای غیرقانونیه!
افشین: این فضا تو دانشگاه ما هم هست که من بیشتر خود بچه‌ها رو مقصر می‌دونم، چون ما هیچ‌وقت نمی‌بینیم که همچین برخوردی رو با تشکل‌ها داشته باشن. در صورتی که محل تامین امکانات و بودجه تشکل‌ها هم دانشگاهه، به تشکل‌ها درنهایت پیشنهاد برگزاری مراسمی رو می‌دن، اما متاسفانه برخورد با کانون‌ها اصلا مناسب نیست، علتش هم اینه که خیلی از بچه‌ها می‌خوان به یه سمتی تو دانشگاه برسن، پس سعی می‌کنن با کادر همکاری کنن که همون‌جوری که خانم اسبقی گفتن، اصلا قانونی نیست.
عباس: شرایطی که برای ما پیش اومد، جوری بود که ما رو تهدید کردن به لغو مراسم. ما هم تمرین موسیقی و دکلمه رو با بچه‌ها شروع کرده بودیم و از ترس لغو برنامه‌مون چاره‌ای جز قبول کردن شرط دانشگاه نداشتیم.
افشین: این گروکشیه! شما می‌تونین شکایت کنین، چون این اتفاق خیلی شبیه برده‌داریه!
عباس: ما چهار ساله که شورای صنفی نداریم، درحالی‌که قانون می‌گه هر دانشکده باید شورای صفی داشته باشه، اما این‌قدر فضا بسته بود که به ما گفتن تا فلانی هست، اصلا نمی‌شه.
کیا: شورای صنفی دانشکده ما هم تازه آبان‌ماه انتخاباتش برگزار می‌شه.

426215843_60731
هم‌چنان ماهیت سیاسی اولویت جنبش‌های دانشجویی هست یا نه؟
کیا: ما دو نوع فعالیت سیاسی داریم؛ یکی فعالیت سیاسی دانشجوییه و یکی دیگه فعالیت دانشجویی سیاسی. بعضا انجمن‌های اسلامی مدافع فعالیت دانشجویی سیاسی بودن، ما در اون زمان بیرون از دانشگاه احزابی داشتیم که برای بسط گفتمانشون از دانشگاه استفاده می‌کردن، برای جذب پیاده‌نظام از دانشگاه استفاده می‌کردن و تشکل‌هایی داشتیم که شاخه دانشجویی احزاب بودن. در حال حاضر ما حزب به معنای گذشته نداریم، ولی این روند ادامه داره. قبل از انتخابات مجلس نهم دیدیم که انجمن‌های اسلامی اصلاح‌طلب برای کاندیداهای فهرست امید سخنرانی جور کردن. ما هرچقدر هم اصلاح‌طلب باشیم، به‌عنوان دانشجو با این کار مخالفیم. ما به این معنا سیاسی هستیم که اصلاح‌طلبی رو به معنای عام کلمه پذیرفتیم، نه به معنای جریان سیاسی داخل کشور که براش تریبون جور کنیم یا رأی جمع کنیم. ما می‌تونیم هم تاثیرگذار باشیم هم تاثیرپذیر، اما نباید پیاده‌نظام احزاب باشیم. به نظرم باید از حالت سلبی خارج بشیم، نباید مدافع باشیم. باید حمله کنیم به تشکل‌هایی که ادامه فضای سیاسی کشور رو به دانشگاه می‌کشونن.
افشین: من این تفکیک رو قبول دارم، اما اتفاقاتی رو که قبل از انتخابات مجلس در همه دانشگاه‌ها افتاد، ایراد نمی‌دونم.
محمدرضا: بستگی داره که برگزاری مراسم خودجوش بوده یا از بیرون به انجمن‌ها دیکته شده.
افشین: دقیقا همین رو می‌خوام بگم که ما به‌هیچ‌وجه نباید پیاده‌نظام باشیم. نباید شاخه‌ای از احزاب باشیم یا حتی شاخه‌ای از یه گفتمان خاص. برگزاری مراسم تو دانشگاه دو نوعه. یکی مثل حزب اتحاد که اصلاح‌طلب‌ترین حزب موجوده و به دلیل بافت جوانش با دانشجوها در ارتباطه توصیه می‌کنه که فلانی رو دعوت کنید برای سخنرانی که این شکل آفت‌زده‌ است. اما یه موقعی هست که شورای مرکزی خودش به این نتیجه می‌رسه که فلان نماینده رو چون فرد شجاع و صریح‌اللهجه‌ای هست، دعوت کنه. که به نظرم نوع دوم لازمه. پس به نظر من تشکل‌ها به‌هیچ‌وجه ماهیت سیاسی ندارن، حداقل تو تهران بچه‌ها از این فضا فاصله گرفتن، اما تو شهرستان‌ها هنوز بعضی‌ها دنبال پست و لابی‌گری با استاندار و شهردارن. به نظر من جنبش دانشجویی نمی‌تونه تولید گفتمان کنه، چون رنج سنی ۱۸ تا ۲۴ سال هنوز اون‌قدر پخته نیست. کار ما نقد و بررسی گفتمان‌های موجوده و تربیت نیرو. برای این‌ها هم فقط باید مطالبه‌گری داشت.
محمدرضا: به نظر من اولویت جنبش‌های دانشجویی اصلا نمی‌تونه سیاسی باشه، چون اصلا به فعالیت سیاسی بها داده نمی‌شه و بچه‌ها تو ذهن خودشون یه فضای امنیتی دارن که به سمت فعالیت‌های سیاسی نمی‌رن یا کمتر می‌رن. مثلا تو دانشگاه ما که همه درس‌خونن، بچه‌ها وارد فضاهای سیاسی نمی‌شن، چون می‌ترسن آیندشون خراب شه. موضع دیگه‌ای هم هست؛ این‌که به نظر من گفتمان جذابی در حال حاضر در فضای سیاسی ما وجود نداره که بچه‌ها رو تحریک به انجام فعالیت کنه. من با افشین موافقم که مهم‌ترین کار تشکل‌ها سیاسیه، اما ماهیتشون کارای فرهنگی، اجتماعی و صنفیه و اصلا سیاسی نیست.
در مورد عدالت آموزشی تو دانشگاه‌ها برامون بگین.
افشین: اگر بخوایم به‌طور محدود بگیم یکی از اتفاقایی که داره می‌افته، پولی شدن دانشگاه‌هاست به اسم پردیس خودگردان یا پردیس بین‌الملل. ما می‌بینیم که هر سال به جای افزایش ظرفیت دانشگاه‌های رایگان و روزانه ظرفیت پردیس‌ها افزایش پیدا می‌کنه و از ظرفیت روزانه‌ها کم می‌شه. که این به نظرم ناعدالتیه، مخصوصا برای طبقه ضعیف جامعه. کسی که از یه روستا بهترین دانشگاه تو تهران رو قبول می‌شه، نباید برای ترم ۹ و ۱۰ خوابگاه به وحشت بیفته. می‌گم وحشت، چون واقعا وحشت داره. هزینه یه وعده غذا اطراف دانشگاه ما بدون مخلفات و نوشیدنی ۱۰ هزار تومانه و این هزینه سنگینیه برای کسی که استعداد خودش رو ثابت کرده. بحث دیگه ناعدالتی تقسیم امکاناته، که همه توی تهران جمع شده. به همین خاطره که ما می‌بینیم بعضی‌ها عرصه رو تو تهران تنگ می‌بینن و به فکر مهاجرت می‌افتن. بحث دیگه‌ای که ما تو دانشگاهامون داریم، ناعدالتی در نحوه برخورد با فعالان دانشجوییه که به بچه‌های انجمن علمی توجه ویژه می‌شه، اما بقیه انجمن‌ها نادیده گرفته می‌شن.
غزل: یه مسئله پول گرفتن از بچه‌های روزانه است در قبال درس‌هایی که افتادن یا حذف کردن. مورد دیگه هزینه بالای بچه‌های شبانه است و مشکلی که ما تو دانشکده‌مون داشتیم، این بود که موقع انتخاب واحد بدهکاری صفر می‌شد. اما برای گرفتن کارت ورود به جلسه بچه‌ها دوباره مجبور می‌شدن پول پرداخت کنن. اتفاق دیگه‌ای که این ترم افتاد، این بود که حداقل واحدها برای بچه‌ها اشتباه ۱۴ واحد اعلام شده بود، درحالی‌که در قانون جدید ۱۲ واحد اعلام شده بود. ناعدالتی دیگه‌ای که ما تو دانشکده‌مون داریم نبودن امکانات برای واحد‌های عملیه! ما مجبور می‌شیم برای یه درس عملی ۲۰۰، ۳۰۰ هزار تومان خرج کنیم تا از استاد نمره بگیریم. به‌طور خلاصه هیچ نظارتی بر حق دانشجوها نیست!
محمدرضا: به نظر من بزرگ‌ترین ناعدالتی در حق دانشجوها بحث سنواته! چرا یه دانشجو برای ۹ ترمه شدن باید پول پرداخت کنه؟ شاید یه نفر خواست ازدواج کنه، بره حج یا یه مشکلی داشته باشه. درحالی‌که تو قانون اومده دانشجو ۱۲ ترم می‌تونه تحصیل کنه. بعضی اوقات هم ۹ ترمه شدن بچه‌ها تقصیر دانشگاهه. اگر کسی درس اصول مهندسی برق شریف رو ترم یک بیفته، قطعا تحصیلش پنج ساله می‌شه و این اصلا ملاک درستی نیست.
به نظرتون دانشگاه محل یادگیریه یا تاثیرگذاری بر جامعه؟
کیا: نهاد دانشگاه تو کشورهایی که مفهوم دولت ملت شکل گرفته باشه، نهادیه که به تحکیم وضع موجود کمک می‌کنه نه تغییر وضع موجود. مقوله‌ای که دولت‌ها از دانشگاه‌ها توقع دارن، تربیت نیروی حرفه‌ای و متخصصه. اما ما نباید به دانشگاه فقط به چشم مولد نیروی کار حرفه‌ای نگاه کنیم. دانشجوها باید تو دانشگاه مفهوم شوراپذیری رو یاد بگیرن. از جایی که به ما به چشم پیش‌قراولان سیاسی نگاه می‌شه، ما باید تو دانشگاه تجربه به دست بیاریم، جنگ و دعوا کنیم تا یاد بگیریم توی جامعه با تسامح کنار هم زندگی کنیم. اگر با نگاه تحکیم وضع فعلی به دانشگاه نگاه می‌کنیم این نگاه باید تغییر کنه و جنبش دانشجویی باید تاثیرگذار باشه.
افشین: به نظر من کارویژه اصلی دانشگاه بعد از دانش تخصصی، محل تمرین و تجربه‌اندوزیه. همون‌جوری که کیا گفت، ما باید تو دانشگاه شوراپذیری رو تمرین کنیم و کار جمعی یاد بگیریم. باید بفهمیم که نظر مخالف ما هم وجود داره. وقتی فرد دانش جدیدی یاد می‌گیره، ناخودآگاه روی محیط هم اثر می‌ذاره و اون رو تغییر می‌ده. اما به‌طور کلی من جنبش دانشجویی رو اصلا قبول ندارم. تو هر برهه‌ای از تاریخ هم که ظلم‌ستیزانه وارد شده، دستاورد چندانی نداشته و تنها کار مثبتش حفظ ندای آزادی‌خواهی و عدالت‌طلبی بوده. ما باید حوزه تاثیرگذاری تشکل‌ها رو دانشگاه تعریف کنیم نه کل جامعه. اگر ما بتونیم مشکلات دانشگاه رو اصلاح کنیم، اصلاحات کلان خود به خود انجام می‌شه.
چه موضوعی باعث شده تجربه‌های گذشته درس عبرت نشه و تشکل‌ها اشتباهات گذشته‌شون رو تکرار کنن؟
افشین: متاسفانه می‌بینیم که برخی افراد که در راس تشکل‌ها فعالیت می‌کنند، اطلاعات و تجربه‌هاشون رو در انحصار خودشون نگه می‌دارن و قدرت رو به هر شکلی که شده حفظ می‌کنند و تازه ادعای کار تشکیلاتی هم می‌کنند. یعنی مسئله جریان آزاد اطلاعاتی هنوز در تشکل‌ها حل نشده بعد انتظار داریم سیستم‌های اداره کننده کشور جریان آزاد اطلاعاتی رو به رسمیت بشناسن. و جالب‌تر این‌که همین افراد رشد می‌کنن و ما در راه رسیدن به مناسب مختلف از جمله نمایندگی مجلس به همین‌ها کمک می‌کنیم، در صورتی که این افراد هنوز روحیه استبدادی و انحصارطلبانه دارند.
یعنی این استبداد در تشکل‌ها رخنه کرده؟
افشین: باند بازی و مافیا در جریان دانشجویی غوغا می‌کنه، به نظرم اگه می‌خوایم تاثیرگذار باشیم، سعی کنیم در همین محیط کوچک‌تر مسائل رو حل کنیم تا بدون شک در ابعاد مدیریتی بزرگ‌تر بتونیم موفق باشیم.
محمدرضا: این انحصارطلبی‌ها هم بخشیش به خاطر روحیه ما ایرانی‌ها است که از اجتماع به ما قالب شده. و شورایی شدن هم مسموم به نظر میاد، چون سوءاستفاده‌گر‌ها همیشه هستند.
افشین: با ایجاد سازوکار تشکیلاتی و اخلاق تشکیلاتی می‌شه جلو گیری کرد
کیا: ترد اجتماعی هم کمک می‌کنه که افراد سود جو کم اثر بشن که لازمه این امر همدلیه. البته هم‌دلی باید قبل از شکل‌گیری مافیا ایجاد بشه.
افشین: یکی از ایرادات اینه که ما ساختار‌ها رو عوض نمی‌کنیم و ساختار برای همه مقدس می‌شه، اما باید ساختارها رو شکوند و از نو نوشت. و ما اگه ساختن ساختارهای درست رو تمرین نکنیم، قطعا بعدا دچار مشکل می‌شیم و منفعت‌طلبی‌ها ادامه پیدا می‌کنه.
آگاهی‌سازی دانشجویان نسبت به محیطی که در اون هستن و مسیری که باید طی کنن وظیفه چه کسی هست و اصولا چطور روحیه مطالبه‌گرانه در دانشجو شکل می‌گیره؟
کیا: به نظرم این‌که بعضی میگن چرا مشارکت دانشجویی کم شده و این‌که مثلا ورودی‌های دوره‌های گذشته فعال‌تر بودن، حرف درستی نیست. بخش بزرگی از امتنای دانشجویان به فعالیت تشکل‌ها برمی‌گرده. و این‌که ما چقدر حاضریم جامون رو به دیگران بدیم؟ یعنی عملا دلمون می‌خواد که هم‌چنان در راس باقی بمونیم ولی از ورودی‌های جدید هم تغذیه کنیم. مثلا ما برای انجمن علمی روزنامه‌نگاری مجمع تشکیل دادیم و به دانشجوها گفتیم که این انجمن برای شماست و باید از دل مجمع عمومی انتخابات شکل بگیره واز انتخابات، شورای مدیریت به دست بیاد و درنهایت دبیر مشخص بشه. و شورای شوراهای مدیریت باید مطالبه‌گر باشه و از دبیر گزارش بخواد که چه‌کار می‌کنه کجا حرف می‌زنه، آیا به خوبی نماینده رشته هست؟ یا این‌که فقط دارد حرف خودش رو بزنه؟ و با این کار ما تونستیم قدرت‌طلبی و انحصارطلبی رو از بین ببریم.
افشین: برای مثال یک تشکیلات ادعا می‌کند که چهار هزار عضو داره بعد می‌بینیم که برای تصمیم‌گیری فقط هفت نفر مشارکت دارند و از طرف تمام اعضا خودش برای حمایت از طیف خاصی اعلام حضور می‌کنه! و این مشکل تمام سیستم‌های اداره کننده کشور است که به صورت هرمی اداره می‌شوند و افراد خاص در راس به جای همه تصمیم میگیرن.
کیا: و عملا شورای تشکیلات کارایی به خصوصی نداره.
افشین: مشارکت دادن بدنه‌های دانشجویی خیلی اهمیت داره و مشکلات ما در همون انحصار اطلاعات است و حتی دیده شده ما انحصار تجربه داریم، چون فرد حس می‌کنه از نهاد مرجعیت خارج می‌شه و پیش خودش این‌طور فکر می‌کنه که تا جایی که می‌تونه باید در این موقعیت بمونه و حتی انتظار داره که شورای بعدی در فلان مسائل وابسته بمونه و به همین شخص رجوع کنه.
افشین: تشکل‌های شهر تهران توانایی این‌که این آفت‌ها رو پشت سر بزارن رو دارن، ولی دانشگاه‌های شهرستان اسیر این ریاست‌طلبی‌ها هستند و می‌بینیم که انجمن به نام افراد سند خورده. درحالی‌که ماهیت کار تشکلاتی تغییرپذیری و تعویض‌پذیری است. مشکل بعدی تقسیم وظایف در تشکل است که همه نباید بروند سراغ دبیر اصلی و همه باید بپذیرند که هرکس وظیفه مشخصی داشته باشد. شاید خارج شدن از فضای دبیری اصلا چیز بدی نیست و شاید وقتش باشه امور رو شورایی اداره کرد. چرا حتما باید دبیری وجود داشته باشه؟
محمدرضا: بالاخره دبیر یک‌سری اختیارات و وظایف مشخصی داره؛ نمی‌شه که نباشه.
افشین: اما اختیارات و وظایف رو می‌شه شکوند و تقسیم وظایف کرد که تشکل از حالت قطبی خارج بشه.
محمدرضا: حرفم اینه که باید ساز و کار کنترلی گذاشت، نه این‌که نقش دبیر رو از بین ببریم. که ثمره‌اش آگاهی و رشد مطالبه گری در بین دانشجویان است.
در واقع با ایجاد انگیزه برای دانشجو فضای آگاهی‌سازی رو فراهم کردید که امید داشته باشه که روزی می‌تونه پیشرفت کنه و به راس تشکل برسه؟
غزل: دقیقا همین‌طوره. ولی متاسفانه تشکل‌های دانشجویی به جای این‌که به دانشجویان جدیدالورود یاد بدن که چه کار می‌تونن انجام بدن، دائما می‌شنویم که اعتماد نمی‌کنن و می‌گن فلانی نمی‌تونه یا تازه کاره و… درحالی‌که اگر به این دانشجوها بها داده بشه، شاید پتانسیل بیشتری برای شکوفایی و فعالیت دانشجویی داشته باشن. فکر می‌کنم روابط عمومی در تشکل‌ها نقش مهمی داره که چطور با دانشجو ارتباط بگیرن و چطور اون رو وارد عرصه‌های مختلف کنن.
محمدرضا: البته ایراد از دانشجویان هم هست که بعضا با این دید وارد تشکیلات‌ها می‌شن که بتونن به رأس تشکیلات برسن و یا به واسطه عضویت در فلان تشکیلات فردا به منصبی دست پیدا کنن. جدای از این، نمی‌شه انکار کرد که عدم استعدادیابی نیز ضعف بزرگیه.
چرا این استعدادیابی یا شکوفاسازی اتفاق نمی‌افته؟
غزل: از همون ابتدا در فرم عضوگیری مشکل داریم و سوال‌ها خیلی کلی هستن، عموما به فعالیت‌های فرهنگی یا اجتماعی محدود می‌شن، درحالی‌که هر کدوم شاخه خودشون رو دارن.
کیا: اکثرا این فرم‌ها خاک می‌خورن و نیازه که رو تک‌تک افراد دقیق شد.
اصولا کار تشکیلاتی نیاز به آموزش داره؟
افشین: در عمل چیزی با عنوان آموزش کار تشکیلاتی نداریم، یک سری فکر می‌کنن که کار دورهمیه یا مثل هیئت است، مثلا خیلی اوقات معلوم نمی‌شه که مثلا از برگزاری فلان برنامه چه هدفی داریم و چه چیزی به مخاطب می‌دیم. اکثریت تشکل‌ها فلسفه برگزاری اجلاس یا فعالیت‌هاشون رو نمی‌دونن. صرفا برای این‌که سالن پرکنن یا بگن فلانی رو آوردیم؟ همین؟ مسئله مهم دیگه مسئولیت‌پذیریه که عملا برای خیلی‌ها تعریف نشده است، اصلا انگار نه انگار که مسئولیت قبول کرده و پستی رو اشغال کرده.
چه‌جوری مسئولیت‌پذیری در افراد ایجاد می‌شه؟
افشین: یه راهش ایجاد احساس تعلق به تشکل است. که به تجربه ثابت شده که جواب می‌ده.
کیا: اتفاقا یک جاهایی تصمیم گیرنده‌های کلان یک تشکل باید افراد جدید رو دخیل کنن؛ شاید افراد جدید اشتباه کنن، ولی اگه بدونه نظرش شنیده می‌شه و در موردش بحث می‌شه خودش فردا میاد و همین مسیر رو ادامه می‌ده.
چرا دانشجویان دانشگاه شریف مشارکت کمتری در فعالیت‌های دانشجویی دارن و فشار تحصیلی و جو دانشگاه تا چه اندازه در عدم مشارکت نخبه‌های این دانشگاه در تشکل‌ها اثرگذار بوده؟
محمدرضا: این مسئله وجود داره، ولی چیزی که سخت ترش می‌کنه، اینه که استاد‌ها هم از همین مسیر بالا اومدن و فقط نگاهشون به درس بوده و هیچ نگاهی به کار تشکیلاتی و فرهنگی نداشتن. و از نظر این افراد، کارهای تشکیلاتی وقت تلف‌کردنه و ارزشی نداره و فقط بچه تنبل‌ها می‌رن تو تشکل‌ها و این به دانشجوها القا می‌شه. و نکته مهمی که فراموش شده اینه که کانون‌ها و تشکل‌ها یک جوری تکمیل‌کننده هم‌اند و درس خوندن با کار تشکیلاتی و منسجم تکمیل می‌شه و نظام آموزشی ما هیچ برنامه‌ای برای علایق فرهنگی آدم‌ها نداره و این عدم توجه ضربه زننده است. تو دانشگاه نگاه فقط به درس خوندن معطوف شده و می‌بینیم که خیلی‌ها بعد از مدتی به تناقض درونی می‌رسن و از خودشون می‌پرسن که چقدر درس بخونیم؟ و از خودشون می‌پرسن که چرا نرفتن دنبال علایقشون. و اگر این مسئله اصلاح نشه این دانشجوها روزی استاد می‌شن و دوباره این چرخه نابودکننده ادامه پیدا می‌کنه و باید اهمیت تشکل‌ها و جایگاهشون برای مسئولان دانشگاه مشخص بشه. واقعا خیلی از دانشجوها این خلا رو در خودشون احساس می‌کنن که هیچ فوق برنامه‌ای ندارن و حتی راهکار عوض کردن این شرایطشون رو هم نمی‌دونن.
منفعت‌طلبی و عدم گفتمان در تشکل‌ها چقدر ضربه زننده است؟
محمدرضا: خیلی‌ها میان که از بدنه تشکیلات‌ها برای لابی کردن‌های بیرون دانشگاه بهره ببرن درحالی‌که ما بی‌چشم داشت اومدیم که اثرگذار باشیم. علاوه بر این در انجمن‌های سیاسی بعضا فقط اسم دیده می‌شه و هیچ گفتمان یا ساختاری در اون‌ها حاکم نیست و دعواها از دعواهای گفتمانی به دعواهای شخصی تنزل پیدا کرده و ادوار به جای انتقال تجربه، همچنان دست از سر انجمن‌ها برنمی‌دارن.

شماره ۶۸۲

تهیه نسخه الکترونیک

کتابفروشی الکترونیک طاقچه

 

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟