تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۱۲/۲۶ - ۰۵:۲۷ | کد خبر : 2473

اینستاگرام؛ تو با ما چه کردی؟!

نگاهی به کمپین‌های مجازی دم عید شیما طاهری مشکل از جایی شروع شد که همه‌مان اکانت فیس‌بوک ساختیم و بعد دیدیم اگر اینستاگرام هم نداشته باشیم، جلوی دوست و آشنا برایمان افت دارد. ما بی‌تجربه‌ها وارد شبکه‌های اجتماعی‌ای شدیم که سراسرش «موج» بود. موج‌هایی که یک روز کمپین آزادی‌های فلان‌طور راه می‌انداخت و یک روز […]

نگاهی به کمپین‌های مجازی دم عید

شیما طاهری

مشکل از جایی شروع شد که همه‌مان اکانت فیس‌بوک ساختیم و بعد دیدیم اگر اینستاگرام هم نداشته باشیم، جلوی دوست و آشنا برایمان افت دارد. ما بی‌تجربه‌ها وارد شبکه‌های اجتماعی‌ای شدیم که سراسرش «موج» بود. موج‌هایی که یک روز کمپین آزادی‌های فلان‌طور راه می‌انداخت و یک روز کمپین توهین به فلان خواننده. البته بعضی از این کمپین‌ها هم مناسبتی بودند و نزدیک نوروز و سیزده به‌در و شب یلدا بازارشان داغ می‌شد و اگر ما دنبالشان نمی‌کردیم، انگ کوتاه‌فکری بر پیشانی‌مان می‌خورد و حالا بیا و درستش کن! خلاصه‌ از وقتی سوار موج‌های مجازی شدیم، دیگر ماهی قرمز نخریدیم، سبزه گره نزدیم و کامنت جایگزین کارت‌های تبریکمان شد!

نوروز را با مرگ ماهی قرمز تلخ نکنیم!
من به شما قول می‌دهم اگر ماهی قرمزهای بیچاره زبان داشتند و می‌توانستند حرف بزنند، خودشان می‌گفتند که ما هیچ مشکلی با سفره هفت سین و نوروز نداریم! اتفاقا خیلی هم خوشحال می‌شویم که شما ما را می‌خرید، کنار سفره هفت سینتان می‌گذارید و از ما پذیرایی می‌کنید. آخر کدام ماهی قرمز است که بدش می‌آید از آن لگن‌های چرک که در هر کدامش تقریبا ۲۰۰ ماهی قرمز دیگر زندگی می‌کنند، رها شود و یک زندگی مستقل در یک تنگ براق و تمیز داشته باشد؟ البته بعید هم نیست زبان داشته باشند، این همه لب‌هایشان را باز و بسته می‌کنند، حتما یک چیزی می‌گویند که ما نمی‌شنویم! به نظر من که می‌گویند اگر شما ما را سر سفره هفت سین‌تان نمی‌گذاشتید، اصلا ما را پرورش نمی‌دادند و ما خیلی زود نسلمان منقرض می‌شد، پس دمتان گرم! فقط کمی بیشتر هوایمان را داشته باشید.
پنج سالی می‌شود که کمپین‌هایی برای نخریدن ماهی قرمزها راه افتاده است. این کمپین‌ها در سال‌های اول سعی داشتند با بیان خطرات مرگ‌بار خریدن ماهی قرمز (!) و بیماری‌های مشترک ماهی قرمزها با انسان (!) ما را از خرید ماهی قرمزهای عیدمان منصرف کنند. البته با این ترفند تا حدودی موفق شدند و تب و تابمان برای خرید ماهی قرمز کم شد. اما بعد از مدتی مشخص شد که همه این ادعاها دروغ بوده و تا به حال هیچ انسانی با خریدن ماهی قرمز به کام مرگ نرفته است. این گروه که نقشه خود را بر آب می‌دیدند، از در دیگری وارد شدند و ادعا کردند وجود ماهی قرمز سر سفره هفت سین اصلا یک سنت ایرانی نیست و از چین آمده، پس ما که از نسل کوروش هستیم، نباید ماهی قرمز بخریم. این ادعا هم نتوانست اقبال چندانی در میان مردم پیدا کند! پس این تیر هم به سنگ خورد. ادعای بعدی این بود: در هر سال، با نزدیک شدن نوروز، پنج میلیون ماهی قرمز بر سر سفره‌های هفت سین جان خود را از دست می‌دهند! این دیگر خیلی روشن‌فکرانه بود، آن هم برای مایی که دائم در صفحات اجتماعی‌مان دم از حمایت از حیوانات و محیط زیست می‌زنیم. پس هر سال یک ژست روشن‌فکرانه گرفتیم و یک مطلب طولانی در باب نخریدن ماهی قرمز و حمایت از حیوانات در فیس‌بوک و اینستاگراممان پست کردیم. آن‌قدر هم خوب در نقشمان فرو رفتیم تا هیچ‌کس نفهمد چقدر دلمان برای خریدن ماهی قرمز غنج می‌رود و چقدر جای خالی‌اش کنار هفت سین آزارمان می‌دهد. راستش از شما چه پنهان، من هم هرسال نزدیک عید، یک پست در اینستاگرامم می‌گذارم و همه را منع می‌کنم از خریدن ماهی قرمز، اما یواشکی یکی دوتا ماهی قرمز برای هفت سین‌مان می‌خرم، البته چون دوست و آشنا در اینستاگرام من را فالو کرده‌اند و کپشن‌هایم را می‌خوانند، کارم کمی سخت شده و باید قبل از آمدن هر مهمانی، ماهی قرمزهای بیچاره را زیر مبل، یا توی کابینت قایم کنم!

آب هست، ولی کم است
این گروه‌ها بعد از تلاش‌هایی که در جهت نخریدن ماهی قرمز انجام دادند و فهمیدند ما نسبت به ژست‌های روشن‌فکرانه خیلی حساسیم و همگی حامی محیط زیست و حیوانات هستیم، پس یک کمپین جدید راه انداختند: «نارنج به جای ماهی قرمز». البته اشتباه نکنید، برای همراهی با این کمپین نباید نارنج را در تنگ پر از آب بیندازیم، بلکه باید یک نارنج را داخل یک تنگ خالی بگذاریم و با قطره‌چکان دو تا قطره آب بچکانیم روی نارنج. دلیلشان هم برای ایجاد این کمپین کمبود آب بود! آخر یکی نیست بهشان بگوید، دوست عزیز شما خیابان را با آب جارو نکن، ماشین نشوی، یک تنگ آب پیشکشت! اصلا من در روز یک لیوان کمتر آب می‌خورم، تا آن چند لیوان آبی که خرج تنگ ماهی‌ات کرده‌ای، جبران شود و با کمبود آب مواجه نشویم.

سبزه، بی‌سبزه
«به جای بذر غلات و حبوبات، سبزی خوردن سبز کنید»! تعجب نکنید، این هم یکی از کمپین‌هایی بود که نزدیک نوروز به راه افتاد تا ما را از سبز کردن گندم و عدس و لوبیا باز دارد. آن هم به چه دلیلی؟ به این دلیل که برای سبز کردن غلات و حبوبات، آب لازم است و مقدار خیلی زیادی (دو مشت!) غلات و حبوبات از بین می‌رود و دور ریخته می‌شود. آخر یکی نیست بگوید، دوست عزیز شما سبزی خوردن بکارید، آب لازم ندارد؟ خودبه‌خود رشد می‌کند؟ دوستان عزیزمان که دیدند طرحشان مشکل اساسی دارد، یک پیشنهاد عالی دادند، که به‌طور کامل سبزه را هم از سفره هفت سین حذف کنیم، حالا یک سین کمتر که اشکالی ندارد!
در بی‌ارزش بودن حذف غلات و حبوبات از سفره هفت سین همین بس که بدانیم، مقدار حبوبات و غلاتی که برای درست کردن سبزه به کار می‌رود، بسیار کمتر از یک وعده غذایی است؛ و اگر شما سالانه یک نان سنگک کمتر بخورید، کمک بیشتری به صرفه‌جویی در مصرف غلات کرده‌اید!

کمپین حذف سمنو از سفره هفت سین
اگر اوضاع به همین منوال پیش برود، اصلا بعید نیست که در یکی دو سال آینده، با کمپین‌هایی مثل حذف سمنو از سفره هفت سین برای مبارزه با دیابت و چاقی روبه‌رو شویم، یا مثلا حذف سماق از هفت سین، آن هم به این دلیل که سماق هست، ولی کم است! یا شاید یک نفر سماق ندارد تا با کبابش بخورد، پس بیایید برای کمک به این هم‌وطن، سماق را از هفت سین حذف کنیم.

درخت که نمی‌خواهیم گره بزنیم
شما تا همین امروز می‌دانستید با سبزه‌هایی که روز سیزه به‌در با هزار امید و آرزو گره می‌زنید، چه بلایی بر سر طبیعت می‌آورید؟ من هم نمی‌دانستم! تا این‌که امروز به یک کمپین جدید برخوردم و فهمیدم هر سبزه‌ای که گره می‌زنیم، باعث می‌شود آن سبزه دیگر عمل فتوسنتز را انجام ندهد و اکسیژن تولید نکند. درنتیجه این ما هستیم که با سبزه گره زدن، برای رسیدن به مراد دل خودمان، باعث آلودگی هوا می‌شویم. اگر می‌خواهید در سال جدید آلودگی هوا از بین برود، دست از خودخواهی بردارید و بی‌خیال سبزه گره زدن شوید. با این‌ کار شاید در سال جدید هوای تمیز‌تری داشته باشیم!

آمدیم، نبودید، رفتیم
یادش به‌خیر… تا همین پنج، شش سال پیش، نزدیک‌های عید که می‌شد، یکی از تفریحات من این بود که برای خانواده خاله‌ام که آن طرف آب زندگی می‌کنند، کارت تبریک درست کنم و بفرستم، بعد هم منتظر می‌ماندم تا آن‌ها یک کارت پستال جذاب با تصویری از سفره هفت سین یا زنان قجری برایم بفرستند. اما از وقتی فیس‌بوک و اینستاگرام ساختم و دخترخاله‌ام را فالو کردم، دیگر از کارت پستال و کارت تبریک خبری نیست. من هر سال یک عکس از سفره هفت سین‌مان می‌گیرم و در اینستاگرام پست می‌کنم، همه افراد فامیل را هم که اینستاگرام دارند، برای ادای احترام روی عکس تگ می‌کنم، آن‌ها هم یک کامنت بلند بالا و غرّا برایم می‌نویسند و نوروز باستانی را مجازی به من تبریک می‌گویند. البته حواسم هست که کسی جا نیفتد! پارسال یادم رفت زن عمویم را روی عکس هفت سین تگ کنم، نه‌تنها به من عیدی نداد، تا همین چند ماه پیش هم از من دلخور بود. تا این‌که بالاخره با پستی که شب یلدا گذاشتم، توانستم از دلش دربیاورم. هر سال که عکس از سفره هفت سین‌مان می‌گذارم، یک چیزی از سفره کم می‌شود! یک سال ماهی قرمز، یک سال سبزه، یک سال سمنو… می‌ترسم چند سال آینده مجبور شوم از یک سفره خالی عکس بگیرم، البته خدا را چه دیدی، شاید حتی سفره را هم از سفره هفت سین‌مان حذف کردند!
خلاصه که این فضای مجازی بدآتشی به جانمان انداخته، مثلا پارسال برایمان مهمان آمده بود و ما نبودیم، زیر عکس هفت سینی که در اینستاگرام گذاشته بودم، نوشته بود: «آمدیم، نبودید، رفتیم». یک‌ بار دیگر هم مهمان آمده بود و ما باز هم نبودیم، تلگراممان را چک کرده بودند و از بد حادثه ما آن‌لاین بودیم!‌ بعد گله کردند که شما خانه بودید و در را برای ما باز نکردید. حالا شما بیا و ثابت کن که ای از خدا بی‌خبر من اینترنت همراه آن هم از نوع ۴g دارم، مگر به خرجش می‌رود؟

شماره ۷۰۰

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟