تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۳/۰۷ - ۰۴:۴۷ | کد خبر : 3040

این ماشین‌های بلبل‌زبان!

تنهایی انسان به روایت ماشین نسیم بنایی سفینه وایکینگ یک در روز ۲۰ ژوییه ۱۹۷۶ اولین پیام خود را از مریخ به زمین فرستاد؛ ربات با دست‌های مکانیکیِ خود خاک مریخ را می‌شکافت، نمونه‌برداری و آزمایش می‌کرد و لحظه به لحظه نتایج آزمایش‌هایش را برای انسان‌های روی زمین می‌فرستاد. پیام‌هایی که وایکینگ یک از مریخ […]

تنهایی انسان به روایت ماشین

نسیم بنایی

سفینه وایکینگ یک در روز ۲۰ ژوییه ۱۹۷۶ اولین پیام خود را از مریخ به زمین فرستاد؛ ربات با دست‌های مکانیکیِ خود خاک مریخ را می‌شکافت، نمونه‌برداری و آزمایش می‌کرد و لحظه به لحظه نتایج آزمایش‌هایش را برای انسان‌های روی زمین می‌فرستاد. پیام‌هایی که وایکینگ یک از مریخ می‌فرستاد، با ۲۰دقیقه تاخیر به زمین می‌رسید. در این فاصله، توماس ماچ سرپرست گروه مشاهده‌گر، حرکاتی دیدنی داشت. او که فاصله‌اش با تصویر کافی بود و به‌راحتی می‌توانست جزئیات را ببیند، هر بار به جلو خم می‌شد. حالات او کاملا شبیه به فردی بود که مدت‌ها انتظار ملاقات با شخص خاصی را داشته و اکنون با تمام وجود گوش شده تا حرف‌های او را بشنود. گاهی نتایج آزمایش‌هایی که ربات می‌فرستاد، در نظر توماس ماچ عجیب می‌آمد و به همین خاطر ربات را خطاب قرار می‌داد و می‌گفت: «چنین چیزی ممکن نیست! تا به حال همچین موردی را شنیده‌ بودی!» این در حالی بود که ربات تنها آزمایش‌ها را طبق دستور انجام می‌داد و برای انسان‌ها ارسال می‌کرد. چند وقت بعد که قرار بود وایکینگ دو به فضا فرستاده شود، دانشمندان بر سر این موضوع بحث می‌کردند که ربات ممکن است هنگام فرود به دره‌ها برخورد کند و آسیب ببیند. گاهی در میان بحث آن‌ها این جمله‌ها شنیده می‌شد: «فدا کردن دستگاه»، «گذشتن از نکات عاطفی»، «فراموش کردن احساسات». آن‌ها یک عده دانشمند علوم تجربی بودند که برای تصمیم‌گیری درباره یک ماشین بی‌اختیار از واژه‌های فدا کردن، عاطفه و احساسات استفاده می‌کردند؛ واژه‌هایی که انسان انتظار دارد برای تصمیم‌گیری درباره یک کودک بشنود. مهدی محسنیان راد، استاد علوم ارتباطات، در کتاب «ارتباط‌شناسی» خود فصلی با عنوان «ارتباط انسان با ماشین» را مطرح کرده و این مسائل را در آن بیان کرده است. اکنون چند سالی از انتشار این کتاب می‌گذرد و حالا فصل جدیدی از رابطه انسان‌ها با ماشین‌آلات به میان آمده‌ است، چراکه ماشین‌ها زبان باز کرده‌اند. انسان‌ها به لطف پیشرفت هوش مصنوعی، با ربات‌ها «حرف می‌زنند» و اخیرا حتی با آن‌ها درددل می‌کنند و گاهی هم تکه‌هایی به شوخی به همدیگر می‌پرانند. کار انسان‌ها به جایی رسیده که در مقابل ربات‌ها می‌خندند، به هیجان می‌آیند، یا حتی خشمگین می‌شوند و بدون این‌که خودشان متوجه شوند، به ماشین‌آلاتی که ساخته دست‌های خودشان است، وابستگی‌های روحی و عاطفی پیدا می‌کنند. این ماشین‌ها به تنهایی انسان مدرن شهادت می‌دهند؛ آن‌ها فریاد می‌زنند که انسان‌ها در عصر گسست از روابط انسانی حقیقی و پیوست به روابط ماشینی هستند. اما این رابطه تا کجا پیش خواهد رفت؟

رفقای جان‌جانی
قصه شاید از هوش مصنوعی شروع شد؛ هوشی که ماشین‌ها را به دوست‌های جدایی‌ناپذیر انسان‌ها تبدیل کرد. البته تا زمانی‌که ماشین‌ها هنوز زبان باز نکرده ‌بودند، همه چیز قدری طبیعی به نظر می‌آمد. حتی آن زمان که کامپیوترها، حرف‌هایشان را در قالب نوشته‌های انگلیسی در پنجره‌هایی با ضرب‌دری در کنار آن ارسال می‌کردند، باز هم رابطه تا این اندازه جدی و عمیق نشده بود. اما از وقتی ماشین‌ها زبان به سخن گشودند، دل از انسان‌ها ربودند. در این بین، سازندگان گوشی‌های تلفن همراه که نمی‌خواستند از این بازی عقب بیفتند و سعی داشتند در بازار ماشین‌های سخنور نیز سهمی برای خود داشته‌ باشند، به تکاپو افتادند و هر روز برنامه‌ای جدید روانه بازار کردند. این برنامه‌ها به گوشی‌های تلفن‌همراه، قدرت سخنوری می‌دهد و کاربران را مسحور بلبل‌زبانی ماشینیِ آن‌ها می‌کند. حالا با همین زبان ساده، ماشین‌ها به رفقای جان‌جانی انسان‌ها تبدیل شده‌اند. اما با وجود همه این‌ها، ماشین‌های بلبل‌زبان هنوز هم زبان نمی‌فهمند!

و ناگهان، زبان‌نفهم‌ها!
«ببخشید دیو! واقعا معذرت می‌خوام اما نمی‌تونم!» این را HAL 9000 در فیلم «۲۰۰۱: اودیسه فضایی» به دیو بومن فضانوردِ داخلِ فیلم می‌گفت و اجازه نمی‌داد او به داخل فضاپیما بیاید. (البته ایرانی‌ها شاید این فیلم را با عنوان «راز کیهان» بشناسند.) زمانی ‌که استنلی کوبریک در سال ۱۹۶۸ این فیلم را به نمایش درآورد و HAL را نشان داد که با فضانورد حرف می‌زند و مانع ورود او به فضاپیما می‌شود، از نظر همه یک فیلم علمی-تخیلی بود که امکان نداشت به این راحتی در آینده اتفاق بیفتد. البته هوش کامپیوترها از همان موقع هم در نظر انسان‌ها بسیار ترسناک بود، اما این‌که کامپیوترها و ماشین‌ها بتوانند دیالوگی با انسان‌ها برقرار کنند، به اندازه سفر انسان به سیاره مشتری، نامحتمل به نظر می‌آمد و درنتیجه ترس جدی هم به دل انسان‌ها نمی‌انداخت. اما اکنون انسان‌ها آن‌قدر پیشرفت کرده‌اند که می‌توانند ماشین‌ها را وادار کنند با آن‌ها مکالمه‌ای تقریبا طبیعی داشته ‌باشند. اما هنوز هم مکالمه‌های درست‌ و درمانی از کامپیوترها درنمی‌آید. اگر از پژوهش‌گران هوش مصنوعی درباره آینده ربات‌هایی مانند HAL در فیلم کوبریک یا ترمیناتور در فیلم جیمز کامرون بپرسید، احتمالا فقط می‌خندند. از نظر آن‌ها چنین ایده‌هایی را هنوز نمی‌توان آن‌قدر جدی گرفت. از زمانی که کوبریک ایده‌اش را در قالب یک فیلم مطرح کرد، بیش از شش دهه می‌گذرد. در این فاصله پژوهش‌های بسیاری صورت گرفته که اکثر آن‌ها با شکست همراه بوده‌ است. تنها در این چند سال اخیر، اقداماتی صورت گرفته که شبیه به ایده کوبریک به نظر می‌رسد. ماشین‌ها آن‌قدری پیشرفت کرده‌اند که می‌توانند صدای انسان را تشخیص دهند و حتی می‌توانند زبان او را ترجمه کنند. اما هنوز هم راه درازی دارند تا انسان‌ها از دیالوگ با آن‌ها احساس رضایت کنند. همین برنامه Siri که شرکت اپل معرفی کرد، در سال ۲۰۱۱ خیلی‌ها را خسته کرد و اکثر کاربران تسلیم شدند و از آن استفاده نکردند. اما حالا آن‌قدری پیشرفت کرده که انسان‌ها بتوانند با آن کار و گفت‌وگو کنند. هرچند هنوز هم نمی‌توان از آن‌ها توقع زیادی داشت. زبان تکنولوژی تفاوت‌های بسیاری با زبان انسانی دارد.

قدم به قدم تا درددل‌های رباتیک
پژوهش‌گرانی که روی هوش مصنوعی و زبان فناوری کار کرده‌اند، اقدامات بسیاری داشته‌اند. اولین کار آن‌ها در زمینه تشخیص صدا و تعیین هویت صاحب صدا بوده‌ است. اقدامات بعدی نیز در زمینه تحلیل احساسات گوینده و تحلیل زبانی بوده ‌است. گفتن این‌ها خیلی آسان است، اما در عمل، فرایندی پیچیده و زمان‌بَر است. بسیاری از رویکردهای اولیه در مورد زبان فناوری به بن‌بست رسیدند و رفته‌رفته رویکردهای قانون‌محور مقبولیت پیدا کردند. برای مثال در بخش ترجمه، ربات یا ماشین، یک متن را دریافت می‌کند و طبق قوانینی که از پیش برایش نوشته شده، آن را تحلیل می‌کند. درنهایت نیز آن را به زبان هدف تبدیل می‌کند. اما زبان مانند معمایی پیچیده است و ابهام‌ها و استثناهای بسیاری در خود دارد. به محض این‌که جمله‌ها طولانی و پیچیده می‌شدند، ماشین‌های مترجم، کم می‌آوردند. کم‌کم روش‌های ریاضیاتی و آماری به میدان آمدند. در این رویکرد جدید، نرم‌افزار به کمک داده‌ها، الگویی پیدا می‌کند و کارش را انجام می‌دهد. درواقع ماشین در این روش، به نوعی حدس می‌زند. اما با این حدس‌ها نمی‌توان به آینده این ماشین‌های باهوش چندان امیدوار بود.
دستیاران دوست‌داشتنی دنیای دیجیتال
کامپیوترهای امروزی می‌توانند زبان انسانی را تولید کنند، اما هنوز هم نمی‌توانند مکالمه‌ای حقیقی با انسان‌ها داشته باشند. رابطه حقیقی بین انسان و ماشین نیاز به درک جامعی از دنیای پیرامون دارد. کامپیوترها در غیاب چنین درکی، از ایجاد یک مکالمه حقیقی درمی‌مانند. ماشین‌ها برای انجام وظایف خاصی آموزش می‌بینند و از قضا این کارها را خیلی هم خوب انجام می‌دهند. همین دستیاران دیجیتال که غول‌های فناوری خلق کرده‌اند، نمونه بسیار خوبی هستند که نشان می‌دهند ماشین‌ها در فرمان‌بری خیلی خوب هستند. کاربران می‌توانند هر طور که بخواهند، از آن‌ها سوال بپرسند. «امروز دمای هوای لندن چقدر است؟»، «امروز هوای لندن چطوره؟»، «آیا امروز در لندن هوا سرد خواهد بود؟» هر کدام از این جمله‌ها که از دستیار دیجیتال پرسیده شود، جواب همانی خواهد بود که کاربر به دنبالش است. ماشین از طریق واژه‌ها و جمله‌های هم‌خانواده، یاد گرفته که منظور کاربر را درک کند و نسبت به او پاسخ‌گو باشد. سازندگان این برنامه‌ها به دنبال پرسش‌ها و پاسخ‌های رایج می‌گردند و به ماشین خود یاد می‌دهند که در ازای هر کدام از این پرسش‌ها چگونه جواب بدهد. حتی وقتی کاربر کارش را تمام می‌کند و از دستیار خود تشکر می‌کند، جواب‌هایی از این قبیل دریافت می‌کند: «قابلی نداشت!»، «انجام وظیفه بود!» همه این‌ها به ماشین‌ها آموزش داده شده و این دستیاران دوست‌داشتنی دنیای دیجیتال طبق دستورهای پیشین، آن‌ها را عملی می‌کنند، اما آن‌ها هنوز از درک دنیای پیرامون انسان عاجز هستند.

عاطفه ماشینی
وال‌ای را تقریبا همه می‌شناسند، رباتی در انیمیشن معروف «وال‌ای» که احساسات را در میان ربات‌ها به نمایش می‌گذارد. در این انیمیشن، رباتی قدیمی عاشق یک ربات مدرن می‌شود. این ماشین بامزه با حجم زیادِ احساسات و عواطفی که از خود نشان می‌دهد، یکی از زیباترین عاشقانه‌ها را خلق کرده‌ است. اما چیزی که در این انیمیشن به نمایش درمی‌آید، به نظر کاملا تخیلی است. وال‌ای در این فیلم مانند HAL در فیلم کوبریک است. همان‌طور که کسی باور نمی‌کرد روزی ماشین‌ها با انسان‌ها حرف بزنند، اکنون نیز کسی باور نمی‌کند ماشین‌ها بتوانند به شناخت کاملی از زبان انسان‌ها دست پیدا کنند، یا دنیای عاطفی و احساسی آن‌ها را درک کنند. رابطه انسان با ماشین در گذر این سال‌ها به تکامل زیادی رسیده و زبان به آن رنگ‌وبوی جدی‌تری بخشیده‌ است. با وجود همه این حرف‌ها، آن‌ها هنوز هم ربا‌ت‌هایی هستند که از انسان‌ها دستور می‌گیرند و دنیای خود را مطابق با همان دستورهای انسانی می‌سازند. زبان یکی از پیچیده‌ترین ویژگی‌های انسانی به شمار می‌آید که در گذشته تصور می‌شد هیچ موجودی به جز انسان قادر به استفاده از آن نخواهد بود. اما حالا هوش مصنوعی آن‌قدر پیشرفت کرده که این مرز را از میان انسان‌ها و ماشین‌ها برداشته است. آن‌ها مانند انسان‌ها گوش می‌دهند و حرف می‌زنند، اما هنوز هم خالی از احساس و ادراک نسبت به دنیای پیرامون هستند. آن‌ها به تنهایی بشر امروزی شهادت می‌دهند. این‌که ماشین‌ها در آینده به چه توانایی‌های جدیدی دست پیدا می‌کنند، تنها در همان آینده مشخص می‌شود، اما خود هوش مصنوعی در مورد تکامل زبان فناوری و یکی شدن آن با زبان انسانی، نه ادعایی می‌کند و نه اصراری بر آن دارد. ظاهرا این خود انسان‌ها هستند که رابطه خود را با سایر انسان‌ها کم‌رنگ‌تر و با ماشین‌ها، عمیق‌تر می‌کنند.

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟