تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۱۰/۳۰ - ۰۸:۰۶ | کد خبر : 2006

بازگشت فردوسی به سینما

کامبیز حضرتی آثار کلاسیک ادبی از «ایلیاد» و «اودیسه» هومر گرفته تا نمایشنامه‌های ویلیام شکسپیر همواره مورد توجه فیلم‌سازان بوده و دست‌مایه اقتباس‌های ادبی قرار گرفته است. اما در سینمای ایران کمتر به سراغ منظومه‌های حماسی و عاشقانه فردوسی یا نظامی رفته‌ایم که قابلیت پرداخت سینمایی زیادی دارند. عدم توجه کافی به شاهنامه به‌عنوان یک […]

کامبیز حضرتی

آثار کلاسیک ادبی از «ایلیاد» و «اودیسه» هومر گرفته تا نمایشنامه‌های ویلیام شکسپیر همواره مورد توجه فیلم‌سازان بوده و دست‌مایه اقتباس‌های ادبی قرار گرفته است. اما در سینمای ایران کمتر به سراغ منظومه‌های حماسی و عاشقانه فردوسی یا نظامی رفته‌ایم که قابلیت پرداخت سینمایی زیادی دارند. عدم توجه کافی به شاهنامه به‌عنوان یک میراث قومی و اقتباس‌های انگشت‌شمار سینمایی از آن نشان‌گر بیگانگی سینمای ما با متون کهن و به‌ویژه شاهنامه است.
شاهنامه با وجود تاثیر زیادی که در ادبیات، زبان و حفظ هویت قومی داشته است، به اثری ادبی و پژوهشی محدود مانده و در هنرهای دیگر ازجمله موسیقی و نقاشی هم چندان مورد توجه قرار نگرفته است. بخشی از آن به دلیل نبودن نمونه‌های موفق و پیشینی است که منبع الهام هنری قرار گیرد و بخشی از آن به دلیل هزینه‌بردار بودن پروژه‌هایی است که در ارتباط با شاهنامه ساخته و پرداخته می‌شوند.
سینمای ایران از دوران رضا شاه در مقاطع مختلف اما نه به شیوه‌ای مشخص و نظام‌مند به سراغ این نامه باستان رفته است. از زمان ساخته شدن فیلم «فردوسی» توسط عبدالحسین سپنتا تا «تمرین برای اجرا» به کارگردانی محمدعلی سجادی تجربیاتی در این حوزه صورت گرفته است، اما این تجربیات پراکنده نیز محصول انگیزه‌های شخصی بوده است و نه جریانی مشخص برای پرداختن به ادبیات کلاسیک و اقتباس از داستان‌های بومی.

«فردوسی» به‌علاوه شاهنامه
«دختر لر» اولین فیلم ناطق سینمای ایران است که موجب شکوفایی صنعت نوپای سینما در ایران شد. بعد از ساخته شدن این فیلم در سال ۱۳۱۲ عبدالحسین سپنتا با بودجه وزارت معارف فیلمی را برای هزاره فردوسی در سال ۱۳۱۳ کلید زد و بدین ترتیب فیلم «فردوسی» ششمین فیلم تاریخ سینمای ایران لقب گرفت.
این فیلم براساس زندگی فردوسی و نشان دادن بخش‌هایی از شاهنامه ساخته شده است که حاصل آشنایی زیاد سپنتا با ادبیات فارسی است. در این فیلم فردوسی کهن‌سال مشغول سرودن نبرد رستم و سهراب است و از پنجره اتاقش مدام به بیرون نگاه می‌کند.
فیلم به دلیل مخالفت رضاشاه با صحنه‌هایی که سلطان محمود غزنوی را نشان می‌داد و به نظر شاه مناسب نبود، دچار سانسور شد. این سانسور تا حدی سنگین بود که کارگردان مجبور شد صحنه‌هایی از فیلم را دوباره بازسازی کند. فیلم «فردوسی» درنهایت به صورت ناقص به جشن هزاره فردوسی رسید. پس از آن فیلم در نمایش عمومی نیز موفق نبود. سپنتا بعد از «فردوسی» سه فیلم «شیرین و فرهاد»، «چشمان سیاه» و «لیلی و مجنون» را ساخت که همگی داستان‌هایی کلاسیک و عاشقانه را بیان می‌کردند.

سیاوش به تخت جمشید می‌رود
پس از فیلم «فردوسی» ساخته عبدالحسین سپنتا سینمای ایران تا دو دهه و در زمان شکل گرفتن جریان فیلمفارسی به سراغ شاهنامه نرفت. مهدی رئیس فیروز در سال ۳۶ با فیلم «رستم و سهراب» برداشت ضعیفی از یکی از بهترین داستان‌های شاهنامه کرد و یک سال بعد از او سیامک یاسمی با صرف هزینه زیاد فیلم «بیژن و منیژه» را ساخت. اما جدی‌ترین و شخصی‌ترین تجربه در سینمای ایران توسط فریدون رهنما با فیلم «سیاوش در تخت جمشید» رقم خورد و برنده جایزه ژان اپستاین از جشنواره لوکارنو شد. رهنما شاعر، فیلم‌ساز و نظریه‌پرداز سینمایی بود و با هنرمندان مطرح دوران خودش همچون احمد شاملو، غلامحسین ساعدی و بهمن محصص حشر و نشر داشت.
بر خلاف استقبالی که در جشنواره‌های غربی از این فیلم به عمل آمد، «سیاوش در تخت جمشید» در اکران عمومی ناموفق بود و با سکوت یا مخالفت منتقدان و مخاطبان روبه‌رو شد. حتی دکتر کاوسی، دوست و همکار رهنما در تلویزیون ملی از نوشتن نقد ستایش‌آمیز خودداری و تنها به نوشتن یک نامه به کارگردان بسنده کرد.
این فیلم برداشتی مدرن از داستان رستم و اسفندیار است و در آن پدر و پسر ثروتمندی بر سر یک زن با یکدیگر درگیر می‌شوند تا کار به نبرد رودررو می‌انجامد. فیلم از تمام مولفه‌های رایج سینما پرهیز می‌کند و سعی دارد فضای تصویری و جهان ذهنی فیلم‌ساز را از این داستان کهن به تصویر بکشد. فیلمی که چندان به دنبال پسند مخاطب عام نبوده است. شاید هر کارگردان دیگری به جای رهنما بود، به استودیو می‌رفت و در آن‌جا فیلمش را می‌ساخت. اما رهنما فیلم را در خود تخت جمشید نیمه‌مخروبه کلید زد.

کلنجار با شاهنامه
پنج دهه پس از فیلم «سیاوش در تخت جمشید» محمدعلی سجادی با انگیزه شخصی و از سر علاقه به سراغ ساخت فیلم «تمرین برای اجرا» رفت.
در این فیلم یک کارگردان تئاتر تصمیم می‌گیرد بازیگرانش داستان سیاوش را از روی شاهنامه فردوسی بخوانند و تمرین کنند برای اجرایی احتمالی. گرد آوردن بازیگران و فراهم کردن جای تمرین و وسایل صحنه و تلاطم بازیگران و مسائل شخصی‎شان با داستان سیاوش گره می‎خورد و روایت می‌شود.
این فیلم با بودجه‌ای حداقلی و کمبود اجزای صحنه، بازیگر، جلوه‌های ویژه و… مواجه است تا نشان بدهد که هنوز بعد از گذشت بیش از یک قرن از تولد سینمای ایران فضا برای ساخت فیلم‌های اقتباسی بر مبنای داستان‌های شاهنامه‌ای فراهم نیست. «تمرین برای اجرا» از نظر تلفیق فضای دیروز و امروز به فیلم «سیاوش در تخت جمشید» شبیه است. در این فیلم زندگی روزمره، فضای شهری و مجازی تهران امروز را در کنار افراسیاب، گرسیوز، رستم و کاووس می‌بینیم تا در عین زندگی روزمره به ریشه‌های باستانی خود وفادار باشیم.
این فیلم برآمده از تئاتر تجربی«سیاوشان» سجادی است که یک دهه پیش از «تمرین برای اجرا» ساخته شده است و نشان‌گر دغدغه‌های این فیلم‌ساز در به تصویر کشیدن داستان‌های شاهنامه است.

بازگشت شاهنامه؟
تجربه‌های مستقل و موفقی که به‌طور پراکنده درباره شاهنامه انجام شده است، نشان می‌دهد که داستان تراژیک سیاوش دست‌مایه‌ای مناسب برای اقتباس‌های سینمایی بوده است. «سیاوش در تخت جمشید»، «سیاوشان» و «تمرین برای اجرا» سه فیلمی است که از مجموع شش فیلم درباره شاهنامه فردوسی به داستان سیاوش توجه کرده است؛ داستانی که کهن‌ترین مدارک موجود درباره آن به سه‌هزار سال پیش برمی‌گردد. به‌طوری‌که حتی توسط بوریس کیمیاگروف در تاجیکستان نیز مورد اقتباسی ضعیف و بدون روح حماسی قرار گرفته است.
علاوه بر آثار سینمایی بلند و داستانی فیلم‌های کوتاهی چون «سوگ یک دلاور» ساخته ولی محمدی، «نان، عشق و توس» حمید تمجیدی، «ماجرای شاهنامه» اریک بالایان، «سوگ سیاوش» احمد طالبی‌نژاد برداشتی تاریخی- اجتماعی و در عین حال تازه‌ای براساس مرگ سیاوش است.
آخرین ساخته سینمایی محمدعلی سجادی که هم‌اکنون در حال اکران است، این امید را برای دوست‌داران شاهنامه و داستان‌های ادبی کهن به‌وجود می‌آورد که این تمرین اجراشده، به اجرای سینمایی موفقی از شاهنامه پیوند بخورد. امیدی که در حال حاضر بسیار دور از دسترس به نظر می‌رسد.

شماره ۶۹۳

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟