تاریخ انتشار:۱۴۰۱/۰۱/۰۹ - ۰۹:۰۳ | کد خبر : 8763

باشگاه از مد افتاده‌ها

شبکه‌‌های‌ تلویزیونی‌ و معضل‌ برنامه‌‌های‌ تکراری‌ طاهره نمرودی حوصله‌‌ات از زمین‌ و زمان سر رفته‌. تلویزیون را روشن‌ می‌‌کنی‌ و شبکه‌‌ها را یکی‌‌یکی‌ بالا و پایین‌ می‌‌کنی‌. یک‌ نفر با سر و شکلی‌ اغراق‌آمیز به‌ سبک‌ ویدیوکلیپ‌‌های دهه‌ ۶۰ و ۷۰ خواننده‌های لس‌‌آنجلسی‌ دارد به‌ تماس تلفنی‌ یک‌ مخاطب‌ جواب می‌‌دهد. مردی که‌ از صدایش‌ […]

شبکه‌های‌ تلویزیونی‌ و معضل‌ برنامه‌های‌ تکراری‌

طاهره نمرودی

حوصله‌ات از زمین‌ و زمان سر رفته‌. تلویزیون را روشن‌ می‌کنی‌ و شبکه‌ها را یکی‌یکی‌ بالا و پایین‌ می‌کنی‌. یک‌ نفر با سر و شکلی‌ اغراقآمیز به‌ سبک‌ ویدیوکلیپ‌های دهه‌ ۶۰ و ۷۰ خوانندههای لس‌آنجلسی‌ دارد به‌ تماس تلفنی‌ یک‌ مخاطب‌ جواب می‌دهد. مردی که‌ از صدایش‌ مشخص‌ است‌ سن‌ و سالی‌ از او گذشته‌، با برنامه‌ تماس گرفته‌ و آهنگ‌ درخواستی‌ خود را به‌ دخترش که‌ آن سر دنیا سرش به‌ زندگی‌اش گرم است‌، تقدیم‌ می‌کند. نه‌ از حرکت‌ دوربین‌ خبری هست‌ و نه‌ کارگردانی‌ تلویزیونی‌ و هنری و نه‌ حتی‌ چهرهها و لباسها سر سوزنی‌ به‌روز شده.

انگار زمان متوقف‌ شده و همه‌ چیز توی سه‌،چهار دهه‌ پیش‌ مانده؛دورهای که‌ در غیاب اینترنت‌، تلویزیون حرف اول را درصنعت‌ سرگرمی‌ می‌زد و هر چه‌ پخش‌ می‌کرد، خوب یا بد،مخاطب‌ داشت‌.

روزگار سپری‌شده تلویزیونهای‌ خاک‌خورده

روزگاری‌ تلویزیون عضوی‌ از خانه‌‌مان بود که‌ بیشتر از هر کسی‌ در خانه‌ حق‌ حرف زدن داشت‌ و می‌‌توانست‌دل همه‌ اعضای‌ خانواده را به‌ دست‌ آورد. آن روزها که‌ خیلی‌ سال از آن گذشته‌ است‌، تلویزیون تلاش می‌کرد جای‌ خود را در خانه‌ از دست‌ ندهد. اعضای‌ خانواده هم‌ حقش‌ را ادا می‌کردند و گاهی‌ آب در دست‌ داشتند، به‌ زمین‌ می‌گذاشتند و به‌ سمت‌ تلویزیون می‌شتافتند. دانش‌آموزان تمامی‌ سریال‌ها را حفظ‌ بودند و نقل‌ مجالس‌ هم‌ برنامه‌ها و سریال‌ها بودند. هر عید یا تعطیلاتی‌ شبکه‌ها را زیر و رو می‌کردیم‌ تا برنامه‌های‌ متفاوتشان را از دست‌ ندهیم‌ و حتی‌ یکدیگر را هم‌ خبر می‌کردیم‌.

خلاصه‌ که‌ دوران اوج تلویزیون را کم‌وبیش‌ به‌ خاطر داریم‌. اما پس‌ از گذشت‌ سال‌ها حالا تلویزیون هرچند ظاهرش چندین‌ مرتبه‌ به‌روزرسانی‌ شده است‌، اما دیگر کمتر کسی‌ سراغی‌ از محتوای‌ آن می‌گیرد و تنها گوشه‌ای‌ از خانه‌ را گرفته‌ است‌ و گه‌گداری‌ ممکن‌ است‌ کسی‌ به‌ آن سری‌ بزند.

رویای‌ باتکرار

نه‌ این‌‌که‌ چون تلویزیون دیگر برنامه‌‌های‌ گذشته‌ را نشان نمی‌‌دهد، به‌ آن وقعی‌ نمی‌‌نهیم‌، بلکه‌ اتفاقا یکی‌ از دلایل‌ این‌ طردشدگی‌ این‌ است‌ که‌ پس‌ از سال‌ها باز هم‌ همان برنامه‌‌های‌ ۱۰، ۱۵ سال پیش‌ را نشان می‌‌دهد. مثلا سال ۱۳۷۳ برنامه‌‌ای‌ برای‌ خانواده‌ها ساخته‌ شده که‌ صبح‌‌ها پخش‌ می‌‌شده. نه‌ این‌‌که‌ فکر کنید تا الان چندین‌ برنامه‌ جایش‌ را گرفته‌ باشد، یا اگر هم‌ ادامه‌ دارد، به‌ تناسب‌ این‌ گذشت‌ زمان تغییر محسوسی‌ در آن شکل‌ گرفته‌ باشد، بلکه‌ هنوز هم‌ همان مجری‌ هر روز صبح‌ برنامه‌ را شروع می‌‌کند، سری‌ به‌ آشپزخانه‌ می‌‌زند و بعد به‌ سراغ فلان کارشناس برنامه‌ می‌‌رود که‌ یا بافتنی‌ و شیرینی‌‌پزی‌ یاد می‌‌دهد، یا از مسائل‌ پزشکی‌ و تربیتی‌ و چیزهایی‌ از این‌ دست‌ می‌‌گوید. شاید گه‌‌گداری‌ در این‌ بین‌ میان‌برنامه‌‌ای‌ جدید هم‌ تدارک دیده باشند، اما کلیت‌ برنامه‌ همانی‌ است‌ که‌ ۲۷ سال پیش‌ بود.

نه‌ این‌‌که‌ فکر کنید این‌ تنها برنامه‌ ازمدافتاده تلویزیون است‌ و می‌‌توانیم‌ نادیده‌اش بگیریم‌. خانواده مهم‌‌تر از این‌ حرف‌هاست‌. اگر شما خدایی‌ نکرده، پس‌ از ۳۰ سال صبحی‌ دیدن این‌ برنامه‌ را از دست‌ دادید، به‌ هیچ‌ عنوان ناراحت‌ نشوید، چون ورژن دیگری‌ از همین‌ نوع برنامه‌ عصرها که‌ به‌ خانه‌ برمی‌‌گردید هم‌ پخش‌ می‌‌شود که‌ می‌‌توانید این‌ دو را جایگزین‌ کنید و اگر هر دو را تماشا کنید که‌ دیگر می‌‌تواند جایگزین‌ چندین‌ کارگاه خانواده برای‌ شما باشد!

خلاصه‌ که‌ هیچ‌‌وقت‌ برای‌ شروع دیر نیست‌ و هر وقت‌ که‌ نیاز به‌ برنامه‌‌ای‌ خانواده‌محور داشتید، می‌‌توانید از همان روز تا بی‌‌نهایت‌ روز تماشای‌ آن را ادامه‌ دهید. این‌ برنامه‌‌ها نه‌ از بین‌ می‌‌روند و نه‌ به‌ برنامه‌ جدیدی‌ تبدیل‌ می‌‌شوند و حتی‌ از نوعی‌ به‌ نوعی‌ دیگر درمی‌‌آیند، بلکه‌ به‌ همان سروشکلی‌ که‌ ۳۰ سال پیش‌ بودند، کاملا وفادارند.

البته‌ از حق‌ نگذریم‌، برای‌ مخاطب‌ تنوع‌طلب‌ امروز که‌ دیگر پنج‌، شش‌ شبکه‌ مثل‌ شوخی‌ است‌، صداوسیما هم‌ به‌ مخاطب‌ احترام گذاشته‌ است‌ و چندین‌ و چند شبکه‌ جدید را فراهم‌ کرده که‌ معمولا تکرار برنامه‌‌های ۳۰ سال گذشته‌ را پخش‌ کند تا مبادا فراموش کنیم‌ روزگاری‌ در همین‌ صداوسیما چه‌ کسانی‌ کار می‌‌کردند و چه‌ سریال‌هایی‌ با بازیگران ممتازی‌ پخش‌ می‌‌شد. اما باید نگران وقتی‌ بود که‌ قرار است‌ برنامه‌‌های‌ غیرتکراری‌ ۳۰ سال دوم را برای‌ بار هزارم پخش‌ کنند.

دوستی‌ خاله‌ سوسکه‌ با مخاطبان

با این‌‌که‌ هر سال نقدهای‌ جدی‌ به‌ صداوسیما وارد می‌‌شود، اما خب‌ هر سال دریغ‌ از پارسال. اتفاقا تجربه‌ ثابت‌ کرده است‌ هر قدر این‌ شکایت‌‌ها از صداوسیما بیشتر باشد، درنتیجه‌ سال بعد بودجه‌ بیشتری‌ به‌ آن تعلق‌ می‌‌گیرد. البته‌ باز هم‌ باید از تلاش‌های‌ شبکه‌‌های‌ مختلف‌ برای‌ نگه‌ داشتن‌ امید به‌ زندگی‌ در ما تشکر کنیم‌. مثلا به‌ این‌ شکل‌ که‌ وقتی‌ در همه‌ کشورها جنگ‌ و خون‌ریزی‌ و کشت‌‌وکشتار است‌ و دیگر نسل‌ انسان در حال انقراض است‌، در ایران کشاورزان مهربان که‌ هیچ‌ دغدغه‌‌ای‌ ازجمله‌ آب،‌ مشکلات محیط‌ زیستی‌، قاچاق و حتی‌ واسطه‌ ندارند، در حال چیدن پسته‌ و انگور هستند و بسیار از زندگی‌ و برداشت‌ محصولات راضی‌ به‌ نظر می‌‌رسند.

شاید مسئولان صداوسیما هنوز در نظریات کلاسیک‌ ارتباطات مانده‌اند که‌ در آن ارتباط تنها از سمت‌ فرستنده بود و مخاطب‌ هم‌ بدون هیچ‌ کم‌‌وکاستی‌ آن را روی‌ چشم‌ خود می‌‌گذاشت‌. اما ما هم‌ بعد از گذشت‌ این‌ همه‌ سال یاد گرفته‌‌ایم‌ با آن چگونه‌ برخورد کنیم‌. مثلا یکی‌ از راه‌های‌ ما این‌ است‌ که‌ اگر از برنامه‌ای‌ خوشمان بیاید، صدایش‌ را هم‌ درنمی‌‌آوریم‌، چون برعکس‌ تمام دنیا این‌‌جا فقط‌ کافی‌ است‌ معلوم شود برنامه‌‌ای‌ مخاطب‌ میلیونی‌ دارد و حتی‌ مخاطبان آن را در چندین‌ مرحله‌ به‌ عنوان برنامه‌ برگزیده انتخاب کنند، که‌ این‌ دیگر تیر آخر است‌ که‌ دیگر هیچ‌‌وقت‌ و به‌ هیچ‌ عنوان نه‌ مجری‌ برنامه‌ را ببینی‌، نه‌ برنامه‌ دلخواهت‌ را. به‌‌هرحال احترام به‌ مخاطب‌ در سیاست‌‌های‌ این‌ سازمان اشکال گوناگونی‌ دارد که‌ نمونه‌‌ بارزش را در برخورد با برنامه‌ «نود» و مجری‌ محبوبش‌ به‌ چشم‌ دیدیم‌.

شبکه‌های‌ اجتماعی‌ VS شبکه‌های‌ تلویزیونی‌

البته‌ خود صداوسیما که‌ این‌ اتهامات را قبول ندارد که‌ مخاطب‌ کم‌ شده است‌ یا حتی‌ آن را دوست‌ ندارد، بلکه‌ با توجه‌ به‌ آماری‌ که‌ امسال منتشر شده است‌، در زمستان سال قبل‌ بیش‌ از ۷۷ درصد مردم تلویزیون تماشا کرده‌اند و از نظر ۴۷.۱ درصد مردم بین‌ همه‌ رسانه‌‌های‌ موجود تلویزیون برایشان محبوب‌ترین‌ بوده است‌ و اینترنت‌ پس‌ از آن ۲۴.۹ درصد در مقام دوم قرار گرفته‌ است‌ و تازه شبکه‌‌های‌ اجتماعی‌ با ۱۱.۹ درصد در مقام سوم بوده است‌. نکته‌ قابل‌ توجه‌ دیگر هم‌ این‌ است‌ که‌ بیش‌ از ۵۴ درصد از افراد برای‌ سرگرمی‌ و تفریح‌ تلویزیون تماشا می‌‌کردند و بیش‌ از ۴۲ درصد هم‌ برای‌ اخبار. اما این‌ تنها ما نیستیم‌ که‌ فکر می‌‌کنیم‌ این‌ اعداد و ارقام برایمان عجیب‌ است‌، بلکه‌ حسن‌ وارسته‌، کارگردان مجموعه‌ «بچه‌ مهندس»، در گفت‌‌وگویی‌ مجازی‌ با روابط‌ عمومی‌ تلویزیون در این‌‌باره گفته‌ است‌: «اولا که‌ من‌ این‌ نظرسنجی‌‌های‌ مرکز تحقیقات را قبول ندارم. با این‌ دوستان سال‌های‌ سال کار کردم و می‌دانم‌ چطور آمار می‌‌گیرند. خیلی‌ روش‌هایشان به‌‌روز نیست‌. بر اساس شماره تلفن‌‌های‌ ثابت‌ نظرسنجی‌ می‌‌کنند و این‌ روزها هم‌ که‌ به‌ خاطر شیوع کرونا فقط‌ یک‌‌سوم پرسنل‌شان کار می‌‌کنند و خیلی‌ نمی‌‌شود روی‌ نتیجه‌ این‌ نظرسنجی‌ حساب کرد.» خلاصه‌ که‌ در این‌ یک‌ سال و اندی‌ که‌ همراه خانواده بیشتر در خانه‌ بودیم‌، عملکرد تلویزیون را با بازپخش‌ هزاران باره سریال‌های‌ «پایتخت‌»، «خانه‌ به‌ دوش»، «متهم‌ گریخت‌» و… ارزیابی‌ کردیم‌. از آن بدتر سریال‌هایی‌ مثل‌ «هشدار برای‌ کبری‌ ۱۱» که‌ سال‌هاست‌ بدون آن‌که‌ مخاطب‌ سال‌های‌ اولش‌ را داشته‌ باشد، با قوت هرچه‌ تمام‌تر پخش‌ می‌‌شود؛ آن‌قدر که‌ بازیگر نقش‌ اصلی‌‌اش حسابی‌ پا به‌ سن‌ گذاشته‌ و اگر صحنه‌‌های‌ تکراری‌ و آشنای‌ تعقیب‌ و گریز نبود، حتی‌ اگر مخاطب‌ پروپاقرص فصل‌‌های‌ اول سریال بوده باشید هم‌ بعید است‌ او را به‌ جا بیاورید. دیگر حرفی‌ نمانده جز این‌‌که‌ دیگر خودتان می‌‌دانید و تلویزیونتان.

چلچراغ ۸۲۶

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟