درباره آنها که با غذا خوردن پول و شهرت به دست میآورند
مریم عربی
«داخل رستوران نشسته بودم و داشتم با گوشی موبایلم از چیزبرگر جذابم عکس میگرفتم که جان میداد برای اینستاگرام. مردی که کنار دستم نشسته بود، پرسید: «شما اینفلوئنسر هستید؟» جواب دادم: «نه، یک آدم عادیام.» این را بهخاطر پیج اینستاگرامم گفتم که تعداد فالوئرهایش به اندازه زمین تا آسمان تا پنج رقمی شدن فاصله داشت. مرد با لحنی کاملا جدی گفت: «اگر اینفلوئسنر بودی، به عروسیام دعوتت میکردم. قرار است یک ماهی تن ۲۵۰ کیلویی سرو کنیم.» میخواست یک آدم کاملا غریبه را به عروسیاش دعوت کند تا بوفه غذای مراسمش را در اینستاگرام نمایش بدهد. این موضوع شاید یک زمانی باعث تعجب بود، اما ظاهرا حالا دیگر اصلا عجیب به نظر نمیرسد.»
این جملاتی است که یکی از ژورنالیستهای آنور آبی درباره تجربهاش از مواجهه با پدیده محبوب این روزها، یعنی فود تیسترهای اینستاگرامی نوشته؛ گروهی که در رستورانها دوره میافتند و غذاهای مختلف را میچشند و تجربهشان را به راست یا دروغ با فالوئرهایشان به اشتراک میگذارند.
نه ژورنالیست، نه عکاس، فقط خوشاشتها
دنیای رسانههایی که محتواهایی با تم غذا منتشر میکنند، بیش از هر زمان دیگری بزرگ شده؛ اما چند سالی است که ژانر جدیدی از این رسانهها هم پا به میدان گذاشته که همه رسانههای پرطرفدار دیگر را کنار زده: اینفلوئنسرهای منتقد غذا. این گروه نه عکاس حرفهای هستند، نه ژورنالیست و نه بلاگر یا سرآشپز، بلکه فقط غذا خوردن را دوست دارند و استفاده از فیلترها و هشتگهای اینستاگرامی را خوب بلدند؛ هشتگهایی که برای آنها دهها هزار فالوئر جمع میکند. همین فالوئرها هستند که برای آنها یک امتیاز ویژه به همراه میآورند: تا دلتان بخواهد غذای رایگان.
دعوت شدن به فستیوالهای غذا، رستورانهای جدید، سفرهای خاص یا رستورانهای باسابقه برای تیسترهای غذا یک موضوع روزمره است. در عوض آن کافی است چند استوری یا پست اینستاگرامی بگذارند و مستقیم یا غیرمستقیم از جایی که به آن دعوت شدهاند، تعریف کنند. این مستقیم یا غیرمستقیم بودن تبلیغات را معمولا میزان رقم دریافتی تعیین میکند. برای اغلب اینستاگرامرها خوردن غذای رایگان کافی نیست؛ اگر بخواهند به صورت ویژه از غذایی تعریف کنند، حتما باید پول دندانگیری عایدشان شده باشد. البته تعداد کمی از آنها هم با مخاطبهایشان صادق هستند و سعی میکنند با مقوله نقد غذا حرفهای برخورد کنند. گرگ رمی، یکی از مشهورترین تیسترهای غذا، میگوید: «همین که تعداد فالوئرهایت از ۱۰هزار بیشتر میشود، دعوتنامهها به سمتت سرازیر میشود. اگر بخواهی به همه آنها جواب مثبت بدهی، هیچوقت نباید بخوابی. بهترین غذاها، خوشمزهترین نوشیدنیها و گاهی بهترین مکانها در انتظارت است.»
صعود با نردبان هشتگ
تیسترهای غذا در اینستاگرام هر روز مثل قارچ در گوشه و کنار این شبکه اجتماعی سبز میشوند و اگر کمی ذوق به خرج بدهند و وقت بگذارند، در چشمبرهمزدنی فالوئرهایشان را به بالای ۱۰هزار نفر میرسانند. اینطور که خبرههای این حوزه میگویند، اصلیترین رمز موفقیت این گروه خوشاشتها، استفاده از هشتگهای خاص است. زیر هر پست میتوان ۳۰ هشتگ گذاشت. میگویند بهتر است هشتگها را در بخش کامنت بگذاری تا کپشنت طولانی نشود. رمی، اینستاگرامر مشهور میگوید: «حتی اگر برای اولین بار عکسی را از کانیه وست کنار تیلور سوئیفت پست کنی، درحالیکه اسنیکرهای جدیدشان را پوشیدهاند و رو به دوربین شکلک درمیآورند، بدون استفاده از هشتگ، پستت اصلا دیده نمیشود. اما یک پست ساده را اگر با هشتگهای درست همراه کنی، هزاران لایک و ویو میگیرد.»
به جز هشتگ، چیز دیگری که باعث میشود تیسترهای غذا صفحههای پرمخاطبتری داشته باشند، میزان خلاقیتشان است. تیسترهای پرطرفدار فقط به عکس غذا و آشپزی و رژیمهای غذایی بسنده نمیکنند، بلکه چهرهای همهجانبه را از خودشان در فضای مجازی به نمایش میگذارند؛ در سفر، مشغول خرید، سر کلاس درس و… اما نقطه اشتراک همه این لوکیشنها و تجربهها، همان غذاست؛ حتی شده یک گوشه کادر و بدون تگ و هشتگ.
حرفه: تیتسر غذا
تعداد زیادی از تیسترهای اینستاگرامی مجبور شدهاند کارهای تماموقتشان را رها کنند تا وقت بیشتری برای اداره پیجشان داشته باشند. نینا جوی، یکی از مشهورترین منتقدهای اینستاگرامی غذا و صاحب پیج پرطرفدار TheFoodJoy، میگوید: «اداره یک پیج غذا خیلی بیشتر از آنچه تصور میکنید، وقت میگیرد. اول دستور پخت خاص خودم را ابداع میکنم، بعد غذا را میپزم و در بشقابهای خاص میریزم. بعد از آن صحنه عکاسی را آماده و نور را تنظیم میکنم. من در خانهام دو نور LED بزرگ دارم و از آنها برای نورپردازی استفاده میکنم. عکاسی از غذا معمولا حدود یک ساعت طول میکشد و غذا کاملا از دهان میافتد.» جوی تقریبا از هر بشقاب غذا ۱۰۰ بار عکس میگیرد و زوایای مختلف را تست میکند تا ترکیبی از نماهای باز و نزدیک را برای پست اینستاگرامی خاصش مورد استفاده قرار دهد. یکی از اینستاگرامرها در پستی اشاره کرده بود که آخرین باری را که یک وعده غذای گرم خورده، به یاد نمیآورد.
جوی درباره تجربهاش از حضور در رستورانها میگوید: «من سعی میکنم وقتی به رستوران میروم، وقت زیادی را صرف عکس گرفتن نکنم تا غذا سرد نشود. این باعث میشود که توجه کمتری هم جلب شود و مجبور نباشی نگاههای سنگین و متعجب باقی مشتریها را تحمل کنی. معمولا یک نور LED دستی را همراه خودم میبرم تا عکسهای بهتری از غذاها بگیرم؛ چون فضای اغلب رستورانها نسبتا تاریک است و به درد عکاسی نمیخورد. گاهی هم مجبور میشوم غذا را به خیابان بیاورم و جلوی ماشینها و آدمهای در حال عبور، از آن عکس بگیرم. در هر رستوران ۱۵۰ عکس میگیرم و بین ۴ تا ۱۰ نوع بشقاب غذا را امتحان میکنم. انجام این همه کار، فقط برای یک پست اینستاگرامی، خیلی زیاد است.»
تیسترهای اینستاگرامی میگویند ترجیح میدهند درباره غذا حتیالامکان از فیلترهای اینستاگرامی استفاده نکنند تا رنگ طبیعی غذاها تغییر نکند. در نتیجه بسیاری از آنها ناچارند هرجا میروند، تجهیزات نورپردازی را به دنبال خود بکشند.
دورهمی پرطرفدارها
یک مورد عجیب که بعد از رجوع به صفحه اینفلوئنسرهای اینستاگرامی با آن مواجه میشوید، این است که اغلب اینستاگرامرها مدام با هم وقت میگذرانند و دوستیهای نزدیکی با هم دارند. با هم سفر میروند، خرید میکنند، رستوران میروند و حتی بعضی از آنها تقریبا با هم خانهیکی هستند. دلیل اصلی این دوستیها، مراسم و رویدادهایی است که اینستاگرامرها پشت سر هم به آن دعوت میشوند و آنقدر با هم وقت میگذرانند که رفاقتی بینشان شکل میگیرد. جوی در اینباره میگوید: «بهترین مزیت اینفلوئنسر بودن، آشنایی با افراد بااستعدادی است که توانستهاند تعداد زیادی فالوئر برای خودشان دستوپا کنند. بسیاری از ما حالا با هم دوست هستیم و حتی اکانتهای مشترکی را با هم راهاندازی کردهایم. یکی از این پیجهای مشترک پرطرفدار، پیج IGfoodfam است که صحنههای بامزهای را از پشت صحنه اینفلوئنسر غذا بودن به فالوئرها نشان میدهد. این پشت صحنهها گاهی از خود غذاها و نقدهای ما هم پرطرفدارتر است و بیشتر لایک میگیرد.»
از اهالی شکم تا آنالیزورها
همه تیسترهای غذا آدمهای بیکار غیرحرفهای نیستند که به عشق غذای رایگان به این کار رو آورده باشند، بعضی از آنها ژورنالیست و منتقد آموزشدیده حوزه غذا هستند. در دنیا مراکزی برای تربیت منتقدان حرفهای غذا برای شبکههای اجتماعی وجود دارد که در زمینه برگزاری سمینارها و پانلهای تخصصی برای اینفلوئنسرها فعالیت میکنند. مدیر یکی از این مراکز میگوید: «ما افراد علاقهمند به این حوزه را آموزش میدهیم تا از یک مصرفکننده ساده با دیدگاههای غیرعینی و شخصی، به تحلیلگرانی تبدیل شوند که بتوانند درباره چیزی که به آنها ارائه میشود، نظرات کارشناسانه و فارغ از قضاوتهای فردی بدهند.»
هنرجویان در این مراکز برای تشخیص سطح شکر، نمک و کافئین غذاها تربیت میشوند و یاد میگیرند آنچه را که خوردهاند، با جزئیات توصیف کنند. افرادی که در این مراکز پذیرش میشوند، باید قدرت درک و حس چشایی بالاتری از سطح میانگین داشته باشند و علاوه بر این، اهل قلم و مسلط به توصیف باشند. حتی یک برنامه کامپیوتری برای آنالیز و امتیازدهی به غذاها طراحی شده که منتقدان حرفهای برای ارزیابی شاخصههای هر غذا، از آن استفاده میکنند. این برنامه به منتقدان این امکان را میدهد که محصولات و غذاهای مختلف را بهدقت با هم مقایسه کنند و نتیجه ارزیابیهای خود را با جزئیات به مشتری انتقال دهند.
هنر نفوذ
کاری که تیسترهای اینستاگرامی انجام میدهند، شاید از نظر اغلب ما مضحک و بیفایده به نظر برسد، اما خودشان اینطور فکر نمیکنند. آنها معتقدند درهای جدیدی را به روی صنعت رستورانداری باز کردهاند و مشغول انجام یک کار مفید حرفهای و یک شغل شریف هستند. اینفلوئنسرها یا نفوذگرها خودشان را مجهز به «هنر نفوذ» میدانند؛ هنری که بسیاری از سلبریتیها هم از آن بیبهرهاند. وقتی چهرههای آنها را میبینیم که در رستوران سخت مشغول عکس گرفتن با غذاهای خوشآبورنگ خود هستند، یاد کودکانی میافتیم که در دیزنیلند یا مثلا در باغ کتاب خودمان ذوقزده با کاراکترهای کارتونی محبوبشان عکس میگیرند، اما وقتی به تعداد دنبالکنندگانشان در شبکههای اجتماعی نگاه میکنیم و کامنتهای مخاطبانشان را میبینیم، متوجه میشویم که موضوع جدیتر از این حرفهاست. ما حالا در دوره و زمانهای زندگی میکنیم که تصویر غذا بهآسانی میتواند وایرال شود. بسیاری از خوردنیهای امروزی اصلا طوری دیزاین شده که وسوسه میشوی از آن عکس بگیری و رویش فیلتر بیندازی و بگذاریاش در پیج اینستاگرامت. همین میل وافر به تماشای غذاست که باعث شده اینستاگرام به جای طراح لباس و عکاس، حالا از تیسترهای غذا پر شود؛ موجودات جالبی که نه میتوان به آنها اعتماد کرد و نه نادیدهشان گرفت.
شماره ۷۲۰