تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۸/۲۲ - ۰۶:۵۴ | کد خبر : 4120

توفان فرازمینی

پرونده‌ای درباره دیروز، امروز و فردای سینمای وحشت ژاپن فرزین سوری یکی از چیزهایی که خیلی وقت‌ها در حین صحبت با هواداران ادبیات و سینمای ژانری می‌شنویم، این است که ژاپنی‌ها همه با هم از سیاره‌ای دیگر آمده‌اند. برای همین این‌قدر از نظر عادات و گراهای فرهنگی و نشانگان‌ هنری با همه مردم جهان لااقل […]

پرونده‌ای درباره دیروز، امروز و فردای سینمای وحشت ژاپن

فرزین سوری

یکی از چیزهایی که خیلی وقت‌ها در حین صحبت با هواداران ادبیات و سینمای ژانری می‌شنویم، این است که ژاپنی‌ها همه با هم از سیاره‌ای دیگر آمده‌اند. برای همین این‌قدر از نظر عادات و گراهای فرهنگی و نشانگان‌ هنری با همه مردم جهان لااقل در ظاهر فرق دارند. نمی‌خواهم تصور کنید نژادپرستم، یا احتمالا ادب سیاسی(همان بهداشت کلام) را می‌خواهم زیر پا بگذارم. اما این روایت قویا در ذهن بسیاری پافشاری می‌کند که یک روز فضاپیمای ژاپنی‌ها روی سیاره ما و در جزیره‌ای دوردست سقوط کرده و ژاپنی‌ها مجبور شده‌اند پوست انسانی به تن کنند، ولی هرگز سلیقه بیگانه و غریب خود را خمِ قاطبه جریان اصلی سلیقه نکرده‌اند.
این موضوع به‌طور خاص وقتی به چشم می‌آید که گیم‌شو‌های شبانه ژاپنی‌ها را تماشا کنید. برخلاف‌ گیم‌شوهای آمریکایی که مثلا یک اتفاق روایی قابل دنبال کردن درشان دیده می‌شود که مثلا یک‌سری سوال و جواب یا یک سری اتفاقات ورزشی قابل درک است و مثلا هزینه باختن درش معقول و معمول است، در گیم‌شوهای ژاپنی شما را وصل می‌کنند به چهارمیخ و برق بهتان وصل می‌کنند و بعد در مورد تبار فلاسفه قرون وسطایی ازتان سوال می‌پرسند و اگر درست جواب ندهید، نمی‌میرید، ولی آرزو می‌کنید کاش مرده بودید.
بر همین سبیل، عمده آثار هنری ژاپنی برای بیننده‌های تمرین‌دیده با سلیقه غالب آمریکایی و غربی، قابل درک نیست. نمی‌شود زنجیره علی معلولی را درشان دنبال کرد. صادقانه بخواهیم ببینیم، شاید کنش‌ها و واکنش‌های شخصیت‌ها در یک فیلم ایرانی هم همان‌قدر برای بیننده‌های غیرایرانی عجیب باشد. ولی آن‌چه غریب بودن و اگزوتیک بودن آثار هنری ژاپنی را در مرکز توجه می‌آورد (خارج از اعضای بدن اغراق‌شده در انیمیشن‌های ژاپنی یا رنگ موهای عجیب شخصیت‌ها و رفرنس‌های فارغانه‌ای که به تاریخ و فرهنگ دیگر کشورها می‌دهند) استقبال جهانی از محصولات فرهنگی ژاپن است. باور کنید یا نه، سازندگان ژاپنی به قدری در کشور خودشان مخاطب دارند که برایشان اقبال جهانی یک انیمیشن یا بازی یا مانگا اهمیت خاصی ندارد. برای همین حتی سعی نمی‌کنند ساخته‌هایشان را برای مردم جهان قابل درک کنند. ولی چه می‌شود که حالا دیگر همه اسم فیلم حلقه یا کینه را شنیده‌اند؟ که همه انیمه اتک آن تایتان را دیده‌اند. چطور است که دارک سولز به چنین پدیده جهانی‌ای تبدیل شده و زلدا این‌قدر خاطرخواه دارد؟ از همه مهم‌تر چطور است که فرمول وحشت ژاپنی این‌قدر راحت در دهه ۹۰ و حتی بسیار قبل‌تر از آن، سینمای هالیوود را برای همیشه دستخوش تغییر می‌کند، بازسازی وحشت ژاپنی در سینمای آمریکا به جایی می‌رسد که کارگردان‌های ژاپنی به آمریکا دعوت می‌شوند که فیلم خودشان را در آمریکا مجددا بازسازی کنند (تاکا‌شی ‌شیمیزو). بیایید با هم نگاهی بکنیم به این سلیقه بسیار متفاوت به‌طور خاص در مفهوم وحشت و سپس در فرمولی که ژاپنی‌ها برای وحشت به جهان ارائه می‌دهند. بیایید در ضمن سعی بکنیم آن بخش‌های ترجمه‌ناپذیر وحشت شرق دور مخصوصا ژاپن را بازبینی کنیم و با تئوری‌های معمول مری داگلاس، جولیا کرستوا و نوئل کارول قیاسشان کنیم. چرا سینمای وحشت ژاپن این‌قدر توفانی بود؟ امروز کجاست و در آینده نزدیک به کجا خواهد رسید؟

شماره ۷۲۱

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟