تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۰۳/۲۵ - ۰۷:۵۵ | کد خبر : 6552

ثمره یک وسواس خوب!

واقعا مجله چلچراغ برای من همیشه ویژه بوده و جلدهای متفاوت این مجله از ابتدا تابه‌حال جذابیت زیادی برای من داشته است. از نظر محتوایی چلچراغ واقعا خوب پیش رفته و می‌رود. امیدوارم در شرایطی که چراغ بسیاری از نشریات خاموش شده است، چراغ چلچراغ همیشه روشن بماند.

گفت‌وگو با نیما جایدی، کارگردان فیلم سینمایی«سرخ‌پوست»

فاطمه رستمی

نیما جاویدی با «ملبورن» گل کرد و با «سرخ‌پوست» درخشید. فیلمی که در سی‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر به همه ما یادآوری کرد که هنوز سینما شکوه و جلال می‌خواهد و باید پایمان را از آپارتمان‌ها بیرون بگذاریم و اجازه دهیم سینما ما را جادو کند. اکران «سرخ‌پوست» آغاز شده و حالا همه کسانی که از دیدن این فیلم در جشنواره فیلم فجر جا مانده‌اند، می‌توانند در سینماهای کشور به تماشای «سرخ‌پوست» بنشینند. با نیما جاویدی گفت‌وگویی داشتیم که چکیده آن پیش روی شماست

از اولین نمایش فیلم سینمایی «سرخ‌پوست» نکته‌ای که بیش از هرچیز بر آن تاکید شد، فیلمنامه این فیلم بود. شما از نظر زمانی چقدر برای نگارش این متن وقت گذاشتید؟
ایده اولیه فیلم خیلی سال قبل نطفه‌اش بسته شده بود و من مدام به آن فکر می‌کردم و جایی این ایده را یادداشت کرده بودم تا در فرصت مناسب روی آن کار کنم. اما از زمان نگارش جدی متن که قرار بود نتیجه‌اش به فیلمنامه‌ای برای تولید «سرخ‌پوست» تبدیل شود، حدود پنج ماه زمان صرف شد.
در فیلم «سرخ‌پوست» ضدقهرمانی داریم که از همان ابتدا به عنوان مخاطب از او خوشمان می‌آید و نمی‌توانیم او را جزو ضدقهرمانان دوست‌نداشتنی بدانیم. چطور یک ضدقهرمان می‌تواند محبوب مخاطبش شود و به نوعی در فیلم قهرمانی کند؟
به نظرم یکی از دلایلش می‌تواند هم‌ذات‌پنداری عمیق با این شخصیت باشد که باعث می‌شود مخاطب راحت‌تر درکش کند. ابعاد مختلف شخصیت هم به جذاب بودنش کمک می‌کند. سرگرد هم دقیقا همین خصلت را دارد. در عین بی‌رحمی مهربان است، یا با این‌که مقرراتی و منطقی است، وجهه احساساتی او هم خودش را نشان می‌دهد. چنین ویژگی‌هایی باعث می‌شود بیننده به این دلیل که کاراکتر را خوب می‌فهمد، احساس نزدیکی بیشتری هم با شخصیت پیدا کند، ضمن این‌که فراموش نکنیم این آدم رئیس زندان است و این کاراکتر سینمایی به‌ذات جذابیت‌های خاص خودش را دارد.


مدام از اهالی سینمایی می‌شنویم که فیلم‌سازان خوبی داریم، اما فیلمنامه‌ها ضعیف است. فکر می‌کنید منشأ این ضعف کجاست و چرا هنوز درمان نشده است؟
پاسخ دادن به این سوال سخت است و من هم کارشناس نیستم و همیشه فیلمنامه خودم را می‌نویسم و فیلم خودم را می‌سازم، اما یکی از دلایلی که به ذهنم می‌رسد، جدی نگرفتن پروسه نگارش فیلمنامه است. من به شخصه این مرحله را خیلی خیلی جدی می‌گیرم، حتی جدی‌تر از مرحله تولید و مراحل بعد از آن برای من خیلی اهمیت دارد. همین ساده‌انگاری نگارش فیلمنامه باعث می‌شود گاهی خروجی آثار سینمایی از منظر فیلمنامه خیلی مناسب و موفق نباشد.
بعد از نمایش «سرخ‌پوست» از کسانی که این فیلم را دیده بودند، شنیدم که جای تولید چنین فیلمی در سینمای ایران خالی بود. فکر می‌کنید «سرخ‌پوست» چه ویژگی‌ای داشت که جایش در سینمای ما خالی بوده است؟
خیلی خوشحالم که چنین چیزی در مورد فیلم «سرخ‌پوست» گفته شد. واقعیت این است که شنیدن این حرف برای ما هم جالب بود. از ابتدا می‌خواستیم فیلمی استاندارد و کم‌نقص بسازیم. شاید یکی از دلایل این باشد که ما به اجزای مختلف کار دقت زیادی کردیم. دکوری که برای فیلم «سرخ‌پوست» ساختیم، حدود چهار تا پنج هزار متر فضا بود که با جزئی‌نگری زیاد محسن نصرالهی ساخته شد. ما می‌توانستیم از راه دیگری هم لوکیشن زندان را پیدا کنیم، همان‌طور که در بیشتر پروژه‌ها این کار را می‌کنند و لوکیشنی نزدیک به آن‌چه را مدنظر کارگردان است، پیدا می‌کنند، ولی مواردی که پیدا شد، ایده‌آل نبود و تصمیم به ساخت‌وساز گرفتیم. در بخش‌های دیگر با تمام وجود سعی کردم آن‌چه را در متن است، با رعایت جزئیات روی پرده بیاورم. دقت در جزئیات در تمام بخش‌ها به هنگام ساخت این فیلم می‌تواند یکی از عواملی باشد که منجر به چنین چیزی شده است.
داستان «سرخ‌پوست» هم حقیقتا در نوع خودش تازگی داشت. منظورم سه خطی‌اش است. درنهایت این‌که ما همه تلاشمان را کردیم که تماشاگر این فیلم از هر قشری که هست، بعد از دیدن فیلم از پولی که بابت بلیت فیلم داده است، راضی باشد. این بخش برای ما اهمیت ویژه داشت و امیدوارم به هدفمان نزدیک شده باشیم. فیلم‌سازها همه تلاش خودشان را می‌کنند که فیلم خوب بسازند. کسی خودش را به دردسر نمی‌اندازد که درنهایت فیلمی ضعیف تولید کند. فیلم‌سازی کار آسانی نیست و اگر گاهی آن‌چه فیلم‌ساز دلش می‌خواست، از آب درنمی‌آید، شاید به همان جدی نگرفتن جزئیات کار مربوط باشد. البته یادمان باشد این سوال را باید منتقدان پاسخ دهند و من به عنوان فیلم‌ساز شاید درست نیست به این سوال پاسخ دهم.


نوید محمدزاده و پریناز ایزدیار در «ابد و یک روز» ساخته سعید روستایی هر دو موفق ظاهر شدند و حالا حضور این دو بازیگر در «سرخ‌پوست» شاید این تصور را در ذهن به وجود آورد که موفقیت قبلی این زوج هنری باعث شد شما هم از آن‌ها برای فیلمتان استفاده کنید. شما برای این سوال چه توضیحی دارید و آیا تجربه‌های قبلی این دو بازیگر ایده کنار هم قرار گیری آن‌ها در «سرخ‌پوست» را به ذهن شما رساند؟
اتفاقا همین نکته‌ای که شما به آن اشاره کردید و حضور آن‌ها در فیلمی دیگر، نه‌تنها جنبه مثبت نداشت، که منفی هم بود. به این دلیل که ترکیب تکرار‌شده‌ای بود و من هم اصلا دنبال تکرار نبودم. وقتی من نوید محمدزاده را برای نقش سرگرد جاهد انتخاب کردم، برای بازیگر روبه‌روی او چند گزینه بیشتر وجود نداشت که هم از نظر سنی و هم توانایی بازیگری متناسب با محمدزاده باشد و من فکر کردم پریناز ایزدیار علاوه بر این‌که ویژگی لازم را دارد، تابه‌حال در قالب رومنس در مقابل نوید محمدزاده بازی نکرده و در فیلم «ابد و یک روز» هم رابطه ایزدیار و محمدزاده رابطه یک خواهر و برادر بود و ما در «سرخ‌پوست» قرار بود بعد عاطفی دیگری از آن‌ها ببینیم. اگر در فیلم «ابد و یک روز» نوید محمدزاده و پریناز ایزدیار رابطه عاشقانه‌ای داشتند، آن وقت حضور این دو بازیگر مقابل هم در فیلم «سرخ‌پوست» گزینه خطرناکی می‌شد. فکر نمی‌کنم نوید محمدزاده و پریناز ایزدیار در «سرخ‌پوست» شما را یاد هیچ فیلم دیگری از این دو هنرمند بیندازد. نکته دیگر این‌که یادمان باشد ما در انتخاب بازیگر خیلی دستمان باز نیست و متاسفانه انتخاب‌های زیادی نداریم و تعداد بازیگرهایی که توانایی بازی در نقش اول فیلم را داشته باشند، کم است.
بدون تعارف شما بعد از ساخت «سرخ‌پوست» مورد تحسین همکاران و تماشاگران عام فیلم قرار گرفتید و نسبت به «ملبورن» این فیلم شما با اقبال بیشتری در کشور روبه‌رو شد. آیا همین اتفاق و تحسین کار شما را برای ساخت فیلم بعدی سخت نکرده است؟
اگر صادقانه نگاه کنیم، من بعد از «ملبورن» هم مورد چنین تحسینی قرار گرفتم. هرچند آن فیلم در داخل کشور زیاد مورد توجه منتقدان قرار نگرفت، اما در زمان خودش فروش خوبی داشت و با حضور در ۸۳ فستیوال و ۱۳ جایزه در خارج از کشور به شکلی کلی‌تر مورد تشویق و تحسین قرار گرفت. فکر می‌کنم به این دلیل که آن پروسه را گذراندم، امروز خیلی دست و دلم برای کار بعدی نمی‌لرزد و نگران نیستم. البته صددرصد برای کار بعدی به دنبال ایده‌های تازه‌تر و فیلمی قوی‌تر هستم. میزان استقبالی که از «سرخ‌پوست» شد، طبیعتا برای من به عنوان کارگردان کار مسئولیت ایجاد کرده و باید از آن مراقبت کنم.

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟