تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۱۲/۲۹ - ۲۲:۲۲ | کد خبر : 8215

جوانی کردن‌های یک وزیر

گفتگویی خودمانی با محمدجواد آذری جهرمی به وزیر جوان معروف است و البته در این چند سال که متصدی امور در وزارت مربوطه بوده، حاشیه‌های زیادی هم داشته. به جز اظهار نظرهای چالش‌برانگیز، رویکردهای متفاوتی هم در انتشار تصاویر خود داشته است. رویکردهایی که شبیه دیگر مدیران دولتی نبوده. آن‌چه خواهید خواند، بخشی از گفت‌وگوی […]

گفتگویی خودمانی با محمدجواد آذری جهرمی

به وزیر جوان معروف است و البته در این چند سال که متصدی امور در وزارت مربوطه بوده، حاشیه‌های زیادی هم داشته. به جز اظهار نظرهای چالش‌برانگیز، رویکردهای متفاوتی هم در انتشار تصاویر خود داشته است. رویکردهایی که شبیه دیگر مدیران دولتی نبوده. آن‌چه خواهید خواند، بخشی از گفت‌وگوی چلچراغ با آقای آذری جهرمی است در آخرین ماه‌های دولت تدبیر و امید.

چه کتابی را برای مطالعه معرفی می‌کنید؟ توضیح کوتاهی درباره علت معرفی این کتاب هم برای ما بدهید.
کتاب‌هایی که معرفی می‌کنم، الزاما برای مطالعه در عید نیست.
۱. «لیرشاه» شکسپیر را دوست دارم، مخصوصا شخصیت کوردیلیا را. به نظرم اصل داستان جذاب است. توضیح بیشتری ندهم. (باخنده)
۲. «اعترافات» سنت آگوستین را هم دوست دارم. نکات اجتماعی بسیاری در این کتاب وجود دارد و فضای ذهنی ما را نسبت به قرون وسطا تغییر می‌دهد. مثلا شما می‌دانستید که روم، سیستم اداری بسیار پیشرفته‌ای داشته؟
۳. «قیدار» رضا امیرخانی. در توضیحش بگذارید یک قسمتی از کتاب را بگویم. البته اگر درست یادم مانده باشد. «زندگی هر آدمی سه مرحله دارد؛ گنده‌نامی… گند‌نامی… گم‌نامی… کاش پیش حضرت حق، اسم نداشتیم، اما مرد بودیم، طوبی للغربا!»
۴. «از معراج برگشتگان» حمید داوودآبادی. هنوز هم وقتی روایتش از سه راه شهادت را می‌خوانم، نفسم حبس می‌شود.
۵. «صلحی که همه‌ صلح‌ها را به باد داد» دیوید فرامکین. اگر دوست دارید در مورد منطقه غرب آسیا بدانید، این کتاب را بخوانید.
۶. «ره‌نمای طریق» آیت‌الله جاودان. بسیار شیوا، بسیار کاربردی.
چه فیلمی ببینیم؟ چرا این فیلم را انتخاب کرده‌اید؟
من فیلم‌های آقای نعمت‌الله را خیلی دوست دارم. مخصوصا «بی پولی» را. «رگ خواب»شان هم فیلم خوبی است. هم بازی خانم حاتمی عالی است، هم موسیقی‌ای که آقای پورناظری ساخته و چه صدایی دارد آقای شجریان واقعا.
«امروز» و «یک حبه قند» آقای میرکریمی را هم دوست دارم.
«بیداری رویاها»ی آقای باشه آهنگر، مخصوصا سکانسی که حمید پدرش را بغل می‌کند. آقای باشه آهنگر فیلم خوب زیاد دارند. «ملکه» هم فیلم کاردرستی است. راستش را بخواهید، بین «روزهای زندگی» و «ملکه»، نگاه «ملکه» را قبول دارم.
«بید مجنون» آقای مجیدی را هم بسیار دوست دارم. چقدر این فیلم زیباست. چقدر… «خورشید» آقای مجیدی را هم دیده‌ام. آن هم فیلم بسیار دوست‌داشتنی‌ای است.
«کنعان» مانی حقیقی، «اینجا بدون من» و «تنگه ابوقریب» بهرام توکلی، «سرخ‌پوست» نیما جاویدی، «متری شش و نیم» سعید روستایی هم فیلم‌های خوبی هستند. این‌ها فیلم‌هایی‌اند که یادم مانده.
فیلم‌های خارجی چی؟
«ویپلش»، «لالا لند»، «جانگو»، «آخرین سامورایی» و همه‌ کارهای آقا نولان…
اهل بازی کردن هستید؟ اگر بخواهید یک بازی سرگرم‌کننده به ما معرفی کنید، چه بازی‌ای معرفی می‌کنید و چرا این بازی؟
فقط فیفا!
کدام تیم؟
فقط پرسپولیس. (با خنده) البته می‌دانم فیفا پرسپولیس را ندارد.
از بین فعالیت‌های اجتماعی توصیه می‌کنید کدام را تجربه کنیم و چرا؟ سپاس‌گزاریم اگر کمی توضیح دهید.
اگر ازدواج کرده‌اید، دست همسرتان را بگیرید، بروید چند قدم راه بروید، در مورد خودتان صحبت کنید. اگر هم ازدواج نکرده‌اید که جوانی کنید… (با خنده)
یک موضوع برای فکر کردن پیشنهاد دهید و بگویید چرا باید به این موضوع فکر کنیم؟ موضوع پیشنهادی شما می‌تواند چطور بر سبک زندگی، فکر و… ما موثر واقع شود؟
چرا باید جوانی کنیم؟ شما به همین سوال فکر کنید.
اگر بخواهیم هدیه‌ای به دوستی بدهیم، به نظر شما آن هدیه چه باشد بهتر است؟ اگر بخواهیم به خود شما هدیه‌ای بدهیم، چه پیشنهادی دارید؟
برای هدیه دادن معمولا به این فکر می‌کنم که طرف مقابل از چه چیزی خوشش می‌آید. زیاد به ماندگاری هدیه فکر نمی‌کنم، به کارآیی آن فکر می‌کنم. اما خب، اگر می‌خواهید به من هدیه بدهید، بحثش جداست…
پیشنهاد شما برای گذرندان تعطیلات نوروزی در این روزگار کرونازده چیست و چرا این پیشنهاد را دارید؟
همدیگر را بشناسید. این اوقات به نظرم طراحی شدند برای این‌که همدیگر را بفهمیم و بشناسیم.
یکی از چیزهایی که به نظرم خیلی کم‌رنگ شده، حداقل در این سال‌های اخیر این است که کم برای همدیگر وقت می‌گذاریم، و این خیلی چیز بدی است. حتی برای خودمان هم وقت نمی‌گذاریم، و البته فقط ما مقصر نیستیم…
اگر بخواهیم به گردش مجازی برویم، کجا را توصیه می‌کنید؟ چرا؟ اصلا گردش کردن مگر می‌شود مجازی باشد؟
موزه‌های ایران را مجازی بازدید کنید. خیلی هم عالی است. همکاران من کار تخصصی روی این حوزه کرده‌اند و نتایج هم مطلوب بوده و مردم استقبال کردند.
یک پکیج موسیقی جذاب به ما معرفی کنید و بگویید چرا این پکیج را انتخاب کرده‌اید؟
در موسیقی سنتی من بیشتر طرفدار آهنگ‌سازها هستم. مثلا از ترکیب همایون شجریان و برادران پورناظری بیشتر از ترکیب همایون شجریان و علی قمصری خوشم می‌آید. البته این کار آخری‌شان، «محو تماشا» کار خوبی از آب درآمده. در موسیقی پاپ هم اکثر کارها راو می‌شنوم.
چندتا آلبوم سنتی و پاپ معرفی کنید، پس…
در موسیقی سنتی «رگ خواب» همایون شجریان و سهراب پورناظری، «حریق خزان» علیرضا قربانی و مهیار علیزاده، «نه فرشته‌ام، نه شیطان» همایون شجریان و تهمورس پورناظری، قطعه‌ «از عشق» استاد شجریان و برادران پورناظری. در کل به نوعی فن همایون شجریان و سهراب پورناظری محسوب می‌شوم.
در موسیقی پاپ هم کارهای محسن چاووشی، علی زندوکیلی، محمد علیزاده، رضا صادقی، رضا بهرام، حجت اشرف‌زاده، گرشا رضایی، بابک جهانبخش. آن قدیم‌ها کارهای آقای اصفهانی، علیرضا عصار و یک کم قدیمی‌تر حسن همایون‌فال و محمدرضا عیوضی. مگر می‌شود هم‌نسل‌های ما تیتراژ «روزگار جوانی» از یادشان برود؟
و درنهایت ششم فروردین روز شادی و امید است. قرار است پکیج پیشنهادی شما در این روز منتشر شود؛ چطور در این روزگار مغموم شاد باشیم و‌ امید داشته باشیم؟ به چه توسل جوییم؟ شما خودتان چه می‌کنید که امیدتان ذبح نشود؟
من به نظرم نوع نگاه ما به زندگی به انتخاب خودمان برمی‌گردد. هیچ آدم واقع‌بینی الان نمی‌تواند بگوید که مشکلات و سختی نیست. الی ماشاءالله دلیل وجود دارد برای این‌که امیدمان را نسبت به آینده از دست بدهیم. این‌طور نیست؟ ولی چه چیزی باعث می‌شود بی‌خیال آینده نشویم؟ چه چیزی باعث می‌شود دنبال کورسوی امید بگردیم؟ انتخاب خودمان.
ما قبلا یک جایی، یک زمانی انتخاب کردیم که آینده روشن است. بگذارید یک مثال بزنم. شما در طول مصاحبه چند بار گفتید که شرایط اقتصادی بسیار بد است. اگر به شما بگویند همین الان خودکشی کن و به زندگی‌ات پایان بده و از این شرایط خلاص شو، چه می‌کنید؟ خودکشی می‌کنید؟
مشخصا نه.
چرا؟
چون من به دلایلی زندگی‌ام را دوست دارم.
همان دلایل معنای زندگی شما هستند. آن چیزی که ما به خاطر آن زندگی می‌کنیم. برای شما شاید فرزندانتان باشد و برای دیگران چیزی دیگر… من اسم این مجموعه دلایل را می‌گذارم «انتخاب‌های ما برای زندگی». ما انتخاب کردیم که شاد باشیم. انتخاب کردیم که به آینده امیدوار باشیم. انتخاب کردیم که خسته نشویم. فقط گاهی که شرایط سخت می‌شود، باید به خودمان، انتخاب‌های زندگی‌مان را یادآوری کنیم. این‌که من در مطالبم از کلیدواژه‌ «آینده روشن» استفاده می‌کنم، در واقع یادآوری همین مطلب است که ما یک جایی از تاریخ، یک انتخابی کردیم و هر چقدر هم که سخت باشد، به آن می‌رسیم.
پس ماجرای «آینده روشن» این است؟
بله، یادآوری است اول برای خودم و در مرحله‌ بعد برای دیگران.
چگونه به آینده روشن برسیم؟
با نترسیدن، خسته نشدن، سنجیده رفتار کردن و اعتماد به داشته‌هامان.
چرا ترسیدن؟
چون آینده برای خیلی‌ها ترسناک است. خیلی‌ها به خاطر ترس از آینده، شیفته‌ گذشته‌اند. البته منظور من این نیست که گذشته چیز بد و ناپسندی است. منظورم اصلا چنین چیزی نیست. عرض بنده این است که در گذشته نباید ماند. به قول احسان عبدی‌پور: «به پیش نرفتن تنها حسرت‌بار است. به عقب برگشتن اما خجالت بی ته و تویی است…»
این‌که شما در کنار خانواده در تصاویر دیده می‌شوید، کمی برخلاف رویکردهای دیگر مدیران دولتی است. آیا تابه‌حال بازخوردی در این زمینه داشته‌اید؟
خیلی‌ها از من همین سوال شما را می‌پرسند که چه هدفی داری از این‌که با خانواده بودن را نشان می‌دهی. حتی بعضی‌ها از سر دلسوزی به من توصیه می‌کنند که چنین کاری در شأن یک وزیر مملکت نیست. اما خب واقعیت ماجرا این است که من سعی می‌کنم خودم باشم. هدف خاصی پشت این ماجرا نیست، بلکه مثل همه‌ مردم سعی می‌کنم رفتار کنم. یعنی من هم از همین مردمم خب. الان پشت این میز که نشستم، وزیرم، شب که می‌روم خانه‌مان، وزیر نیستم، دیگر از این خبرها نیست (باخنده)؛ پدرم و همسر. حالا من چون وزیرم، با خانواده‌ام معاشرت نکنم؟ اصلا چه کسی گفته وزیر مملکت نباید با خانواده‌اش معاشرت کند؟ شما خودتان پنج‌شنبه، جمعه که یک فراغتی دارید، دست خانمت را نمی‌گیری ببری یک جایی یک قدمی بزنی؟
خب چرا قطعا. البته اگر گرانی بگذارد.
خب بله، گرانی هست، وضعیت معیشتی مردم هم بد است. در این شکی نیست. ولی معاشرت کردن با خانواده که دیگر هزینه‌ای ندارد. دارد؟
بله، درست است.

برچسب ها:
نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟