تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۹/۰۱ - ۰۵:۲۴ | کد خبر : 1423

در مقام مولف

بررسی چهار موتیف تکرار شونده در آثار اصغر فرهادی جلال امانت شاید امروز چند دهه پس از آن‌که نگره مولف شوری در سینمای جهان ایجاد کرد، نگریستن به کارگردانی مانند اصغر فرهادی از منظر نظریه مولف آن‌قدرها هم راه‌گشا نباشد، اما هنوز یافتن موتیف‌های تکرارشونده در کارگردانی که سینمای جهان با هر فیلم او به […]

بررسی چهار موتیف تکرار شونده در آثار اصغر فرهادی

جلال امانت

شاید امروز چند دهه پس از آن‌که نگره مولف شوری در سینمای جهان ایجاد کرد، نگریستن به کارگردانی مانند اصغر فرهادی از منظر نظریه مولف آن‌قدرها هم راه‌گشا نباشد، اما هنوز یافتن موتیف‌های تکرارشونده در کارگردانی که سینمای جهان با هر فیلم او به شکل اتفاقی تازه برخورد می‌کند، تحریک‌کننده است. به‌خصوص که این موتیف‌های تکرارشونده می‌توانند مختصات دقیق‌تری از موقعیت آن را آشکار کنند. این موتیف‌های تکرارشونده شاید چیزی درباره مولف بودن فرهادی به ما نگویند، اما درعوض می‌توانند مسیر سینمای او را شبیه یک راه تصویر کنند. راهی با مناظری متفاوت اما در مسیری مشخص و تعریف شده…

ورود عنصر بیرونی
با وجود تفاوت‌های بسیاری که در طرح و الگوی فیلمنامه‌های فرهادی وجود دارد، همه از یک موتیف ثابت برخوردارند. موقعیت عمده داستان‌های فرهادی نظمی آشوبناک اما متعادل است که اگرچه احتمالا نمی‌تواند در درازمدت ماندگار باشد، اما تنها با ورود یک عنصر خارجی است که بر هم می‌خورد. این عامل خارجی در بیشتر فیلم‌های فرهادی فردی است که وارد جمع اولیه می‌شود و نظم ساختاری آن را در هم می‌ریزد. عنصری که معمولا در کلیت داستان نقشی اولیه و اساسی ندارد، اما با وارد کردن گونه‌ای بار دراماتیک اضافی شکل بنیادی نظم را دفرمه می‌کند و باعث می‌شود بازگشت به نقطه عزیمت اولیه ناممکن شود.
ورود ترانه علیدوستی به رابطه سه نفره پانته‌آ بهرام، هدیه تهرانی و حمید فرخ‌نژاد در «چهارشنبه‌سوری» بنیاد نظم روابط نامتعادل اما به نسبت پایدار آنان را به هم می‌ریزد. ورود پرستار به خانه نادر و سیمین است که شکل بیمارگونه رابطه آن‌ها را دچار تنشی می‌کند که قابل بازگشت به آن نقطه تعادل اولیه نیست. در گذشته این بازگشت احمد و ورود او به خانه است که باعث می‌شود رابطه نیمه غیراخلاقی مارین و سمیر دچار تنش جدی شود.

لوکیشن
سهم عمده‌ای از فرم فیلم‌های فرهادی تنها در پیوند با لوکیشن فیلم‌های اوست که به وجود می‌آید. «فروشنده» اساسا فیلم تهران است. المان‌های متعددی مانند تخریب خانه مجاور محل گودبرداری، خانه‌ای که از مسیر بیرون از خانه امکان دسترسی به آن وجود دارد، عادت به بازکردن در واحد هم‌زمان با گشودن در اصلی ساختمان و… چیزهایی هستند که تنها در لوکیشنی مانند تهران می‌توانند اتفاق بیفتند.
شکل معماری ساختمان فیلم «جدایی نادر از سیمین» در حل معمای آن تاثیری اساسی پیدا می‌کند. این‌که ممکن است صدای گفت‌وگوی معلم سرخانه (مریلا زارعی) و پرستار (ساره بیات) از گوش نادر دور مانده باشد یا نه، ساختار پیچ‌درپیچ خانه که باعث می‌شود کسی متوجه نشود سیمین از کشو پول برداشته است. نادر برای توجیه آن‌که هل دادن او نمی‌تواند باعث سقط جنین مرضیه شده باشد، به معماری ساختمان و محل قرارگیری پله‌ها و در متوسل می‌شود.
معماری چند طبقه خانه فیلم «گذشته» یا نسبت ساختمان و دریا در «درباره الی…» نقش مهمی در شکل‌گیری روال چرخشی داستان پیدا می‌کنند و شکل قرارگرفتن دو واحد مجاور ساختمانی فیلم «چهارشنبه سوری» نقشی عمده در شک و تردید زن نسبت به همسرش دارد.

قانون
یکی از موتیف‌های ثابت فیلم‌های فرهادی قانون و عجز آن در برابر مسئله اخلاقی است. درحقیقت چیزی که فیلم‌های فرهادی را از یک نسبی‌گرایی اخلاقی صرف رها می‌کند و به آن عنصری رهایی‌بخش اضافه می‌کند، مسئله قرار گرفتن قانون در برابر حقیقت است. درحقیقت قانون ضلع سومی را به دوگانه اخلاق در برابر وجدان اضافه می‌کند. ضلعی که بر خلاف دو رکن دیگر هیچ درجه‌ای از انعطاف را برنمی‌تابد و خشک در برابر حقیقت می‌ایستد. قانون فیلم «جدایی نادر از سیمین» درنهایت بر اساس اعتراف دختری حکم می‌دهد که آگاهانه دروغ گفتن را انتخاب می‌کند. همین قانون است که درنهایت نمی‌تواند مانع از آن شود تا حجت (شهاب حسینی) با کمک چماق و تهدید چیزی را که حق می‌داند، از نادر و سیمین طلب کند.
ماموران قانون در فیلم «درباره الی…» هیچ نسبتی با حقیقت رخ‌داده در ویلا و حجم انبوه پیش‌زمینه در آن ندارند و در فیلم «فروشنده» اساسا چنان نامحرم شمرده می‌شوند که به تنش خانواده وارد نمی‌شوند.

کودک
سینمای فرهادی را به مردان و زنان طبقه متوسطش می‌شناسیم، اما کودکان هم در سینمای او در مقام شخصیت‌هایی فرعی نقش مهمی ایفا می‌کنند. کودکان فرهادی عموما شباهت زیادی به آن تصویر ایده‌آل کودک معصوم و نازنین رایج در سینما ندارد. کودکان او با وجود آن‌که سهم زیادی از زمان فیلم را در اختیار ندارند، پرسوناژهایی درخاطر‌ماندنی هستند. جمع کودکان فیلم «درباره الی…» بعد از حادثه گم شدن الی در هم‌دستی شیطنت‌آمیز با والدینشان حقیقت را از نامزد او مخفی می‌کنند. کودک فیلم «جدایی نادر از سیمین» در صحنه‌ای مطایبه‌آمیز با شیر اکسیژن پدر بیمار نادر بازی می‌کند، بی‌آن‌که بداند این عمل ممکن است چه خطراتی در پی داشته باشد. در ادامه همین فیلم کودک در دادگاه نادر نیز نقشی ایفا می‌کند. فرزند نادر و سیمین نیز در روند دادرسی به عمد مسیر دروغ را برمی‌گزیند و دادگاه را به سود پدرش گمراه می‌کند. فرزند سمیر در فیلم «گذشته» اگرچه آن نقش کلاسیک یک کودک فرهادی را ندارد، با لجاجت و تشنج در خانه بحران ایجاد می‌کند. احتمالا معصومانه‌ترین نقش کودک در فیلم‌های فرهادی را باید در فیلم «فروشنده» پیدا کرد، بااین‌حال این کودک فیلم است که برای اولین بار رعنا (ترانه علیدوستی) را وادار می‌کند تا به محیط حمام، جایی که تمایلی به ورود به آن ندارد، وارد شود.

شماره ۶۸۶

برچسب ها: ,
نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟