تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۸/۲۲ - ۰۴:۲۴ | کد خبر : 1351

سوزن و الکل بیاورید!

فاضل ترکمن قلبم گرفت! قرص پرانول بیاورید حالا که بستری شده‌ام، گُل بیاورید من ناسلامتی به مرض مبتلایم؛ آی! کمپوت سیب آمل و بابل بیاورید! این‌جا غذای بی‌نمک و سفت می‌دهند لطفاً غذای بانمک و ‌شُل بیاورید سیگار موجب سرطان است؛ لاجرم تریاک شافی از ته کابل بیاورید امشب فرار می‌کنم از‌هاسپیتالِ خود یک متر […]

فاضل ترکمن

قلبم گرفت! قرص پرانول بیاورید
حالا که بستری شده‌ام، گُل بیاورید

من ناسلامتی به مرض مبتلایم؛ آی!
کمپوت سیب آمل و بابل بیاورید!

این‌جا غذای بی‌نمک و سفت می‌دهند
لطفاً غذای بانمک و ‌شُل بیاورید

سیگار موجب سرطان است؛ لاجرم
تریاک شافی از ته کابل بیاورید

امشب فرار می‌کنم از‌هاسپیتالِ خود
یک متر نردبان جهت پُل بیاورید!

ای هاسپیتال گوربه‌‌گوری و بی‌شعور!
یک‌دفعه جای دکترتان خُل بیاورید!

آن‌جای نازنین مرا تکه‌پاره کرد
از بس که گفت: «سوزن و الکل بیاورید…»

خیلی دلم گرفته و دپرس شدم عجیب
باید برای شادی‌ام اُسکل بیاورید

می‌دانم ای رفیق که گوگوش خارج است
خب لااقل قناری و بلبل بیاورید!

یاسین به گوش خر که قرائت نمی‌کنم
قلبم گرفت! قرص پرانول بیاورید

برچسب ها:
نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟