تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۵/۲۵ - ۱۰:۳۴ | کد خبر : 8390

شدیم برده نحیف کنترل از راه دور

دورکاری چگونه به سیستم عاملِ جدید سرمایه‌داری تبدیل می‌شود؟ حامد وحیدی میزهای کار خانگی در بیش از یک سال گذشته میزبان میلیون‌ها کارمند ادارات دولتی و خصوصی در سرتاسر جهان شده‌اند. با این‌که اغلب موافقانِ پدیده دورکاری در سکرات حذف چند هزینه‌کرد روزانه و ماهانه غوطه‌ورند، اما منتقدان این اجبارِ جبارانه از ورود کارفرمایانشان به […]

دورکاری چگونه به سیستم عاملِ جدید سرمایه‌داری تبدیل می‌شود؟

حامد وحیدی

میزهای کار خانگی در بیش از یک سال گذشته میزبان میلیون‌ها کارمند ادارات دولتی و خصوصی در سرتاسر جهان شده‌اند. با این‌که اغلب موافقانِ پدیده دورکاری در سکرات حذف چند هزینه‌کرد روزانه و ماهانه غوطه‌ورند، اما منتقدان این اجبارِ جبارانه از ورود کارفرمایانشان به شخصی‌ترین دقایق و فضاهای زندگی‌شان ناخرسند. مقصر را در کجا باید جست‌وجو کرد؛ ناگزیری‌های کووید ۱۹ یا پاسِ گل کرونا به سرمایه‌داری برای انقلاب در تسلط و استعمار نیروهای کار؟!
هر قدر شمار قابل ‌توجهی از کارمندان با کار از راه دور سازگار می‌شوند، ادارات و دفاتر کاری نیز خلوت‌ترین روزهای خود را می‌‌گذرانند. اما اگر کار در خانه و پدیده‌های مثل دورکاری و آزادکاری (فری‍‌‌لَنسری) در عصر پساکرونا نیز اپیدمیک شوند، واقعا چه کسی بیشتر از همه سود خواهد برد؟
با حذف هزینه‌های وحشت‌زای حمل‌ونقل و کاهش محسوس بسیاری از هزینه‌های روزانه، هم حساب‌های پس‌انداز کارکنان از لاغری درمی‌آید و هم به فربهی حساب‌های مالی شرکت‌ها افزوده خواهد شد؛ معادله‌ای جذاب و ظاهرا پر سود برای هر دو طرف. معادلات اما نیاز به رمزگشایی و کشف حقیقت مجهول‌ها دارد. پرسش این‌جاست که در پشت‌پرده این رضایت ناشی از کاهش هزینه آیا بر کیفیت اقتصادی کارمندان نیز چیزی افزوده خواهد شد؟ پاسخ قطعا منفی است؛ این دقیقا همان چیزی است که نظریه‌پرداز سرشناس مسائل شهری، اندی مری‌فیلد «سرمایه‌داری انگلی» نام‌گذاری کرده است. احتمالا بسیاری از ما کلاسیک‌ترین تعریف انگل را که در دوران دانش‌آموزی‌مان آموخته‌ایم، از یاد نبرده‌ایم: «انگل به موجود زنده‌ای گفته می‌شود که در داخل یا خارج بدن موجود دیگری زندگی کرده و زندگی خود را از وجود آن موجود زنده تامین می‌کند.» حالا به‌راحتی جایگاه انگل‌ها و ایکس‌ها را در معادله پیدا کنید!
«کار در خانه» و «پدیده دورکاری» احتمالا یکی از جذاب‌ترین ابعادِ مدرن «کار» است؛ یکی از همان عشوه‌گرانی که به‌راحتی می‌تواند قاطبه کارکنان را فریفته و مسحور خود کنند. کافی است سه ماه به آن‌ها زمان داده شود تا در خانه‌هایشان دورکاری را تجربه کنند؛ دیگر بعید است به‌راحتی بتوان این خاطره خوش را از ذهن آن‌ها زدود. چیدمان کاملا دموکراتیک و مسالمت‌آمیز است.
بدون پوشیدن لباس‌های رسمی، درحالی‌که بی‌قیدترین حالت ممکن را می‌گذرانیم، موسیقی مورد علاقه‌مان را گوش می‌کنیم و سوت‌زنان با پاهایی در نامتقارن‌ترین وضعیت ممکن، مشغول کارهایی می‌شویم که در خواب هم نمی‌دیدیم این‌گونه انجامش دهیم. در همین حال اعلانِ پیام‌رسان یا شبکه اجتماعی‌مان خبری جدید را برایمان رو می‌کند: شرکت Spotify اعلام کرده است که کارمندان این شرکت حتی پس از اتمام همه‌گیری کرونا نیز از طریق دورکاری به فعالیتشان در این شرکت ادامه خواهند داد. جرقه خود به خود در قلبت زده می‌شود: «یعنی می‌شود من هم برای همیشه از شر رفتن به محل کار خلاص شوم؟»
تقریبا تمام ما در انتخاب مدل تلفن همراهمان مخیر هستیم. در برگزیدن زمان دلخواهمان در استفاده از اینترنت نیز خودمختاری تام داریم. حتی این خودمان هستیم که تعیین می‌کنیم کدام‌یک از پیام‌رسان‌ها «آری» و کدام‌یک از شبکه‌های اجتماعی «خیر». در این منظومه دموکراتیک هیچ‌ زائده آنارشیستی‌ نمی‌تواند ما را مجبور به جواب دادن تماس‌هایی کند که به هر دلیل دوست نداریم پاسخشان بدهیم. اصلا کسی نمی‌تواند برای ما هیچ‌گونه ضرب‌الاجلی وضع کند و حتی اگر با انسداد به دیوار سخت بکوبندمان نیز چه باک که راه‌های دور زدن محدودیت‌ها را از بر هستیم. با این توانمندی‌های ظفرمندانه و این حجم از استقلال که جمهوری‌ها دلسوخته‌ و داغدارش است، چگونه کنترل تلویزیونِ اختیاراتمان را بدون مقاومت و با اشتیاق به رسانه میلیِ آن‌ها هبه می‌کنیم؟ چه رازی است در این تفویض و چه میل مبهمی است در به آغوش کشیدن برخط بودن در هر ساعتی از روز که آن‌ها بخواهند؟! شوقِ آن‌لاین بودن اختیاری چه نسبتی با آن‌کال بودن اجباری دارد؟ تنها چیزی که آن‌ها از ما می‌خواهند، دسترسی بی‌واسطه به ما در تمامی محدوده خواست آن‌هاست. مقدار فایده‌ بهینه ما، نقطه تصمیم‌گیری بر سر خواستن یا نخواستن و بودن یا نبودن ماست؛ از ماست که برماست. با این سرسپردگی قطعا مدل سخت‌افزار مطلوبِ آن‌ها و پلت‌فرم‌های تصمیم‌گرفته‌شده به خواستِ آن‌ها تقدیر محتوم کاربریِ ما خواهد بود و آن وقت است که دلمان برای همان هشت ساعت کار حضوری در محل‌ کارمان به انضمام پرداخت هزینه رفت‌وآمد تنگ‌تر از تنگ خواهد شد.
طبق جدیدترین تخمین اندازه‌گیری‌شده، پس‌انداز هر کارفرما در دوران شیوع کرونا به ازای هر کارمندِ دورکار مبلغی معادل ۱۰ هزار دلار در سال است. البته این روزها علاقه‌ای به درگیر کردن خود با این رویه مالی پنهان کارفرمایان ندارد و برعکس آن‌ها این روزها به محبوب قلوب نیروهای کار نیز تبدیل شده‌اند، اما دور نخواهد بود آن روزی که مزه قهوه‌ها و آسودگی‌های ناشی از کار در منزل بالاخره به مرزهای ملال و تکرار نزدیک شود و همه متوجه کلاه بزرگی که روزی به بهانه کووید ۱۹ بر سرشان گذاشته شد، شوند. اشتراک‌های هزینه‌زای اینترنت، سیستم‎های خانگی مستهلک و آسیب‌دیده از هجوم‌های پیش‌بینی‌نشده، تداخلات فرسایشی کاری با زندگی شخصی، تسخیر و کنترل بدن‌ها به معنای نوعی مسخ ‌شدنِ خانگی، افسردگی و تزاید غیبت اجتماعی، تَن‌های ملول، مضاعف شدن سرسپردگی به دنیایِ مخوف اپلیکیشن‌ها و پلت‌فرم‌های مجازی، کنترل‌پذیرتر شدن از راه دور و درنهایت جو آرام و پایدار حساب بانکی و جیب‌های دورکارانِ خانگی در عینِ روزهای خوشِ کارفرمایانِ کامیاب، می‌تواند همان بامداد خماری باشد که همه را از خوابِ سانتی‌مانتالیسمِ خانه‌نشینی بیدار کند.
در بریتانیای قرن شانزدهم، زمین‌داران ثروتمند، زمین‌هایی را که هنوز مالکیت مشترک با کشاورزان داشت، به بهانه اعطای امتیازها و حمایت‌های گسترده از آن‌ها می‌خرید و به عنوان حسن‌نیت نیز به آن‌ها گوسفند اعطا می‌کرد. کشاورزان سرمست از گوسفندان و پول خوبی که از فروش سهم زمین‌های مشترکشان با زمین‌داران نصیبشان شده بود، با تمام وجود برای آن‌ها در زمین‌هایی که روزی برای خودشان بود، کار می‌کردند. مدرنیته با نقطه‌گذاری ذهنیت سرمایه‌داری و فرصتی که کووید ۱۹ در اختیارشان گذاشت، بعد از پنج قرن، یک بار دیگر در حال تکرار تاریخ است؛ تاریخی که آن روزها تراژیک و این‌بار به شکلی بلاهت‌وار و مضحک در حال تکرار است. فئودال‌ها در لباس اسپاتیفای‌‌ها و کارمندان و کارکنان امروز به جای کدیورانِ فریب‌خورده دیروز، دورکاری به جای کار ضابطه‌مندِ حضوری.
اگر برزگرها ابزار زراعت و حق آب می‌خواستند، کارکنانِ دورکارشده امروز چه می‌خواهند؟ فعلاً پاسخ «هیچ» است. آن‌ها خسته و خردشده زیر کوفتگی‌های زندگی شهری تنها به دنبال آرامش هستند و دورکاری نیز همان دم‌مسیحایی است که هرگز در خواب هم نمی‌دیدند. مختصات استخراج‌نشده فرداهای دورکاری اما از مصایب و دشواری‌هایی انکارناپذیر خبر می‌دهند؛ روزهایی که نیاز مبرمِ خرید میزهای کار جدید، صندلی‌های ارگونومیک، تجهیزات اداری، بهینه‌سازی گرما و سرما، تمیزی فضای کارِ خانگی و بسیاری از موتیف‌های مشابه از راه می‌رسند و اگر موفق به کنترلشان شویم، در مقابل هزینه‌های سرسام‌آور مستهلک شدن سیستم‌های کامپیوتر و لپ‌تاپ‌های شخصی‌مان چاره‌ای جز اعتراف به اشتباه نخواهیم داشت. اگر روزی مجبور شدید پروژه‌های دورکاری‌تان را از خانه به دفاتر اشتراکی که باید برایش اجاره بپردازید، انتقال دهید، خنده‌های یواشکی امروزتان را مواخذه نکنید. سعی کنید از آن‌ها درس بگیرید. پاک کردن هزینه‌های رفت‌وآمد به محل کار و آرامشِ کاذب و موقتی کار در خانه ارزش دیدن تراکنشِ واریز ماهانه حقوق دفاتر کار اشتراکی را ندارد.
از روزهایی که شرکت یاهو در سال ۲۰۱۳ کارمندانش را با ترفندها و شیوه‌های مدرن تشویق به حضوری فعال و موثر در محل کار می‌کرد و در ازای اضافه کاری‌شان به آن‌ها خدمات رفاهی و تفریحی رشک‌برانگیز اعطا می‌کرد (مشابه شیوه‌های امروزین استارت‌آپ‌ها)، تا امروز که اسپاتیفای‌ها حکم به دورکاریِ دائمی نیروهایش می‌دهند، اتفاقات فراوانی در جهان افتاده است که کرونا واپسینِ مورد آن بوده. آن‌چه نه‌تنها دست‌نخورده باقی مانده و حتی به‌روزتر و مزورانه‌تر شده، سیستم‌های برنامه‌ریزی سرمایه‌داری است که از رسالت تاریخی‌اش برای برنامه‌ریزی و هدایت خودخوانده‌اش بر نیروهای کاری عدول نکرده و سفت و سخت در میدانِ آلوده به کووید ایستاده است.

(در این یادداشت از دیدگاه ریچارد شرمیور استاد برنامه‌ریزی شهری دانشگاه مک‌گیلِ مونترال در کانادا پیرامون موضوع «دورکاری» استفاده شده است.)

چلچراغ ۸۱۳

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟