تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۶/۰۲ - ۰۷:۴۶ | کد خبر : 562

عربده بر پرده!

سینما و تلویزیون ایران معمولا در پرداخت شخصی‌تهای تاریخی موفق عمل نمی‌کنند. علت هم کم و بیش روشن است. جدا از بحث بودجه که بیشتر مربوط به سطح کیفی البسه و امکنه است، روایت رسمی از تاریخ آن قدر کانالیزه شده و بی رنگ‌وبو است که امکان پرداخت جذاب شخصیت‌های جذاب تاریخی را از بین می‌برد. بیشتر سریال […]

سینما و تلویزیون ایران معمولا در پرداخت شخصی‌تهای تاریخی موفق عمل نمی‌کنند. علت هم کم و بیش روشن است. جدا از بحث بودجه که بیشتر مربوط به سطح کیفی البسه و امکنه است، روایت رسمی از تاریخ آن قدر کانالیزه شده و بی رنگ‌وبو است که امکان پرداخت جذاب شخصیت‌های جذاب تاریخی را از بین می‌برد. بیشتر سریال های تاریخی آن قدر به یک خط کشی پررنگ میان خوب و بد تاریخی پایبند هستند که نمی‌توانند شخصی ت‌هایی زنده و پویا بسازند. یکی از شخصیت هایی که از همین عارضه آسیب دیده است، احتمالا شعبان جعفری
(شعبون بی مخ) است. بیشتر سریا لهای تاریخی تمایلی به نشان دادن کم و کیف او نداشته اند و به ارائه تصویر یک چماق به دست دیوانه قناعت کرده اند. از قضا یکی دو اثر تصویری که موفق شده‌اند کمی دقیق‌تر و جذاب تر به او و جریان لمپنیسم سیاسی (لات های سیاسی) ایران بپردازند، آن هایی هستند که از تاریخ خشک فاصله گرفت ه‌اند و کمی دست و دلبازتر به داستان تاریخ نگاه کرد ه‌اند. در این نوشته به سه نمونه از شخصیت‌های ملهم از این جریان سیاسی می‌پردازیم که دارای بار دراماتیک قابل قبولی هم هست

Untitled-2 

شعبان استخوانی (استادخانی)
شخصیتی که بازی فوقالعاده محمدعلی کشاورز و صدای منوچهر اسماعیلی در مجموعه «هزاردستان » مرحوم علی حاتمی به آن جان بخشیدند، هم به اذعان خود کارگردان و هم البته از روی نام شخصیت برگرفته ا ز شخص شعبان جعفری بود. علی حاتمی با تغییر دادن داستان نسبت به واقعیت تاریخی توانست شخصیتی بسازد که از نظر پیچیدگی کمی به شعبان جعفری شبیه باشد. شعبان استخوانی در سریال «هزاردستان » در آغاز ژولیده مردی است که در حاشیه شهر در کار جمع کردن استخوان و نگهداری از سگ است، اما رفته رفته در وقایع نقشی سیاسی و اساسی پیدا میکند. به همزدن سالن سینما در سریال درست معادل به هم ریختن نمایشعبدالحسین نوشین در زندگی واقعی شعبان است.
زمانی که رضا تفنگچی (جمشید مشایخی) جذب کمیته مجازات میشود و تعدادی از سران ظلم و فساد را ترور میکند، شبی به حال مستی در شرف لو دادن طر حها و وجود کمیته مجازات است که شعبان و نوچ هه‌ایش با شلو غ‌کاری مانع این اتفاق م ‌یشوند. به این ترتیب روشن می‌شود که شعبان هم از اعضای کمیته مجازات است. بعدتر خود شعبان هم دست به کار ترور می‌شود. شعبان سریال حاتمی هم مانند شعبان جعفری بیشتر از آ نکه بنده کمیته مجازات باشد، بنده پول است و وقتی که از جانب خان مظفر تطمیع می‌شود، از کار کمیته مجازات کنار میکشد و بعدتر هم مفتش شش انگشتی (داود رشیدی) به فرمان همان خان مظفر او را به قتل میرساند.علی حاتمی به خوبی موفق میشود ماهیت رنگ به رنگ شدن امثالشعبان جعفری در تاریخ ایران را نشان دهد. کسی که سال ۳۱ در حمایت از مصدق و درست یک سال بعد برای سرنگونی او نیروهایش را به خیابان می‌کشد. شخصیت جذاب شعبان استخوانی حسب آ نکه در یک لحظه خاص از چه کسی پول میگیرد، میتواند در سمت درست یا غلط تاریخ بایستد. احتمالا حاتمی تنها کسی بود که حاضر بود نشان دهد امثال شعبانها نیز زمانهایی به کار آمده‌اند؛حداقل زما نهایی که رضا تفنگچیها در حال مستی بود ه‌اند!

غلام عمه
شخصیت غلام عمه با بازی محمد مطیع در سریال «هزاردستان »اگرچه نقش کوتاهی در داستان داشت اما نشا نگر وجه دیگری از هویت لاتهای سیاسی در تاریخ ایران بود. غلام عمه که از نوچ ه‌های خاصه دستگاه شعبان استخوانی بود، عهد کرد انتقام مرادش را بگیرد و بعد از کشتن مفتش شش انگشتی بلافاصله در میدان شهر به
دار کشیده شد.بیشتر لمپ نهای جوزده سیاسی در تاریخ ایران از همین منطق تبعیت کرده‌اند. حقیقت این است که تنها معدودی از این لمپ نها توانستند از طریق بازی در زمین سیاست بزرگان مانند شعبان جعفری اسم و رسم، مقام یا ثروتی به دست بیاورند. بیشتراین قبیل نیروها تنها به‌خاطر منطق کور تبعیت از مراد وارد گود بازی شدند و فارغ از آ نکه در کدام سوی تاریخ جنگیدند، قربانی چر خهای بیرحم قدرت شدند. بسیاری از این لمپ نها بدون آنکه بدانند نقشهایی اساسی در تاریخ ایفا کردند. علی حاتمی با دیالوگ درخشانی که برای غلام عمه در گفت‌وگو با گوسفندی که قراراست بعد از اعدام او قربانی شود مینویسد، به‌خوبی به وجه پررنگ احساسا ت زدگی در این شکل از لمپنیسم سیاسی اشاره م یکند.

نوچه‌های بزرگ آقا
برخلاف «هزار دستان » علی حاتمی، «شهرزاد » سریال حسن فتحی مستقیما روایتگر وقایع ۲۸ مرداد است اما در این بستر واقعی شخصیتهایی غیرتاریخی قرار گرفته‌اند. بزرگ آقا (علی نصیریان) یکی از کسانی است که نیروهای تحت امرش را برای سرکوب حامیان دولت مصدق به خیابا نها میفرستد و این زیردستها تا پایان سریال هم دوروبر دستگاه او پراکنده‌اند.زیردستان بزرگ آقا شاید به اندازه شخصیتهای سریال «هزاردستان » تاریخی نباشند، اما وجه پررنگ دیگری از لا تهای سیاسی در تاریخ ایران را روایت میکنند؛ وجه اقتصادی. بزر گ‌آقا دو نفر از زیردستهایش را به اداره یک رستوران و یک فر ش فروشیثروتمند گمارده است. حقیقت این است که دربار پهلوی به‌خاطر اهمیت بالای بازار در جریانات سیاسی مشروطه و جبهه ملی نسبت به این نهاد بدبین بود. به همین خاطر به شماری از جریا نهای حامی دربار در میان بازاریان پر و بال داد و آنان را به ثروت اقتصادی رساند. درست است که حمایت دربار از بازاریهای لمپنی مثل طیب حا ج‌رضایی درنهایت به سود دربار تمام نشد، اما در تحولات بعدی سیاسی در ایران نقشی جدی داشت. تا همین امروز هم کمتر کسی میتواند انکار کند بازار نقشی جدی در لمپنیسم سیاسی ایران داشتهاست.

ادامه این پرونده را میتوانید در شماره ۶۷۴ بخوانید

کتابفروشی الکترونیک طاقچه

برچسب ها:
نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟