تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۳/۲۱ - ۰۶:۵۸ | کد خبر : 3144

کارناوال رسانه

تلویزیون به‌عنوان رسانه‌ای قدرتمند، به بازتولید نظام‌های نابرابر زبانی می‌پردازد شمیم شرافت زمانی که «ماه عسل» برای اولین بار روی آنتن رفت، برخلاف برنامه‌های معمول تاک شو و گفت‌وگومحور که بر ستارگان تمرکز دارند، به سراغ مخاطبان معمولی و مردم معمولی رفت تا زندگی آنان را برای سایرین به نمایش درآورد. افرادی که در زندگی […]

تلویزیون به‌عنوان رسانه‌ای قدرتمند، به بازتولید نظام‌های نابرابر زبانی می‌پردازد

شمیم شرافت

زمانی که «ماه عسل» برای اولین بار روی آنتن رفت، برخلاف برنامه‌های معمول تاک شو و گفت‌وگومحور که بر ستارگان تمرکز دارند، به سراغ مخاطبان معمولی و مردم معمولی رفت تا زندگی آنان را برای سایرین به نمایش درآورد. افرادی که در زندگی عادی به حاشیه رانده شده‌اند و کسی آن‌ها را نمی‌بیند. داستان‌هایی که در اطراف ما رخ می‌دهند و ما به آن‌ها توجهی نمی‌کنیم، در این برنامه برملا می‌شوند. در چشم‌ها اشک می‌آورند و بر لب‌ها لبخند می‌نشانند. در این برنامه با دعوت از افرادی که دست به اهدای عضو می‌زنند یا کارهای خیر و بدون مزد انجام می‌دهند، کارهای نیک ترویج می‌شوند. ترویج حس امید به زندگی در افرادی که با وجود نقص عضو هم‌چنان به زندگی خود ادامه می‌دهند یا با یافتن سایر استعدادهای خود به زندگی‌شان معنا می‌دهند، از دیگر ویژگی‌های این برنامه است. نشان دادن افرادی که پس از سال‌ها قهر و کینه آشتی را ترجیح می‌دهند، یا تشویق به عفو و انصراف از قصاص که زندگی را به انسانی می‌بخشد، از کارکردهای مثبت ماه‌ عسل برای مخاطبان است. تا زمانی که…

تلویزیون از پرمخاطب‌ترین رسانه‌های جهان است. دست‌اندرکاران تلویزیون و رسانه‌ها هستند که تعیین می‌کنند رویدادهای خام اجتماعی را چگونه در گفتمان رمزگذاری و در صفحه شیشه‌ای نمایان کنند. بنابراین آن‌چه مخاطب با آن مواجه می‌شود، رویداد خام اجتماعی نیست، بلکه رویدادی است که توسط رسانه دستکاری شده است و در دسترس او قرار گرفته است. رسانه هیچ‌گاه بی‌طرف نیست. قرائتی از رسانه به مخاطبان ارائه می‌شود و مخاطبان با توجه به طبقه، جنسیت و قومیت خود، برداشتی متفاوت از آن‌چه عرضه شده است، دارند. جان استوری در «مطالعات فرهنگی درباره فرهنگ عامه» اشاره کرده است که تماشای تلویزیون هیچ‌گاه برابر با رشته‌ای از کنش‌های تفسیری نیست، بلکه بیش از هر چیز نوعی رفتار اجتماعی است. زندگی روزمره کنش‌گران را می‌توان با تماشای تلویزیون تفسیر کرد. تلویزیون شرایط تجمع اعضای خانواده در کنار یکدیگر و گفت‌و‌گو و مباحثه را با اعضای جامعه فراهم می‌کند. از ویژگی‌های برنامه‌های عامه‌پسند ایجاد هم‌دلی در مخاطبان است. به تصویر کشیدن افرادی که هر روز در میان مردم زندگی می‌کنند و ارائه داستان‌هایی «مایی» درباره انسان‌های معمولی برای مخاطبان جذاب است. این‌جاست که انسان‌ها مهم می‌شوند و همه می‌شوند «سلبریتی». صنعت فرهنگ، صنعت تولید محصولات فرهنگی، صنعت رسانه، صنعت ارائه کالای فرهنگی، همچون برنامه‌های تلویزیونی است. در این صنعت تلاش می‌شود تا آن‌چه مخاطبان عمومی و گسترده دارد، با هدف اقناع و پذیرش ارزش‌های موجود عرضه شود. مخاطب با تصور تماشای برنامه تلویزیونی پای گیرنده خود می‌نشیند، غافل از این‌که تنها در برابر ارزش‌هایی موجه و پذیرفته‌شده سر خم کرده است.
در تماشای تلویزیون همه یکدست هستند. متمول و تهی‌دست، از همه طبقات در مقابل صفحه رنگارنگ تلویزیون نشسته و به تماشای برنامه موردنظر خود می‌پردازند، تفاوت‌ها فراموش می‌شود و همه یکسان می‌شوند.
همه این‌ها گفته شد تا تحلیلی از برنامه ماه عسل ارائه شود؛ برنامه‌ای پرمخاطب که هر سال ماه رمضان، پیش از افطار خوراک معده‌های گرسنه روزه‌داران می‌شود. این برنامه چنان‌که گفته شد، با اهداف نیک روی کار آمد. افراد به حاشیه رانده شده، نوع‌دوستی و عفو. اما به مرور «اسپانسرها» و حقوق‌های نجومی روی خود را نشان دادند. مهمانان برنامه گویی ماه‌ها خود را برای نمایش یک‌شبه خود آماده کرده‌اند، پرده‌ها کنار می‌روند و بازی احساسات شروع می‌شود. یکی از کارکردهای رئالیسم عاطفی برنامه‌های پرمخاطب تلویزیونی نیز همین است. گفت‌وگو و درگیری در حسی کارناوال‌گونه که دیگر در آن نمی‌توان مرز خیال و واقعیت را تشخیص داد. احساس، همه چیز را دربر می‌گیرد. حال ارزش‌هایی که نیاز به ترویج دارند، رخ می‌نمایند، دیگر مخاطب جذب شده است، هرچه را که به خوردش دهند، می‌پذیرد. این‌جا ایدئولوژی می‌آید و بازیگر اصلی صحنه نمایش می‌شود. احساس از مخاطب و خوراک از رسانه. انسان‌‌ها مطابق با تمایل ذاتی خود برای بازی با احساسات خود در مقابل تلویزیون می‌نشینند و همچون «گاسیپ‌هایی» که از این و آن می‌شنوند، داستان‌های هیجان‌انگیز زندگی دیگران را می‌شنوند. این برنامه سیاسی نیست، اما هست. مردم! اگر اوضاع اقتصادی‌تان خراب است، نگاهی به زندگی یک نجار بیندازید که هم‌چنان با شادی روزی خود را به دست می‌آورد. اقتصاد خراب جزئی از زندگی ماست که باید با آن کنار بیاییم، پس بیایید تمرین کنیم تا با آن کنار بیاییم. اگر فردی با سختی‌ها و مشکلات فراوان اجتماعی و اقتصادی زندگی می‌کند، پس از تعریف داستان سوزناک زندگی خود، تکه تکه کردن قلب مخاطبان، لبخند بر لب می‌زند و می‌گوید راضی‌ام. این تقدیر من بوده است. بسط رضایت از زندگی پوچ، تقدیرگرایی و نادیده گرفتن عناصر کلان در سختی‌های زندگی فردی باعث می‌شود مخاطب ماه عسل، قدر نعمت بداند و دست از ناشکری بردارد.
ماه عسل امسال، در یکی از ناب‌ترین حرکات خود، مردی را که «شیطنت» کرده، با همسر سابقش آشتی می‌دهد. امری خیرخواهانه که توجه مخاطبان رقیق‌القلب را به خود جلب می‌کند. زن مهمان پس از اعلام علت طلاق از همسرش، این صحبت مرد را می‌شنود: «شیطنت‌هایی کردم که در هر زندگی باشد، پایه‌های زندگی را سست می‌کند.» مطابق با آن‌چه در رسانه نمایش داده شده است، شیطنت عامل جدایی این زوج است. شیطنت نامی مستعار است که به خیانت داده شده است. نمایش عمومی مردی که به همسرش خیانت کرده است و عفو و بخشش زن در رسانه. در مجموع اقدام‌های خیرخواهانه این برنامه برای برانگیختن احساسات مخاطبان است. استفاده از واژه مرد برای زنان توانمند از دیگر ویژگی‌های این برنامه در سری جدید خود است، زمانی که مجری برنامه، زنان را همچون مرد توانا می‌خواند.
با توجه به انتقادات موجود به این برنامه، تلاش ایدئولوژیک برای اقناع مخاطبان، نواقص محتوایی و… می‌توان بازنمود این خلأها را در شبکه‌های اجتماعی مشاهده کرد. چنان‌چه قرائت‌های مختلف از رسانه، توسط مخاطبان رسانه متفاوت است. مخاطب رسانه منفعل نیست و به گونه‌های مختلف به رسانه واکنش نشان می‌دهد. رمزگشایی مخاطبان از آن‌چه به آن‌ها ارائه می‌شود، در یک تقسیم‌بندی (همان)، به سه دسته تقسیم می‌شود: مسلط، جرح و تعدیل شده و تقابل‌جو. این‌جا نقش مخاطب و گزینش او پررنگ می‌شود. پذیرش آن‌چه به او ارائه می‌شود، بدون انتقاد، تغییر پیام مطابق با منافع خود یا تقابل با آن‌چه به او عرضه شده است.
فراهم آمدن فضایی برای بحث و گفت‌وگو درباره موضوعات طرح‌شده برای کاربران شبکه‌های مجازی امکان شکل‌گیری رمزگشایی تقابل‌جو را بیش از پیش فراهم می‌کند. آیا صحیح است مردی را که خیانت کرده است، ببخشیم؟ یا کاربرد واژه مرد برای زنی توانا جایز است؟
پیدایی این بحث که زن نباید لزوما مرد باشد تا قدرتمند باشد، این حساسیت جنسیتی را در مخاطبان ایجاد می‌کند که گوش به زنگ باشند تا به‌عنوان انسان از حق انسانی خود دفاع کرده و با تلاش برای ابراز وجود، صدای خود را با رسانه‌های مختلف به گوش سازندگان برنامه برسانند. شیرزن، یا زنی که همچون مرد می‌تواند زندگی خود را اداره کند، جز تضعیف ماهیت واقعی زنانگی معنایی دربر ندارد. شیر که به‌عنوان عنصری قدرتمند و درنهایت مردانه شناخته می‌شود، زمانی برای یک زن به‌کار می‌رود که بتواند قدرتی مردانه در خود به نمایش بگذارد. چنان‌که در فرهنگ عامه، زنان همچون گل و حیوانات اهلی، نرم و لطیف و آرام شناخته شده‌اند، بنابراین برچسب‌های جنسیتی که در برنامه‌هایی همچون ماه عسل یا سایر برنامه‌های مشابه به علت کورجنسی تهیه‌کنندگان آن‌ها به‌کار برده می‌شوند، دارای سویه‌های مثبت و منفی هستند. مثبت به دلیل ایجاد موج‌های نارضایتی در میان مخاطبان آگاه و تقابل‌جو، در کنار سویه منفی پذیرش بی‌چون‌وچرا توسط مخاطبان ناآگاه.
اشتباهات صورت‌گرفته در رسانه ملی، چه در ماه عسل، چه در برنامه‌های مشابه این فرصت را فراهم می‌کند تا به برخی از واژگانی که نیاز به حذف شدن در ادبیات و گفتمان هرروزه دارند، اشاره کنیم:
ترشیده: لفظ ترشیده که عمدتا برای زنان به کار می‌رود، مربوط به دخترانی است که سن ازدواج آن‌ها مطابق با رسم‌های معمول جامعه گذشته است. این لفظ بارها در رسانه ملی به‌کار برده شده است.
خاله‌زنک: این لفظ به افرادی اطلاق می‌شود که بیشتر زمان خود را به غیبت و صحبت درباره دیگر افراد می‌گذرانند. هم‌چنان زنان به علت داشتن اوقات بیشتری برای صحبت کردن با این لفظ شناخته می‌شوند.
نامرد: نامرد یعنی کسی که زن است. کسی که بزدل و خیانت‌کار است. این لفظ نیز در رسانه بارها مشاهده شده است.
مردافکن: مردافکن کاری دشوار است که هرکسی توانایی انجام دادن آن را ندارد. کاری آن‌قدر دشوار که حتی مردان را نیز از پا می‌اندازد. چون مردان همواره تواناتر از زنان تلقی شده‌اند.
هم‌چنین ضرب‌المثل‌هایی نیز که مصادیق جنسیتی دارند، در گفت‌وگوی هرروزه ما و در رسانه بازتولید می‌شوند. همچون:
زن و شوهر دعوا کنند، ابلهان باور کنند: در این ضرب‌المثل هنگامی که زن مورد خشونت قرار گرفته است و دارای اختلاف با همسر خود است، هم‌چنان به سازگاری با شوهر تشویق می‌شود، چراکه دعوا نمک زندگی است.
عروس بلد نیست برقصد، می‌گوید زمین کج است: این ضرب‌المثل به ناتوانی زن در انجام وظیفه خود اشاره دارد.
مادر را ببین و دختر را بگیر: گرفتن دختر یکی از متداول‌ترین اشتباهاتی است که افراد هرروز به‌کار می‌برند. در این لفظ زن وسیله‌ای است که باید توسط مرد خریداری شود و در تملک او درآید.
از دیگر ضرب‌المثل‌های این‌چنینی می‌توان به این موارد اشاره کرد:
خواب زن چپ است، مرده و قولش، همسایه‌ها یاری کنید تا من شوهرداری کنم و امثالهم.
این ضرب‌المثل‌ها، اصطلاحات و واژگان روزمره، به ما توانایی زبان را نشان می‌دهند. زبان چنان قدرتمند است که می‌تواند اذهان را شکل دهد و در خدمت قدرت به‌کار رود؛ بنابراین زبان خنثی نیست. زبان در خدمت قدرت است. قدرت نیز با استفاده از دانشی که دارد، حقیقتی را تولید می‌کند و آن را برای مردم بدیهی می‌کند. این زبان با رسانه بازتولید می‌شود و در جامعه بسط می‌یابد. این چرخه باطل باعث می‌شود توجه ما به اعمال هرروزه‌مان بیشتر جلب شود. به آن‌چه می‌بینیم و ‌می‌شنویم و می‌گوییم بیشتر توجه کنیم، و روحیه انتقادی را در خود پرورش دهیم.
تلویزیون به‌عنوان رسانه‌ای قدرتمند، با به‌کارگیری سیاست‌های کورجنس یا جنس‌گرا به بازتولید نظام‌های نابرابر زبانی می‌پردازد. برای همین ضرورت حضور زنان (البته زنانی که مطالعه کافی درخصوص محتوای رسانه‌ای و جامعه‌شناختی دارند) در پست‌‌های مدیریتی رسانه، در نظارت برنامه‌های رسانه و تولید محتوا، احساس می‌شود. برنامه‌هایی همچون ماه عسل، خندوانه یا دورهمی که در ساعات پرمخاطب نمایش داده می‌شوند، تاثیر بسیاری در جهت‌دهی ذهنی به مخاطبان دارند. همان‌قدر که یک برنامه تلویزیونی می‌تواند در ساعات اوج مخاطب توجه را به «اختلال اتیسم» جلب کند و در این زمینه آگاهی‌بخشی کند، مسخره کردن مردی که حق طلاق را به زنان داده است، طرح خیانت مرد به زن به‌عنوان شیطنت و ساده‌انگاری آن، همه می‌توانند فرهنگ‌های غلط و نابرابر علیه زنان را تقویت کنند. درنهایت برنامه ماه عسل یک کارناوال رسانه‌ای است، برای آن‌که مخاطبانی که در ماه رمضان بیش از ماه‌های دیگر درگیر احساسات و معنویات هستند، سرگرم شوند. ماه عسل یک «گاسیپ» رسانه‌ای است برای نشاندن مخاطب پای صفحه تلویزیون به هر قیمتی. به قیمت فرهنگ‌سازی، فراموشی و شنیدن داستان‌های مهیج برای بازگویی آن در اتوبوس.

شماره ۷۰۹

برچسب ها:
نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظرات شما

  1. راحله پورابراهیم
    21, خرداد, 1396 13:15

    درود و احترام
    نا حد زیادی در خصوص بعضی سوژه ها که لابلای چنین برنامه هایی به خورد مخاطب عام این برنامه داده میشود ، با نظر شما موافقم.
    خصوصا مساله خیانت که امروزه به امری عادی و موجه در وجدان خیلی از زوج ها تبدیل شده است.
    اما نگاه به همه ی سوژه ها و ابعاد این برنامه اان هم به شکل نقدی یک طرفه بنظرم چندان جالب نیست.
    قطعا باید علت پر مخاطبی این برنامه موشکافانه بررسی شود و حق داد که گاهی بعضی سوژه ها مثل خواهر منصوریان جایگاه فراموش شده ی زن را به رخ جامعه ی زن ستیز می کشد حداقل در نگاه من بعد والای ارزشی این دختران قهرمان سرزمینم بسیار مشهودتر از غمزدگی بود.
    به هر حال مخاطب ماه عسل کم نیست و بنظرم مخاطب در حال حاضر انتخاب بهتری در انبوه شبکه های صدا و سیما ندارد.

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟