تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۴/۳۱ - ۰۴:۱۰ | کد خبر : 3418

شیفت کردن از اندیشه به مدیریت اجرایی

خطر فرهنگی که فعالیت جوانان اصلاح‌طلب را تهدید می‌کند داوود حشمتی شرایط جوانان اصول‌گرا و اصلاح‌طلب در این سال‌ها دچار تغییرات مهمی شده است. حالا جوانان اصلاح‌طلب تلاش می‌کنند از مرحله تولید فکر و اندیشه، به حوزه‌های مدیریت اجرایی وارد شوند. دست‌کم این تمایل در آن‌ها بیشتر از تمایل به فعالیت‌های فکری و فرهنگی دیده […]

خطر فرهنگی که فعالیت جوانان اصلاح‌طلب را تهدید می‌کند

داوود حشمتی

شرایط جوانان اصول‌گرا و اصلاح‌طلب در این سال‌ها دچار تغییرات مهمی شده است. حالا جوانان اصلاح‌طلب تلاش می‌کنند از مرحله تولید فکر و اندیشه، به حوزه‌های مدیریت اجرایی وارد شوند. دست‌کم این تمایل در آن‌ها بیشتر از تمایل به فعالیت‌های فکری و فرهنگی دیده می‌شود. درحالی‌که شرایط برای طرف مقابل کاملا متفاوت است. آن‌ها به مراکز علمی می‌روند (هر چند با بورسیه‌های خاص) و در سایر محیط‌ها به تولید فکر مشغول‌اند. کتاب می‌نویسند و در امور فرهنگی فعال‌ترند. کاری که اثرگذاری بلندمدتی بر فضای کشور خواهد داشت.
امروز جوانان اصلاح‌طلب خواهان راه‌اندازی سازمان ملی جوانان هستند. در شورای شهر توانستند سهمیه‌ای کسب کنند و به‌خاطر ردصلاحیت گسترده در انتخابات سال۹۴، شانس حضور در مجلس را پیدا کردند. اگر این وضعیت را بپذیریم، باید اولا عوامل تاثیرگذار در شکل‌گیری این شرایط بشناسیم. ثانیا: تاثیر آن در درازمدت را بررسی کنیم.
با روی کار آمدن دولت احمدی‌نژاد فضا برای اصول‌گرایان تغییر کرد. آن‌ها توانستند از شهرداری تهران تا مدیریت‌های کلان کشوری پست‌های متفاوتی را در اختیار بگیرند. نگاه خاص احمدی‌نژاد نیز کمک کرد تا جوان‌ترهای اصول‌گرا فرصت حضور در شورای شهر، شهرداری تهران، مجلس و دولت را داشته باشند. این موضع هم آفت‌هایی داشت و هم محاسنی برای آن‌ها. به گونه‌ای که امروز در میان اصول‌گرایان جوانان زیادی دیده می‌شود که در تراز مدیریت کلان دارای تجربه هستند. اما در عین حال جوانان آن‌ها از در حوزه‌های فرهنگی و تولید فکر و اندیشه عقب‌تر بودند، مشغول رشد هستند. نقطه قابل تأمل هم در همین‌جا نهفته است.
یکی از مولفه‌هایی که باعث شد جوانان اصلاح‌طلب، خواهان حضور در پست‌های مدیریتی باشند، همین تجربه‌ای بود که در طرف مقابل مشاهده می‌کردند. آن‌ها امروز وقتی نگاه می‌کنند که تمام مناصب انتخابی را اصلاح‌طلبان در اختیار دارند، از بزرگان اصلاحات می‌خواهند تغییر رویه دهند و از آن‌ها بیشتر استفاده کنند. در عین حال تمایلشان به کار فرهنگی و فکری را از دست داده‌اند.
از مولفه‌های دیگری که بر این تصمیم‌گیری و روند تاثیرگذار بوده، تجربه خود آن‌هاست. این جوان‌ها سال‌های اصلاحات و بعد از آن، در دوران سخت محرومیت‌های اجتماعی در عصر احمدی‌نژاد را تجربه کردند. از یک منظر خواسته آن‌ها به‌حق جلوه می‌کند. آن‌ها نمی‌خواهند تا ابد «پوسترچسبان‌‌هایی» باشند که بیشترین هزینه را پرداخت می‌کنند، اما در عین حال هیچ کجا به کار گرفته نمی‌شوند.
جوانان اصلاح‌طلب در عین حال خودشان را با جوانان طیف مقابل مقایسه می‌کنند و می‌بینند به آن‌ها در امور اجرایی فرصت‌های بیشتری داشته است. برای همین خواستار تغییر رویه در استراتژی‌های اصلاح‌طبان هستند. اما این مشکلات بعدی را به دنبال خواهد داشت.
اگر به گذشته بازگردیم، در دوران پیش از اصلاحات و حتی خصوصا در عصر اصلاحات، تولید فکر و اندیشه در میان اصلاح‌طلب‌ها کاملا مشهود و قابل لمس بود. جوانان اصلاح‌طلب بعد از قدرت گرفتن اصلاح‌طلبان هم‌چنان در مراکز دانشگاهی، فرهنگی و خصوصا مطبوعات مشغول بودند. آن‌ها موتور اصلی تولید فکر و اندیشه را به راه انداخته و حتی در سطح نشریات دانشگاهی می‌توانستند در کل کشور تاثیرگذار باشند. بهترین کتاب‌ها در آن زمان منتشر شد و بیشترین تیراژ نشریات را در آن تاریخ شاهد بودیم. این دورانی بود که اصول‌گرایان نه در حوزه جوانان، و نه در فعالان باسابقه‌شان با سرمایه‌های اصلاح‌طلبی قابل مقایسه نبودند. اما در عین حال سعی کردند به کار تشکیلاتی و سازمان‌دهی جوان‌ها در مراکز مختلف (خصوصا در بسیج‌) بپردازند.
در آن دوران فضا برای شکوفا شدن استعداد جوانان اصلاح‌طلب فراهم بود. فضای باز مطبوعاتی و فرهنگی باعث رشد و شکوفایی تعداد زیادی از جوانان اصلاح‌طلبی شد که حالا به میان‌سالی رسیده‌اند. اما بی‌توجهی به حضور آن‌ها در مناصب دولتی، در کنار ضربه‌های سال‌های دولت احمدی‌نژاد، آن‌ها را در وضعیتی قرار داد که امروز احساس می‌کنند برای تاثیرگذاری بر روند کشور نیاز است تا وارد دایره مدیریتی شوند. از همین روست که می‌بینیم آن‌ها امروز این موضوع را مطالبه می‌کنند.
در عین حال نباید فراموش کنیم که اتفاقات سال ۸۸ ضربه سختی به جوانان اصلاح‌طلب وارد کرد. حتی قبل از آن می‌توان به جوانانی اشاره کرد که در سال‌های پایانی دولت اصلاحات از خاتمی و اصلاحات دل‌زده شدند. آن‌ها خاتمی را متهم به کندروی و ایجاد مانع برای رشد کردند و راه خود را گرفتند و رفتند.
وقتی به سال ۸۸ رسیدیم، این اتفاق سرعت بیشتری به خود گرفت. حجم زیادی از جوانان اصلاح‌طلب یا از کشور خارج شدند یا بعد از هزینه‌هایی که آن انتخابات بر آن‌ها تحمیل کرد، بهترین کار را دور شدن از فضای سیاسی، تشکیلاتی و فکری دانستند و ناامیدانه مسیر دیگری را در پیش گرفتند.
کاملا واضح است که مطبوعات در کنار احزاب از مهم‌ترین ارکان جذب و شکوفایی استعداد جوانان اصلاح‌طلب طی این سال‌ها بود. اما حضور فضای مجازی به‌طور کل این شرایط را شکسته است. دیگر مانند گذشته این مطبوعات نیستند که استعدادهای جوانان را کشف و در خود پرورش می‌دهند. فضای مجازی باعث شده متمرکز شدن تولید فکر در یک مطبوعه خاص از بین برود. برای همین هم در مطبوعات امروز دیگر از آن شور و سرمقاله‌هایی که جوان‌های پرحرارت می‌نوشتند، خبری نیست. انتشاراتی‌های خوب به تعداد انگشتان یک دست تقلیل پیدا کرده. اما در عین حال نمی‌توان انکار کرد که به واسطه حضور همین فضای مجازی در زندگی روزمره ما (خصوصا پس از سال ۸۸) تولید محتوا در این فضا کاملا در اختیار جوانان اصلاح‌طلب قرار گرفت. اما به علت عدم تمرکز در زیر چتر رسانه‌ای خاص، از پراکندگی بسیار رنج می‌برد و این باعث می‌شود تا تنها در مقاطعی مثل انتخابات بروز و ظهور آن را شاهد باشیم.
اما به عکس در طرف مقابل، جوانان اصول‌گرا در حال رشد عجیبی هستند. فعالیتی که اگر دیده نشود، در آینده می‌توانند دست بالا را در حوزه فرهنگی جامعه در اختیار بگیرند. آن‌ها به واسطه وجود رانت‌های متعدد در مراکز علمی، تحقیقاتی، پژوهشکده‌ها و خصوصا صداوسیما، توانستند گرد هم جمع شوند. این وضع خصوصا بعد از خروج آن‌ها از پست‌های مدیریتی در شهرداری تهران رشد بیشتری به خود خواهد گرفت. این نقطه‌ای است که نباید از آن غافل بود.
حرف آخر این‌که: درحالی‌که جوانان اصلاح‌طلب با توجه به تجربیات تلخ گذشته برای ورود به چرخه قدرت و مدیریت کشور تلاش می‌کنند، جوانان اصول‌گرا کتاب می‌نویسند، پژوهش می‌کنند و فیلم‌های مستند می‌سازند. این‌ها ابزارهایی است که جامعه را در درازمدت می‌تواند به شکلی خاص تغییر دهد. جامعه بعدها به همین تولیدات رجوع می‌کند، حتی اگر ما معتقد باشیم محتوای آن‌ها سفارشی و با انگیزه خاص تولید شده است. آن‌چه در حوزه جوانان اصلاح‌طلب موجب نگرانی است، عدم توجه به این مقوله است. دیگر کسی به دنبال انتشار کتاب یا شکل دادن یک رسانه پرقدرت مانند سلام و جامعه نیست. فعالیت جوانان محدود است به روزمرگی‌ها و نوشتن در فضای مجازی. این کار اگرچه در مقاطع حساس مانند انتخابات می‌تواند اثرگذار باشد، اما از اثرگذاری بلندمدت بر جامعه عقب می‌مانند. باید برای این موضوع فکری اساسی کرد.

شماره ۷۱۳

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟