تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۷/۰۷ - ۱۳:۱۵ | کد خبر : 5215

عکس‌هایی که می‌مانند

سال ۸۵ خبری کوتاه در بخش فرهنگی هنری روزنامه‌ها درج شد با این عنوان: «کارگاه تخصصی آواز استاد شجریان در فرهنگستان هنر برگزار می‌شود. علاقه‌مندان می‌توانند تا تاریخ…» خیلی زود بالغ بر ۲۰۰۰ نفر برای حضور در کارگاه ثبت‌نام کردند. از میان همه متقاضیان تنها کسانی موفق به ثبت‌نام می‌شدند که دوره ردیف دستگاهی آواز […]

سال ۸۵ خبری کوتاه در بخش فرهنگی هنری روزنامه‌ها درج شد با این عنوان: «کارگاه تخصصی آواز استاد شجریان در فرهنگستان هنر برگزار می‌شود. علاقه‌مندان می‌توانند تا تاریخ…» خیلی زود بالغ بر ۲۰۰۰ نفر برای حضور در کارگاه ثبت‌نام کردند. از میان همه متقاضیان تنها کسانی موفق به ثبت‌نام می‌شدند که دوره ردیف دستگاهی آواز را گذرانده بودند. از همان روزهای آغازین تست هنرجویان محمد نوروزی، از عکاسان باسابقه مطبوعات، کار عکس‌برداری را انجام می‌داد. 

Picture2 Picture3 Picture4

سال ۸۸ دوربین ۴۰d کانن خریدم و به پیشنهاد ایشان از همان ابتدا قرار شد عکس‌ها با تنظیمات دستی دوربین گرفته شود تا من بتوانم رفته رفته با دیافراگم و سرعت شاتر و… به صورت تجربی آشنا شوم. ۲۹ آبان ماه سال به پیشنهاد آقای محمدحسین آقاسی که حالا مدتی بود به پیشنهاد من و با حضور استاد شجریان در دفتر ایشان در حوالی میدان ونک وکیل استاد شده بودند، به همراه خانواده به ویلای لواسان رفتیم. عکس‌هایی که می‌بینید، ماحصل تجربه‌اندوزی آن سال‌های من است که طبیعتا کیفیت چندانی ندارد، اما حال که به مجموعه عکس‌های خود در آن روز سرد پاییزی نگاه می‌کنم (بخش کوچکی از عکس‌ها این‌جا آمده است)، احساس می‌کنم عکس‌ها به لحاظ مضمون آن‌قدر بکر هستند که ارزش نگه‌داری داشته باشند. بعد از آن سال و با ادامه برگزاری کارگاه در موسسه دل آواز به جای فرهنگستان هنر، که متولی اصلی برگزاری کارگاه بود- که این جابه‌جایی خود داستانی مفصل دارد- تلاش کردم عکس‌هایی به صورت کاملا اتفاقی از استاد بگیرم که ان‌شاءالله اگر اسپانسری پیدا شود، در قالب نمایشگاهی آن‌ها را در معرض دید علاقه‌مندان به استاد شجریان قرار خواهم داد.

Picture5 Picture6 Picture7 Picture8

مهرماه سال ۹۳ بود، درست آخرین باری که با حضور استاد شجریان و شاگردان استاد جشن تولد استاد برگزار شد. مجری مراسم من بودم. آن روز خیلی تلخ صحبت کردم. آن‌قدر تلخ که حتی تا این لحظه که این متن را می‌نویسم، به رغم آن‌که چند باری تلاش کردم فیلم را ببینم، از میزان تلخی زیاد آن موفق به دیدنش نشدم. در طول سال‌ها حضور به عنوان مدیر کارگاه بسیار می‌شنیدم که درباره کارگاه و شاگردان استاد به بدترین شکل ممکن هجمه می‌شود تا اعتبار کارگاه و ارزش کار استاد را زیر سوال ببرند.
در همان جلسه یکی از مهمانان از رفت‌وآمد بعضی از شاگردان به فرهنگستان هنر که من کارمند آن‌جا بودم، گفت و این‌که این کار کارگاه را بدنام می‌کند. من به این نگرانی آن هنرمند پاسخ گفتم و در ادامه افزودم که استاد شجریان سنت دست‌بوسی استاد توسط شاگرد را هیچ‌گاه تشویق یا تقبیح نکردم، اما امروز با افتخار می‌خواهم به دستان کسی بوسه بزنم که طی این سال‌ها به رغم همه سم‌پراکنی‌ها به من اعتماد کرد. آن‌گاه به طرف استاد رفتم تا دستشان را ببوسم، که هم‌چنان‌که در عکس می‌بینید، استاد دست راست خود را با شدت از من دور کرد و مرا در آغوش کشید و گفت اگر پی‌گیری‌ها و دل‌سوزی‌های شما نبود، کارگاه این همه سال (نزدیک به هفت سال) ادامه پیدا نمی‌کرد.

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟