تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۱۱/۲۳ - ۰۴:۱۷ | کد خبر : 2234

فیلم‌هایی که دوستشان داریم

نگاهی به پنج فیلم شاخص جشنواره سی‌وپنجم غزاله تنهایی واقعیت آن است که روز به روز به تعداد فیلم‌های خنثی و اَخته، فیلم‌هایی که بود و نبودشان، دیدن و ندیدنشان، تاثیری در منش، شیوه زندگی و تفکر ما ندارند، در سینمای ایران افزوده می‌شود. فیلم‌هایی که گویی از روی دست هم تقلب کرده‌اند و به […]

نگاهی به پنج فیلم شاخص جشنواره سی‌وپنجم

غزاله تنهایی

واقعیت آن است که روز به روز به تعداد فیلم‌های خنثی و اَخته، فیلم‌هایی که بود و نبودشان، دیدن و ندیدنشان، تاثیری در منش، شیوه زندگی و تفکر ما ندارند، در سینمای ایران افزوده می‌شود. فیلم‌هایی که گویی از روی دست هم تقلب کرده‌اند و به شیوه‌های امتحان پس‌داده قبلی سری‌دوزی شده‌اند. در این نوشتار نگاهی اجمالی به پنج فیلم از برجسته‌ترین آثار نمایش داده‌شده در سی‌وپنجمین جشنواره فیلم فجر شده است.

majarayenimrooz2

ماجرای نیمروز
محمدحسین مهدویان
عجیب نیست که پس از اثر به‌شدت متفاوت و تاثیرگذاری چون «ایستاده در غبار» چشم به راه فیلم ماندگار دیگری از این پژوهش‌گر سینمایی باشیم. «ماجرای نیمروز» به مقطع خاصی از تاریخ معاصر ایران اشاره دارد؛ مدت زمان ۹ ماهی که اکثر ترورهای سیاسی سازمان مجاهدین در آن دوران صورت پذیرفته است.
در چند دقیقه ابتدایی فیلم، درست مانند اثر قبلی کارگردان، تماشاگر در ابتدا محو شیوه فیلم‌برداری و تاثیر نگاتیو در نوع پرداخت داستان می‌شود. شاید تخصص هادی بهروز همین استفاده ناب از قابلیت‌ها و سختی کار با نگاتیو باشد. بعد ذهن و چشم بیننده می‌رود سراغ گریم و طراحی صحنه و لباس و با خودش می‌گوید که لابد کارگردان از مجموعه عوامل فیلم‌برداری و طراحی چهره و آکسسوارهای صحنه بهره برده که به چنین فضاسازی حقیقی و ناب دست یافته است. اما این همه ماجرا نیست.
فضاسازی‌های شگرفی که مهدویان به آن رسیده است، تنها مدیون ظواهر امر نیست، بلکه در یک‌سوم پایانی فیلم در سکانس‌های مربوط به درگیری زعفرانیه است که تماشاگر درمی‌یابد کارگردانیِ درست و منسجم اثر است که این کلیت ناگسستنی را رقم زده.
بازی‌هایی که از فرط حقیقی بودنشان در نهایت کمال، همچون شیئی در یک قاب‌بندی رئال نمایان می‌شوند و مهدویان که می‌رود تا اتفاقی در پرداخت مضمون و نوع انتخاب ساختار کارگردانان هم‌نسلش باشد.

ایتالیا-ایتالیا-1-1024x683

ایتالیا ایتالیا
کاوه صباغ‌زاده
یک «هامون» شوق‌انگیز،‌ هامونی که سه دهه بعد از «هامون» نخستین ساخته شده. «ایتالیا ایتالیا»، حدیث نفس بانشاط و پرذوقی است از مصایبی که صباغ‌زاده دو سال تمام با آن‌ها دست‌وپنجه نرم کرد تا بتواند اولین فیلم بلند سینمایی‌اش را بسازد و کارگردانی کند. این یک فیلم در فیلم جذاب و دوست‌داشتنی و عاشقانه است که تمام قواعد کمدی-درام را به حد غایت رعایت کرده.
«ایتالیا ایتالیا» درواقع تلفیق چند مضمون و در عین حال منسجم است؛ ۱. روایت عاشقانه یک زوج جوان برگرفته از داستان کوتاه و ۱۰ صفحه‌ای خانم جومپا لاهیری ۲. سکانس‌هایی تیزرگونه که علاوه بر جذابیت‌های بصری‌شان، کارکرد موسیقایی هم دارند و حدود ۳۰ درصد از زمان‌بندی فیلم را تشکیل می‌دهند. کلیپ‌هایی متشکل از بازسازی ترانه‌های ایتالیایی که فیلم را از ساخت موسیقی متن بی‌نیاز کرده است. ۳. ارجاعات بینامتنی مکرر به آثار شاخص سینمای ایران و جهان همچون «هامون» و «گربه روی شیروانی داغ» و حتی فیلم «۲۱ گرم» ساخته ایناریتو (صحنه درگیری نهایی سارا بهرامی با حامد بهداد در آشپزخانه یادآور صحنه‌ای مشابه در فیلم «۲۱ گرم» با بازی نائومی واتس) و ۴. حضور عوامل پشت صحنه، ولی در عین حال شناخته‌شده سینمای ایران؛ دستیار کارگردانانی چون رضا سخایی، علی جناب و علی ملاقلی‌پور که سکانس حضور رضا سخایی در منزل نادر (حامد کمیلی)، گل سرسبد تمامی این صحنه‌هاست.
فیلم یک سارا بهرامی بی‌نظیر دارد که به گمانم پخته‌ترین بازی سینمایی‌اش تا به امروز را ارائه داده. بازیگری که کاملا در خدمت نقش است و زمان صرف کرده تا تمامی داستان‌های کوتاه لاهیری را بخواند، زبان ایتالیایی فرا بگیرد و در قالب شخصیت یک دستیار کارگردان حرفه‌ای فرو برود.
و عجیب‌تر آن‌که این فیلم مفرح و تجربه‌ای جنون‌آمیز از تلخی و خوشی توامان، بی‌شک موتور محرک گیشه امسال سینمای ایران خواهد بود، اما در فهرست انتخاب‌های مردمی و رأی‌گیری‌های جشنواره فجر حضور ندارد!
به گمانم طرفداران کالت‌های ایرانی همچون «هامون» بی‌صبرانه منتظر دومین اثر سینمایی کاوه صباغ‌زاده خواهند ماند.

abajan5428

آباجان
هاتف علیمردانی
«آباجان» به معنای مادربزرگ است؛ شخصیتی حقیقی که در دوران کودکی کارگردان حضور پررنگی داشته. هاتف علیمردانی کارگردانی است که کارنامه پرفرازونشیبی دارد و یک فیلم در میان فیلم منتقدپسند و فیلم تجاری ساخته و این‌بار نوبت «آباجان» است تا پتانسیل جذب مخاطبان خاص سینما و منتقدان را داشته باشد؛ فیلمی که به لحاظ ساختاری کامل‌ترین اثر علیمردانی تا امروز به حساب می‌آید و به فضای پرالتهاب ناشی از جنگ دهه ۶۰ ایران اشاره دارد.
علیمردانی از ترکیب متفاوتی از بازیگران در اثرش استفاده کرده که بازی شاخص فاطمه معتمدآریا، شاه‌نقش آن است. معتمدآریا که در نقش گیلانه ثابت کرده بود در کار کردن با لهجه تخصص دارد، این‌بار ترکیب جالبی از فارسی و ترکی را در نقش یک مادربزرگ زنجانی به کار برده و برون‌ریزی‌های حسیِ بازی پر اَکتش بی‌شک او را در زمره مدعیان سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن جشنواره فجر امسال قرار می‌دهد.
تعادل مرز میان خاموشی و سکوت، نگاه و عمل، راز باورپذیری شخصیت‌های فیلم است. مرزی به باریکی تار مو که در اوج حزن و اندوه لحظه‌ها، لبخندهای ماسیده‌ای بر صورت تماشاگرش می‌نشاند.
علیمردانی برای نخستین بار است که در مقام تهیه‌کننده فیلمش حاضر شده و همین امر سبب شده است تا بیش از پیش به متن فیلمنامه‌اش وفادار بماند و وقت بسیاری را صرف پیش‌تولید و بازسازی لوکیشن خانه کند. نورپردازی و شیوه فیلم‌برداری حسین جعفریان، اشیا و آکسسوار محیط خانه را فراتر از عناصر قراردادی پیش برده و ابعاد محیطی آن برهه از تاریخ را رنگ و جلایی حقیقی بخشیده است.
ورای تمامی تحلیل‌ها، این نکته جالب را در نظر باید گرفت که علایق عاطفی میان محارم سببی از دغدغه‌های انکارناپذیر ذهن موشکافانه علیمردانی است، که نمونه‌های شاخصی از آن را هم در «کوچه بی‌نام» و هم در «آباجان» شاهد هستیم.

بدون تاریخ، بدون امضاء
وحید جلیلوند
بی‌انصافی محض است اگر سینمای وحید جلیلوند را وام‌گرفته از نوع نگاه اصغر فرهادی و ژانر شاخصش بدانیم. اما واقعیت آن است که صحنه‌هایی از دادگاه و بازسازی صحنه جرم در آخرین اثر جلیلوند وجود دارد که به حدی درست و پخته و با فکر طراحی شده‌اند که امکان ندارد مخاطب را به یاد صحنه‌های بازسازی جرم یا دادگاه فیلم «جدایی نادر از سیمین» نیندازد!
اما چرا شباهت و از چه منظر؟ و به چه دلیل بی‌انصافی؟ شباهت به آن معنا که در «بدون تاریخ، بدون امضاء» مانند «جدایی نادر از سیمین»، یک نقش دوم زن با بازی زکیه بهبهانی وجود دارد که هر جا کم می‌آورد، مخالفانش را قوم‌الظالمین پنداشته و به خدا حواله می‌دهد، بی‌دلیل قسم می‌خورد و لعن و نفرین‌های آبکی بر زبان می‌آورد. زنی که مدعی و در عین حال منفعل و از همه جا بی‌خبر و کم‌سواد است. زنی که به‌خاطر مادر بودن و همسر بودنش، جز حامیِ صرفِ بی‌بصیرت نقشی ندارد. و هم‌چنان مانند «جدایی نادر از سیمین» قضات و تصمیم‌گیرندگانی همچون بازپرس (سعید داخ) و قاضی (محمدصادق آذین) را داریم که بازی‌های مکث و سکوتشان، دیدنی و نفس‌گیر است.
اما چرا بی‌انصافی؟! به این دلیل که وحید جلیلوند و علی زرنگار، دست روی ایده‌های نابی در فیلمنامه‌نویسی گذاشته‌اند و قصه‌هایی را روایت کرده‌اند که تا آخرین سکانس‌های نمایششان مخاطب را مسخ و میخکوب و در انتظار، پای صندلی‌هایشان نگه داشته‌اند.
جلیلوند یک قصه‌گوی بی‌بدیل است که لحظه به لحظه داستانش را جذاب روایت کرده و هم‌چنان ایجاز در اثرش را حفظ کرده است. او چنان بر کارگردانی مسلط است که التهاب دغدغه‌های اجتماعی‌اش، ذهنش را از بازی پخته بازیگران و نوع و نحوه دیالوگ‌گویی‌هایشان منحرف نکرده و درنهایت به دکوپاژهای فکرشده‌ای دست یافته است. آن‌چنان‌که در لحظه‌هایی از فیلم شخصیت‌ها درباره مسائلی با هم صحبت می‌کنند که برای بیننده آشکار شده، اما به دلیل فاصله مکان قرارگیری‌شان در قاب، لزومی در نحوه بازگویی‌شان حس می‌شود که همین امر نه‌تنها به طراوت فضا و نوآوری‌هایش افزوده، بلکه فیلم را از افتادن در تله تکرار و اطلاع‌رسانی‌های گل‌درشت نجات داده است.
شک به دل راه ندهید که نوید محمدزاده باز هم برای بازی بی‌نظیرش در یک نقشِ دوِ اُوِر اَکت، امسال نیز نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد خواهد شد.

sade-mabar-film-04

سد معبر
محسن قرائی
اولین ساخته مستقل محسن قرائی بر اساس فیلمنامه‌ای از سعید روستایی است که با «ابد و یک روز» نشان داد تسلط فراوانی بر جزئیات و شیوه زندگی اقشار فرودست جامعه دارد. وارد شدن در جزئیات و نمایش مدل فقر و فلاکتی که کارکنان اداره سد معبر شهرداری با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند، کافی است تا با اثر نسبتا متفاوتی روبه‌رو شویم که بیشتر بر اساس فیلمنامه‌ای دیالوگ‌محور است تا شخصیت‌محور.
کارگردان با تاکید بیش از حد بر دیالوگ‌هایی مقطع که به شکل پرتابی بیان می‌شوند، مخاطب را نه به لحاظ احساسی، که به لحاظ عصبی درگیر می‌کند. ریتم «سد معبر» ریتمی به‌شدت سریع و گذراست، کات‌هایی کوبنده دارد و تدوین اثر آن‌چنان خوب و روان انجام شده که مخاطب به هیچ عنوان متوجه گذر مدت زمان فیلم نخواهد شد. اما شاید بزرگ‌ترین نقطه قوت «سد معبر» آن باشد که برعکس اغلب آثار اکران‌شده در جشنواره فجر امسال، حتی یک پلان اضافه ندارد و در درست‌ترین نقطه ممکن به کات نهایی می‌رسد.
بازی باران کوثری در سکانس دعوای آشپزخانه، مقابل حامد بهداد، شگفت‌انگیز است و حامد بهداد هم انرژی بسیاری را صرف نقش پرتنشش کرده است.

شماره ۶۹۷

خرید نسخه الکترونیک از کتابفروشیهای مجازی طاقچه و فیدیبو

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظرات شما

  1. […] هفته نامه چلچراغ – غزاله تنهایی: واقعیت آن است که روز به روز به تعداد فیلم‌های خنثی و اَخته، فیلم‌هایی که بود و نبودشان، دیدن و ندیدنشان، تاثیری در منش، شیوه زندگی و تفکر ما ندارند، در سینمای ایران افزوده می‌شود. فیلم‌هایی که گویی از روی دست هم تقلب کرده‌اند و به شیوه‌های امتحان پس‌داده قبلی سری‌دوزی شده‌اند. در این نوشتار نگاهی اجمالی به پنج فیلم از برجسته‌ترین آثار نمایش داده‌شده در سی‌وپنجمین جشنواره فیلم فجر شده است. […]

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟