تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۹/۲۲ - ۰۶:۴۲ | کد خبر : 1575

مدل می‌شم فالوئرام تپل شه!

چلچراغ از صفحه‌هایی می‌نویسد که صاحبانش برای جذب مخاطب، مدلینگ را انتخاب می‌کنند علی پاکزاد فقط کافی است سری به صفحه اینستاگرامشان بزنید، آن وقت مدل‌های زیادی را می‌بینید که هر کدام به قول خودشان صاحب سبک هستند و مدلینگ در پوست و استخوانشان دمیده. هیچ کدام هم از پدران و مادرانشان قهر نکرده‌اند(!) که […]

چلچراغ از صفحه‌هایی می‌نویسد که صاحبانش برای جذب مخاطب، مدلینگ را انتخاب می‌کنند

علی پاکزاد

فقط کافی است سری به صفحه اینستاگرامشان بزنید، آن وقت مدل‌های زیادی را می‌بینید که هر کدام به قول خودشان صاحب سبک هستند و مدلینگ در پوست و استخوانشان دمیده. هیچ کدام هم از پدران و مادرانشان قهر نکرده‌اند(!) که بخواهند به این کار روی بیاورند. اما به دلیل شرایط فیزیکی و نوع معاشرت‌هایی که دارند باید آن‌ها را مدل بدانیم! اکثر این افراد به مدلینگ به عنوان یک حرفه نگاه نمی‌کنند و معتقدند همین که در مجله‌ای یا بیلبوردی دیده شوند، کافی است. خلاصه این‌که معضلشان مشهور شدن است!

«شهرت» به هر دلیل
امیر علی ۲۷ سال سن دارد و پدرش یکی از تهیه کننده‌های سینما است. او سال‌های سال کنار پدرش بوده و با او کار کرده. یعنی هر جایی که به امیرعلی احتیاج داشته‌اند، حضور پیدا کرده و نقش موثری را به قول خودش بازی کرده است. امیر علی سطح سواد یا اطلاعات عمومی در افراد را ملاک موفقیت در جامعه کنونی ایران نمی‌داند، بلکه عقیده دارد هرچه افراد بیشتر دیده شوند خاص‌تر نمود پیدا می‌کنند و بین مردم از جایگاه ویژه تری برخوردار هستند. سال ۱۳۸۹ پایان روابط کاری او با پدرش بود. امیر علی از کاری که با پدرش انجام می‌داد، خسته شد و دیگر این همکاری را ادامه نداد.
او از یک دیدار خاص می‌گوید؛ برخورد با فردی که به محض رویارویی به او پیشنهاد کاری را ارائه می‌دهد و به امیر علی می‌گوید تو به درد مدلینگ می‌خوری و باید مدل شوی و قطعا در این کار موفق خواهی شد. امیر علی اولین تجربه کار مدلینگ را با برندی ایرانی آغاز می‌کند. او اصلا باورش نمی‌شود که قرار است با او قراردادی امضا کنند، البته در این قرارداد امیر علی هیچ پولی را از این برند دریافت نمی‌کند. بلکه فقط به او اطمینان داده می‌شود که صرف مدتی کوتاه به شهرت می‌رسد تا تمام افراد شهر او را بشناسند و خودش تبدیل به یک برند شود و از آن‌جا به بعد بتواند پول در بیاورد و به صورت حرفه‌ای کار کند.

عشق به دیده شدن
او درباره نوع کار و قراردادها می‌گوید: «واسه کسی مثه من از اولش باحال بود که بتونم معروف شم یا تو بیلبورد‌های این شهر دیده شم. فک کنم توی وقت کوتاهی این اتفاق افتاد و تونستم به اون جایی که می‌خواستم برسم و رسیدم. من تا روزی ۵۰۰ هزار تومن هم پیش رفتم و گیرم اومد، اما داستانی که برای همه کسایی که تو این کار هستند به وجود میاد، اینه که بازار کار مدلینگ تو ایران به صورت قانونی وجود نداره. شما نمی‌تونید واسه کاری که انجام می‌دید، قرارداد ببندید یا این‌که از کسی که با‌هاتون کار می‌کنه شکایت کنین؛ هم قانون کار ما رو قبول نمی‌کنه هم این‌که کارفرما هر رفتاری که بخواد با بچه‌ها انجام می‌ده. دخترا که دیگه جای خود داره! چند باری دیدم که یک سری از بچه‌ها اومدن بدون هیچ داستانی و کلاسی رفتن شدن مدل شدن چون خوش اخلاق بودن و مدیر اونجا با اونا حال می‌کرد!
البته داستان این کار الان بهتر از قدیما شده. اما هیچ وقت مثه یک کار به اون نگاه نکردم، من از بچگی این عشق رو داشتم که هرچه زودتر دیده شم و همه اطرافیانم بگن که دیدین امیر علی چی شد و الان کیه!»
امیر علی حالا با چند برند ایرانی کار می‌کند و قله موفقیت در این راه را حضور در برند‌های خارجی می‌داند؛ البته هستند کسانی که از زاویه‌ای دیگر به این کار نگاه می‌کنند و فعالیت خاصی را هم در این‌باره دنبال می‌کنند و به گونه‌ای تمام روح و جانشان مدلینگ است به‌طبع حرفه‌ای هم هستند.

مدل حرفه‌ای در ایران وجود ندارد
آریانا شاید یکی از همین افراد باشد. او دختری ۲۱ ساله است که اکنون در تهران زندگی می‌کند. عقیده دارد اوهم طراحی لباس انجام می‌دهد و هم مدل خوبی برای لباس‌های خودش است. آریانا قبل از این‌که در ایران حضور پیدا کند در ورشو، پایتخت لهستان زندگی می‌کرد. او از سن ۱۶ سالگی و به صورت حرفه‌ای این کار را دنبال کرده و اکنون در سن ۲۱ سالگی هم به قول خودش مدل موفقی است و هم درآمد مناسبی را از این راه کسب می‌کند.
آریانا می‌گوید: «محدودیت و نبود فهم تو کسایی که کار مارو می‌بینن باعث آزار و اذیت آدمایی مثل من میشه. من خودم فک می‌کنم که کسایی که الکی مدل می‌شن رو باید هر کاری که می‌شه باهاشون کرد. چون اونا باعث می‌شن تا آدمایی مث من همیشه داستان داشته باشیم و نتونیم حرفه‌ای کار کنیم، الان تو ایران مدل واقعا حرفه‌ای نداریم، یعنی شاید به اندازه انگشتای یه دست باشن نه بیشتر نه کمتر. چرا چون فک می‌کنن فقط مدل شدن قیافه و هیکل خوب و چشای رنگی و این داستاناس، اما اصلا این جوری نیست. اگه کسی می‌خواد مدل بشه از نوک ناخناش تا موی سرش باید زیر نظر دکتر کارشناس باشه و باید مربی خصوصی، غذای درست و مناسب و ورزش زیاد داشته باشه و همش زیر نظر بهترین دکترها باشه تا از نظر پوستی و تمام این داستانا ردیف باشه. من این داستان رو تو ۱۵ سالگی فهمیدم و همون اندازه که تا الان پول دراوردم همون اندازه هم خرج این چیزایی که گفتم کردم.»
آریانا به صورت حرفه‌ای کار طراحی و مدل را ادامه می‌دهد و با چند شرکت خارجی و ایرانی قرار دارد. او اکنون یکی از شناخته شده ترین مدل‌های حرفه‌ای داخل ایران است.

مدلینگ برای جذب فالوئینگ!
اما این میان هستند کسانی که بر اساس تشویق خانواده و این‌که کار خاصی برای انجام نداشته‌اند، به این کار روی آورده‌اند.
معصومه که با نام هنری «ماسوم» معروف است یکی از آن کسانی است که بر اثر تشویق و انجام کار مدلینگ در ایران به هر دری می‌زند. معصومه ۳۰ ساله است و زبان تدریس می‌کند. خودش را حرفه‌ای نمی‌داند، اما می‌گوید: «کار مدلینگ را از مادرم یاد گرفتم. اون قدیما خیلی جدی این کار را می‌کرد و همش در بچگی تصاویری از کارای مادرم در ذهن دارم که هیچ وقت نمی‌تونم اون رو فراموش کنم. اما خودم هیچ وقت نمی‌تونم تو این کار دووم بیاورم چون به حدی دست زیاده تو این کار که نمی‌شه این‌جا چیزی شد. اما واسه تریپ خود هم شده این کارو کنار داستانای دیگم نگه می‌دارم تا همین‌طور فالوئرام بالا بره. هر چن وقت یه بار به یه آتلیه‌ای می‌رم تا یک عالمه عکس بگیرم تا تو اینستا بزارم. این جوری حس می‌کنم که انسان مهمی هستم و می‌تونم تاثیرگذار باشم. یعنی هر شعر یا متنی که تو اینستاگرام می‌زارم می‌بینم آدم‌های بیشتری میان می‌بینن و لایک می‌کنن پس تمام این داستان‌ها یعنی این‌که من مهم‌تر از قبل می‌شم.»

حرفه‌ای‌ها می‌مانند
هر کدام از این مدل‌ها داستانی دارند و شیوه‌ای برای ورود به این حرفه. اما آن چیزی که آن‌ها را از هم متفاوت می‌کند، سبک زندگی و دوام آوردن در این راه است. قطعا کسانی که فقط با هدف جذب فالوئرهای بیشتر قدم در این مسیر می‌گذارند، عمر کوتاه‌تری در دوره محبوبیت مجازی خود دارند. در این میان افرادی که به‌صورت حرفه‌ای رو به حرفه مدلینگ آورده‌اند، می‌توانند با تبلیغ کالاهای ساخت داخل هم برای خود صاحب نام شوند و هم برند مورد قرارداد خود را بهتر به نسل جوان و خریداران معرفی کنند.

شماره ۶۸۸

خرید نسخه الکترونیک

کتابفروشی الکترونیک طاقچه

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟