تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۱۰/۱۸ - ۰۶:۴۹ | کد خبر : 1876

می‌گن پفک بیشتر بخریم جایزه بیشتر می‌بریم!

گزارش «چلچراغ» از واکنش جوانان به ماجرای نصیرآباد بدری مشهدی پول «دکل» اون‌قدری هس که بشه باهاش یه اتاق توی شهریار اجاره کرد؟! بعد از انتشار خبر گورخواب‌های نصیرآباد و دست به دست شدن عکس تاثیرگذارش در فضاهای مجازی، موجی از واکنش‌های متفاوت به راه افتاد که هنوز هم ادامه دارد؛ موجی که ون سفید […]

گزارش «چلچراغ» از واکنش جوانان به ماجرای نصیرآباد

بدری مشهدی

پول «دکل» اون‌قدری هس که بشه باهاش یه اتاق توی شهریار اجاره کرد؟!
بعد از انتشار خبر گورخواب‌های نصیرآباد و دست به دست شدن عکس تاثیرگذارش در فضاهای مجازی، موجی از واکنش‌های متفاوت به راه افتاد که هنوز هم ادامه دارد؛ موجی که ون سفید مسئولان دولتی را هم به نصیرآباد کشاند. «چلچراغ» در ادامه گپ کوتاهی با چند جوان تهرانی در مورد این خبر زده و سرکی به پست‌های مجازی در واکنش به این موضوع کشیده. سوال این بود: «از ماجرای گورخواب‌های نصیرآباد چطور باخبر شدید و چه واکنشی داشتید؟»

مجید؛ ۲۳ ساله، دانشجوی گرافیک
من این خبر رو توی سالن مطبوعات کتاب‌خونه خوندم. شاید بیشتر از خود خبر، عکس مردی که سرش رو از گور آورده بود بیرون، جنجال به پا کرد. خوفی که پس ذهن همه ما نسبت به شب قبرستون وجود داره، ماجرا رو وحشتناک‌تر می‌کنه. اما اگه داستان قبر و قبرستون رو بذاریم کنار، اصل خبر چیز تازه‌ای نیست، اعتیاده و بی‌خانمانی. لابد اولین باری هم که یه نفر کارتن‌خواب شده، ماجرای کارتن‌خوابی هم همین‌قدر عجیب بوده و سروصدا به پا کرده، اما حالا این‌قدر تکرار شده که دیگه برای همه عادی شده. مطمئن باشین اگه یه راه‌حل درست پیدا نشه، تا چند وقت دیگه گورخوابی هم از این تب و تاب می‌افته و عادی می‌شه. ماجرای اصلی بی‌خانمانیِ این آدم‌هاس. وضعشون خیلی با کسی که زیر پل و کنار خیابون می‌خوابه فرقی نداره، به نظرم اینا حداقل این‌قدر باهوش بودن که یه جایی پیدا کنن تا از سرما یخ نزنن. الان چند روزه که توی دانشگاه سر این ماجرا بحثه، هر کس هم یه نظری می‌ده. اما واقعیت اینه که به ازای این همه بحث چقدر کار انجام می‌شه. با جمع کردن و بردن اینا به کمپ ترک اعتیاد قرار نیست یه آرمان‌شهر پاک و بی‌دغدغه درست بشه. ما فقط توی یه قاب، عکس یه مرد گورخواب رو از یه قبرستون توی یه شهر دیدیم. مگه به همه جای کشور سرکشی شده که ببینیم بقیه جاها چه خبره؟ مگه تا همین چند روز پیش کسی از نصیرآباد که چسبیده زیر گوش پایتخت خبر داشت؟

ساره؛ ۲۸ ساله، فروشنده لوازم آرایشی
عکس این خبر رو یکی از دوست‌هام توی صفحه اینستاگرامش گذاشته بود، از اون‌جا خبرش رو دنبال کردم. من یه دختر چهار ساله دارم، وقتی فهمیدم بین اینا زن و بچه هم هست، خیلی اعصابم به‌هم ریخت، باور کنید از اون شب تا الان هیچ شبی نیست که آروم خوابیده باشم. همه‌اش به این فکر می‌کنم که یه طفل معصوم چطوری شب تا صبح توی یه گور تنگ و تاریک می‌خوابه، چند بار تا صبح می‌ترسه و از خواب می‌پره، مادرش چه حالی می‌شه از این گور به گوری. این‌قدر فکرم مشغول شده که وقتی می‌خوام دخترم رو توی تختش بخوابونم، عذاب وجدان می‌گیرم. عذاب از این‌که من و بچه‌ام یه جای گرم و راحت برای خوابیدن داریم و یه سری باید دراز بکشن کف یه گور سرد و تاریک. از این‌که نمی‌تونم هیچ کاری بکنم، خیلی ناراحتم. تنها چیزی که به ذهنم رسید، این بود که یه سبد بزرگ رو بذارم کنار مغازه و کنارش بنویسم: «مخصوص جمع‌آوری کفش و لباس برای بی‌خانمان‌ها.» اول از همه هم خودم پیش‌قدم شدم و کفش و لباس‌های اضافی دخترم رو آوردم. کار زیاد مهمی نیست، اما لااقل یه کم احساس آرامش می‌کنم.

مریم؛ ۲۵ ساله، دانشجوی پزشکی
من این خبر رو توی یکی از شبکه‌های اجتماعی خوندم. موازی با این خبر، خبر مرگ نوزادی هم که از یه مادر معتاد توی یه پارک به دنیا اومده بود، پخش شد. اما در این حد رسانه‌ای نشد. اون بچه هم یه آدم بود که حق حیات داشت و به‌خاطر اعتیاد مادرش مرد. درواقع یه قربانی بود، مثل خیلی از آدم‌هایی که معتاد می‌شن و قربانی شرایط بد خانوادگی و اجتماعی هستن. با این فرق که آدم بالغ خودش هم مقصره، اما یه نوزاد واقعا بی‌گناهه. باید دونست که کارتن‌خواب‌ها حتی وقتی به کمپ‌ها هم منتقل می‌شن، مسئله فقط ترک اعتیادشون نیست. قدم اول ترک اعتیاده، بعد باید به وضعیت سلامتشون رسیدگی بشه، شرایط بهداشتی و تغذیه‌ای نامناسب و زندگی‌های گروهی خودش زمینه‌ساز خیلی از بیماری‌هاست. من و خیلی از دوستانم حاضریم داوطلبانه هر کاری در زمینه آموزش و درمان از دستمون برمیاد، انجام بدیم.

علی‌رضا؛ ۲۴ ساله، دانشجوی ریاضی
وقتی خبری در این حد سروصدا به پا می‌کنه، باید بیشتر از پست و کامنت بهش توجه کرد. درسته که بعضی‌ها نظرشون اینه که یه بخشی از این سروصداها بازی سیاسیه برای این‌که عملکرد دولت زیر سوال بره یا یه سری خبرها مثل ماجرای املاک نجومی فراموش بشه. اما درواقع همه دارن توپ رو می‌ندازن توی زمین هم و اتفاقا همه هم مقصرند؛ هم مردم، هم دولت. وقتی از صبح تا شب تلویزیون داره تبلیغ می‌کنه سس و چیپس و پفک بیشتر بخر، جایزه بیشتر ببر، یعنی عملا داریم مردم رو تبدیل می‌کنیم به یه عده آدم مصرف‌گرا که هر چی بگذره، حرصشون به خوردن و خریدن بیشتر می‌شه. این حرص، آدم‌ها رو بی‌تفاوت می‌کنه؛ دیگه براشون مهم نیست با اون پولی که صرف ۱۶ جور غذای عروسی پسرشون می‌کنن، می‌شه چند نفر رو از بدبختی نجات داد. سهم نهادهای مربوط هم کمتر از سهم بقیه نیست. این نهادها مقصرن، چون اقتصادِ بیماره که این همه فاصله طبقاتی رو به وجود آورده. وقتی امنیت اقتصادی نباشه، وقتی اولین دغدغه یه خونواده سیر کردن شکم بچه‌هاش باشه، هزار تا مشکل دیگه پیش میاد. خیلی از بدبختی‌ها از فقره. یه معتادی که خونه و خونواده داره، وضعیتش خیلی با کسی که از همه جا مونده و رونده شده، فرق داره. اگه این آدم‌هایی که الان دل همه از دیدن جای زندگی‌شون به درد اومده، یه سقفی بالای سرشون بود و یه خونواده‌ای حمایتشون می‌کرد، فقط دردشون اعتیاد بود. اما الان می‌برنشون کمپ و چند وقت متادون‌درمانی، بعد دوباره فرار می‌کنن و از سر نو شروع می‌کنن به مصرف، و باز قصه از اول شروع می‌شه. یه روز کنار خیابون، یه روز کنج یه پارک، یه روز هم توی قبرستون. بعد هم یه خبر جدید از راه می‌رسه و این خبر هم مثل همه خبرهای قبلی دیگه یادمون می‌ره. باز می‌ریم عروسی و توی کشیدن شوید باقلا با گوشت و حمله به بره کباب از هم سبقت می‌گیریم و بعدش هم برای این‌که معده پر نخوابیم و خواب بد نبینیم، با یه گوشی دوره می‌افتیم توی حیاط تا ببینیم خبر جدید چیه که درباره‌اش اظهارنظر کنیم، بدون این‌که برامون مهم باشه یه واکنش موافق یا مخالف ما چقدر می‌تونه توی سرنوشت یه ماجرا اثر بذاره.

گورخواب‌ها و فضای مجازی

هفته گذشته شبکه‌های مختلف اجتماعی عرصه اظهارنظرهای متفاوت درباره گورخواب‌ها بود. در ادامه بخشی از واکنش‌ها را بدون ذکر نام افراد آورده‌ایم:
– واقعا با این همه بودجه نمی‌شه جلوی پخش مواد رو گرفت؟
کلی هزینه می‌کنیم طرح کمپ اعتیاد راه بندازیم، گرمخونه درست کنیم، بودجه برای ستاد مبارزه با مواد مخدر، بهزیستی، شهرداری، نیروی انتظامی و هزار جای دیگه در نظر می‌گیریم، واقعا با این همه بودجه و این همه نیرو نمی‌شه جلوی پخش مواد مخدر رو گرفت؟ نمی‌شه مرزها رو کنترل کرد؟ لابد یکی این وسط کارش رو درست انجام نمی‌ده دیگه. بابا از زیر زبون همین معتادها هم می‌شه اسم ساقی‌ها رو بیرون کشید، همین‌طور بگیرید رو به بالا تا به دونه درشت‌ها برسید. این‌قدر هم سخت نیست دیگه. تا وقتی مواد مخدر عین نخودچی و کشمش از مرز وارد می‌شه، همه سر کارن، فقط روز به روز داره تعداد معتادها بیشتر می‌شه و دردسرها بزرگ‌تر.
– می‌خوام اختلاس‌ها رو جمع بزنم، ببینم سهم هر ایرانی چقد می‌شه!
آقا یکی که حافظه‌اش یاری می‌کنه، بیاد کمک. الان چند روزه دارم به مغزم فشار میارم، اما غیر این چند فقره اختلاس اخیر بقیه رو یادم نمیاد. می‌خوام همه رو جمع بزنم ببینم سهم هر ایرانی چقدر می‌شه. فقط یه سوال، پول دکل هم باید با همین‌ها جمع کنم دیگه نه؟ یعنی این‌قدری هست که بشه باهاش یه اتاق تو شهریار اجاره کرد. حالا یه هوا از قبر هم بزرگ‌تر باشه، عیبی نداره.
– نباید همه رو با هم جمع بست.
معلوم نیست هر کارتن‌خواب و گورخواب و بی‌خانمانی معتاد باشه. نباید همه رو با هم جمع بست. کسی که مشکلش فقط نداشتن جای خوابه، مشکلش با یه سر پناه حل می‌شه. اما اونی که معتاده مشکل ترک اعتیادش هم هست. بی‌خانمان رو اگه ببری گرمخونه، مشکلش حله. اما بعضی از معتاد‌ها رو وقتی می‌برن کمپ یا گرمخونه، دوباره می‌زنن بیرون، باید یه راه‌حلی برای نگه داشتن اینا توی کمپ باشه، یه روشی برای ترک دادن موثرشون، والا دور باطله، دوباره اعتیاد، بی‌خانمانی و….
– خیلی از این آدم‌ها زندگی روبه‌راهی داشتن.
الان یه اتفاقی افتاده و خبرش پخش شده و داره به اوضاعشون رسیدگی می‌شه، اما چه تضمینی هست که دوباره چند وقت دیگه اتفاقی از این ناراحت‌کننده‌تر نیفته؟ خیلی از این آدم‌ها زندگی روبه‌راهی داشتن، به مرور با اعتیاد به این روز افتادن، الان من مهندسی سراغ دارم که معتاده، به‌خاطر فشار درس توی دانشجویی کشیده، الان داره به‌خاطر بی‌کاری می‌کشه، چهار روز دیگه افسرده و بی‌پول هم می‌شه و معلوم نیست چهار سال دیگه به چه وضعی بیفته. برای حل این مشکل خیلی بیشتر از این‌ها باید وقت صرف کرد. سیستم آموزشی اشکال داشته که دانشجو معتاد می‌شه، خانواده کوتاهی می‌کنه، جامعه از یه آدم انتظار بیشتر از توانش داره، امنیت شغلی نیست و کلی مشکل ریز و درشت دیگه که دست آخر یه آدمی که یه روز خونه و زندگی و شغل داشته، سر از گور درمیاره. اگه یه کشوری مثل هلند مواد در دسترسه و کسی سراغش نمی‌ره، به‌خاطر اینه که سسیستم آموزش و تربیتش درست عمل کرده. هر کس سر جای خودش ایستاده و داره کارش رو درست انجام می‌ده.
ماجرای گورخواب‌ها احساسات عده زیادی از مردم را برانگیخت و واکنش‌هایی به دنبال داشت؛ از واکنش هنرمندان تا رئیس جمهور و جمعی از مسئولان. در همین راستا وزیر رفاه، استاندار تهران، رئیس دفتر ریاست جمهوری، رئیس سازمان بهزیستی و مسئولان مبارزه با مواد مخدر هم به اتفاق عازم نصیرآباد شدند تا از نزدیک اوضاع را بررسی کنند. شاید جلب توجه عموم جامعه به مسئله گورخواب‌ها فرصتی باشد تا همگان برای حل ریشه‌ای این مشکل اقدامی کنند.

شماره ۶۹۲

 

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظرات شما

  1. مهدی
    18, دی, 1395 08:31

    خوب جنگل خواب هم پیدا شد با استفاده از عکسهای هوایی 12 خانواده رو درپارک جنگلی چیتگر شناسایی کردند!!!

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟