تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۲/۲۱ - ۰۴:۵۶ | کد خبر : 2880

نامه‌ای برای شخص شما

فرشته انصاری لاری طرح: مسعود رئیسی سلام! میلادتان مبارک همه جهان باشد! اجازه دهید به مناسبت میلاد با سعادت شما، کمی اختلاط کنیم و ما از دلمان در این مدت برایتان بگوییم و سر صدق پیش گیریم. داستان از جایی که در ذهنم مانده، از اول دبستان شروع شد! کلاس اولی که بودم، دوست داشتم […]

فرشته انصاری لاری

طرح: مسعود رئیسی

سلام!
میلادتان مبارک همه جهان باشد!
اجازه دهید به مناسبت میلاد با سعادت شما، کمی اختلاط کنیم و ما از دلمان در این مدت برایتان بگوییم و سر صدق پیش گیریم.
داستان از جایی که در ذهنم مانده، از اول دبستان شروع شد!
کلاس اولی که بودم، دوست داشتم حروفی را که برای اولین بار می‌نویسم، با یک قلم جوهردار باشد، برای خودم هم دلیل داشتم، مثلا فکر می‌کردم این اولین بار است و باید ماندگاری‌اش جاودان باشد.
اما معلمم اجازه نداد! آمد سر میزم و گفت برای روزی که قرار است با خودکار بنویسم، صبر کنم!
صبر؟!
من رفتم و گوشه‌ای نشستم و شروع کردم به شمردن صبر! چند روز بعد رفتم دم اتاق معلم‌ها و گفتم: خانوم! ببخشید، دیگر صبری نمانده که بشمارمش لطفا اجازه دهید اولین‌هایم را جاودان کنم!
خانوم معلم خندید و گفت: دخترک! منتظر باش.
من هم رفتم و این‌بار منتظر را شمردم، چند روز بعد رفتم و گفتم: خانوم! منتظر هم تمام شد، دیگر از منتظر چیزی نمانده که بشمارم!
خانوم گفت: برای منتظر بودن باید صبر داشته باشی!
این اولین باری بود که با این مفهوم روبه‌رو می‌شدم!
چند وقت بعدش، انگار نزدیک‌های تولد شما بود؛
حاج آقایی را آوردند تا از شما برای ما سخنرانی کند. مدام به ما می‌گفت: شما هستید! دقیقا همین‌جا و کنار ما!
و می‌گفت شما حتما یک روز می‌آیید! آمدن شما را حتی عیسی مسیح خبر داده است.
از آن موقع جشن شروع شد! تا روز تولد شما، ما هرروز جشن داشتیم، شربت می‌دادند، شکلات‌های رنگی می‌دادند و می‌گفتند جشن نیمه شعبان شماست.
روز جشن، به ما گفتند: شما باید از الان یاد بگیرید منتظر واقعی باشید! بعد گفتند: بزرگ‌ترین ثوابمان منتظر بودن برای شماست.
یک چیزی را هیچ‌وقت نشده که بگوییم، اما می‌خواهم این‌بار رازی را فاش کنم!
آقا! ما را از کودکی منتظر گذاشته‌اند!
اما هیچ‌وقت به ما نگفتند انتظار یعنی چه؟!
یا این‌که ما باید برای روزی که شما می‌آیید، دقیقا چه کنیم!
ما از نیمه شعبان فقط این را می‌دانیم که باید بابت میلاد شما خوشحال باشیم و تمام شهرمان را آذین ببندیم، باید جشن بگیریم و حاج آقاهای مسجدی را بیاوریم تا برایمان سخنرانی کنند و روایت‌های عربی بخوانند و ما نفهمیم!
کاش این‌بار برای میلادتان، خودتان تشریف می‌آوردید و در گوشی به ما می‌گفتید انتظار یعنی چه! ما باید چه‌کار کنیم وقتی شما نیستید! ما باید برای روزی که شما می‌آیید، کجای جهانمان ایستاده باشیم!
راستی!
ما صبح جمعه، به دعای ندبه هم می‌رویم.
ما منتظر جواب نامه از جانب شخص «شما» می‌مانیم!

شماره ۷۰۶

برچسب ها:
نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟