تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۳/۰۳ - ۰۴:۱۵ | کد خبر : 3006

نمک، فلفل و کمی هم قتل!

ایکس فایل: معرفی تعدادی از بدنام‌ترین قاتلان سریالی زن الهام مشعوف کمتر در‌مورد قاتلان سریالی زن می‌شنویم، اما حقیقت این است که آن‌ها وجود دارند و اغلب نیز نسبت به قربانیانشان بی‌رحم‌اند. مطالعه جنایات این زنان اثبات می‌کند که تنها مردان نیستند که می‌توانند به قاتلان بالفطره‌ای تبدیل شوند. به گفته یکی از همین قاتلان: […]

ایکس فایل:

معرفی تعدادی از بدنام‌ترین قاتلان سریالی زن

الهام مشعوف

کمتر در‌مورد قاتلان سریالی زن می‌شنویم، اما حقیقت این است که آن‌ها وجود دارند و اغلب نیز نسبت به قربانیانشان بی‌رحم‌اند. مطالعه جنایات این زنان اثبات می‌کند که تنها مردان نیستند که می‌توانند به قاتلان بالفطره‌ای تبدیل شوند. به گفته یکی از همین قاتلان: «اکثر انسان‌ها اگر در شرایط نامطلوبی قرار بگیرند، مطمئنا آن روی پلیدشان را نشان خواهند داد.» و واقعا هم این جمله جای تفکر دارد. ما به‌عنوان انسان‌های عادی که بر‌خلاف این قاتلان، از سلامت نسبی عقلی برخوردار هستیم، برای لذت و از روی خود‌خواهی، دست به نابودی حیوانات و طبیعت می‌زنیم، حالا این قاتلان که دیگر جای خود دارند. در این شماره از ایکس فایل، چهار تن از بد‌نام‌ترین قاتلان سریالی زن تاریخ را معرفی می‌کنیم.

بانوی یخی
استیبالیز کارانزا ملقب به «بانوی یخی»، اصلیتی اسپانیایی داشته و متولد مکزیک بود. او شوهر سابق و نامزدش را تنها به دلیل این‌که او را باردار نکردند، با شلیک گلوله به قتل رساند. سپس بدنشان را به‌ وسیله اره‌برقی قطعه‌قطعه کرده و داخل یخچال مغازه بستنی‌فروشی‌اش پنهان کرد. اگرچه کارانزا توانسته بود برای مدتی جنایت خود را مخفی نگه دارد، اما کارگرانی که برای تعمیرات در زیرزمین او مشغول به کار بودند، اجساد تکه‌تکه‌شده قربانیان را پیدا کردند. نکته جالب این‌جاست که هنگامی که او را به جرم قتل بازداشت کردند، متوجه شد که از همسر سومش باردار است. کارانزا یکی از خطرناک‌ترین قاتلان تاریخ و تهدیدی برای افراد جامعه به‌حساب می‌آید، به همین دلیل باید دوران حبس خود را کنار زندانیان مرد بگذراند. او به حبس ابد محکوم و به‌تازگی به یک زندان فوق مدرن منتقل شده‌ که ۹۱ زندانی مرد در آن نگه‌داری می‌شوند. زندانیان این زندان اجازه دارند داخل زندان آزادانه رفت‌و‌آمد کنند و در کنار یکدیگر به فعالیت‌هایی از قبیل آشپزی بپردازند. از سوی دیگر، برای تمام زندانیان ۴۵ پرستار، ۱۸ روان‌شناس، چهار دکتر و پنج مامور به خدمت گرفته شده است. کارانزا بر‌خلاف سایر زندانیان تنها زمانی اجازه معاشرت با سایر زندانی‌ها را دارد که از دید ماموران پلیس، خطری برای سایرین نداشته باشد. به گفته یکی از روان‌شناسان زندان، کارانزا انجام اعمال وحشیانه خود را کاملا موجه می‌داند و امکان این‌که دوباره دست به چنین جنایاتی بزند، دور از ذهن نیست. این روان‌شناس هم‌چنین به این نکته اشاره کرده که اقدامات روان‌درمانی برای شخصی مثل کارانزا، بی‌نتیجه است. اما با گذشت سه سال از دستگیری‌اش، در مصاحبه‌ای گفت: «تنها یک آرزو دارم، ای کاش می‌توانستم هر‌آن‌چه را که اتفاق افتاده، تغییر دهم.» او کتاب خاطراتی با نام «زندگی دوگانه من: داستان واقعی بانوی یخی» را نوشته که در آن با جزئیاتی بسیار آزار‌دهنده، ماجرای چگونگی به قتل رساندن دو تن از قربانیانش را شرح داده. تمام سود حاصل از انتشار این کتاب، به فرزند سه ساله کارانزا تعلق خواهد گرفت.

kathleen-folbigg-gallery1
بچه‌کش استرالیایی
کاتلین تنها ۱۸ ماه داشت که پدرش با ضربات چاقو، مادر کاتلین را در نیو ساوت ولزِ استرالیا، به قتل رساند. بعد از این واقعه، کاتلین را به شیر‌خوارگاه منتقل کردند. کاتلین در دوران بزرگ‌سالی با کرِگ فالبیگ ازدواج کرد و سپس پسرش کالب به دنیا آمد.
در فوریه سال ۱۹۸۹، کالب ۱۹ روزه، در اثر آن‌چه سندرم مرگ ناگهانی نوزادان «SIDS» نام داشت، از دنیا رفت. آن‌ها دوباره صاحب پسری به نام پاتریک شدند. اما در اکتبر سال ۱۹۹۰، پاتریک دچار اختناق شدید شد که در‌ نتیجه آن بینایی خود را از دست داد و دچار آسیب مغزی شد. در فوریه همان سال، پاتریک هشت ماهه، در اثر خفگی ناشی از حمله صرع، از دنیا رفت.
این زوج در سال ۱۹۹۳ فرزند دیگری به نام سارا به دنیا آوردند که او نیز در اثر (SIDS) فوت کرد. فرزند چهارم آن‌ها، لورا، نیز در سال ۱۹۹۹ چشم از جهان فرو‌بست. درنهایت، این زوج درمانده از فقدان فرزندانشان، تصمیم به جدایی گرفتند.
یک روز که کرِگ مشغول جمع‌آوری وسایل کاتلین بود، به‌طور اتفاقی دفترچه خاطرات کاتلین را پیدا کرد. کاتلین در گزیده‌ای از خاطراتش که هشتم دسامبر ۱۹۹۷، نوشته بود: «امروز روز بدی داشتم. چند ‌بار ناراحتیم رو سر لورا خالی کردم… باید یه‌طوری از شر استرسم خلاص می‌شدم. به همین خاطر تصمیم گرفتم از لورا برای این‌کار استفاده کنم و همین موضوع باعث شد اتفاق‌های نا‌خوشایندی بیفته…»
کاتلین در سال ۲۰۰۱ به جرم قتل چهار فرزندش دستگیر و به ۳۰ سال زندان محکوم شد. اگر‌چه او به‌عنوان یکی از بد‌نام‌ترین قاتلان سریالی استرالیا به ‌شمار می‌رود، اما هنوز ادعا می‌کند که فرزندانش به مرگ طبیعی از دنیا رفته‌اند.

Jane_Toppan
جین بَشاش
اواخر قرن نوزدهم در ایالت ماساچوست، جین توسط پدر معتادش رها شد و بعد از آن به یک یتیم‌خانه سپرده شد. جین در سن شش سالگی، به‌عنوان خدمتکار خانواده تاپان، مشغول به‌کار و به‌طور غیر‌رسمی توسط آن‌ها به سرپرستی گرفته شد.
اگر‌چه جین دختر شادی به‌نظر می‌رسید، اما همیشه خشم فرو‌خورده‌ای درونش می‌جوشید. در سال ۱۸۸۵ به‌عنوان پرستار شروع به‌کار کرد. به ‌دلیل داشتن چشمانی تیره، گونه‌های سرخ و حالت صورتش، او را جین بَشاش صدا می‌کردند.
اما هنگامی‌که نگهبانان بیمارستان می‌رفتند، جین آزمایش‌های علمی خود را روی بیماران امتحان می‌کرد. او از مورفین و سایر دارو‌ها برای مسموم کردن بیماران استفاده می‌کرد. او به بیمارستان دیگری منتقل شد. آن‌جا نیز به آزمایش‌های خود ادامه داد، اما بعد از این‌که تعداد زیادی از بیماران تحت نظر او مردند، از بیمارستان اخراج شد.
سپس در لباس پرستار شخصی، شروع به مسموم کردن ملاکان کرد. در سال ۱۸۸۹ نیز یکی از دوستانش را از پا در‌آورد. در ژولای ۱۹۰۱، مری، دوست صمیمی جین، به همراه شوهرش به ملاقات جین رفتند. مدتی بعد، مری در اثر حمله قلبی فوت می‌کند. جین در مراسم خاک‌سپاری مری شرکت می‌کند و از آن‌جا به خانواده مری نزدیک می‌شود. گزارش‌ها حاکی از آن است که جین تمام اعضای خانواده مری را طی شش هفته، از بین می‌برد.
در اکتبر ۱۹۰۱، او را به جرم قتل دستگیر کردند. او در طول محاکمه خود ادعا کرد که نگاه کردن به قربانیانش هنگام جان دادن، باعث تحریک و لذت او می‌شده. او هم‌چنین به قتل ۲۱ نفر از آشنایان و دست‌کم صد‌ها قربانی دیگر که آن‌ها را نمی‌شناخت، اعتراف کرد.
تشخیص داده شد که جین تاپان دچار مشکلات روانی است، به همین دلیل به جای زندان، به تیمارستان منتقل شد. او در سال ۱۹۳۸ و در سن ۸۴ سالگی به مرگ طبیعی از دنیا رفت و نام خود را در فهرست بدنام‌ترین قاتلان سریالی تاریخ ایالات متحده قرار داد.

tumblr_inline_mto3x4VCV91qikrqb
قابله اهریمنی
در دهه ۴۰ میلادی و اواخر جنگ جهانی دوم، در کشور ژاپن، میوکی ایشیکاوا، قابله‌ای شیطان‌صفت، نوزادان را به قتل می‌رساند. او به کمک هم‌دستانش، جان حدود ۱۰۳ کودک را گرفت.
میوکی ایشیکاوا در سال ۱۸۹۷، در جنوب ژاپن متولد شد. او از دانشگاه توکیو فارغ‌التحصیل شد و سپس با تاکشی ایشیکاوا ازدواج کرد. میوکی در زایشگاهی مشغول به کار شد و بعد از مدتی ریاست آن‌جا را بر‌عهده گرفت. او در اثر قصور در کار خود، ۱۰۳ تا ۱۶۹ نوزاد را به کشتن داد. بسیاری از همکاران میوکی، از اقدامات او آگاه بودند، اما دولت محلی از محکوم کردن او امتناع می‌کرد.
میوکی از این موقعیت استفاد کرد و با کمک شوهر و یکی از پزشکان بیمارستان، علت و گواهی‌های مرگ نوزادان را دستکاری کردند. آن‌ها با گرفتن مبالغ هنگفتی از والدین نوزادان، آن‌ها را به قتل می‌رساندند. میوکی والدین را مجاب می‌کرد که پول دادن به آن‌ها، کم‌هزینه‌تر از بزرگ کردن فرزندانشان خواهد بود.
بعد از این‌که ماموران پلیس، اجساد پنج تن از نوزادان را پیدا کردند، میوکی، شوهرش و پزشک هم‌دست آن‌ها دستگیر شدند. پلیس با بررسی بیشتر، کم‌کم اجساد سایر نوزادان را نیز در نقاط مختلف کشف کرد.
میوکی در دادگاه ادعا کرد که والدین نالایق نوزادان که آن‌ها را رها کردند، مسئول مرگشان هستند. طبق قانون قضایی ژاپن، ادعای این زن به رسمیت شناخته شد و تقریبا جایی برای شکایت والدین به جا نگذاشت. در‌نتیجه، میوکی تنها به هشت سال زندان، و هم‌دستانش، به چهار سال زندان محکوم شدند.
این واقعه باعث شد که دولت ژاپن، قانون عدم منع سقط جنین را مورد بررسی قرار دهد. به این‌ترتیب در ژانویه سال ۱۹۴۹، سقط جنین به دلایل مشکلات اقتصادی و تحت حمایت دولت، قانونی اعلام شد.

شماره ۷۰۷

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟