تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۳/۲۷ - ۰۹:۵۳ | کد خبر : 4764

نمی‌اندیشی پس نیستی

دیدگاه‌های سیاسی چقدر برایتان اهمیت دارد؟ چقدر به افرادی اعتماد می‌کنید که انتخابی متفاوت در جهان سیاست دارند؟ آیا به کار یک جراح یا دندانپزشک، مهندس ساختمان یا باغبان، کارگر یا مدیری اعتماد می‌کنید که نقطه‌نظر سیاسی‌اش دقیقا مقابل شماست؟ روبرت تَلیس، فیلسوف و نظریه‌پرداز سیاسی آمریکایی می‌گوید برای این‌که بتوانیم وارد بحث سیاسی شویم، […]

دیدگاه‌های سیاسی چقدر برایتان اهمیت دارد؟ چقدر به افرادی اعتماد می‌کنید که انتخابی متفاوت در جهان سیاست دارند؟ آیا به کار یک جراح یا دندانپزشک، مهندس ساختمان یا باغبان، کارگر یا مدیری اعتماد می‌کنید که نقطه‌نظر سیاسی‌اش دقیقا مقابل شماست؟ روبرت تَلیس، فیلسوف و نظریه‌پرداز سیاسی آمریکایی می‌گوید برای این‌که بتوانیم وارد بحث سیاسی شویم، باید ابتدا نقاطی مشترک بینمان وجود داشته باشد و بر مبنای این اشتراک بتوانیم پیرامون تفاوت‌هایمان مباحثه کنیم. به نظر شما در ایران ما همین موضوع جاری است یا برعکس؟ خودتان چطور؟ شاید تعجب کنید اگر متوجه شوید که تحقیقات تالی شاروت، روانشناس و نوروساینتیستِ یونیورسیتی کالج لندن، نشان می‌دهد که دست کم در بسیاری از کشورهای غربی، داستان به شکل دیگری جریان دارد: «دیدگاه‎های سیاسی توان ما برای ارزیابی و استفاده از نظرات غیرسیاسی افرادی را کاهش می‌دهد، که با ما در سیاست مخالفند.»

یک پرسش به ظاهر ساده

این مسئله را می‌توان به دو حالت نگاه کرد: حالت اول افرادی‌اند که مخالف دخالت دادن نظرات سیاسی در نظرات غیرسیاسی‌اند و حالت دوم افراد موافق. به نظر گروه اول ما ابتدا باید مفروضاتی مشترک داشته باشیم؛ مثلا این‌که «همه ما هم‌وطن هستیم» یا «انسان هستیم» و برای خوشبختی و سعادت گام برمی‌داریم. اگر ما زمینه‌های مشترک بین انسان‌ها را نادیده بگیریم، آن‌گاه دعواهای سیاسی وارد همین مفروضات هم شده و نتیجه‌اش شاید این بشود که فردی بنابر قبول نداشتن نظر دیگری او را «غیر هم‌وطن»، «غیرانسان» و نهایتا «غیر متخصص» بداند. رویه‌ای که در این‌جا معکوس می‌شود نتیجه‌ای ساده دارد: سیاست که چیزی در خدمت زندگی انسان است، رفته‌رفته بدل می‌شود به عامل تعیین و تعریف انسانیت؛ سیاست دیگر یکی از صفات زندگی انسان نیست بلکه پیش‌فرض آن است.

اما افرادی هم موافق با دخالت دادن نظرات سیاسی در نظرات غیر‌سیاسی‌اند. این گروه باور دارند که تمام مسائل دنیا نتیجه رویکرد و نگرش هر انسان به جهان است و اگر کسی فلان باور سیاسی را دارد یعنی طور خاصی به جهان نگاه می‌کند و این شکل از نگاهش قطعا در مسائلی که ظاهری تخصصی دارند هم دخیل می‌شود. سیاست در این نگاه تبدیل می‌شود به بزرگ‌ترین چراغ راهنما برای شناخت افرادی که اطرافمان زندگی می‌کنند و به طبع اگر شناختی که از آن‌ها کسب می‌کنیم مثبت نباشد، می‌توانیم آن را به دیگر سطوح شخصیتی و حرفه‌ای آن‌ها هم تسری بدهیم. یکی از مهم‌ترین مشاغلی که همیشه در این میان مورد منازعه بوده پزشکی است و افرادی که موافق با دخالت دادن نظرات سیاسی در نظرات غیر سیاسی‌اند، بر این درس تاریخی پافشاری می‌کنند: بی‌دلیل نیست که همین مسئله پزشکی، امروزه به یکی از بزرگ‌ترین درگیری‌های کارزارهای انتخاباتی در غرب تبدیل شده.

شما چطور فکر می‌کنید؟ دیدگاه‌هایتان را همین پایین در بخش نظرات برایمان بنویسید.

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟