تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۶/۲۱ - ۰۵:۱۹ | کد خبر : 3785

پرنده کوچک خوشبختی روی میز تشریح

یک موزیکال کلاسیک از چه عناصری تشکیل شده است؟ ابراهیم قربانپور یک تمثیل قدیمی وجود دارد که می‌گوید منظور هیچکاک از پنجره‌های بازی که جیمز استوارت در «پنجره عقبی» آن‌ها را دید می‌زند، ژانرهای مختلف سینماست. ملودرام اشک‌آلود زن تنها، تریلر جنایی مردی که همسرش را می‌کشد و… در این میان یک رقصنده و یک […]

یک موزیکال کلاسیک از چه عناصری تشکیل شده است؟

ابراهیم قربانپور

یک تمثیل قدیمی وجود دارد که می‌گوید منظور هیچکاک از پنجره‌های بازی که جیمز استوارت در «پنجره عقبی» آن‌ها را دید می‌زند، ژانرهای مختلف سینماست. ملودرام اشک‌آلود زن تنها، تریلر جنایی مردی که همسرش را می‌کشد و… در این میان یک رقصنده و یک جوان موزیسین هم وجود دارند که احتمالا روی‌هم‌رفته قرار است ژانر موزیکال را بازنمایی کنند. جوهر خلاقه آهنگ‌ساز خشکیده و رقصنده در معرض طمع مردان است. در پایان فیلم شریک زندگی رقصنده نزدش برمی‌گردد و مرد آهنگ‌ساز هم با رقصنده تنهای ملودرام اشک‌آلود آشنا می‌شود و به این ترتیب همه چیز به سطح مطلوب می‌رسد. بهتر است در نظر نگیریم هیچکاک چقدر از موزیکال متنفر بود و اعتراف کنیم یک داستان موزیکال عملا چندان بیش از این نیست. چیزی که موزیکال‌ها را موزیکال می‌کند، داستانشان نیست، بلکه عناصر فرمی آن‌هاست. یک نگاه فرمی به موزیکال‌های کلاسیک شاید بتواند کمی ماهیت این ژانر را آشکارتر کند:

زوج رقصنده‌ها
گذشته از یک دوران آغازین کوتاه، فیلم‌های موزیکال همیشه به یک زوج کاراکتر متکی بوده‌اند. از این منظر موزیکال‌ها هرگز تمایلی به تابوشکنی نشان ندادند و در تمام مدت عمر از ارزش‌های آمریکایی ازدواج حمایت کردند. در معدود نمونه‌هایی شبیه «آقایان بلوندها را ترجیح می‌دهند» که یک زوج زن/زن شخصیت‌های اصلی داستان هستند، کارگردان با مداخله دائمی مردان هر شائبه در مورد ازدواج را از میان می‌برد. موزیکال‌های کلاسیک معمولا با یک روایت دوکانونی یک داستان عاشقانه و یک داستان حرفه‌ای (معمولا از پشت صحنه یک موزیکال) را پیش می‌برند. در منطق موزیکال‌ها موفقیت در هر دوی این زمینه‌ها با هم به دست می‌آید؛ درواقع داستان ساده‌تر از این است: موفقیت در زندگی عاشقانه اساسا همه مشکلات را حل می‌کند.

موسیقی
اساسا چیزی که موزیکال را می‌سازد، موسیقی است، اما این شامل هر موسیقی‌ای نمی‌شود. موسیقی فیلم موزیکال باید جزء فرمال آن باشد و نه جزء روایی آن. به همین خاطر فیلم‌هایی مانند «کازابلانکا» با آن‌که صحنه‌های آواز و رقص نسبتا پرتعدادی دارند، نمی‌توانند موزیکال دسته‌بندی شوند. در این قبیل آثار شخصیت‌ها نمی‌رقصند که رقصیده باشند، بلکه هدف از رقصیدن در آن‌ها پیشبرد بخشی از داستان است. در قطب دیگر تردیدهای جدی برای گنجاندن شماری از آثار ژاک دمی در ژانر موزیکال وجود دارد، چراکه بخش عمده آن فیلم‌ها به موسیقی می‌گذرد. درواقع در آن مرحله دیگر موسیقی نه یک انتخاب فرمال، که زبان اثر است.
گفتنی است، نوع موسیقی فیلم موزیکال دامنه متنوعی را دربر می‌گیرد که با گذشت زمان نیز دستخوش تغییر شده است. جدی‌ترین مثال این تغییرها ورود موسیقی راک اند رول به سینمای موزیکال و تبدیل الویس پریسلی به یکی از پرکارترین بازیگران سینمای موزیکال عصر راک است؛ چیزی که یک دهه قبل از آن ناممکن به نظر می‌رسید.

رقص
یک موزیکال رقص دارد. این را همه می‌دانند. اما به‌ندرت مطالعه‌ای جدی روی رقص بازیگران موزیکال شده است. بازیگران موزیکال به‌ندرت توانایی بازی در نقش‌هایی جز همان نقش‌های موزیکال را داشتند. حرکات و میمیک‌های چهره آن‌ها برای انتقال احساسات دراماتیک بسیار قراردادی و غیرخلاق طراحی شده بود و صرفا رقص بود که باعث می‌شد آن‌ها هنرمندانی واقعی تلقی شوند.
رقص سینمای آغازین موزیکال عبارت بود از دو نوع رقص تپ (ضربه پا) و رقص‌های دونفره. رقص‌های دونفره یادگاری از اروپا بود و رقص تپ بیشتر خاستگاهی آفریقایی از میان سیاهان داشت. بعدتر جینجر راجرز و فرد آستر تا حدود زیادی از هنرهای دیگری مانند باله ملهم بود. بعدتر در عصر طلایی موزیکال جین کلی و جودی گارلند توانستند با از بین بردن این فاصله بعید میان رقص و شهروندان عادی به نوعی از رقص خودمانی و محلی برسند که امروز شاخصه اصلی فرهنگ آمریکایی در موزیکال‌ها محسوب می‌شود.

روایت/آواز
نسبت میان روایت و آواز در یک موزیکال مورد بحث‌ترین بخش یک موزیکال است. هم‌چنان که نسبت میان موسیقی و گفت‌وگو، نسبت میان حرکات ریتمیک و بازیگری رئالیستی در حرکات بازیگران و… درواقع این نسبت است که تعیین می‌کند یک موزیکال در چه نقطه‌ای از میدان بازی سینمای موزیکال ایستاده است. قصد دارد اجازه دهد داستان فیلم مستقل از صحنه‌های موسیقی ادامه پیدا کند، یا ترجیح می‌دهد از صحنه‌های موسیقی جهت پیشبرد روایت کمک بگیرد؟ قصد دارد اجازه دهد فیلم آگاهانه با تماشاگر فاصله ایجاد کند، یا قصد دارد هر چه بیشتر مانع این فاصله شود؟ و سوال‌هایی از این دست.
قدر مسلم این‌که قرارداد سینمای موزیکال جابه‌جایی کامل این مرزها را ممکن کرده است. قرارداد اصلی سینمای موزیکال با تماشاگر یک جمله بیشتر نیست: تمام قراردادهایی را که در ژانرهای دیگر وجود دارند، فراموش کن.
به همین خاطر است که در سینمای موزیکال ورود از یک دیالوگ ساده به یک آواز، از راه رفتن در زیر باران به رقص و در سطح دیگر رفتن از حقیقت و رئالیسم تحمیلی سینما به خیال و رهایی بی‌کمترین دغدغه و تمهیدی ممکن است.
خود وینسنت مینه‌لی زمانی گفته بود موزیکال درواقع از هیچ ساخته شده است. احتمالا باید به حرف او بیشتر اعتماد کنیم.

شماره ۷۱۶

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟