تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۹/۱۸ - ۰۶:۳۹ | کد خبر : 4257

پیرمرد و دریا

درباره استقلال، شفر و دیگر ماجراها احمد تقی‌زاده پیرمرد آلمانی ناخدای کشتی توفان‌زده استقلال سرانجام علی منصوریان از استقلال رفت؛ اتفاقی که دیر یا زود رخ می‌داد، زیرا شرایط تیم چنان بود که همه، و شاید حتی خود منصوریان، به وقوع آن واقف بودند، چراکه این تغییر دیر و زود داشت، اما سوخت و سوز […]

درباره استقلال، شفر و دیگر ماجراها

احمد تقی‌زاده

پیرمرد آلمانی ناخدای کشتی توفان‌زده استقلال
سرانجام علی منصوریان از استقلال رفت؛ اتفاقی که دیر یا زود رخ می‌داد، زیرا شرایط تیم چنان بود که همه، و شاید حتی خود منصوریان، به وقوع آن واقف بودند، چراکه این تغییر دیر و زود داشت، اما سوخت و سوز نه. پیرامون این تغییر حرف و حدیث‌های زیادی بود و به‌طور طبیعی این انتخاب موافقان و مخالفان زیادی داشت، اما مسئله‌ای که همه روی آن اتفاق نظر داشتند، تغییر در کادر فنی و کنار گذاشتن علیرضا منصوریان بود. با گذشت چند هفته از تغییرات در کادر فنی استقلال، نگاه بهتری می‌توان به اتفاقات اخیر آبی‌پوشان داشت.

بازی با نام‌ها؛ داستان تکراری تیم‌های بزرگ
در این‌که استقلال به تغییرات گسترده در کادر فنی نیاز داشت، شکی نیست. در این اتفاق علیرضا منصوریان را می‌توان بیش از همه مقصر دانست. این مربی که در نیم فصل دوم لیگ شانزدهم به‌اجبار از جوانانش استفاده کرد و آن‌ها را بیشتر به بازی گرفت، و پاسخ بسیار خوب و رضایت‌بخشی از این کار گرفت، در فصل جدید بازگشت دوباره‌ای به نگرش قبلی خود داشت. با تصمیم او ستاره‌های سالیان قبلی استقلال به این تیم برگشتند تا سکوها بیشتر با منصوریان همراه باشند، اما ظاهرا خود علی منصور دوست نداشت این اتفاق بیفتد، زیرا باز هم با تصمیمات عجیبی که می‌گرفت و شرایط تیم به جایی رسید که صدای اعتراض‌های گاه و بی‌گاه هواداران بلند شد و ستاره محبوب سال‌های پیش آبی‌پوشان، صدای حیا کن، رها کن را شنید و بالاخره حیا کرد و رفت.
پس از کنار رفتن منصوریان، باز هم سناریویی تکراری در فوتبال ایران و به‌خصوص باشگاه‌های بزرگ به نمایش درآمد. مسئولان باشگاه فاتح تریم ترک را یکی از گزینه‌های اصلی آبی‌پوشان برای جانشینی منصوریان اعلام کردند. از همان ابتدا هم حدس این مسئله چندان دشوار نبود که تریم به ایران نخواهد آمد. اما هر روز اخبار فاتح تریم در رسانه‌ها منتشر می‌شد، تا این‌که از سوی مسئولان باشگاه و کمیته فنی اعلام شد به دلیل مبلغ درخواستی بسیار زیاد از سوی مربی ترک، نام فاتح تریم از فهرست گزینه‌های آبی‌پوشان حذف شد. برند شوستر نام‌دار هم که سابقه هدایت رئال مادرید را در کارنامه دارد، دیگر مربی بود که نام او به‌عنوان یکی از گزینه‌ها مطرح شد. دومین آلمانی که نامش به‌عنوان جانشین منصوریان مطرح بود، وینفرد شفر، سرمربی کهنه‌کار و باتجربه بود که سابقه کار در تیم‌های مختلف باشگاهی و ملی را داشت. والتر زنگا، دروازه‌بان سابق تیم ملی ایتالیا که سابقه هدایت سمپدوریا و چند باشگاه اماراتی را بر عهده داشته، از دیگر نام‌های مطرح‌شده بود. زلاتکو دالیچ، سرمربی سابق تیم‌های الهلال عربستان و العین امارات، دیگر گزینه آبی‌پوشان بود. البته مذاکره با دالیچ هیچ‌گاه به‌طور جدی پی‌گیری نشد و این مربی به‌عنوان سرمربی جدید تیم ملی کرواسی انتخاب شد. همان‌گونه که انتظار می‌رفت، همه این مربیان نام‌هایی بودند که از سوی مسئولان باشگاه اعلام شده بودند، و چندان هم عجیب و دور از انتظار هم نبود که این‌بار هم مسئولان بازی را با نام‌های بزرگ آغاز کردند تا سکوهای ملتهب کمی آرام بگیرد. اما سرانجام به سراغ گزینه‌ای رفتند که در یک سال گذشته بی‌کار بوده و برخلاف برخی از گزینه‌هایی که مطرح شدند، نام بزرگی در دنیای فوتبال به حساب نمی‌آمد. وینفرد شفر آلمانی تنها چند ساعت پس از آن‌که به‌طور رسمی به‌عنوان سرمربی جدید استقلال اعلام شد، به ایران آمد تا از فردای آن روز تمرینات آبی‌پوشان را زیر نظر بگیرد. این‌که بلافاصله پس از اعلام رسمی نام شفر، پیرمرد آلمانی به تهران رسید، نشان می‌داد که مسئولان استقلال از قبل مذاکراتی را با این مربی کهنه‌کار داشته و به توافقاتی هم دست یافته بودند.

چرا خارجی؟ چرا شفر؟
چه کمیته فنی و هیئت مدیره، و چه هواداران و پیش‌کسوتان استقلال، همه موافق انتخاب سرمربی خارجی بودند. از یک سو، در حال حاضر از بین گزینه‌های داخلی فرد واجد شرایط و مناسبی برای هدایت استقلال وجود نداشت. از سوی دیگر، انتخاب مربی داخلی همواره موافقان و مخالفان زیادی به همراه داشته و انتخاب مربی ایرانی شاید کمک زیادی به یکپارچگی سکوها نمی‌کرد. هم‌چنین، کارنامه و عملکرد علیرضا منصوریان به گونه‌ای بود که فعلا اعتماد به مربی ایرانی برای استقلال ریسک بسیار بزرگی است و ممکن بود شرایط این تیم را چه بسا بدتر از قبل کند.
عامل دیگری که در انتخاب سرمربی خارجی برای استقلال بسیار موثر محسوب می‌شود، عملکرد و نتایج برانکو ایوانکوویچ روی نیمکت رقیب دیرینه بود که در دو سه سال اخیر، چه به لحاظ کیفیت بازی و چه به لحاظ نتیجه‌گیری، فراتر از فوتبال ایران عمل کرده و این تیم نمایش درخشانی ارائه کرده است. به همین خاطر، مسئولان استقلال هم تصمیم گرفتند تا سرمربی درجه یک و سرشناس خارجی را به ایران بیاورند. به هر ترتیب، در مجموع استقلال در شرایطی به سر می‌برد که ناگزیر از انتخاب مربی خارجی بود و وینفرد شفر به‌عنوان سرمربی این باشگاه انتخاب شد؛ سرمربی‌ای که به زعم مسئولان باشگاه و اعضای کمیته فنی از مربیان درجه یک، دارای کارنامه موفق و بهترین گزینه برای آن‌ها بوده است.

پیامدهای حضور پیرمرد موسفید
وینفرد شفر پس از انتخاب به‌عنوان مربی استقلال گفت می‌دانستم که برای تفریح و خوش‌گذرانی به ایران نمی‌آیم. بنابراین، مرد آلمانی از ابتدا می‌دانست که در استقلال کار دشواری پیش رو خواهد داشت. استقلال از همه نظر شرایط بحرانی داشت؛ چه به لحاظ نتیجه‌گیری، و ارائه بازی هماهنگ و باکیفیت، و چه به لحاظ مسائل حاشیه‌ای. حاشیه‌های استقلال از همان بازی اول برای وینفرد شفر خودنمایی کرد تا مربی آلمانی خیلی زود به حرف خودش برسد. مهدی قائدی، ستاره ۱۷ ساله استقلال که در بازی با فولاد خوزستان فرصت حضور در میدان را پیدا نکرد، در انتهای بازی در رختکن تیم از دست دادن با شفر خودداری کرد. قائدی اجازه حضور در تمرینات روز بعد را پیدا نکرد و به تیم امید استقلال منتقل شد تا زیر نظر محمد نوازی تمرین کند. شفر با این تصمیمش خواست از همان ابتدا عنان کار را در دست گرفته و اجازه خودنمایی و بروز مسائل حاشیه‌ای را به بازیکنان ندهد.
با ورود شفر اتفاقی بی‌سابقه برای دروازه‌بان شماره یک استقلال افتاد؛ رحمتی به نیمکت استقلال پیچ شد تا برای نخستین بار در طول تاریخ لیگ برتر شش بازی متوالی را به دلایل فنی و تصمیم سرمربی نیمکت‌نشین شود. سیدحسین حسینی هم سنگربان اول آبی‌پوشان شد و سیدمهدی رحمتی ذخیره او.
ظاهرا تفاوت در نگاه سرمربی فعلی و قبلی استقلال خیلی زیاد است، زیرا این دو از یک موضوع واحد، دو برداشت کاملا متفاوت دارند. بهنام برزای، مهاجم فصل پیش استقلال که فرصت زیادی هم برای حضور در میدان پیدا نکرد، در ابتدای فصل از سوی علی منصوریان کنار گذاشته شد تا در لیگ برتر هفدهم جایی در استقلال نداشته باشد. وینفرد شفر پس از ورود به ایران، و در بین فیلم بازی‌های قبلی استقلال، بازی بهنام برزای را می‌پسندد و چشمش او را می‌گیرد و بلافاصله از مدیرعامل تیم می‌خواهد تا مقدمات بازگشت بهنام برزای به استقلال را فراهم کند. بازیکنی که حدود سه ماه پیش توسط مربی قبلی از استقلال کنار گذاشته شد، حالا یکی از مهره‌هایی است که چشم شفر او را گرفته و می‌خواهد به تیم بازگردد.
میک مک درموت مربی ایرلندی که از ابتدای فصل جاری به‌عنوان مربی بدن‌ساز به کادر فنی استقلال اضافه شده بود، پس از ورود شفر جلسه‌ای را با او برگزار کرد. پس از این جلسه، قرار شد مک درموت که پیش از شفر در یک بازی به‌عنوان مربی موقت هدایت استقلال را بر عهده داشت، به همکاری خود با آبی‌پوشان ادامه دهد. اما ظاهرا این دو مربی خیلی با یکدیگر سازگاری نداشتند و بهتر بود که از همان ابتدا راه خود را از یکدیگر جدا می‌کردند که این‌گونه نشد.

ساحل امن آرامش؛
خیلی دور، خیلی نزدیک
بدون شک وینفرد کار دشواری در استقلال خواهد داشت؛ وضعیت بحرانی استقلال باعث شده تا این تیم به دور از آمادگی و هماهنگی لازم جهت حضور در رقابت‌های لیگ برتر و لیگ قهرمانان باشد. از طرفی، درحالی‌که بازی‌های لیگ برتر هنوز به نیمه راه نرسیده، پرسپولیس با یک بازی کمتر حدود دو برابر آبی‌پوشان امتیاز کسب کرده و ۱۱ امتیاز بیشتر دارد. بنابراین، با توجه به روند بسیار خوب و نتایج درخشان پرسپولیس که در این فصل هم ادامه دارد، بسیار بعید است شفر و استقلال به قهرمانی برسند، هرچند در این‌باره نمی‌توان با قطعیت نظر داد و اتفاقات فوتبالی را کاملا نادیده گرفت. شفر در بدو ورودش به ایران باید تیمش را برای دربی آماده می‌کرد. با توجه به فرصت کمی که در اختیار مرد آلمانی بود، او تلاش کرد تا حداقل به نتیجه مساوی دست یافته یا در بهترین حالت به پیروزی برسد، که هیچ‌یک برای او محقق نشد. اما به‌خوبی می‌توان نشانه‌های امیدواری و پیشرفت را در بازی‌های استقلال دید. آبی‌پوشان به‌ویژه در دیدار برابر نفت تهران بازی روان و بهتری را به نمایش گذاشتند و موقعیت‌های خوبی را روی کارهای تمرین‌شده ایجاد کردند و سرانجام به پیروزی رسیدند.
ناگفته نماند هدف شفر به‌هیچ‌وجه نباید این باشد که تیمش صرفا نتایج بهتری نسبت به زمان منصوریان کسب کند؛ نتایجی که علیرضا منصوریان در استقلال گرفت و آماری که از خود به جا گذاشت، به‌هیچ‌وجه در اندازه‌های باشگاه بزرگ و پرسابقه‌ای مثل استقلال نبود، و حتی برخی از نتایج علی منصور برای اولین بار در تاریخ باشگاه استقلال رقم خورد. بنابراین، هدف اصلی مجموعه استقلال و سرمربی آلمانی باید بازیابی اعتبار و حیثیت از‌دست‌رفته این تیم در عرصه داخلی و رقابت‌های آسیایی باشد. ایجاد هماهنگ و انسجام لازم بین بازیکنان جهت ارائه بازی‌های بهتر و در سطح کیفی بالاتر، سنگ بنای دست‌یابی به تمامی اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت خواهد بود. از این‌رو، شفر که تجربه کار در نقاط مختلف جهان، چه در عرصه باشگاهی و چه تیم‌های ملی، را دارد، حتما به‌خوبی می‌داند که در چنین شرایطی، چگونه می‌تواند کشتی فرسوده استقلال را در این دریای متلاطم و توفانی هدایت کند و با آرامش خاطر و صبوری، آن را به ساحل امن برساند. شاید دست‌یابی به همه خواسته‌های هواداران و مسئولان باشگاه استقلال در فصل جاری، تقریبا امری غیرممکن باشد، و بعید به نظر می‌رسد که چنین انتظاری هم از او وجود داشته باشد، اما هم هواداران و هم شفر به‌خوبی می‌دانند که استقلال حداقل باید نشانه‌هایی از پیشرفت را نشان دهد و نتایج خوب و قابل قبولی را کسب کند تا امیدواری به اردوی این تیم بازگردد. دست‌یابی به این هدف با توجه به زمان باقی‌مانده تا پایان فصل، کاملا منطقی است و دیگر نمی‌توان برای آن بهانه‌جویی کرد. پایان فصل جاری مشخص خواهد کرد که آیا وینفرد شفر می‌تواند خاطره تلخ حضور رولند کخ در لیگ برتر دوم را از اذهان پاک کرده و نام خود را به‌عنوان یک مربی موفق در تاریخ باشگاه استقلال و حتی فوتبال باشگاهی ایران ثبت کند، یا این‌که پس از اتمام ماموریتش در ایران، نام او هم در کنار سایر مربیان ناموفق آلمانی مثل یورگن گده، راینر سوبل، رولند کخ و… نوشته خواهد شد.

شماره ۷۲۲

برچسب ها:
نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟