تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۰۸/۲۵ - ۱۲:۲۴ | کد خبر : 6932

کابوس رنگی

درباره افزایش قیمت سرسام‌آور لوازم کار هنرمندان پانیذ میلانی این ‌روزها اخبار گرانی آن‌قدر زیاد به گوشمان خورده که دیگر در مقابل شنیدنش مقاوم شده‌ایم. همه چیز گران‌تر از سال قبل و سال‌های قبل‌ترش شده، اما دستمزدها هیچ فرقی با سال قبل و سال‌های قبل‌ترش نکرده است. این وضعی است که همه اقشار اجتماع شاهدش […]

درباره افزایش قیمت سرسام‌آور لوازم کار هنرمندان

پانیذ میلانی

این ‌روزها اخبار گرانی آن‌قدر زیاد به گوشمان خورده که دیگر در مقابل شنیدنش مقاوم شده‌ایم. همه چیز گران‌تر از سال قبل و سال‌های قبل‌ترش شده، اما دستمزدها هیچ فرقی با سال قبل و سال‌های قبل‌ترش نکرده است. این وضعی است که همه اقشار اجتماع شاهدش هستند، اما روی بعضی‌ها بیشتر از بعضی‌های دیگر تاثیر می‌گذارد. یکی از آن بعضی‌ها که اتفاقا دیوارشان از بقیه کوتاه‌تر است، نقاشان، گرافیست‌ها و تصویرگرانی هستند که شاید سال‌های سال است که با گرانی لوازم و مواد اولیه دست‌وپنجه نرم می‌کنند، اما طی یکی دو سالی که گذشت و وضع برای همه سخت‌تر شد، تقریبا قدرت دست‌وپنجه نرم کردن این قشر هم آرام آرام تحلیل رفت. قیمت مواد اولیه مورد نیاز کار این افراد به حدی گران شده که اگر اتفاقی وارد یکی از مغازه‌هایی شوید که این وسایل را به فروش می‌رسانند و قیمت چند قلم را بپرسید، شوکه می‌شوید. پیش خودتان فکر می‌کنید چطور ممکن است کسی بتواند از پس هزینه این‌ها برآید؟ دانشجوهای هنر و کسانی که در حرفه‌های هنری مشغول به کار هستند، تا کجا می‌توانند به این وضع ادامه دهند؟ اصلا همین حالا چه می‌کنند؟ وسایل لازم برای تحویل پروژه‌هایشان را چطوری تهیه می‌کنند؟ همه سوال‌ها و چند سوال دیگر را کنار هم گذاشتم و سراغ چندتایی از دانشجوهای هنر و کسانی رفتم که از راه هنر کسب درآمد می‌کنند و جواب‌هایی شنیدم که فکر نمی‌کردم آن‌قدر دردناک باشد.

گشت و گذاری که تبدیل به کابوس شد
اگر وارد یکی از مغازه‌های لوازم‌ تحریر یا فروشگاه‌هایی شوید که وسایل مورد نیاز بچه‌های هنر را می‌فروشند، یا حتی سری به فروشگاه‌های آن‌لاین بزنید و قیمت این لوازم را ببینید، خیلی بیشتر از قبل گرانی را حس می‌کنید، مخصوصا اگر دانشجوی هنر باشید. وسایل رشته هنر همیشه به‌نسبت گران بوده. اما گرانی‌ای که الان گریبان‌گیر بچه‌های هنر شده، بی‌سابقه است. قیمت بعضی وسایل جوری تعجب‌برانگیز شده است که جمع فقط چند قلم از آن‌ها شاید اندازه حقوق یک ماه مصوب وزارت کار شود. البته که ممکن است درآمد خیلی از کسانی که به کار دانشجویی رو آورده‌اند، کمتر از این مقدار باشد. به کمک چند دانشجوی هنر و پرس‌وجو از یک مشاور تحصیلی لیستی از وسایل مورد نیاز بچه‌های هنر را درآوردم و راهی چند فروشگاه لوازم تحریری مرکز شهر و راسته انقلاب شدم و سری هم به چند فروشگاه آن‌لاین زدم تا ببینم قیمت این وسایل چقدر است. اول از همه باید گفت قیمت‌ کالاهای برندهای مختلف در فروشگاه‌های مختلف آن‌قدر متفاوت است که شاید فقط بتوان یک قیمت حدودی گفت، اما همین قیمت حدودی هم شاید خارج از توان بسیاری از افرادی است که به این وسایل احتیاج دارند. البته که خیلی از کالاهای مورد نیاز دانشجویان هنر هم کلا از صفحه روزگار محو یا نایاب شده‌اند، مثل مقوای اشتنباخ و فابریانو که در خیلی از فروشگاه‌ها وجود خارجی نداشتند.
وقتی وارد یکی از فروشگاه‌های لوازم تحریر معروف در مرکز شهر شدم، از فروشنده آن خواستم کمکم کند وسایل مورد نیاز رشته گرافیک را پیدا کنم. قیمت‌هایی را دیدم که حتی در ارزان‌ترین حالت خیلی بیشتر از حد تصورم گران بودند. به عنوان مثال قیمت ارزان‌ترین و بی‌کیفیت‌ترین تیوپ رنگ روغن موجود در بازار از ۱۷ هزار تومان شروع می‌شود و همین‌طور بالا می‌رود. قیمت مدادرنگی بسته به تعداد و برند آن متفاوت است. قیمت مداد رنگی‌های مورد نیاز دانشجوهای رشته‌های هنر در کمترین قیمت ممکن از حول و حوش ۱۳۰ هزار تومان شروع می‌شود و حتی تا پنج میلیون تومان هم بالا می‌رود. قیمت روغن بزرگ حدودا ۱۲ هزار تومان، وایت اسپریت ۱۱ هزار تومان و وارنیش هم ۲۲ هزار تومان است، که البته ممکن است برندهای مختلف قیمت‌های مختلفی هم داشته باشند. قیمت گران‌ترین آبرنگ مورد نیاز برای دانشجویان هنر موجود در بازار حدودا چهار میلیون و ۵۰۰ هزار تومان و در ارزان‌ترین حالت ممکن حدودا ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار تومان است. قیمت هر عدد گواش در ارزان‌ترین حالت ممکن از ۲۰ تا ۳۰ هزارتومان شروع شده و تا بسته‌ای ۴۰۰ هزار تومان و شاید هم بیشتر بالا می‌رود. قیمت پاستل گچی، روغنی و مداد شمعی مورد نیاز برای دانشجویان هنر از همان ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تومان شروع شده و تا چهار میلیون تومان هم بالا می‌رود. قیمت هر عدد ماژیک دو سر از ۳۰ هزار تومان شروع و تا بسته‌ای یک میلیون تومان هم بالا می‌رود. هم‌چنین دانشجویان هنر به مدادهای مختلف برای طراحی و چندین و چند قلم‌مو احتیاج دارند که قیمت هر کدام از پنج تا ۱۰ هزار تومان شروع می‌شود و سریع هم تمام می‌شود و دوباره باید خریداری شود.
اما فقط این‌ها نیست. خیلی از بچه‌های هنر از جمله دانشجویان گرافیک و به طور کلی کسانی که در رشته-های مرتبط فعالیت می‌کنند، به لپ‌تاپ، دوربین و قلم نوری هم احتیاج دارند. لپ‌تاپ مورد نیاز دانشجویان هنر به دلیل پردازش هم‌زمان چندین برنامه سنگین مثل فتوشاپ، باید دارای پردازنده قوی و رزولوشن بالا باشد و بهترین برند برای بچه‌های گرافیک، mac است که حدودا ۲۰ میلیون تومان است. قیمت دوربین مورد استفاده دانشجویان هنر از حدودا پنج میلیون شروع شده تا ۵۰ میلیون هم می‌رود، که البته دوربین به پایه و لنز و سایر وسایل جانبی احتیاج دارد که باید مرتب تعویض شوند. قیمت قلم نوری به انضمام وسایل مورد نیاز آن هم حدودا ۱۰ تا ۱۵ میلیون تومان است. برخی از دانشجویان و فعالان رشته‌های هنر برای ادامه فعالیت‌های خود نیاز به کلاس‌های کمک آموزشی دارند که قیمت این کلاس‌ها حدودا سه میلیون تومان است. در کنار این‌ها هزینه رفت و آمد به دانشگاه، خوابگاه، خورد و خوراک و احیانا شهریه دانشگاه آزاد را که حدودا ترمی دو میلیون تومان و شاید هم بیشتر است، قرار دهید. یعنی هر دانشجوی هنر در کمترین حالت شاید حدودا ترمی چهار میلیون تومان هزینه دارند که به این هزینه، قیمت لپ‌تاپ و قلم نوری و کلاس را هم اضافه کنید.

درددلی با چند دانشجوی هنر
برای این‌که بدانیم دانشجویان هنر چگونه با این معضل کنار می‌آیند، از چند دانشجوی هنر در مورد گرانی لوازم و وسایل رشته‌شان می‌پرسیم. همان‌طور که پیداست، آن‌ها هم از این گرانی ناراضی هستند. یکی از این افراد از دانشجویان رشته نقاشی دانشگاه تهران است که ۳۴ سال سن داد. محمد ج که قبل از ورود به این رشته حدودا ۱۵ سال سابقه کار هنر دارد، مثل اکثر دانشجویان از گرانی وسایل رشته هنر ناراضی است. از او می‌پرسم آیا ابزارها و وسایلی مانند گواش و پاستل در آینده کاری دانشجویان نقش دارد یا صرفا برای تکمیل پروژه‌هایشان در دوره تحصیل در دانشگاه نیاز است؟ چون شنیده‌ام که خیلی از دانشجویان هنر به‌تازگی کمتر از این وسایل استفاده می‌کنند و بیشتر فعالیت‌هایشان را مخصوصا در محیط کار با لپ‌تاپ انجام می‌دهند. می‌گوید این نگاه یک نگاه کاملا ابزاری اقتصادی متکی بر تحصیل است. اگر هنرمند بخواهد از ابزار و وسایلی استفاده کند، راهش همیشه باز است. ثانیا دوره دانشگاه یک دوره طولانی است که هزینه کردن برای آن کار معقولی است، اما این هزینه کردن تا کجا معقول است؟ با این‌که معتقدم باید برای تحصیل هزینه کرد، اما شرایط بسیار اسفناک‌تر از چیزی است که می‌توان تصور کرد. قیمت‌ها از سه سال قبل چهار برابر شده است و عملا باعث شده خیلی از لوازم عملا از لیست دانشجویان هنر خط بخورد. مثلا من مدت‌هاست بوم نخریده‌ام و با پارچه‌ای که برای زیرسازی دارم، بوم می‌سازم. خب این باعث می‌شود کارخانه‌های بوم‌سازی که البته کارهایشان کیفیت آن‌چنانی هم ندارد، ضرر کنند. فکر نمی‌کنم بتوانند از پس بالا رفتن قیمت‌ها بربیایند و قیمت‌ها را کم کنند… یا این‌که اصلا نباید از رنگ روغن‌های چینی و ایرانی در کار استفاده کرد و باید به طور کل آن‌ها را کنار گذاشت، چراکه کار را خراب می‌کند. قیمت یک تیوپ ۳۸ میلی‌لیتری رنگ روغن وینزور که یک رنگ روغن عادی برای تمرین دانشجویان هنر است، از ۵۲ هزار تومان شروع می‌شود و تیوپ‌های ۲۰۰ میل آن حدودا ۱۹۰ تا ۲۰۰ هزار تومان است. قیمت هر تیوپ رنگ روغن ونگوگ که کمی حرفه‌ای‌تر است، از حدودا ۷۰ هزار تومان است. قیمت هر تیوپ رنگ روغن‌‌های آرتیست وینزور و سایر برندها از ۱۷۰ تا ۸۰ هزار تومان برای هر تیوپ ۳۸ میل شروع می‌شود؛ قیمت‌های خیلی خیلی بالاتر از حد توان من که درآمد مستقل دارم، چه برسد به کسی که دانشجو و هنرمند تازه‌کار خوابگاهی است و یک درآمد دانشجویی اندک دارد. البته تجهیزات گران‌تری دارند و اگر بخواهند از قلم نوری هم استفاده کنند، برای خرید خود قلم و لوازم مورد نیاز آن باید ۱۵ میلیون تومان هزینه کنند.
می‌پرسم با این وضعیت بچه‌ها چه کار می‌کنند؟ اصلا چطور ادامه می‌دهند؟ هزینه‌ها را چطور جور می‌کنند؟ برای ژوژمان‌ها چه کار می‌کنند؟ متاسفانه هیچ‌کس نمی‌داند باید چه کار کند. بچه‌ها برای ژوژمان‌ها اغلب کارهای کم‌کیفیت و کوچک ارائه می‌دهند با حداقل تجربه‌گرایی. محافظ‌کاری در اکثر کارهای دانشجویان قشر فقیر دیده می‌شود که نباید در کار یک هنرمند جوان مطلقا چنین چیزهایی وجود داشته باشد. مثلا بچه‌ها به خاطر گرانی مواد و ابزار از تجربه کردن و آزمون و خطایی که توی کار ممکن است خیلی چیزها به آن‌ها یاد بدهد، پرهیز می‌کنند.

انصراف از تحصیل به خاطر گرانی
از محمد می‌پرسم که در این مدت چند انصراف داشته‌اند و بیشترین انصرافی‌ها از کدام رشته‌ها بودند؟ می‌گوید بین بچه‌های گرافیک ندیدم، اما بین بچه‌های عکاسی انصرافی زیاد دیدم که دلایل زیادی دارد. برای مثال یکی از دلایل این است که عکاسی آنالوگ هزینه بسیار بسیار زیادی دارد. هزینه دوربین و لپ‌تاپ و تجهیزات نور و غیره را هم به آن اضافه کنید. یا این‌که مواد شیمیایی ظهور و چاپ آنالوگ تحریم است. اگر هم پیدا شود، بسیار گران‌قیمت است. کاغذ عکس و فیلم و آتالوناژ هم همین‌طور.
در مورد نایاب شدن وسایل هم می‌پرسم که متوجه می‌شوم علاوه بر گرانی، نایابی هم درست عین ماری دور گلوی دانشجویان هنر پیچیده است. مثلا کاغذهای حرفه‌ای مثل انگر یا رزسپینا و کاغذهای فابریانو و هانه-موله، مدیوم‌هایی از رنگ‌های روغن و اکرلیک از وسایلی هستند که دیگر این روزها در بازار دیده نمی‌شوند. هم‌چنین وسایل چاپ دستی هم به شکل محدود و با قیمت بسیار بالا در بازار موجود است.
و آخرین سوالی که می‌پرسم، این است که آیا تابه‌حال ارگانی بوده که به دانشجویان هنر کمکی کرده باشد یا صحبتی از تسهیلات کرده باشد که بچه‌ها راحت‌تر از پس این قیمت‌ها بربیایند؟ می‌گوید هیچ‌وقت و هرگز قرار نیست کسی حرفی بزند و به‌شخصه از این موضوع خرسندم. هر جا هر دخالت و حمایت دولتی به میان آمده است، تبدیل به رانت شده و عده کمی را بهره‌مند و بقیه را کاسه لیس کرده است.

صرفه‌جویی با بازیافت لوازم مستعمل
نفر بعدی از دانشجویان هنر که با او صحبت کردیم، مهراب بود از دانشجویان سال سوم نقاشی دانشگاه تهران. درباره گرانی این رشته و نحوه دست‌وپنجه نرم کردن بچه‌های هنر با غول گرانی می‌پرسم. او می‌گوید که الان اکثر واحدهای رشته گرافیک دیجیتال شده است و واحدهای بسیار کمی به صورت دستی وجود دارد که بیشتر واحدهای این بخش طراحی هستند که کارهای طراحی با قلم و کاغذ انجام می‌شود، اما واحدهای رشته نقاشی هم‌چنان عملی هستند و متریال هم به دلیل این‌که وارداتی هستند، اکثرا گران شده است. مثلا قیمت هر عدد رنگ وینزور (رنگ مورد نیاز اکثر دانشجویان هنر) در سال ۹۶، ۱۱ هزار تومان بود و الان ۴۵ هزار تومان شده است. ما باید حداقل سه رنگ اصلی به‌علاوه رنگ سفید را بگیریم که هزینه چهار بسته تیوپ رنگ وینزور را به‌علاوه هزینه قلم و بوم کنید، قیمت بالایی به دست می‌آید. اما بچه‌ها راه‌هایی برای صرفه-جویی هم دارند. مثلا دانشجویان ترم ۳ به بالا بوم‌های قدیمی خود را برای استفاده مجدد بازسازی می‌کنند.
از این دانشجو هم می‌پرسم که خب این گرانی چه تاثیری در کار و تحصیل و زندگی بچه‌ها داشته است؟ انصرافی چطور؟ کسی را دیده‌ای که به خاطر گرانی وسایل انصراف دهد؟ می‌گوید من ندیده‌ام، اما اکثر بچه‌ها از کیفیت کارهای خود می‌زنند و متریال کم‌کیفیت‌تری استفاده می‌کنند، یا این‌که در کافه‌ها کار می‌کنند تا خرج تحصیل خود را دربیاورند.
می‌پرسم این گرانی که از آن صحبت کردیم، روی آینده کاری دانشجویان هم تاثیر می‌گذارد؟ اگر تاثیرگذار است، تا چه حد؟ البته به نظر من این مورد روی آینده کاری تاثیرگذار نیست، چراکه اثر جدا از تاریخ ماندگاری‌اش به خود اندیشه هنرمند مربوط است نه به جنس و متریال به‌ کار گرفته‌شده در کار. طبیعتا چون کارها جنبه تجربه و مطالعه دارد، کمتر کسی به ماندگاری اثر توجه می‌کند و این موضوع اصلا در اولویت نیست.
با یک دانشجوی گرافیک دیگر هم صحبت کردم تا را‌ه‌حل‌های کنار آمدن با گرانی وسایل را از زبان او هم بشنویم. رضا چ از دانشجویان گرافیک است. او درباره وضعیت پیش‌آمده می‌گوید: «مشکلات ما آمیخته‌ای از چند مشکل است. خیلی مواقع شرایط دانشگاه و اساتید هستند که اوضاع و شرایط را برای دانشجویان سخت-تر می‌کنند. مثلا خیلی مواقع دانشجویان به اساتید می‌گویند ما پول نداریم این وسیله‌ای را که شما گفتید، بخریم، ولی استاد حرف توی گوشش نمی‌رود و می‌گوید اگر بخواهید، جور می‌شود. این تنها حرفی است که خیلی از استادها به دانشجویان می‌گویند. درنهایت هم هر کسی که آن وسیله را نداشت و استفاده نمی‌کرد، نمره را نمی‌گرفت. خیلی‌ها مثل من کار می‌کردند و سعی می‌کردیم پول لوازم را دربیاوریم و خیلی‌ها هم کار نمی‌کردند و ممکن بود خانواده‌هایشان هم توان نداشتند هزینه وسایل را تامین کنند. این می‌شد که یا نمره نمی‌گرفتند، یا انصراف می‌دادند.
می‌پرسم حتی اگر فردی کار کند و ماهانه ۱۵۰۰ هم درآمد داشته باشد، با این اوضاع به نظر نمی‌رسد بتواند از پس هزینه‌ها برآید. می‌گوید خیلی به‌سختی می‌تواند؛ اگر تمام پولی را که درمی‌آورد خرج تحصیل کند و هیچ خرج دیگری هم نداشته باشد.
و در آخر هم از او می‌پرسم که آیا این مسئله گرانی و کمیابی مواد اولیه مورد نیاز در کار و آینده کاری دانشجویان هنر تاثیری دارد یا خیر؟ جواب می‌دهد راستش را بخواهید نه. از آن‌جایی که خیلی مواقع اگر کار هنرمند خوب باشد، حتی به مدرک و تحصیلات دانشگاهی هم نیاز ندارد و با اتکا به استعداد خودش می‌تواند درآمد خوبی داشته باشد. این قضیه خیلی بستگی به خود فرد دارد. اگر هنرمند بخواهد، می‌تواند خوب کار کند و یاد بگیرد، اما گرانی متریال واقعیتی است که نمی‌شود آن را انکار کرد و گاهی به دست آوردن آن‌ها با این قیمت‌ها سخت می‌شود.

چند سال بعد…
با چند سال بعد این دانشجویان هم صحبت کردم. این‌بار درباره کمی دستمزد و گرانی متریال و ظلم بعضی کارفرمایان. البته منظورم این نیست که با ماشین زمان سفر کرده باشم. فقط با چند نفر از کسانی که دوره دانشجویی را پشت سر گذاشته‌اند و به عنوان گرافیست و تصویرگر مشغول به کار هستند، صحبت کردم.
یکی از این افراد از تصویرگران کتاب کودک است که زمانی در تهران زندگی می‌کرده است، اما الان به دلیل همین مشکلات گرانی و هزینه‌های بالای زندگی در تهران و گرانی متریال به رشت برگشته است. او در مورد این گرانی‌ها می‌گوید: «وسایل و متریال کار آن‌قدر گران شده که ما دیگر کار دستی انجام نمی‌دهیم و همه کارها را دیجیتال انجام می‌دهیم. در واقع اصلا نمی‌صرفد که بخواهیم کار دستی انجام دهیم. مثلا قیمت یک مقوای عادی که البته اصلا نباید ایرانی باشد، چون نمی‌شود با آن‌ها کار کرد، و با رنگ آکرلیک با آن کار می-کردیم، جوری که تاب بیاورد، مثل مقوای فابریانو سه هزار تومان بوده است، الان ۱۰ هزار تومان است. وقتی شما می‌خواهید یک مجموعه کار بخرید، حداقل به ۱۰ تا ۱۵ عدد از این مقوا احتیاج دارید. یا رنگ‌هایی که قیمت آن حدودا ۴۰ هزار تومان بود، الان به ۲۰۰ هزار تومان رسیده است، یا آبرنگی که ۸۰ هزار تومان خریده‌ام، به ۴۰۰ هزار تومان رسیده است. قیمت همه این وسایل چند برابر شده، کمااین‌که خیلی از وسایل مثل مقوا نایاب شده و تا یک ماه پیش فروشنده‌ها بیشتر از روزی یک عدد به مشتری نمی‌دهند. از طرفی حق‌الزحمه از طرف ناشرها با توجه به قیمت‌ها و شرایط بالا نرفته است. مثلا اگر برای هر کار قبلا ۲۰۰ هزار تومان دستمزد داده می‌شد، الان در بهترین حالت ۲۵۰ هزار تومان دستمزد داده می‌شود. از طرفی، خیلی سریع از ما کار را می‌خواهند و وقت آزمون و خطا نداریم. اگر هر کتاب ۱۰ فریم داشته باشد، ما در بهترین حالت برای انجام تصویرگری این کتاب سه میلیون تومان می‌گیریم. اگر بخواهیم با این متریال کار کنیم، رسما پولی برای ادامه زندگی و رفع مایحتاج روزانه برایمان نمی‌ماند. با این وضع ما عملا داریم به خاطر عشق خودمان کار می‌کنیم، نه پول و درآمد. شرایط کار هم این‌طور نیست که بشود در یک بازه زمانی بر روی چند پروژه کار کرد، چراکه عملا تمرکز لازم را نداریم. البته که الان به خاطر کسب درآمد برای ادامه زندگی مجبوریم همین کار را هم انجام دهیم. دقیقا به خاطر همین موضوع هم هست که وقتی کتاب‌های ایرانی را ورق بزنید، آن‌چنان تصویرگری خارق‌العاده‌ای که در کتاب‌های خارجی می‌بینید، مشاهده نمی‌کنید. تصویرگر مجبور است این کار را بکند، چون فقط متریال گران نشده و هزینه همه چیز بالا رفته است. البته من اجاره خانه ندارم و تنها زندگی می‌کنم، ولی بااین‌حال حداقل ماهانه دو میلیون تومان هزینه زندگی من است. به خاطر همین مسائل گرانی و اجاره خانه مجبور شدم به رشت بیایم. البته کارهای دیجیتال هم هزینه‌های خودش را دارد. مثلا همین قلم نوری که من پنج سال پیش با قیمت ۳۰۰ هزار تومان خریده‌ام، الان پنج میلیون تومان شده است، یا یک مدل قلم نوری که قیمت آن پنج میلیون تومان بود و پارسال می‌خواستم با پس‌انداز و پول جمع کردن بخرم، الان ۱۵ میلیون تومان شده است و اگر هم وضع به این حالت ادامه پیدا کند، تصویرگر نمی‌تواند خودش را به‌روزرسانی کند.»
از او درباره دستمزدها و کارفرمایان می‌پرسم. می‌گوید: «البته هر کارفرمایی با کارفرمای دیگر فرق می‌کند، اما دستمزدها اصلا از پارسال و سال‌های قبل‌تر تغییر نکرده است. به کارفرمایان می‌گویم شما مگر گرانی را نمی-بینید؟ نمی‌بینید همه چیز چند برابر شده است، پس چرا دستمزدها تغییر نکرده است؟ یا این‌که در بهترین حالت فقط ۵۰ هزار تومان به دستمزدهای ما اضافه کرده‌اند. شما به یک دندان‌پزشکی می‌روید، در عرض ۱۰ دقیقه ۶۰۰ هزار تومان باید پرداخت کنید. واقعا ادامه زندگی با این دستمزدها سخت می‌شود، اما کارفرمایان می‌گویند ما تحریم هستیم، کاغذ تحریم است، کتاب‌ها چاپ نمی‌شوند و بروید خدا را شکر کنید به شما کار داده‌ایم. به ما می‌گویند کتاب چاپ نمی‌شود، اما بعدا می‌بینیم کتاب با کمترین کیفیت ممکن چاپ می‌شود. ما هم نمی‌توانیم شکایتی بکنیم، چون اولا جایی نیست که ما به آن‌جا شکایت ببریم و ثانیا این افراد در انتشارات مثل یک باند مافیایی هستند. همین که توانستی در یک مافیایی راه پیدا کنی و نفوذ کنی، خیلی هنر کرده‌ای. ممکن است کارفرمای شما که این کارها را می‌کند، هم‌زمان چهار انتشارات داشته باشد و تو با بحث کردن با او چهار انتشارات را از دست بدهی، آن هم در این اوضاعی که کار پیدا کردن بسیار سخت است.»

وقتی مرغ همسایه غاز است
نوشین خائفی یکی دیگر از تصویرگرانی است که پنج سال سابقه کار دارد و با او درباره دستمزدهای فعالان رشته‌های هنری، به‌خصوص گرافیک و گرانی متریال‌ها، صحبت کرده‌ام. او که فوق‌لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای استراسبورگ دارد، می‌گوید: «دستمزدهایی که گرافیست‌ها می‌گیرند، تمایزی با هزینه‌ای که برای کارهایشان می‌کنند، ندارد. مثلا برای خرید یک مقوا یا رنگ برای پروژه‌ای که ۱۰ فریم دارد، مبلغ یک میلیون تومان هزینه می‌کنی، اما چهار میلیون تومان دستمزد می‌گیری. این دستمزد ماهانه نیست، بلکه پروژه‌ای است. ممکن است چندین ماه هیچ پروژه‌ای به یک گرافیست پیشنهاد نشود. این اتفاقی است که حتی برای بهترین تصویرگران هم افتاده است. این‌طوری است که خیلی از تصویرگران به کارهای دیجیتال رو آورده‌اند. البته کارهای دستی که به صورت سنتی انجام می‌شود، هنوز طرفداران خاص خود را دارد. البته فضای دیجیتال بد نیست، اما یک فضای متفاوتی است که اتفاقا هزینه‌های خاص خودش را دارد. مثلا همین قلم نوری که در واقع یکی از وسایل لازم برای تصویرگری دیجیتال است و بدون آن نمی‌شود کار انجام داد، حدود ۱۰ تا ۴۰ میلیون قیمت دارد.»
نوشین خائفی می‌گوید با آن‌که شش ماه از تحویل پروژه‌اش به انتشارات می‌گذرد، اما هنوز قرارداد خود را امضا نکرده است و چند ماه بعد از امضای قرارداد و طی کردن پروسه اداری است که دستمزدش را می‌گیرد. او به‌تازگی کار کردن با انتشارات کشورهای همسایه مثل عراق و لبنان را شروع کرده است و معتقد است کار کردن با انتشارات کشورهای همسایه به دلیل دستمزدهای به‌صرفه‌تر مثلا دو تا سه هزار یورو بابت هر پروژه و سر وقت بودن پرداخت این دستمزدها بهتر است. از طرفی مجبور نیست دستی کار کند و پروژه را به صورت دیجیتال تحویل می‌دهد. او با خنده می‌گوید: «کشورهای همسایه مثل لبنان بابت یک پروژه به ما دو تا سه هزار یورو می‌دهند، اما ناشران در کشور خودمان بابت ۵۰ هزار تومان چهار ماه تلفن و تلفن‌کشی می‌کنند. مبالغ پیشنهادی دستمزدهای ناشران ما کم‌کم خنده‌دار می‌شود. اگر من در ایران هستم، به خاطر علاقه‌ام به کشور است. من در فرانسه درس خوانده‌ام؛ می‌توانستم آن‌جا بمانم، اما برگشتم، چون از خواندن داستان‌های ایرانی لذت می‌برم. واقعا لذت می‌برم وقتی داستان‌های خودمان را می‌خوانم و برای آن‌ها تصویر می‌کشم. به خاطر این هنر و این ادبیات مانده‌ام. شغل من این است. من می‌خواهم از این طریق زندگی کنم و خانه بخرم و اجاره خانه بدهم، اما با این مبالغ دستمزدها اصلا نمی‌شود به چنین چیزی فکر کرد. حالا بیماری‌های مزمنی که بعد از سال‌ها پشت کامپیوتر نشستن گریبان‌گیر گرافیست‌ها می‌شود و هزینه درمان آن را هم به این قضایا اضافه کنید.»
برایم خیلی جالب است که کشوری مانند عراق که الان درگیر جنگ است، هم‌چنان انتشاراتی‌هایی دارد که حتی با سایر کشورها هم همکاری می‌کنند. می‌گوید: «فقط عراق نه، عربستان سعودی، لبنان و سایر نشرهای عربی برای ما پیشنهاد کار می‌فرستند، چراکه کتاب تنها سرگرمی کودکان است. یک کشور حتی اگر سرانه مطالعه بزرگ‌سال کمی هم داشته باشد، باز هم برای کودکانش کتاب منتشر می‌شود، مگر این‌که کلا هیچ کاغذی وارد نشود.»
بعد از شنیدن این حرف دوباره همان سوال را که از دانشجوها و تصویرگر قبلی پرسیده بودم، اما همه فقط آه می‌کشیدند، از خانم خائفی هم می‌پرسم: اگر کسی واقعا پول تامین این همه وسایل گران‌قیمت را نداشته باشد، باید چه کار کند؟
او می‌گوید: «این مثل یک زخم سربسته است. اگر بخواهیم حرف بزنیم، آن‌قدر چیزهای وحشتناک زیادی هست که بخواهم در موردش حرف بزنم. یکی از آن‌ها این است که ما با این‌که بیمه نمی‌شویم، اما کارفرماها حق بیمه ما را از مبلغ قراردادمان کم می‌کنند. مثلا مبلغ قرارداد من چهار میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است که ۱۰درصد این مبلغ، یعنی ۴۲۰ هزار تومان، از مبلغ قراردادم کم می‌شود، در صورتی که هیچ خدماتی به من ارائه نمی‌دهد. جدیدا عضو انجمن تصویرگران شده‌ام تا شاید بتوانم از خدمات بیمه‌ای‌شان استفاده کنم.» او می‌گوید بارها در جشنواره از او تقدیر شده، اما هیچ حمایتی از او نشده و بین تصویرگران رسما اگر کسی وارد باندهای مافیایی نشود و در برخی مراسم شرکت نکند و خودش را به یک‌سری افراد نزدیک نکند، رسما فراموش می‌شود.

برچسب ها:
نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟