تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۰۷/۰۸ - ۰۷:۵۰ | کد خبر : 6848

گردشگری درمعیت اهل قبور

صفر تا صد تورهای آرامستان‌گردی پانیذ میلانی تا حالا جز برای خاک‌‌سپاری یا سر زدن به عزیز ازدست‌رفته‌تان به قبرستان رفته‌اید؟ معمولا دیده‌ایم که آدم‌ها برای خالی کردن حرصشان سر کسی فریاد می‌کشند که برو به قبرستان، یا وقتی تلفنشان زنگ می‌خورد و عصبی هستند و طرف آن ور خط می‌پرسد: عزیزم کجایی؟ ممکن است […]

صفر تا صد تورهای آرامستان‌گردی

پانیذ میلانی

تا حالا جز برای خاک‌‌سپاری یا سر زدن به عزیز ازدست‌رفته‌تان به قبرستان رفته‌اید؟ معمولا دیده‌ایم که آدم‌ها برای خالی کردن حرصشان سر کسی فریاد می‌کشند که برو به قبرستان، یا وقتی تلفنشان زنگ می‌خورد و عصبی هستند و طرف آن ور خط می‌پرسد: عزیزم کجایی؟ ممکن است بگویند قبرستان! یعنی یک جایی هستند که به آن‌ها هیچ خوش نمی‌گذرد. حالا ما در این گزارش می‌خواهیم این ذهنیت شما را به هم بریزیم و به شما نشان دهیم گورستان‌ها به جز این چیزهایی که به ذهنتان رسید، پتانسیل دیگری هم دارند.

قبرستانی که به من چشمک زد
همه چیز از یک هفته قبل شروع شد. داشتم دنبال یک تور ارزان‌قیمت برای یک مسافرت یکی دو روزه سایت‌های تخفیف و تور و مسافرت را می‌گشتم که ناگهان تبلیغ جالبی گوشه سمت چپ سایت دیدم که توجهم را به خود جلب کرد. تور آرامستان‌گردی! یعنی تا قبل از آن هیچ تصوری از تورهای آرامستان‌گردی نداشتم. البته چیزهایی درباره قبرستان‌های عجیب و توریستی کشورهای دیگر شنیده بودم، اما درباره آرامستان‌های تهران چیزی به گوشم نخورده بود. همین‌طور داشتم فکر می‌کردم که این تورها چطوری هستند و به کدام آرامستان‌ها سر می‌زنند و… که تصمیم گرفتم با آن شماره چشمک‌زن سمت چپ صفحه تماس بگیرم. آقایی گوشی تلفن را برداشت و من هم شروع کردم به سوال پرسیدن درباره تور. این‌که از چه ساعتی تا چه ساعتی است، به کدام آرامستان‌ها می‌روند، هزینه‌اش چقدر است و… آن آقا حدودا نیم‌ ساعتی درباره مزایای آرامستان-گردی و مشاهیر بزرگ آرمیده در آرامستان‌های کشور و… صحبت کردند و من متوجه شدم قیمت تور آرامستان‌گردی حدود ۸۰ هزار تومان است. چیزی در حدود قیمت تورهای یک‌روزه که از تهران به ماسوله یا گلاب‌گیری یا ساحل گیسوم و… می‌روند و حدود ۲۴ ساعت کامل است. تورهای آرامستان‌گردی از صبح تا ظهر حدودا بین چهار یا پنج ساعت انجام می‌شود. آقای صبور پشت خط یکی یکی آرامستان‌های تهران را نام بردند و تشریح کردند که چرا هر کدام جاذبه توریستی دارند. مثلا آرامستان ظهیرالدوله به دلیل وجود آرامگاه مشاهیر بزرگی که در آن قرار دارد، جذاب است، یا گورستان‌های ارامنه، یهودیان، لهستانی‌ها نیز به دلیل جاذبه‌های معماری که دارد، مورد توجه است. بعد از آن متوجه شدم آرمستان‌گردی فقط در فصل بهار و پاییز امکان‌پذیر است، چراکه فضای آرامستان‌ها فضای باز است و فقط در روشنایی روز می‌شود از آرامستان‌ها بازدید کرد و بهتر است در شب مزاحم آرامش اهل قبور محترم نشد. از آن‌جایی که در آن ساعت روز در تابستان انگار دروازهای جهنم باز شده است و گلوله‌های آتش از آسمان پرتاب می‌شود، تورهای آرامستان‌گردی بیشتر در پاییز یا بهار انجام می‌شود که هوا متبوع و دل‌پذیر باشد. بعد از نیم ساعت تصمیم گرفتم بیشتر از این مقدار این صدای خسته و صبور و پرآرامش را ناراحت نکنم و بروم و مزاحم یک تور آرامستان‌گردی دیگر شوم. گوگل را باز کردم و تورهای آرامستان‌گردی را سرچ کردم. متوجه شدم این موسسه‌‌ای که تبلیغش چشمک می‌زد، تقریبا موسسه اسم و رسم‌داری در زمینه برگزاری تور آرامستان‌گردی است. بعد سایت یک موسسه دیگر را باز کردم و با شماره درج‌شده در قسمت تماس با آن تماس گرفتم. این‌بار آقای جوانی تلفن را برداشت. دوباره همان سوالات قبلی را تکرار کردم. قیمت این تور ۵۰ هزار تومان بود، اما ساعت‌ها و مکان‌ها یکی بود. آقای پشت خط داشت توضیح می‌داد که ویژگی این تورهای آرامستان‌گردی این است که باید یکی یکی بالای سر قبور ایستاد و توضیحاتی تکمیلی در خصوص فرد آرامیده در این قبر یا معماری بنای قبر و چرایی این نوع معماری و تاریخ آن و… را ارائه داد. به همین دلیل هم هست که این تورها طولانی هستند. به محض گفتن این حرف سوالی در ذهنم شکل گرفت. ظاهر این تبلیغ جوری بود که فکر می‌کردم آرامستان‌گردی متعلق به یک قشر و گروه خاص فرهیخته یا دانشجوی ادبیات یا تاریخ است. از آقای آن‌ ور خط پرسیدم چرا توضیح می‌دهید؟ یعنی من فکر می‌کردم افرادی که می‌آیند، همه از قبل اطلاعاتی درباره این گورستان دارند. او جواب داد: «نه، بیشتر عموم فرهیخته به این مکان‌ها می‌آیند. خیلی از افراد هستند که اصلا مشاهیر این قبرستان‌ها را نمی‌شناسند. فقط چند نفر در گورستان‌ها مثل فروغ فرخزاد یا ملک‌الشعرای بهار در گورستان‌ ظهیرالدوله معروف هستند. اکثرا باقی اشخاص را نمی‌شناسند. خیلی موارد هستند که خیلی از کسانی را که آن‌جا هستند، نمی‌دانند کی هستند. مگر این‌که فرد خیلی اطلاعات بالایی داشته باشد.» به این‌جای صحبت که رسید، فهمیدم که دهان آقای پشت خط خشک شده است و وقت خداحافظی است و بهتر است بیشتر مصدع اوقات نشوم. خداحافظی کردم و تلفن را گذاشتم. اما برایم جالب بود بدانم چرا افراد برای تفریح به گورستان می‌روند؟ این سوال در ذهنم ماند تا این‌که به صفحات اینستاگرام چند تن از افرادی رفتم که عکس‌هایی با هشتگ آرامستان‌گردی از خود به اشتراک گذاشته‌اند. اولی آقایی بود حدودا ۴۰ ساله که از عکس‌های اینستاگرامش این‌طور به نظر می‌رسید که به گردشگری علاقه‌مند است. از او پرسیدم که من می‌خواهم به چند آرامستان برای بازدید بروم، شما می‌توانید مرا راهنمایی کنید و بگویید این آرامستان گردی چه چیز جذاب و جالبی برای مخاطب دارد؟ او بعد از سلام و علیک گفت: «آرامستان گردی یه گردشگری جدیده که چند سالیه شروع شده. فکر کنم از فرانسه شروع شده. اما حسش این‌طور است که انگار دنبال ناشناخته‌ها و حس‌های جدید هستی. آدم‌های معروف را می‌تونی بشناسی که مرحوم شدن و با زندگیشون آشنا بشی. یا اقوامی که مهاجر بودن و با داستان‌های آن‌ها آشنا می‌شوی. کلا که حس قشنگیه.» از عکس‌هایش متوجه شدم در شهرهای دیگر هم مثل خراسان، کرج، قم و… به سراغ آرامستان‌ها می‌رود و فقط در تهران نیست که آرامستان‌ها را به‌خوبی می‌شناسد، اما در آن شهرها آرامستان‌گردی مثل تهران هنوز خیلی خوب جا نیفتاده است. از او بابت راهنمایی‌اش تشکر کردم و این‌بار به سراغ خانم جوان حدود ۲۵-۳۰ ساله‌ای رفتم که ایشان هم بعضی عکس‌هایشان را با همین هشتگ به اشتراک گذاشته بودند. همان سوالات را پرسیدم و این دفعه جواب آمد: «حس‌وحال آرامستان‌گردی به روحیات شما بستگی دارد. من شخصا خیلی لذت می‌برم، ولی دیدم بعضی‌ها غمگین می‌شوند و دوست ندارند. آرامستان‌گردی برای همه جذاب نیست. ولی برای من تاریخ جذاب است و آرامستان از نظر تاریخی حرف زیادی برای گفتن دارد. هم آدم‌ها هم فضا و هم سنگ قبر.»
از این خانم جوان هم خداحافظی کردم و به دایرکت خانمی کمی بزرگ‌تر از خانم قبلی رفتم. او گفت: «به نظر من بهتر است از آرامستان ظهیرالدوله شروع کنی و قبلش هم حتما درباره سرگذشت افرادی که آن‌جا دفن شده‌اند، مطالعه کن. وقتی می‌ری بالای قبرشون، احساس نزدیکی بیشتری می‌کنی. احساس می‌کنی سال‌ها می‌شناسیشون.» دیگر تقریبا متوجه شدم که آرامستان‌گردی چه حس‌وحالی دارد و چرا افراد سراغش می‌روند.

از پرلاشز تا بقیع

حدودا یک سال یا یک سال و نیم پیش بود که قیمت بلیت هواپیما و هتل و دلار و… به طرز شگفت‌آوری بالا رفت. به دنبال این افزایش قیمت اعجاب‌انگیز سروصدای بسیار زیادی به راه افتاد و فعالین حوزه گردشگری از کاهش نرخ مسافرت‌های توریستی جامعه نگران شدند. این روند تا جایی پیش رفت، اما چیزی نگذشت که کم‌کم پای خلاقیت ذاتی ما ایرانیان به ماجرا باز شد و سروکله تورهای جدید و عجیب پیدا شد. تورهای بازدید از مکان‌هایی که قبل از آن اصلا کسی نه سراغشان می‌رفت نه خبری ازشان داشت. بعضی‌ها که دیدند از پس هزینه سنگین مسافرت خارجی برنمی‌آیند، تصمیم گرفتند زاویه دیدشان را عوض کنند و متوجه شوند که داخل کشور و حتی داخل شهرشان چه زیبایی‌های بکری وجود دارد. بعضی تورهای شهرهای جدید را، و بعضی محلات نوستالژیک و قدیمی یک شهر را کشف کردند و بعضی هم سراغ مکان‌های عجیب یک محله رفتند که قبل از آن کمتر کسی از وجود این مکان‌ها خبر داشت. البته بعضی از فعالین حوزه گردشگری هم جسته و گریخته از این افزایش تورهای گردشگری اعلام خرسندی می‌کنند و می‌گویند این روند به جذب توریست و افزایش درآمدهای توریستی و باقی مزایا کمک می‌کند. خلاصه این تورها از محله‌گردی بگیر تا آرمستان‌گردی را در خود جای داده‌اند که بعضا هم می‌توانند جالب باشند. اما این تورهای جالب مختص ما نیست و از دل کشور خودمان بیرون نیامده، که البته منظور ما این نیست که این مورد نکته منفی است. این آرامستان‌گردی بومی‌سازی ‌شده و از دوره‌های دور در کشورهای مختلف وجود داشته است. یکی از معروف‌ترین‌هایش هم قبرستان پرلاشز یا پق-لاشز ( با لهجه غلیظ فرانسوی خوانده شود) با ۴۳ هکتار مساحت در فرانسه است که به دستور ناپلئون بناپارت در سال ۱۸۰۴ تاسیس شد. این قبرستان که برای ما ایرانیان بیشتر یادآور نام صادق هدایت است، بیش از یک میلیون نفر را در خود جای داده است. غلامحسین ساعدی، صادق هدایت، مارسل پروست، پل الوار و.. از جمله افراد سرشناسی هستند که در این گورستان آرام گرفته‌اند. وقتی به دنبال اطلاعات بیشتری از این گورستان در اینترنت بودم، با گزینه بازدید آن‌لاین از گورستان که در پایین صفحه ویکی‌پدیا قبرستان وجود داشت، روبه‌رو شدم. روی آن کلیک کردم و یک صفحه به زبان فرانسوی پیش رویم باز شد که نقشه گورستان را در خود جای داده بود. بعد چند فلش و چندین نقطه روی نقشه که به نظر می‌رسید توضیحاتی تکمیلی درباره مشاهیر هر قبر هستند. ناخودآگاه یاد گورستان ظهیرالدوله افتادم که فقط یک روز در هفته، آن هم چند ساعت به صورت تفکیک جنسیتی باز است. البته بین علما اختلاف است. یکی از همان تورهایی که زنگ زده بودم، گفت می‌تواند در روز جمعه بدون تفکیک جنسیتی بازدیدکنندگان را به گورستان ببرد، که فکر می‌کنم اگر واقعیت داشته باشد، امتیاز بزرگی محسوب می‌شود. عکس‌های قبرستان پرلاشز را که در google earth یا جست‌وجوگر گوگل می‌بینم، با خودم فکر می‌کنم انگار پای هر اثر یک معمار به تمام معنا هنرمند نشسته و برای هر کدام دانه دانه با دل و جان وقت گذاشته. البته قبرستان پرلاشز یک قبرستان توریستی است که سالانه پذیرای گردشگران زیادی است و تورهای گردشگری در آن‌جا هم برگزار می‌شود.
یکی دیگر از آرامستان‌هایی که سالانه گردشگران (یا شاید کلمه درست‌تر در این‌جا زائران باشد) زیادی را به خود جذب می‌کند، قبرستان بقیع است. این قبرستان کهن‌ترین قبرستان مسلمانان و محل دفن چهار تن از امامان شیعه و دیگر وابستگان پیامبر خداست که اکثرا حجاج و زائران از آن بازدید می‌کنند. بقیع پیش از اسلام، زمینی بزرگ و بوستانی در حوالی شهر یثرب حجاز بود. دفن اموات مسلمانان در این زمین از آغاز سده نخست هجری رواج یافته و بزرگان و شخصیت‌های مهم اسلامی در آن خاک‌سپاری شده‌اند. بقیع در ادوار مختلف اسلامی، مورد توجه حاکمان بوده و بقعه‌ها و بارگاه‌هایی در آن ساخته شد، اما پس از حمله و سیطره وهابیان بر عربستان، تخریب گردید. اکنون سطح بقیع در جوار حرم نبوی با خاک یکسان است و سنگ‌نوشته‌ای در آن مشاهده نمی‌شود.
در هر صورت این مدل از گورستان‌ها که سالانه میزبان تعداد زیادی از افراد هستند، در جای جای دنیا قرار دارد و سعی بسیاری در نگه‌داری هر چه درست‌تر آن‌ها می‌شود.

سر کین داری ای چرخ
شاید تاریخ درباره ناپلئون خیلی خوش نگوید، یا خیلی‌ها او را مسبب جنگ‌ها و کشتارهای زیادی بدانند، اما او این حق را برای تمامی افراد به رسمیت شناخته بود که هر کس فارغ از اعتقادش حق دارد تا به شکلی مناسب (در جایی مناسب) دفن شود. با خواندن این جمله ناخودآگاه یاد خبری می‌افتم که چند روز پیش در رسانه‌ها منتشر شد. خبر تخریب قبر ناصر ملک‌مطیعی به دست کلنگ‌به‌دستان مجهول‌الهویه که البته در ابتدا برخی کاربران سعی در دروغ جلوه دادن خبر داشتند، تا این‌که با مصاحبه پسر وی، امیرعلی ملک مطیعی، مشخص شد که خبر واقعیت داشته است. معلوم نیست چرا برخی قصد آزار و اذیت رساندن حتی به هنرمندان مرده را دارند، اما حتی اگر این خبر هم دروغ باشد، با خبرهای دیگر چه کنیم؟ مثلا خبر تخریب قبر احمد شاملو یا سهراب سپهری یا عباس کیارستمی یا ابراهیم یزدی یا با خاک یکسان کردن گورستان‌های امام‌زاده عبدالله شهرری به بهانه عملیات عمرانی آن هم بدون مجوز استعلام از میراث فرهنگی که خوش‌بختانه متوقف شد. همه این‌ اخبار واقعی بودند، اما هیچ‌وقت نه دوربین مداربسته‌ای چک شد، نه خبر دستگیری کسی منتشر شد، نه این روند متوقف شد. یا مثلا خبری که چند روز پیش منتشر شد اما چندان سروصدایی به راه نینداخت و برای کسی هم مهم نبود. چون این‌جا فرانسه نیست که ۲۱۵ سال مانند چشمانشان از قبور مشاهیرشان مراقبت کنند. آن خبر هم وضع رو به احتضار قبرستان ملک‌المتکلمین و صوراسرافیل، دو تن از روزنامه‌نگاران مشروطه‌خواه، بود، که اگر نبودند معلوم نبود اصلا دست تاریخ روزنامه‌نگاری ما را به کجا می‌برد. این مورد آخر از همه غم‌انگیزتر است. بخش زیادی از قبر ملک‌المتکلمین و صوراسرافیل هم‌اینک در تصرف بیمارستان لقمان قرار دارد. به گفته عضو شورای شهر در دست بازسازی است، اما عکس‌ها را که نگاه می‌کنی، انگار همین الان یک زلزله هفت، هشت ریشتری آمده و همه چیز را تبدیل به ویرانه‌ای کرده. گرد و خاک، چند دیوار کوتاه شکسته، تکه‌های چوب روی هم آوارشده و… تنها چیزی است که از عکس دستگیرمان می‌شود. حالا این‌ها به کنار، خبرهایی به گوش می‌رسد که نشان می‌دهد قبر برخی بزرگان در گورستان ابن‌بابویه شهرری نیز روزگار خوشی را سپری نمی‌کند. این قبرستان که پنجم دی ماه ۱۳۷۵ به شماره ۱۸۱۶ در فهرست آثار ملی ثبت شد، محل دفن افراد مشهوری مانند غلامرضا تختی، علی‌اکبر دهخدا، محمدعلی فروغی، رجبعلی خیاط و بسیاری از چهره‌های سیاسی و مذهبی از جمله کشته‌شدگان قیام ۳۰ تیر است.
در سال ۱۳۷۳ وزارت کشور، در دستوری که از آن به‌ عنوان حفاظت و نگه‌داری این گورستان یاد شد، خواستار منع دفن مردگان در این محدوده شد. پس از آن، طرح‌های زیادی از سوی شهرداری برای عمران این گورستان پیشنهاد شد، اما سرانجام در اجرای طرح «احداث باغ مشاهیر»، با این استدلال که اجرای این طرح نیازمند از بین بردن مقبره‌ها و هم‌سطح‌سازی زمین آرامگاه ابن بابویه‌ است، حدود ۴۰۰ عدد از مقبره‌های خصوصی و خانوادگی که دارای قدمت و ارزش معماری همراه با نمادهایی از هنر ایرانی بودند، به‌ طور کامل تخریب شدند؛ مقبره‌هایی که به واسطه اشیای دیدنی که در آن‌ها قرار داده شده بود، مانند آینه و شمعدان و عکس‌ها، مانند موزه‌ای می‌مانست. مسئولان این گورستان اعلام کردند شرایط برای دفن اموات جدید آماده است!
از همه جالب‌تر اما گورستان ظهیرالدوله است که در سال ۱۳۷۷ به ثبت ملی رسید. این گورستان که تنها گورستان کشور است که از طرح زوج و فرد پیروی می‌کند، تفکیک جنسیتی شده و خانم‌ها و آقایان نمی‌توانند با هم وارد شوند. البته سعی در تهیه گزارش میدانی داشتم، اما از آن‌جایی که طبق اطلاعاتی که به من دادند، تایم ویزیت خانم‌ها پنج‌شنبه تا ساعت ۱۲-۱ ظهر است، بنده نیم ساعت دیر از خواب بیدار شدم و با احتساب مسیر رفتن به گورستان، حساب کردم دیدم هرچقدر هم که سریع باشم، نمی‌رسم. در واقع گورستانی که محل دفن فروغ فرخزاد، ایرج میرزا، قمرالملوک وزیری، ابولحسین صبا و… است، تنها یک روز در هفته حدودا پنج یا شش ساعت باز است و سال‌هاست هیچ‌ نوسازی نشده و مشخص نیست سنگ قبرها با این وضع تا چه زمانی دوام خواهند آورد؟ و هم‌چنین مشخص نیست سالانه یا ماهانه چه تعداد گردشگر از این مکان بازدید می‌کنند، یا اصلا چقدر ظرفیت گردشگر دارد تا به این گورستان آسیبی وارد نشود.

بازخوانی دو جنگ جهانی

اقلیت‌های دینی عزیز هموطن‌مان توانسته‌اند عمده تورهای گردشگری آرامستان‌گردی را جذب کنند. گورستان ارامنه و کاتولیک‌های لهستانی‌ها در منطقه دروازه دولاب و گورستان بهشتیه که متعلق به یهودیان است نیز در خاوران قرار دارد. اما فکر می‌کنید کلنگ‌به‌دستان این‌جا هم می‌توانند به‌راحتی وارد شوند؟ اصلا و ابدا!
از عکس‌های این گورستان‌ها این‌طور به نظر می‌رسد که بر سر هر قبر مجسمه‌ای قرار دارد که حتی دیدن تصویرش هم جالب و توجه‌برانگیز است. برای ورود به این گورستان‌ها باید مجوز ورود داشته باشید، آن هم نه از یک جا، بلکه چند جا! یا باید با تورهای آرامستان‌گردی که خود زحمت گرفتن مجوزها را می‌کشند، همراه شوید، یا خودتان زحمت بکشید و بروید از شورای خلیفه‌گری ارامنه و سفارت فرانسه که مالکیت گورستان ارامنه را بر عهده دارد، یا سفارت لهستان که مالکیت گورستان کاتولیک‌های لهستان را بر عهده دارد، مجوز بگیرید. گورستان کاتولیک‌های لهستانی نیز از گورستان‌های جالب تهران است که شهروندان لهستانی که در این گورستان دفن شده‌اند، کسانی بودند که پس از آزادی از اردوگاه‌های کار اجباری استالین در سیبری و قزاقستان، از راه ایران به اروپا بازمی‌گشتند. هیچ‌یک از نظامیان مدفون در این گورستان در عملیات نظامی کشته نشده‌اند. البته هر ساعتی هم که دلتان خواست، نمی‌توانید بروید و بیایید. خبر خوب این‌که طرح تفکیک جنسیتی هنوز در این گورستان‌ها اجرا نشده. در جست‌وجوهایی که داشتم، به یک قبرستان مخوف و پررمزوراز دیگری هم برخوردم، که البته در این مورد هم نمی‌شود بدون مجوز وارد آن شد. این قبرستان که پشت باغ سابق سفارت انگلستان در منطقه قلهک قرار دارد، گورستان متفقین یا جنگ نام دارد. این گورستان آرامگاه تعداد زیادی از نیروهای متفقین، به‌ویژه سربازان لهستانی، بریتانیایی و آمریکایی، بین سال‌های ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ در جنگ جهانی اول، و بین سال‌های ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۳ در طول جنگ جهانی دوم است. ورود به این گورستان برای ایرانی‌ها ممنوع و برای گردشگران خارجی آزاد است. این گورستان که به نوعی آرامگاه یادگاران جنگ‌های جهانی است، خودش را راحت کرده و کلا ورود ایرانیان را ممنوع کرده است و تنها گردشگران خارجی حق بازدید از آن‌جا را دارند. اما عکس‌هایی که حدودا یک سال پیش در اینترنت منتشر شده است، نشان می‌دهد که قبرهای این آرامگاه در سلامت کامل به سر می‌برند.

برچسب ها:
نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟