درباره اسباب و آداب کارمندی
ابراهیمقربانپور
کارمندی هم مثل هر شغل دیگری برای خودش ابزاری دارد و آدابی. ممکن است ابزار و آدابش آنقدر شبیه اسباب و آداب مرسوم زندگی متداول باشد که کسی متوجه آنها نشود، اما بههرحال وجود دارد. بهعلاوه درست مثل باقی شغلها کارمندی هم باعث تغییراتی در شیوه زیست انسان میشود. ممکن است تغییرات ناشی از زندگی کارمندی شباهتی به مثلا پینه بستن دست یک آهنگر یا سنگین شدن گوش یک پرسکار نداشته باشد، اما آنها هم در اندازه خودشان تغییر محسوب میشوند. اینجا نگاهی انداختهایم به چندتایی از این ملزومات و منتجات زندگی کارمندی. خدا را چه دیدید؟ شاید زمانی همینها هم رنگ نوستالژی گرفتند.
کت و شلوار کارمندی
اصلیترین ابزار کار یک کارمند لباسش است. این را همه کارمندان قدیمی و بازنشسته از حفظ میدانند. علت لابد به زمانی بازمیگردد که کت و شلوار هنوز به خودی خودش یکجور تجدد به حساب میآمد و دولت برای آنکه به مردم عادی حالی کند که کارمندانش طبقه ممتازی هستند و از قشر نخبه انتخاب شدهاند و چند قدمی به دروازههای تمدن جهانی نزدیکترند، پوشیدن کت و شلوار را برای آنها اجباری کرده بود. امروز دیگر نه کت و شلوار آنقدرها لباس مدرن و بهروزی است و نه دولت علاقه دارد کارمندانش را نخبه جا بزند، اما بههرحال سنت کت و شلوار پوشیدن هنوز سر جایش است. شاید به این دلیل که این سادهترین راه برای ایجاد یک نظم حداقلی میان کارمندان است و شاید به این دلیل که کت و شلوار سادهترین لباس دنیاست که از حد مشخصی نمیتواند بدظاهرتر باشد.
بههرحال کت و شلوار کارمندی معمولا با کت و شلوار مجلسی فرق دارد. برش کت کارمندی معمولا راست است و در ناحیه کمر تنگ نمیشود. کتهای کارمندی اغلب از پشت دو چاک دارند تا در نشست و برخاستهای متعدد روزانه کارمندان محدودیت ایجاد نکند. کمتر کارمند ایرانی دکمه کتش را میبندد، اما بههرحال کت کارمندی معمولا چهار دکمهای است، یعنی دو ردیف دوتایی دکمه دارد. بهعلاوه برخلاف کت مجلسی جیبهای کت کارمندی قابلیت استفاده دارند و کم پیش میآید که در آنها کاغذ یا خودکاری نباشد. شلوار کارمندی هم معمولا کمی گشادتر و بدون هیچ چین یا تزیینی دوخته میشود.
ناهار/ نماز
ساعات ناهار و نماز احتمالا شیرینترین و متنوعترین بخش کاری روزانه کارمندان است. یک بازه زمانی معمولا یک تا یک و نیم ساعته که در آن اداره بهطور موقت تعطیل میشود تا کارمندان فریضه واجب روزانه را به جا آورند و غذا بخورند. در زیست کارمندی معاصر این استراحت میانوعده تا حدود زیادی جنبه عقیدتی پیدا کرد و هرگز تعطیل نشد، اما در رژیم سابق این ساعت حسب تشخیص دولت کم و زیاد یا بعضا حذف میشد.
کیف کارمندی
تا جایی که حافظه تاریخی ایرانیها یاری میکند، کارمندها، از هر اداره و در هر رتبهای، همیشه با خودشان کیف حمل میکردهاند. در این مورد کمترین فرقی میان مثلا یک کارمند اداره امنیت رژیم سابق با یک کارمند معمولی بانک نیست. کیف یک کارمند ممکن است کاملا خالی باشد، یا فقط ظرف غذای ناهار او را این طرف و آن طرف کند، اما بههرحال وجود آن الزامی است. برای چیزی نزدیک به دو دهه کیف سامسونت نشانه ارشد بودن رتبه یک کارمند محسوب میشد و صرف تملک و حمل آن به منزله به سینه داشتن نشان افتخار به شمار میرفت، اما بهتدریج پراگماتیسم جای این قبیل رفتارهای اشرافمآبانه را گرفت و کیفهای سبکتر و انعطافپذیرتر جای سامسونتها را گرفتند. کیف کارمندی باید به اندازهای باشد که بتواند لااقل یک دسته ورق A4 را بدون تا شدن در خودش جا بدهد.
دفترچه بیمه
دفترچه بیمه احتمالا بعد از حقوق سر برج، مهمترین خدمتی است که دولت در اختیار کارمندانش میگذارد. تا همین یکی دو دهه قبل دفترچه بیمه کارمندی مهمترین عامل محرک بود تا هر کس با هر شغل و هر موقعیت مالی تمایل داشته باشد خودش را از گوشهای به کارمندی دولت متصل کند. امروز دیگر دفترچه بیمه آن ارج و قرب سابق را ندارد، اما بههرحال هنوز هم یکی از ابزارهای در اختیار کارمندان است تا بتوانند مویی از پیکر خرس قویهیکل دولت بکنند. کمتر پیش میآید که کارمندی، حتی به صرف خالی نبودن عریضه هم که شده، از دفترچه بیمهاش استفاده نکند و آن را به حال خود رها کند.
سر برج
در ادبیات کارمندی سر برج دوره طلایی هر بازه زمانی یک ماهه است که در آن حقوق کارمندان واریز میشود و به مدت چند روز آنها میتوانند بدون حساب کردن ریال ریال داراییشان آن را خرج کنند. در زندگی کارمندی معمولا بیشتر خریدهای کلان یا حتی خریدهای عادی گرانقیمت (مانند گوشت و مرغ) به همین دوره طلایی موکول میشود.
مسافرت
در تقویم کارمندان دولت زمان مسافرت، گذشته از تعطیلات احتمالی پشت سر همی که به یاری بخت و همکاری تقویم بستگی دارد، محدود است به چهار روز ابتدای نوروز. کمتر کارمندی است که آن چهار روز تعطیل را، ولو به اندازه یک خروج مختصر از شهر، بدون سفر طی کند. این مسافرت که معمولا بخش عمدهای از آن در ترافیک سنگین جادهها و شلوغی بیامان مقاصد گردشگری و دلهره بازگشت گم میشود، بخشی از فریضه کارمندی است که مستقل از اینکه امکان لذت بردن از چنین سفری مهیا باشد یا نه، باید انجام شود. معمولا خاطرات این سفرها بخش عمدهای از ساعات استراحت یکی دو ماه بعد را پر میکند.
بیشتر ادارهها در بعضی شهرهای گردشگرپذیر مهمانسراهایی برای کارمندانشان تدارک دیدهاند. گرفتن این مهمانسراها بیش از مدت تصریحشده در قانون یا گرفتن آنها در ایام خاصی مانند چهار روز اول سال معمولا اسباب بزرگترین حماسههای کارمندی است.
Ebrahim Ghorbanpour