تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۸/۲۴ - ۱۱:۵۵ | کد خبر : 8517

از خون جوانان وطن

الهه حاجی‌زاده بعضی از اشعار و ترانه‌ها کارکردی فرازمانی دارند. یعنی در هر دوره و شرایطی می‌توان آن‌ها را دوباره شنید و از آن‌ها الهام گرفت. یکی از این ترانه‌ها ترانه مشهور «از خون جوانان وطن» است که این‌بار الهام‌بخش یک گروه جوان تئاتر شده و در روزهای همه‌گیری کرونا و در شرایط دشوارتر از […]

الهه حاجی‌زاده

بعضی از اشعار و ترانه‌ها کارکردی فرازمانی دارند. یعنی در هر دوره و شرایطی می‌توان آن‌ها را دوباره شنید و از آن‌ها الهام گرفت. یکی از این ترانه‌ها ترانه مشهور «از خون جوانان وطن» است که این‌بار الهام‌بخش یک گروه جوان تئاتر شده و در روزهای همه‌گیری کرونا و در شرایط دشوارتر از سابق نمایش «پس از برخورد جسم سخت به سر» در خانه هنرمندان به روی صحنه می‌رود. آن‌چه خواهید خواند، چکیده‌ای است از گفت‌وگو با سجاد داغستانی، کارگردان این نمایش.

ابتدا در مورد داستان نمایشتان برای ما بگویید.

این نمایشنامه پیرامون اتفاقاتی است که برای جوانان ایران در سه دهه تاریخ معاصر کشور رخ داده است. ما در سه اپیزود سه معضل یا داستان اجتماعی، عاشقانه و سیاسی را روایت می‌کنیم. در اپیزود یک به معضل تجاوز در دهه اخیر یعنی دهه ۹۰ می‌پردازیم؛ تجاوز ناپدری به فرزند. در اپیزود دو داستان عاشقانه یک نفر را که عاشق دختری به نام رویا و البته عاشق مایکل جکسون است، در دهه ۶۰ روایت می‌کنیم و در اپیزود سوم داستان کودتای ۲۸ مرداد، مصدق و نفت در دهه ۳۰ و ۴۰ را می‌بینیم. ما داستان را به صورت کاملا فانتزی روایت می‌کنیم و دیالوگ‌ها و کلامی که هر کدام از سه اپیزود که به صورت مونولوگ اجرا می‌شود، پرش افکار در اولین کلمات نمایش توسط هرمخاطبی دریافت می‌شود. در مورد نام نمایشنامه و این‌که چه قرابتی با داستان دارد، می‌توان گفت دو برداشت از این نام وجود دارد؛ یک این‌که در هر کدام از اپیزودهای ما جسم سختی به هر کدام از جوانان برخورد می‌کند و بعد از آن روایت آن‌ها به صورت هذیان‌گویی و پرش افکار و فانتزی می‌شود، اما منظور ما از برخورد جسم سخت به سر جوانان در تاریخ معاصر اتفاقاتی است که برای آن‌ها افتاده است، اتفاقات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و… که منجر به تغییر شکل و شمایل زندگی این جوانان شده که همه هم شاهدش هستیم.

در رابطه با خلاصه داستان نمایش که نوشته‌اید: «از خون جوانان وطن لاله دمیده» توضیح بدهید.

برخورد جسم سخت به سر که در واقع همان اتفاقاتی است که در همه ادوار و سال‌ها برای جوانان وطن افتاده منجر به دمیده شدن این لاله‌ها شد. بعد از شنیدن تصنیف «از خون جوانان وطن لاله دمیده» خاصه تصنیفی که استاد شجریان خواندند، همیشه یاد شهدا، انقلاب، اتفاقات سیاسی و یاد لاله‌ها و خون‌هایی که ریخته شده، می‌افتیم. کمی تفکر در مورد اتفاقاتی که از دهه ۳۰ تا الان در این مملکت افتاده و چه لاله‌هایی که دمیده شده و چه اتفاقاتی که افتاده، از اتفاقات شخصی تا حوادث جمعی، منجر به دمیده شدن لاله‌ای در ذهن و عیان جامعه شده است. دمیده شدن لاله، سرخ شدن زندگی هر کدام از ما به واسطه اتفاقات پیرامونی همان برخورد جسم سخت به سر ماست که باعث ایجاد تغییر در روش و سبک زندگی ما شده که در خیلی‌ از آن‌ها ما دخیل هستیم و در خیلی از آن‌ها این‌گونه نیست و جهان برای ما تصمیم می‌گیرد. ما در انتهای نمایش و آخر اپیزود سوم با تصنیف «از خون جوانان وطن لاله دمیده» با تماشاگر خداحافظی می‌کنیم که در واقع نمادی است از همه اتفاقاتی که در طول نمایش و این سال‌های معاصر ایران رخ داده است.

چرا این موضوعات را برای اجرای نمایش انتخاب کردید؟

من هم یک جوان هستم و از زمانی که دست راست و چپم را شناختم، شاهد همین معضلات و مشکلات بوده‌ام. به عنوان یک دهه شصتی هم جنگ را به خاطر دارم هم دوران پس از جنگ را و بسیاری از اتفاقات سیاسی را که خیلی در دهه‌های بعد تجربه نشد، تجربه کردم. معضلات و مشکلاتی را دیده‌ام که همیشه دغدغه‌ام بوده؛ از معضلات اجتماعی که در اپیزود یک درباره‌اش حرف زده‌ایم، تا معضلات عاشقانه‌ای که اپیزود دو را ایجاد کرد تا معضلات سیاسی که همیشه فکر و دغدغه‌ام بوده و تاثیرات زیادی روی من گذاشته است. همیشه به مصدق علاقه ویژه‌ای داشته‌ام و همیشه دلم می‌خواست پیرامون ایشان بنویسم و کاری انجام دهم که بعد از تحقیق بسیار منجر به نگارش اپیزود سوم این نمایش شد. خاطرم هست در دهه ۶۰ من و هم‌نسلانم علاقه بسیاری به غرب و آمریکا و موسیقی و لباس غربی داشتیم و یادم هست چگونه این اشتیاق تبدیل به سبک زندگی برای ما شده بود و نمی‌توانستم از کنار اتفاقات اجتماعی اخیر مثل همین تجاوزهایی که اتفاق می‌افتد و شبیه به داستان اپیزود اول است، ساده بگذرم. درنهایت دلیل انتخاب این موضوعات دغدغه‌های همیشگی من به عنوان جوان ایرانی بوده است. این اتفاقات شبیه برخورد جسم سخت به سر ما جوانان بوده و من سعی کردم با ارائه آن هم هم‌نسل‌های خودم، هم گذشتگان و هم آیندگان را با خودم همراه کنم، کمااین‌که هر سه اپیزود ما از لحاظ روایی قصه متفاوتی نسبت به دیگری دارد و تقریبا همه سلایق را پوشش می‌دهد. بسیاری از دوستانی که سن بیشتر یا کمتری از من دارند، بعد از اجراها در گفت‌وگو با من از هم‌ذات‌پنداری با برداشت شخصی خودشان از این نمایش گفتند.

در این روزهای کرونایی تماشاگران چگونه از این تئاتر استقبال کردند؟

به‌شدت استقبال از نمایش خوب بوده، تاحدی که خودمان هم شگفت‌زده شدیم. روز اولی که تصمیم گرفتیم این نمایش را مجدد در دوران کرونا روی صحنه ببریم، نقاط مجهولی در مورد تماشاگر در ذهن ما بود و خیلی استیصال و نگرانی در مورد این داشتیم که تماشاچی شاید از تئاتر استقبال نکند. در حال حاضر تعداد تماشاگری که به دیدن نمایش ما یا سایر نمایش‌های روی صحنه می‌روند، درصد بسیار کمی از تماشاگران تئاتر هستند، و در کل تعداد تماشاگران تئاتر به نسبت جمعیت ایران عدد چشم‌گیری نیست. درصدی از ایرانیان که در سال تئاتر می‌بینند، طی یک آمارگیری بسیار پایین بود و کرونا این تعداد را بیشتر تقلیل داد. به واسطه رضایت مخاطب در مورد نمایش ما و تبلیغات دهان به دهان خوش‌بختانه با استقبال خوب تماشاگر مواجه شدیم که برای ما جای بسی مباهات و خوشحالی است. شخصا روی تعداد تماشاگر در سالن حساسم و سالنی که با تماشاگر کم تئاتر اجرا شود، مطلوب من نیست. این روزها تئاتر‌ها با نیمی از ظرفیت سالن روی صحنه می‌روند که خودش باعث کاهش حس‌وحال دوطرفه‌ای که بین بازیگر و تماشاگر است، می‌شود. ما تقریبا همه شب‌ها را با تمام ظرفیت موجود با وجود پروتکل‌های بهداشتی اجرا رفتیم و تماشاگر به صورت کامل در سالن حضور داشته و این به‌شدت برای ما جذاب و خوشحال‌کننده است.

واکنش و بازخورد تماشاگران چگونه بود؟

خداراشکر اکثر تماشاگران به دلایل مختلف از اجرای ما راضی بودند. دلایل مختلفش این بود که ما تقریبا سعی کردیم در هر اپیزود سلیقه قشری از مخاطب تئاتری و غیرتئاتری را پوشش دهیم. بعضی‌ها که اکثر خانم‌ها هستند، با اپیزود یک ما همراهی می‌کنند. دوستانی که از نمایش‌های طنز لذت می‌برند، به‌شدت اپیزود دو را دوست دارند و آن‌هایی که علاقه‌مند به داستان‌های سیاسی، خاصه کودتای ۲۸ مرداد و دکتر مصدق، هستند، که معمولا سنین بالاتری نسبت به سایر تماشاگران دارند، اپیزود سوم را می‌پسندند. این علاقه آن‌قدر در مورد هر کدام از اپیزودها زیاد بوده که باعث بارها دیده شدن نمایش از سوی یک تماشاگر شده است. البته میزان اطلاعات و کلمات فراوانی هم که از طرف ما به سمت مخاطب ارائه می‌شود- و میزان این اطلاعات آن‌قدر زیاد است که دست از سر مخاطب برنمی‌دارد- دلیلی است برای این‌که بعضی مخاطبان برای چندبار نمایش ما را می‌بینند. درنهایت هم از طرف مخاطبان جدی‌تر تئاتر و منتقدان از نمایش استقبال شده، هم از سوی مخاطبانی که کمتر تئاتر می‌آیند این اتفاق رخ داده که این برای ما به‌شدت خوشایند و تشویق‌کننده برای ادامه مسیر است.

آیا با وجود این موضوع که شما با نیمی از ظرفیت اجرا می‌کنید، حمایتی از شما صورت می‌گیرد؟

مرکز هنرهای نمایشی اطلاعیه‌ای را سال گذشته اعلام کرد مبنی بر این‌که اجراهایی با نیمی از ظرفیت سالن که روی صحنه می‌روند، نیمی دیگر از هزینه را مرکز به گروه‌ها پرداخت می‌کند. این را ‌که چنین تبصره‌ای شامل حال ما می‌شود یا نه، نمی‌دانم. روز اولی که تصمیم گرفتیم این نمایش را روی صحنه ببریم، با حساب سرانگشتی دیدیم اگر همه بلیت‌ها را هم بدون کم و کاست تا آخرین روز می‌فروختیم، باز هم هزینه‌های ما بازگشت نداشت؛ هزینه‌های پلاتو، تبلیغات، دکور، لباس، تدارکات و… ما با عشق و تصمیم گروهی و همراهی و حمایت تهیه‌کننده‌مان، آقای شهاب شریقی، و مدیر تولیدمان، سپهر تقی‌لو، مجری طرح، عماد عامری، و… تصمیم گرفتیم حتما این کار را انجام دهیم؛ هم به خاطر خودمان، هم برای مخاطبان، به این دلیل که دلمان واقعا برای تئاتر تنگ شده بود و اگر این کار را نمی‌کردیم، حال و روز خوبی نداشتیم.

وضعیت این روزهای شما به عنوان کارگردان و گروهتان چگونه است؟

راستش خیلی حال خوبی ندارم؛ این‌که از اتاق فرمان تماشاگری را می‌بینم که با ماسک در سالن نشسته و کمی استرس و نگرانی از دیدن اجرا دارد، حس خوبی ندارد. تماشاگر در این اوضاع اقتصادی با ریسک بیماری به تماشای تئاتر آمده و ما شرمنده آن‌ها هستیم. ما در این اتفاقات تاثیرگذار نیستیم، اما دیدن چنین شرایطی حال خوبی نیست. مهم‌ترین چیز در یک نمایش حالی است که بین تماشاگر و بازیگر ردوبدل می‌شود، اما این انرژی در جامعه ما به دلیل کرونا و سختی‌های اقتصادی پایین است. ما کارگر تئاتریم و کارمان تئاتر است و باید این کار را انجام دهیم، چون کار دیگری بلد نیستیم و تنها دلیلی که این روزها اجرا رفتیم، همین است. امیدوارم هرچه سریع‌تر به سمتی برویم که حال همه خوب باشد. ما تجربه اجرا در دوران غیرکرونا را داشتیم و در روزهایی که حمایت باز هم صورت نمی‌گرفت، اما حال مردم بهتر بود. دوست داریم زودتر از این دوران گذر کنیم، چون چیزهایی که آن موقع بدیهی و سطحی به نظر می‌رسید، امروز برایمان آرزو است. برای همه رفقای تئاتری دعا می‌کنم که هر چه زودتر همه با هم به حال قبل برگردیم.

بعد از دو سال اجرای تئاتر در شرایط سخت چگونه پیش رفت؟

در زمان آغاز کرونا در حال تمرین نمایش دیگری بودم و تصمیم گرفتم کار را کامل تعطیل کنم تا روزی که کرونا کاملا از بین برود. پای تصمیمم هم بودم تا این‌که دیگر نتوانستیم و تصمیم بر این شد که کار کنیم. خداراشکر با رعایت کامل موازین بهداشتی در تماشاخانه انتظامی از نظر تهویه و پاکیزگی سالن و ظرفیت ۵۰ درصدی سالن، اجرا را پیش می‌بریم و انگار باید به چنین شرایطی عادت کنیم تا وقتی که ویروس کرونا کاملا از زندگی ما رخت ببندد. تا این زمان که نیمی از اجرای ما گذشته، خیلی خوب بوده و امیدوارم بقیه راه هم همین‌طور باشد. همه این‌ها به خاطر گروه است. همه بازیگرانم و همه عوامل پشت صحنه و روی صحنه دست به دست هم دادند و قبل و بعد اجرا زحمت می‌کشند و همه با جان و دل کار می‌کنند. تئاتری‌ها با عشق کار می‌کنند و قید خیلی چیزها را می‌زنند و اگر هم‌دل نمی‌شدیم، چنین اجرایی ممکن نبود و از همه همراهان تشکر می‌کنم.

چلچراغ ۸۱۸

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟