تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۸/۰۷ - ۰۷:۴۷ | کد خبر : 1182

از کاشان تا هرات درخششی که فروکش نکرد

ادای احترامی به سیمین بانوی سینمای ایران عسل آذرپور به بهانه سالروز تولد سیمین بانوی سینمای ایران، قصد داشتیم میزبانش باشیم تا ۵۵ سالگی او را جشن بگیریم و افتخار کنیم به حضورش و تشکر کنیم از استمرار بودنش که حالا شاید مثل گذشته پررنگ نیست اما آنقدر تأثیرگذار است که در جان آدم رخنه […]

ادای احترامی به سیمین بانوی سینمای ایران

عسل آذرپور

به بهانه سالروز تولد سیمین بانوی سینمای ایران، قصد داشتیم میزبانش باشیم تا ۵۵ سالگی او را جشن بگیریم و افتخار کنیم به حضورش و تشکر کنیم از استمرار بودنش که حالا شاید مثل گذشته پررنگ نیست اما آنقدر تأثیرگذار است که در جان آدم رخنه می کند. از قضا در همین ایام، بانو بار دیگر نماینده ایران بود در یک جشنواره جهانی؛ جشنواره فیلم هرات افغانستان که نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم زنان منطقه است و چهارمین دوره خود را برگزار می کند. فاطمه معتمدآریا داور این جشنواره بود. به همین خاطر تصمیم گرفتیم در غیاب نماینده سینمای ایران در ایران، از اویی بنویسیم که حالا سال هاست نماینده ماست، چه در سینما و چه در فعالیتهای
اجتماعی. او کمتر روی پرده سینما و صفحه تلویزیون دیده میشود اما بدون تردید حضور فیزیکی اش برای همه سینما و تلویزیونی که حالا با او قهر کرده، کافی است.
۷ سالی می شود که دیگر سیمین بانو کمرنگ شده؛ نه اینکه نباشد که بودن های با فاصله اش هنوز با همان اقتدار
است. فاصله ای که گاهی از گزیده کاری در سینما می‌آید و بخشی از قهر چندین ساله با تلویزیون! و همین نبودنش در تلویزیون و ندیدنش در سریال های هر شبه، او را برای ما دور از دسترس کرده. ما دوستدارانش، علاقه مندان به سینما و حتی تلویزیون عادت داشتیم به نقش هایی که اگر او ایفا نمیکرد بی تردید نقش نمی شد! هرچند حالا عادت کرده ایم به انتظار برای دیدن او بر پرده نقر های و احترام م یگذاریم به گفت هاش درخصوص عدم همکاری با تلویزیون، که تأسف خورد برای مدیرانی که حالا سکان خانه اولیه او را به عهده گرفته اند و همین باعث شده که او دیگر نخواهد با آن ها همکاری کند.
حرفی که به همه ثابت کرد این صداوسیما نیست که او را کنار گذاشته بلکه بانوی بازیگر است که دیگر حاضر نیست با حضورش باعث درخشش دوباره مجموعه های تلویزیونی شود. اما داستان در سینما کمی متفاوت است، سینما به کسی مثل او مدیون است. به کسی که چندسال منع کاری پیدا می کند، دچار حواشی توقیف می شود اما لزوم حضورش بر پرده نقره ای را نمی شود نادیده گرفت. با وجود همه نامهری هایی که به او روا داشتند اما هنوز نامش برای یک فیلم کفایت می کند تا اعتبار کافی برای دیده شدن را داشته باشد. حتی اگر برخی از حضور او ناراحت باشند؛ آنقدر ناراحت که شرط انسانیت را فراموش کنند و به بانوی سینمای ایران ناسزا بگویند.
هنوز کسی فراموش نکرده داستان تلخ کاشان را. همانجا که قرار بود سکوت یحیی به نمایش درآید اما سکوت سیمین به نمایش درآمد. سکوت درمقابل اعتراض به حضور بانوی سینمای ایران که همسان با عزای عمومی خوانده شد! هما نجا که حضور یک زن سینماگر به دور از شأنیت مذهبی شهر دانسته شد، فارق از اینکه فریاد کشان و سینه چاکان نم یدانستند این توهین به ساحت یک زن و بی‌حرمتی به سینمایی است که اگر هنوز سرپاست به دلیل حضور مقتدرانه همین زن و زنانی مثل اوست. آنان شاید نمیدانستند که وقتی سیمین بانوی سینما به عنوان نماینده در فستیوا لهای جهانی شرکت م یکند چه ارج و قربی با خود به ارمغان می‌آورد. آ نها شاید نمیدانستند که اگر معتمدآریاهانباشند هنر نیست و در کشوری که هنر نباشد هیچ چیز نیست.
این ندانست نها و جهالت ها گرچه سا لهاست گریبان سینماگران ایرانی را گرفته و تنها سکوت جواب شنیده، اما
تاریخ افتخارآمیز هنر و سینمای ایران بدون شک با همین سکوت ها نوشته خواهد شد. سکوتی که نشان از درستی راه دارد. سکوتی که نشان از تپش قلب برای میهن دارد. او در کنار بازی هایی درخشانی که در چند سال اخیر به سینمای ایران پیشکش کرده، حالا سفیر سینمای ایران است. او سینمارا نمایندگی میکند تا چهره واقع یاش را به جهانی نشان دهد که شاید هنوز در پذیرش خارج از این مرزها تردید وجود دارد. او نماینده فعالیت های خیرخواهانه است. او سفیر محیط زیست است. او سفیر نیکوکاری است. او در طول همه این سال ها محبوبیت را صرف حمایت از زیست درحال نابودی، کودکان ب یسرپرست و زنان آسیب دیده، شأنیت سینما کرده است. فاطمه معتمدآریا سکوت پیشه کرد تا با قدرت به راهش ادامه دهد، به راه پر درخشش در سینمای ایران و پر افتخارش
در مجامع جهانی. او سکوت کرد و با همین سکوت به بسیاری آموخت که برای درست زندگی کردن فقط باید چش مها را شست. سکوتی که به معنای سکون نبود.
فاطمه معتمدآریا زاده ۷ آبان ۱۳۴۰ است. او بیش از ۶۰ کار نمایشی در سینما، تلویزیون و تئاتر و چیزی حدود ۲۰ جایزه ملی و بین المللی دارد. این یادآوری شاید ساده ترین راه باشد برای آنان که فراموش کرد ه‌اند او کیست و چه حقی بر گردن هنر این کشور دارد.

شماره ۶۸۳

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟