تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۷/۰۷ - ۱۹:۳۱ | کد خبر : 8451

افغانستان سرزمین خسته‌خسته از جفا

سهیلا عابدینی در این روزهای سخت و سرد برای افغانستان حرف‌های گفته و ناگفته بسیار است. اخباری که لحظه به لحظه می‌رسد و قطع می‌شود و سکوت همه جا را می‌گیرد و دوباره خبرها می‌رسد و بعضی‌ها تکذیب می‌شود و بعضی‌ها در لحظه‌ای که دریافت می‌کنی، تاریخش گذشته است. این‌ها احساسات انسانی را به کار […]

سهیلا عابدینی

در این روزهای سخت و سرد برای افغانستان حرف‌های گفته و ناگفته بسیار است. اخباری که لحظه به لحظه می‌رسد و قطع می‌شود و سکوت همه جا را می‌گیرد و دوباره خبرها می‌رسد و بعضی‌ها تکذیب می‌شود و بعضی‌ها در لحظه‌ای که دریافت می‌کنی، تاریخش گذشته است. این‌ها احساسات انسانی را به کار می‌اندازند و هم‌ذات‌پنداری با مردمی که یکهو زندگی‌شان، کوچه و خیابان و شهر و کشورشان دچار شوک شده، نمی‌گذارد که بیرون گود باشی. در این بین پناه بردن به هنر و هنرمند راه علاجی است که همیشه درمان را به همراه خودش داشته. برای گپ در این پرونده سراغ تعدادی از هنرمندان افغانستانی رفتیم که تغییر و تحولات را از دریچه چشم و ذهن و زبان آن‌ها ببینیم، ولی یافتن هنرمندان در این شرایط سخت کار آسانی نبود و نشد که ارتباطات بیشتر برقرار شود. مثلا سیدرضا محمدی، شاعری که در ایران شناخته‌شده و محبوب است، همان اولش گفت حتما، ولی این حتمیت طول کشید و رسید به این‌جا که نکند اتفاقی افتاده باشد برای این شاعر که خودش گفته بود «چه وهم داشت که از ابتدای خلقت من/ غریب و کج‌قلق و دربدر کشید مرا» تا این‌که جواب‌ها رسید. یا صحرا کریمی کارگردان به دنبال آن لایو تاثیرگذار در روز سقوط کابل دیگر بعدش در کنفرانس‌ها و نشست‌ها گریه و بغضش امان نداد و در تلاش و تقلای پیام‌رسانی بیشتر به دنیا افتاد و شاید وقتی دیگر جواب‌های ما را بدهد. یا نجیب بارور با بغضی در گلو و عصبانیتی از شرایط موجود گفتارهایی برای ما نوشت، درحالی‌که مدام نگران خانه و خانواده و شهر و کشور و هنر و هنرمندان سرزمینش بود که هر کجا مرز کشیدند، شما و ما پل بزنیم. آقای کاظمی هم که با آن شعر معروف پیاده آمده بود و پیاده می‎‌خواست برود، این‌بار شعری برای احمد مسعود جوان گفته بود و دوباره خون تازه‌ای در رگ‌ها و شوری در سرها ایجاد کرده بود، با ما نشست به گفت‌وگو و همین‌طور الیاس علوی که نگران نوجوان‌ها و زن‌ها و دختران سرزمینش بود و به خاطر آن‌ها گفت‌وگو کرد. هنرمندان دیگری به خاطر قطع و وصلی ارتباطات و تغییرات هرروزه افغانستان نتوانستند در این جمع باشند و هرچند دلمان پیششان بود و هست که شاعران وارث آب و خرد و روشنی‌اند.

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟