تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۸/۰۶ - ۰۷:۵۳ | کد خبر : 1180

این شرح بی‌نهایت

هفت مستند ماندگار از واقعه عاشورا عسل آذر پور داستان واقعه عاشورا و دهه اول محرم، فارغ از نقل دهان به دهان، مدیون عزاداری‌های نمادین، نوحه‌ها و تعزیه‌هایی است که روایت این واقعه را متوقف نکرده و هربار با بیان تازه و جذاب ارائه می‌دهند. اگرچه این نقل دهان به دهان موجبات ماندگاری در تاریخ […]

هفت مستند ماندگار از واقعه عاشورا

عسل آذر پور

داستان واقعه عاشورا و دهه اول محرم، فارغ از نقل دهان به دهان، مدیون عزاداری‌های نمادین، نوحه‌ها و تعزیه‌هایی است که روایت این واقعه را متوقف نکرده و هربار با بیان تازه و جذاب ارائه می‌دهند. اگرچه این نقل دهان به دهان موجبات ماندگاری در تاریخ را سبب می‌شود، اما آن‌چه ثبت عاشورا را در میان رفتارهای نمادین به‌عهده داشته، ضبط تصاویری بوده است که در سینما اتفاق افتاده. تصاویری که عمدتا به دلیل ذات این داستان و شکل روایی آن که با رسوم نقاط مختلف و زندگی فردی و جمعی افراد در ادوار مختلف درهم آمیخته، دست‌مایه ثبت و ساخت یک فیلم در قالب سینمای مستند شده است. همین ارتباط موجب شده غالب مستندسازان یک یا چند نمونه از فیلم‌های آیینی مرتبط با داستان محرم را در کارنامه خود داشته باشند. اما آن‌چه در فهرست طویل فیلم‌های مستند بیش از هرچیز رخ می‌نماید، موفق‌ترین و موثرترین مستندی است که ۴۶ سال پیش در جنوب ایران ساخته شد. مستند «اربعین» استاد ناصر تقوایی شاید سرآغاز فصل تازه‌ای از مستندهای آیینی به حساب بیاید. مستندی که طعنه به سینمای داستانی می‌زند و تصویری شفاف و جزئی از رسوم مذهبی و آیینی مردم آن منطقه به نمایش می‌گذارد و شاید به‌خاطر همین وجه تمایز به اشتباه مستند مردم‌نگاری خوانده شد.
با این اوصاف با گذشت سال‌ها از ثبت مستندی از مراسم اربعین در مسجد دهدشتی‌های بوشهر، هنوز این فیلم تازگی‌های یک فیلم مولف را داراست. حتی در زمانی که هر عزادار یک مستندساز است، با بازگشت به گذشته‌ای دور و نگاهی دوباره به کنار هم قرار دادن آیین، رسم، موسیقی، تصویر، نور و نمادها در مستندی که تقوایی به سینمای مستند تقدیم کرده، ایمان می‌آورید و مطمئن می‌شوید نه‌تنها هیچ‌کدام از این ثبت لحظه‌های فردی، که شاید حتی مستندهای شناسنامه‌دار و حرفه‌ای در آینده‌ای نه‌چندان دور، نمی‌توانند این بخش از باری را که برای ثبت در تاریخ می‌خواهند، به دوش بکشند؛ پس آن را زمین می‌گذارند.
با این همه در میان مجموع مستندهای ساخته‌شده، هستند آثاری که توانسته‌اند بار روایت رسوم و آیین‌های مناطق را به دوش بکشند و در زمره برجسته‌ترین‌ها قرار بگیرند. چه مستندهایی که از مستند استاد تقوایی گرته‌برداری کردند و چه آن‌ها که با نیم‌نگاهی به این فیلم استادانه سعی در ساخت فیلمی تاثیرگذار داشته‌اند. از میان آن‌ها می‌توان هفت نمونه شاخص زیر را نام برد که با نگاهی به گزارش سینما تجربی استخراج شده است.

اربعین
۴۶ سال از ساخت مستندی با نام «اربعین» گذشته است، اما هنوز نخستین مرجع برای مستندسازان و اولین فیلم آیینی برای علاقه‌مندان به سینمای مستند بدون تردید همین نام خواهد بود؛ فیلمی که ناصر تقوایی ۲۹ ساله در بوشهر ساخته. مسجد دهدشتی‌ها و آیین عزاداری مردم بوشهر آغازگر فیلمی است که در ادامه به تلفیقی از تصاویر دریا و خورشید همراه با صدای سنج و دمام می‌رسد. ناصر تقوایی خود درباره این مستند چنین گفته است: «در مراسم عزاداری در بوشهر، عواطف سخت، به آرام‌ترین، زیباترین و انسانی‌ترین شکل خود بروز می‌کنند.»
«اربعین» اولین بار در شیراز در سال ۵۰ به نمایش عمومی درآمد. این فیلم در کنار دو فیلم مستند «باد جن» و «موسیقی جنوب» در زمره سه‌گانه فیلم‌های کوتاه ناصر تقوایی درباره موسیقی و آیین‌های مذهبی جنوب کشور است.
منوچهر آتشی، شاعری که خودش هم بوشهری است، در همان سال‌ها برای فیلم «اربعین» تقوایی نوشته است: «باری سینه‌زنی تا مرحله دوم که واحد می‌نامند، ادامه می‌یابد و بیننده درمی‌یابد که دست کم پانصد، ششصد دست، چنان با هم و منظم بر طرف چپ سینه‌های برهنه مردان فرود می‌آیند که گویی یک دست واحدند. پس از واحد به‌ناگاه درمی‌یابیم که ضربه یکی در میان می‌شود؛ نوحه‌خوان با سکوت تعمدی نفس‌های بینندگان را در سینه حبس می‌کند تا سینه‌زنان را تا حد از پای افتادن به هیجان درآورد. هم از این است که می‌بینید در میانه، هیکل برهنه و درشت مردی را بر سردست بیرون می‌برند و آن‌گاه هیا مولا سر می‌رسد. حلقه‌های دایره‌ای به بیضی‌هایی چندی تبدیل می‌شوند و تا شروع مرحله بعد که شاید شبیه‌خوانی باشد، ادامه می‌یابد.»
به اعتقاد اغلب منتقدان کارگردانی فیلم «اربعین» بدون تدوین‌گری آن میسر نیست؛ چراکه اوج القای حسی فیلم منوط به فضاسازی موضوع از طریق ریتم و ضرباهنگ موجود در مراسم است. اما تقوایی تنها راوی ساده یک مراسم سینه‌زنی در بوشهر باقی نمی‌ماند؛ بلکه دیدگاه شخصی خود را هم به تصویر می‌کشد. تقوایی ریتم مراسم عزاداری را به زندگی عادی مردم بوشهر تسری می‌دهد و با کات‌هایی از مسجد دهدشتی‌ها و عزاداری بهبهانی‌های بوشهر خارج می‌شود و این ریتم را با کات به زمین کشاورزی و دروکردن محصول یا کات به لنج‌ها و قایق‌های متوقف در بندر یا لانگ‌شات از نخل‌ها یا نمای بسته از ماهی‌های صیدشده جاری در زندگی این مردم می‌داند. فیلم هم‌چنین به‌عنوان سندی از نوحه‌خوان قدیمی بوشهری «بخشو» که بسیاری از نوحه‌های ضربی آن منطقه تحت تاثیر سبک او هستند، مطرح است.
حمید نفیسی در جلد دوم کتاب «فیلم مستند» درباره فیلم «اربعین» نوشته است: «ناصر تقوایی سینماگر جنوب ایران، در فیلم «اربعین» نظر خود را متوجه نوعی شور و ایمان دیگر می‌کند. کوبیدن پرچم‌ها، برپا کردن علم‌ها، طبل بر سر زدن، نوحه‌خوانی و سینه‌زنی مراسم این عزاداری هستند که دوربین شاهد تقوایی با تاکیدی کم و بیش، هر کدام را نشان می‌دهد.
جواد طوسی در یادداشتی مستند «اربعین» را چنین توضیح می‌دهد: «آن‌چه «اربعین» را به‌عنوان یک فیلم «مستند قوم‌نگارانه» ماندگار ساخته، ظرافت‌های بصری کار و توانایی‌های انکارناپذیر ناصر تقوایی در این زمینه است. اساسا «اربعین» متکی به چند مشخصه بارز و تعیین‌کننده است؛ ریتم و تدوین موزون، که توسط خود تقوایی انجام شده است.»

نخل
فرهاد ورهرام که بیش از هر چیز برای مستندهای مردم‌شناسانه‌اش شناخته شده است، در اوایل دوران فیلم‌سازی خود «نخل» را درباره مراسم نخل‌گردانی در روستای ابیانه ساخت. خود ورهرام این فیلم را از سیاه‌مشق‌های دوران اولیه فیلم‌سازی خود می‌داند. ورهرام که دو فیلم «تاراز» و «پیرشالیار» را در دهه ۶۰ و ۷۰ در ارتباط با موضوعات مردم‌شناسانه ساخته که اولی درباره عشایر کوچ‌روی بختیاری و دومی او کردستان و مراسمی در اورامانات است، در این‌جا به سراغ آیین و سنن محرم رفته است.
همایون امامی، مستندساز، منتقد و پژوهش‌گر مستند در ارتباط با این مستند نوشته است: «فیلم به واسطه ساختار تدوینی غیرروایی و نیز کاربرد گونه خاصی از موسیقی، از سبک و سیاق فیلم‌های قوم‌پژوه دور شده و از این بابت اصول اولیه فیلم‌های مردم‌شناختی را نقض می‌کند. اگرچه فیلم را از نظر ارزش‌های سینمایی و حسی ارتقا داده و آن را جذاب‌ می‌سازد. به‌عنوان نمونه می‌بایست به شروع زیبای فیلم اشاره کرد که ابیانه را در آستانه برگزاری مراسم، محیطی پررمزوراز معرفی می‌کند. در این میان نمایش کوچه‌ها، فرم‌ معماری خاص خانه‌ها، پیرزنی که با قامت خمیده از خانه خارج می‌شود، درهای قدیمی و پنجره‌های مشبک (ارسی)، فضای حسی خاصی آفریده است که بر رمز و راز استوار است. موسیقی خاصی تصاویر یادشده را همراهی می‌کند که به‌رغم بافت غربی و نامانوسش، در تشدید حس صحنه نقش موثری ایفا می‌کند. نخل، در پایان مراسم، به جایگاه همیشگی‌ خویش بازگشته و تا سال بعد انتظاری طولانی را می‌آغازد. انتظاری که در تنهایی سپری‌ می‌شود. ورهرام با تاکید بر شخصیت پیرزنی تنها که واپسین نماهای فیلم را همراهی می‌کند، بر تنهایی نخل و مراسم اشاره می‌کند.»
فرهاد ورهرام درخصوص تاثیر و جایگاه مستند «اربعین» ناصر تقوایی در میان سایر آثار مستند می‌گوید: «این فیلم فرم‌گراست و نشان دادن یک آیین سنتی که تنها در بوشهر انجام می‌شود، منحصربه‌فرد است. آشنایی تقوایی با این فضاها و آیین به بهترشدن کیفیت اثر کمک کرده است. بدون شک آیین‌هایی که در این فیلم می‌بینیم، دیگر در این سال‌ها تکرار نمی‌شوند و شکلشان تغییر کرده است. اگر بخواهیم از شکل صحیح اجرای آیین‌های محرم باخبر شویم، باید این مستند را ببینیم. زاویه دوربین، مونتاژ و ریتم استفاده درست از صدا در این فیلم مثال‌زدنی است، حتی ممکن است در صحنه‌هایی ربط زیادی به تصویر نداشته باشد، اما تداومی ساختاری به مجموعه فیلم می‌دهد. آثار ناصر تقوایی جزو آثار کلاسیک سینمای مستند ایران است. ویژگی آثار او این است که بعد از گذشت همه این سال‌ها هنوز هم جذاب و دیدنی است و این نکته مهمی است.»

مراسم پولکه‌گردانی از آیین‌هایی است که در آذربایجان شرقی اجرا می‌شود. البته نه در همه ‌جای آذربایجان، بلکه به‌طور دقیق در روستای شیشوان از توابع عجب‌شیر. در شب تاسوعا کودکان روستا مراسمی به نام کیچیک پولکه (مشعل کوچک) و بزرگ‌ترها در شب عاشورا مراسم اصلی را با نام بؤیوک پولکه (مشعل بزرگ) برگزار می‌کنند. البته این مراسم در بناب با نام پولکه بایرامی در شب عید اجرا می‌شود. مجید صباغ بهروز، عکاس سینمای ایران، که از این مراسم فیلم «پولکه، یک آیین مذهبی» ساخته، در این‌باره می‌گوید: «وقتی برای اولین بار این قضیه را شنیدم، متعجب شدم، زیرا به جاهای مختلفی در ایران در ایام محرم برای عکاسی رفته بودم، اما چیزی به اسم آتش‌گردانی در محرم نشنیده بودم.»
فیلم داستان عکاسی است که برای تحقیق از مراسم مذهبی «پولکه» وارد روستایی در منطقه آذربایجان می‌شود و هم‌زمان دوربین از شروع تا پایان مراسم را به تصویر می‌کشد. در این مراسم یک مشعل اصلی بزرگ در وسط میدان اصلی و جلوی مسجد اعظم روستا افروخته می‌شود تا مردم به گرد آن جمع ‌شوند. عزاداران مانند وقتی که به زیر علم می‌روند، یکی‌یکی به زیر این مشعل می‌روند و دو نفر دیگر نیز به دنبالش راه می‌افتند. یکی سطل آب را با خود می‌برد و دیگری آب را از سطل برمی‌دارد و بر آتش گردان می‌ریزد تا او را خنک کند. پولکه‌گردان با چرخاندن پولکه که زنجیری است با پارچه‌های انبوهی آغشته به نفت‌ سیاه، او را دنبال می‌کند. در اجرای این مراسم، خطر سوختگی امری حتمی است و به همین‌ دلیل پولکه‌گردان‌ها که جوانانی داوطلب و پرانرژی هستند، پس از مدتی ناگزیر از کنار گذاشتن آن می‌شوند. خاستگاه این مراسم را لحظه‌ای می‌دانند که امام حسین(ع) با خاموش کردن شمع‌ها و مشعل‌ها فرصتی برای گریز در اختیار همراهان دودل قرار می‌دهد. بعد از رفتن بعضی از همراهان حضرت زینب دوباره مشعل‌ها را روشن می‌کند.

تباکی
«تباکی» ساخته بهمن کیارستمی، در سومین دوره جشنواره مستند کیش در اسفند سال ۸۰ جایزه منتقدان و نویسندگان را دریافت کرد.
«تباکی» که نامی نامعمول برای یک فیلم به نظر می‌رسد، در لغت به معنای گریاندن و گریه کردن است. بهمن کیارستمی در این فیلم گروهی از مداحان را در جریان یک سفر زیارتی و اجرای مداحی دنبال می‌کند. این فیلم ریتم تندی دارد. داستان سفر زیارتی مداحان، گفتن‌های مداومشان از شأن گریه گرفتن از مردم و درنهایت گریه کردن‌های خودشان در مراسمی با همین ریتم تند به تصویر کشیده می‌شود. کیارستمی پسر که سال ۸۰ از جشنواره مستند کیش جایزه منتقدان و نویسندگان را دریافت کرده، در این جشنواره از ایده اولیه فیلم چنین می‌گوید: «ایده اولیه فیلم از جایی شروع شد که یک آگهی برای تدریس مداحی در روزنامه دیدم و تصمیم گرفتم درباره این کلاس فیلمی بسازم. ولی بعد از چند روز تصویربرداری متوجه شدم که گروه مداحان تهرانی، برای زیارت عازم مشهد هستند، بنابراین با دوست و همکارم بابک سالک به گروه ملحق شدیم و از این سفر و مراسم مداحی، تباکی را ساختیم.
مانی پتگر، مستندساز قدیمی، درباره «تباکی» می‌نویسد: «شاید بشود گفت که در نحوه برخورد کیارستمی‌ها با شخصیت‌های اصلی فیلم‌هایشان، یک نقطه مشترک وجود دارد و آن این‌که مداح‌های «تباکی» همان‌قدر دوست‌داشتنی‌اند، که احمدپورها در «خانه دوست کجاست؟» و حسین رضایی در «زیر درختان زیتون». کیارستمی پدر، «دوست‌داشتنی بودنِ» آن‌ها را بیشتر از طریق یک فعالیت فکری و فلسفی در وجود بیننده پدید می‌آورد، ولی کیارستمی پسر از دلِ دل شروع می‌کند و بیشتر شخصیت‌های فیلم «تباکی» را، با هر طرز فکر و عقیده‌ای، برای بیننده ایرانی جذاب و دوست‌داشتنی می‌کند. بعد از تماشای «تباکی» و نزدیک شدن به چهره‌های مداحان و صاحبان عزا از طریق سمفونی زیبایی از کلوزآپ صورت‌های آن‌ها، به‌یاد حرف برگمن افتادم که: «هیچ چیزی باشکوه‌تر از صورت انسان وجود ندارد.» تصاویر درشتی از مردان درحال مداحی و عزاداری و تباکی و در ضمن تصاویری که آن‌ها را در موقعیتی معمولی و روزمره (مثل تماشای تلویزیون در لابی هتل) نشان می‌دهد، پر از حس و گرمای انسانی است.
پرویز کلانتری روایت متفاوتی از این مستند دارد: «اصطلاح مستند بازیگوش را حول‌وحوش سال ۱۳۸۰ در روزهای جشنواره کیش از مانی پتگر شنیدم. یادم هست این اصطلاح در گپ‌و‌گفت سه‌نفره‌مان با او و بهمن کیارستمی جریان داشت؛ شاید هم مصادف بود با دیدن فیلم «تباکی» بهمن. خود مانی یکی دو سال این‌ور و آن‌ورش «کسوفی که از آسمان به زمین افتاد» و من «پرسه» را در سال ۱۳۸۱ در همین فضا ساختیم. خصوصیت اصلی این فیلم‌ها شوخ یا طناز بودنشان نبود؛ گرچه شوخ بودند و طنز هم داشتند. نوعی کار بی‌الگو و دور از فضای رایج، نوعی یلگی و شوخ‌طبعی در مواجهه با موضوع و نوعی گریز از سینمای استخوان‌سخت و در عین‌حال قدرتمند دهه‌های ۴۰ و ۶۰، و حتی جلو‌تر از آن، نوعی دهن‌کجی به نخبه‌گرایی آن سینما و از جدیت و تخت شاهی پایین‌کشیدنش پسِ ذهنمان بود و رها‌تر نگاه کردن و رها‌تر فیلم ساختن شأن نزول این فیلم‌ها و این نگاه به فیلم‌سازی شد.»

تکیه کن
این فیلم تاریخچه‌ای از تکایای تهران و این را که تکیه‌ها چگونه وارد ایران شده‌ و چگونه ساخته شده‌اند، نشان می‌دهد. «تکیه کن» با طول زمانی خیلی کوتاه ۱۲ دقیقه‌ای تکیه‌های دولت و تجریش و بعد تکایایی چون کن، میان‌ده، دار قاضی و سرآسیاب را که از آن دوران باقی مانده‌اند، نشان می‌دهد. محسن خان‌جهانی کارگردان فیلم، درباره مستند «تکیه کن» می‌گوید: «زمانی که مظفرالدین شاه به فرنگ رفته بود،‌ با تماشاخانه‌های آن‌جا آشنا می‌شود و وقتی به ایران بازمی‌گردد، دستور می‌دهد تا چنین فضایی ساخته شود و تکایا برای اجرای تعزیه و مراسم عزاداری ساخته شدند. برنامه‌ریزی برای ساخت فیلم‌هایی با مضمون عاشورا هیچ‌گاه به صورت مدون نبوده است و مدیران فقط در زمان‌هایی که برای برگزاری جشنواره‌ای نیاز به تولیداتی داشتند، سراغ فیلم‌سازی فیلم‌سازان می‌روند، درحالی‌که بازنمایی چنین فرهنگ عظیمی در سینما نیازمند سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی طولانی‌مدت است.»

کاروان
«کاروان» نام مستندی از محسن امیریوسفی است که به مراسمی آیینی در سده اصفهان می‌پردازد. همه ساله در شهر سده اصفهان، کاروانی به راه می‌افتد که در آن تمام شخصیت‌های واقعی‌ و غیرواقعی حماسه کربلا بازسازی می‌شوند. در فیلم شخصیت‌های مختلف واقعه کربلا از قبیل شمر، حر بن ریاحی، عمر سعد، جعفر جنی، غلام و غیره در پوشش‌های ویژه پرزرق‌وبرق خود ابتدا معرفی شده، سپس عمل‌ تاریخی خود را اجرا می‌کنند. مثلا حرمله با خنجر قلب علی‌اصغر فرزند امام حسین(ع) را می‌درد، یا کشیش مریوس که سر بریده امام حسین(ع) را از شمر می‌خرد تا آن‌ را با احترام در مقابل کلیسایش دفن کند.
همایون امامی این فیلم را مستندی پرزرق‌وبرق و باشکوه معرفی می‌کند، اما حرکت نداشتن را نقص عمده آن می‌داند: «فیلم خوش‌ساخت است و با استفاده موثری که از مونتاژی پرضرب و گاه ریتمیک به عمل‌ می‌آورد، به تاثیرگذاری بیشتری دست می‌یابد. باتوجه به تاکید رنگ در اجرای مراسم، تعدد آدم‌ها و تنوع رنگ می‌توان به شکوه اجرای مراسم پی برد. لیکن کاستی عمده فیلم به سکون‌ آن بازمی‌گردد. فیلم هیچ‌گاه شروع نشده و در همان نقطه آغاز باقی می‌ماند. به این معنی که‌ فاقد آغاز، میان و پایان است. حرکتی در فیلم شروع نمی‌شود. به دیگر سخن‌ می‌توان کاستی یادشده را ناشی از فقدان فکر و اندیشه‌ای مشخص در کار دانست. موردی که‌ فیلم جذاب «کاروان» را در حد یک گزارش پرزرق‌وبرق ولی زیبا تنزل می‌دهد.»کربلا، جغرافیای یک تاریخ
روایتی سینمایی از نهضت امام حسین(ع) توضیحی است که در تیتراژ فیلم «کربلا، جغرافیای یک تاریخ» داریوش یاری آمده است. این آخرین اثر سینمایی درباره واقعه عاشوراست که به‌تازگی اکران شده. یاری درخصوص شکل‌گیری ایده ساخت این فیلم که تلفیقی از فضای رئال و انیمیشن است، می‌گوید: «سوالات زیادی درباره واقعه عاشورا در ذهن داشته و دارم و در روند پاسخ به این سوال‌ها فیلم ساخته شد. تصمیم به ساختن فیلم «کربلا، جغرافیای یک تاریخ» را من و آقای مفید و دیگر همراهانمان گرفتیم، اما این به معنای این نبود که ما می‌توانیم این فیلم را بسازیم. ما برای ساخته شدن این فیلم انتخاب شدیم و از این بابت خدا را شاکرم و امیدوارم در برابر امام حسین(ع) و دوست‌دارانش شرمنده نشده باشیم. ایده خاص فیلم این بود که چگونه واقعه عاشورای سال شصت‌ویکم هجری که در آن حسین بن علی و یارانش به شهادت رسیدند، به‌واسطه فرهنگ‌ها و هنرهای مختلف در کشورهای اسلامی به‌ویژه ایران به حماسه و اسطوره کشانده شد. به همین دلیل این نوع ساختار و روایت برای این فیلم انتخاب شد.»
یاری که دومین اثر خود را با موضوع عاشورا روی پرده‌های سینما دارد، با نگاهی به جریان مستندسازی درباره عاشورا معتقد است نمونه‌های تاثیرگذار در این حوزه بسیار کم است: «فکر می‌کنم در حوزه فیلم‌های مستند آثار بیشتری درباره واقعه کربلا تولید شده، اما تاثیرگذاری این مستندها کمتر از اندک فیلم‌های داستانی ساخته‌شده در این حوزه بوده است. مشخص است که فیلم‌های «روز واقعه» و «شب دهم» تاثیرگذارتر بوده‌اند، چراکه فضای سینمای داستانی مخاطبان پی‌گیرتر و طالب‌تری دارد.» او از میان مستندهای عاشورایی ماندگار، کاروان را یکی از موثرترین آن‌ها می‌داند و می‌گوید: «متاسفانه در فیلم‌های مستند سعی شده خود موضوع تبدیل به فیلم مستند شود و معمولا شخص فیلم‌ساز به واسطه ایده خود، به موضوع ورود نمی‌کند. البته فیلم‌های مستند خوبی مانند «کاروان» ساخته محسن امیریوسفی هم داریم، اما بیشتر آثار مستند تولیدشده نگاهی توریستی به حماسه عاشورا دارند و عمده دلیلش این است که کمتر ایده‌ای برای ساخت این مستندها وجود دارد.»

شماره ۶۸۲

تهیه نسخه الکترونیک

کتابفروشی الکترونیک طاقچه

برچسب ها: ,
نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟