تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۸/۰۴ - ۰۴:۴۸ | کد خبر : 1160

تم جنوبی با چاشنی کردی

به بهانه اجرای نمایش «آخرین انار دنیا» به کارگردانی ابراهیم پشت کوهی الله حاجی زاده، سید مهدی احمد پناه تا به حال بارها شنیده‌اید که افرادی که در زمینه تئاتر فعالیت می‌کنند، می‌گویند فعالیت در تئاتر در شهرستان‌ها بسیار محدود و سخت است، اما با تمام این شرایط گروه تئاتر تیتواک به سرپرستی ابراهیم پشت‌کوهی […]

به بهانه اجرای نمایش «آخرین انار دنیا» به کارگردانی ابراهیم پشت کوهی

الله حاجی زاده، سید مهدی احمد پناه

تا به حال بارها شنیده‌اید که افرادی که در زمینه تئاتر فعالیت می‌کنند، می‌گویند فعالیت در تئاتر در شهرستان‌ها بسیار محدود و سخت است، اما با تمام این شرایط گروه تئاتر تیتواک به سرپرستی ابراهیم پشت‌کوهی که گروهی از تئاتر جنوب ایران است، سال‌هاست در تئاتر فعالیت می‌کنند و در بیشتر شهر‌های ایران و حتی خارج از ایران اجرا داشته‌اند. آخرین اجرای این گروه تئاتر «آخرین انار دنیاست» که هرشب ساعت ۱۹:۳۰ در سالن سایه تئاتر شهر روی صحنه می‌رود. این نمایش داستان مظفر صبحدم است که بعد از ۲۱ سال از زندانی در کویر آزاد می‌شود. او ۲۱ سال پیش پسری یک ساله به اسم سریاس داشته و حالا در پی جست‌وجوی اوست. در این راه با سه سریاس روبه‌رو می‌شود. در عین حال داستان سریاس و دوستانش را هم می‌بینیم، نسیم شاهزاده و محمد دل‌شیشه. به‌طور کلی قصه‌هایی موازی با هم پیش می‌رود و هدف تنها روایت یک قصه نیست. یک کلان‌روایت دارد که مظفر صبحدم به‌عنوان راوی، قصه‌های موازی باهم را به آن وصل می‌کند… در ادامه گفت‌وگویی با کارگردان و عوامل این نمایش می‌خوانید.

ابراهیم پشت‌کوهی:
تئاتر ایران فقط در تهران خلاصه نمی‌شود
فکر می‌کنید این نمایش در چه ژانر تئاتری قرار می‌گیرد؟
به‌طور کلی می‌توانم بگویم مخاطب با اثری پست‌مدرن روبه‌رو می‌شود. اطلاق نام کلی پست‌مدرن می‌تواند گره‌هایی را باز کند، به این دلیل که نمایش یک بخش‌هایی رئالیسم جادویی است که رمان هم این خصلت را دارد. در قسمتی دیگر تراژدی می‌شود و خرده‌روایت‌هایی هم دارد که همه این عناصر از نشانه‌ها و مولفه‌های یک اثر پست‌مدرن به حساب می‌آید.
به نظر می‌رسد که نسبت به آثار قبلی شیوه خود را تغییر داده‌اید. در نمایش‌های قبلی شما سیر داستان خیلی روشنی داشتید. آیا خواست خودتان بود که مخاطب چند داستان را باهم پی‌گیری کند؟
برای مخاطبی که علاقه دارد داستان را به صورت خطی دنبال کند، شاید کمی عجیب باشد. در این نوع نمایش‌ها تماشاگر خودش باید خط قصه را بیابد. تماشاگر تنبل شاید وادار به تحرک ذهنی بیشتری شود. به‌طور کلی نباید انفعال وجود داشته باشد و قرار هم نیست قصه‌ای تعریف شود و مخاطب متاثر شود. در داستان‌هایی با خط روایی داستان تمام می‌شود و داستان دیگری آغاز می‌شود، اما در روایت موازی چند داستان با هم روایت می‌شود و داستان اول قبل از تمام شدن در داستان بعدی تنیده می‌شود.
گروه نمایش شما اصالتا برای کدام شهر است؟
ما خودمان را نماینده تئاتر جنوب می‌دانیم. ضمن این‌که خاستگاه تئاتر ما بندرعباس است. برای اجرای نمایش یک ماه در تهران هستیم و باز به جنوب برمی‌گردیم.
فقط قرار است در تهران اجرا داشته باشید؟
خیر. ما این نمایش را در کیش و بندرعباس اجرا کردیم. قرار است به بوشهر، شیراز و شهرکرد برویم و برنامه‌ای هم برای اجرا در کردستان عراق و سلیمانیه داریم.
اکثر افرادی که در حوزه تئاترهای شهرستان فعالیت می‌کنند، از وضعیت تئاتر در منطقه خود ناراضی هستند. شما با توجه به شرایطی که دارید، می‌توانید در تهران بمانید و کار کنید. چرا باز هم در جنوب کشور فعالیت می‌کنید؟
من ساکن تهران هستم و به‌خاطر اعضای گروه که جنوبی هستند، به آن‌جا برمی‌گردم تا تمرین کنیم. تصور کنید یک مزرعه گل سرخ داشته باشید، آیا واقعا حاضرید آن را رها کنید و در دود و دم بمانید؟ جنوب تنفس بیشتری دارد و من وقتی شور و عشق مردم جنوب را می‌بینم، نمی‌توانم در تهران کار کنم. اکثر تئاتری‌های جنوب یک ساز بلد هستند و آمادگی بدنی خوبی دارند.
این آمادگی بدنی و نواختن ساز را شما برای بازیگرهایتان اجبار کرده‌اید، یا خودشان دنبال کرده‌اند؟
این جزو متدهای آموزشی من است و از آن‌ها خواسته‌ام حداقل یک ساز بزنند و آمادگی بدنی داشته باشند. اعضای گروه در یک پروسه دو ساله این آموزش‌ها را می‌بینند.
ما معمولا از تئاتر جنوب تصوری داریم که شامل المان‌های ثابت سنتی است. شما اما برخی از المان‌ها را تلفیق کرده‌اید با تغییر داده‌اید و… فکر می‌کنید اگر جنوبی‌ها این نمایش را ببینند، آن را می‌پسندند؟
این نمایش یکی از پرمخاطب‌ترین نمایش‌های هرمزگان شده است و ما حتی بیشتر از تهران در خارج از کشور اجرا داشته‌ایم. پس علاوه بر داخل کشور به مخاطبان جهانی فکر می‌کنیم. آیین و نشانه‌هایی که از جنوب در نمایش‌های من می‌بینید، به دلیل تسلط من بر این مباحث است. گاهی آیین‌های جنوبی را با آیین‌های کردستان تلفیق می‌کنم، گاهی آیین‌های جنوبی را با المان‌هایی از آمریکای لاتین و… تلفیق می‌کنیم. ما قرار نیست فقط تئاتر هرمزگان را ببینیم، بلکه می‌خواهیم تئاتر ببینیم. تلفیق آیین‌ها، لباس و موسیقی و هر المان جنوبی دیگر در برابر متن‌های کلاسیک جهانی روش ماست که در همه جای دنیا نمایش داده‌ایم.
وضعیت تئاتر و شرایط تحصیل آکادمیک این رشته در جنوب ایران را چطور می‌بینید؟
بوشهر دانشگاه تئاتر دارد، دانشگاه علمی و کاربردی هم وجود دارد که علاقه‌مندان این رشته در این دانشگاه‌ها تحصیل می‌کنند. من بیشتر ایام تهرانم، اما برای داوری به بندرعباس رفته بودم و مشخص بود که تئاتر پویایی دارد. تئاتر ایران مختص تهران نیست و در جای جای کشور این هنر جریان دارد. مردم عام دنبال ستاره‌ها هستند و گروه ما یک ستاره دارد و آن تی‌تووک است. که یعنی گروه بودن ما خودش یک ستاره مهم است.
قسمت‌هایی از موسیقی برای مخاطب قابل فهم نیست. در مورد این مسئله که ممکن است مخاطب نمایش موسیقی و معنایش را درک نکند، توضیح دهید.
من این مسئله را زیاد شنیده‌ام و بارها گفته‌اند برخی از معانی به‌کاررفته در موسیقی نمایش قابل فهم نیست. اما من فکر می‌کنم مسئله مهم این نیست. مهم‌ترین نکته انتقال حس است. باید مرزها را برداشت. رمز جهانی شدن این است که ریشه‌های بومی داشته باشیم.
چرا در نمایش از ارابه استفاده کرده‌اید؟
سریاس در رمان گاری دارد و به آن تاکید می‌شود. به‌عنوان نشانه از ارابه در نمایش استفاده کردیم. تبدیل به عناصر مختلف نشانه‌های متفاوتی را نشان می‌دهد. تئاتر امروز، تئاتر فضاست. در فرهنگ ژاپنی شیوه‌ای به اسم کایزن گامبیا وجود دارد. یعنی مرتب کردن از راه حذف کردن. ما هم همه چیز را حذف کردیم و فقط یک گاری باقی ماند.
سریاس نشانه چیست؟
در اجتماع ما کسانی هستند که از موهبت پدر و مادر بی‌بهره‌اند و از دل جنگ زنده بیرون آمده‌اند، کف بازار کار می‌کنند و… این افراد سریاس‌های ما هستند. سریاس هملتی است که بر تردیدهایش غلبه می‌کند.
چرا کتاب «آخرین انار دنیا» را انتخاب کردید؟ انار نشانه چیست؟
بعد از کتاب «مثل آب برای شکلات» دنبال یک متن بودم که وجه مشترکی با کتاب قبلی داشته باشد. در هر دو کتاب مضامین عشق، جنگ و رئالیسم جادویی وجود دارد. به بازیگر هم امکان نمود و محک بازی کردن نقش‌های کوچک را می‌دهد. این دومین نمایش من بر اساس رمان است و سه‌گانه برگرفته از رمانم با کتاب «خدایان چیزهای کوچک» تکمیل می‌شود. انار هم می‌تواند نشانه ریشه‌های مشترک همه آدم‌ها باشد. اگر آدم‌ها فکر می‌کردند که همه یک انار شیشه‌ای دارند، با هم پیوند می‌خوردند، مثل سریاس. انار حلقه مفقود یا هویت مشترک انسان‌هاست که تمامی افراد را به هم وصل می‌کند. در نمایش هم می‌گوید آخرین انار جایی است که زمین تمام و سرزمین خدا آغاز می‌شود. منیت از بین می‌رود و انسانیت رواج می‌یابد. «آخرین انار دنیا» ما را ارجاع می‌دهد به این‌که برگردیم به هویت و ریشه مشترکمان با همه انسان‌ها.

شماره ۶۸۲

تهیه نسخه الکترونیک

کتابفروشی الکترونیک طاقچه

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟