شمیم شرافت
جامعه تودهای، یکی از شرایط گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن است. بیهنجاری (به تعبیر دورکیم) از ویژگیهای چنین جامعهای است. در این نوع جامعه، هویتهای افراد مخدوش شده و وضعیت متعادل یا تعریف ثابتی از نحوه زندگی یا شیوه تفکر جماعتی که هنوز جامعه نشده است، نمیتوان ارائه داد. تعریف موجود از امور تنها آن چیزی است که به اعضا دیکته شده است. در چنین جامعهای که هیچچیز سر جای خودش نیست، جنبش تودهای که قادر به تهییج احساسات و عواطف افراد است اما به نحوی سطحی و گذرا، شکل میگیرد. جنبش تودهای ایدئولوژیک. گرایشهای پوپولیستی (واژه پوپولیسم از اصطلاح «پوپولاس» به معنای مردم آمده است) از این راه وارد میشوند و به هدایت اذهانی که نیاز به سرکردگی دارند، میپردازند. اما این جنبشها درنهایت به اقتدارگرایی منجر میشوند.
این تعریفی خلاصه از شرایط شکلگیری پوپولیسم است که بشیریه در کتاب خود، «جامعهشناسی سیاسی» ارائه کرده است. تفکر پوپولیستی که در برابر نخبهگرایی قرار میگیرد، خواستهها و نیازهای مردم عامه را در اولویت خود قرار میدهد؛ اما مگر دولتها برای پاسخگویی به خواستههای مردم شکل نمیگیرند؟ در پاسخ باید گفت چرا، اما رهبران پوپولیسم با دادن وعدههای بزرگ اما کلی و گنگ و در مقابله با رهبران الیتیستی که مردم از آنها ناراضی هستند یا آنها را همچون خود نمیدانند، با مردم صرفا به قصد فریب آنها همدردی میکنند. رهبران پوپولیستی ناگهان از هیچ کجا و به زعم خود، از دل مردم بیرون آمده و خود را جدا از سیستم موجود میدانند. به همین دلیل هرچه فشار اقتصادی در جامعه تشدید شود، پوپولیسم نیز راحتتر امکان سر برآوردن دارد. چراکه با ایجاد دوطبقه متضاد غنی و فقیر، پوپولیست خود را از میان مردم فقیر دانسته و با وعدههای مالی مستقیم و با ایجاد این انگاره که پول را از دست ثروتمندان گرفته و به فقرا باز پس داده است، سر برمیآورد. سریعالقلم با نگاه به تاریخ ایران در دوران قاجار، شخصمحوری و استبداد را نیز از دیگر دلایل این پدیده میداند. کاتوزیان نیز جامعه ایران را جامعهای کوتاهمدت تعریف میکند. تفکر پوپولیستی نیز تنها آینده نزدیک را میبیند و سعی در جذب مخاطب با وعدههای بزرگ و آنی دارد. پوپولیست با ایجاد «ما» و «آنها» مردم را متحد خویش میکند و درعینحال آنان را از دشمن فرضی میهراساند.
اما مفهوم پوپولیسم در ایران با ظهور محمود احمدینژاد بیش از گذشته مطرح شد. علت آن نیز وعدههای انتخاباتی بزرگ و آنی، ادبیات عامهپسند، صراحت او و شناخت کمتر از او برای عده بسیاری از مردم بود. احمدینژاد از جنس مردم فرودست و در مقابل آنچه تاکنون از رئیسجمهور دیده بودند بود و امروز دوباره بازگشته است. بیتوجه به نقدها و رویدادهایی که در سالهای اخیر اتفاق افتاد؛ اما جدا از فضای فرهنگی و اجتماعی که میتواند علیه او باشد، تشدید فقر طی سالهای اخیر و افزایش طبقه فرودست راه را برای او بیشتر باز میکند. محمود احمدینژاد که هیچکس و هیچچیز جلودارش نیست، کسی که به همه نقد میکند و به مردم کمک میکند، بهانه مناسبی است تا پوپولیسم دوباره قدرت بگیرد و مردم را با خود همراه کند. مردمی که طی سالها فقیرتر و فقیرتر شدهاند. مردمی که با ادبیات سانتریفیوژ آشنا نیستند و دخترانی که در زیرزمین خانه انرژی هستهای میسازند، برایشان آشناتر است.
تکصدایی، نبود حوزه عمومی، آموزش ناقص و رسانه ملی (آنهایی)، از دیگر شرایطی هستند که راه را برای ظهور او باز میکنند. زمانی که نهادهای مردمی و مدنی و اجتماعی که باید تهی از عناصر دولتی باشند توسط عنصر سیاست بلعیده میشوند و فضایی برای گفتوگوی برابر میان مردم شکل نمیگیرد، راهی برای مباحثه و آگاهیبخشی وجود ندارد. آموزش و پرورش نیز با پرورش فرزندانی تکبعدی که تنها خواندن آنچه را که در کتابهای درسی (که بدون حضور متخصصان و جامعهشناسان و روانکاوان) طراحی شده است، یاد گرفتهاند، دانشآموزانی که فرصتی برای فکر کردن ورای آنچه در اطراف آنها اتفاق میافتد نداشتهاند، راحتتر آماده فریفته شدن هستند. درنهایت رسانهای که خود را ملی مینامد، بیش از پیش با مردم فاصله گرفته است و به مردی با فریادهای گوشخراش اما ناشنوا تبدیل شده است. درنهایت بروز دولتهای نئولیبرالیستی از این دست که در ایران تجربه شده است و به شکاف طبقاتی موجود در جامعه میافزایند و همچنین پیادهسازی سیاستهایی همچون خصوصیسازی که به افزایش دوگانههای فرادست و فرودست میافزایند، موجب میشوند تا طبقات فرودست، دست به دامن شخصیتهایی شوند که آنها را همجنس خود میدانند. این در حالی است که پوپولیست هنگامیکه روی کار میآید، خود سیاستهای قبلی را در قالبی دیگر ادامه میدهد. مسائلی که در دوران ریاست جمهوری اصلاحطلب و اعتدالطلب طرح میشوند، با وجود ارزشمندی فرهنگی، دغدغه اصلی تمام اقشار جامعه را طرح نکرده و به بقای تضاد طبقاتی کمک میکنند.
امروز احمدینژاد و یارانش آمدهاند و زمزمههای استقبال از او هنگامی که در تاکسی نشستهایم، یا در کوچههایی که شهرداری در زرقوبرق شهر فراموششان کرده است و ساختمانها و خانههای گِلی در روستاها که از اذهان پشتمیزنشینها هنگام برنامهریزی برای آموزش و پرورش و برنامهریزی اقتصادی پاک شدهاند، دیده میشود.
پینوشت: برای آشنایی بیشتر میتوانید به این منبع مراجعه کنید: بشیریه، حسین (۱۳۹۰)، جامعهشناسی سیاسی، نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی، تهران: نشر نی.
شماره ۷۰۳