تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۸/۲۳ - ۰۸:۰۱ | کد خبر : 1359

جای خالی مسعود

سام دلیری جناب فراستی ناسازگار که در برنامه جنجالی «هفت» برای نقد صریح و بی‌پردهِ فیلمی که به زعم او ضعیف بود، خلاصه و گزیده فیلم را «بی‌عرضه» خواند، وقتی خشم و درهم پیچیدگی صاحب اثر را ملاحظه نمود و عرصه را تنگ و خوفناک دید، در یک برگردان دیدنی، سخن گوهربار دیگری را به […]

سام دلیری

جناب فراستی ناسازگار که در برنامه جنجالی «هفت» برای نقد صریح و بی‌پردهِ فیلمی که به زعم او ضعیف بود، خلاصه و گزیده فیلم را «بی‌عرضه» خواند، وقتی خشم و درهم پیچیدگی صاحب اثر را ملاحظه نمود و عرصه را تنگ و خوفناک دید، در یک برگردان دیدنی، سخن گوهربار دیگری را به زبان راند و فرمود «بی‌عرضگی همان ناتوانی است.» فخر السینمای ایران اگر تاکنون زخمی از سینمای ایران را مرهم نزده باشد، تعریف صحیح و بی‌همتایی را از معنای عامیانه این لغت پرکاربرد گوشزد کرد و عیان و نهان فوتبال مملکت را در ذهنمان تداعی نمود. او نادانسته تحلیل‌های دهان پر کن و پژوهش‌های بی‌فایده فوتبال ایران را به زباله دان گوشه تاریک ضمیرمان فرستاد.
دریغا، ای کاش مسعود سینما را به لقایش می‌بخشید، تف و لعنت فیلم‌سازان را نمی‌خرید و نقد‌های منصفانه‌اش را نصیب فوتبال می‌کرد. چه آتشی که تر و خشک را همراه و همگام نمی‌سوزاند و چه خون‌ها که نمی‌ریخت و چه قیل و قال‌هایی که به راه نمی‌افتاد. درنهایت فراستی توسط تصمیم گیران و صاحب منصبان فوتبال به دار آویخته می‌شد. هم خودش به آرامش می‌رسید و هم فیلم‌سازان این سرزمین به آسایش می‌رسیدند.
باری، اگر به تعریف درست استاد استناد کنیم و در محتوا و کم و کیف فوتبال ایران نیک بنگریم، تنها یک کلمه است که شرح احوال را به سمع و نظر می‌رساند، «بی‌عرضگی». تیم ملی در مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۸ مقتدرانه پیش رفت و حریفان ریز و درشت را از دم تیغ گذراند. شاگردان کی‌روش به صلابت بی‌نظیری رسیدند و کاری کارستان انجام دادند. آن‌ها در چهار دیداری که پشت سر نهادند، گلی دریافت نکردند. با قاطعیتی ممتاز بر شانه‌های کره جنوبی و ازبکستان ایستادند و بر صدر جدول تکیه زدند.
با ساده‌اندیشی باد در غبغب انداختیم و با ذوق زدگی آقایی و سالاری دوباره در آسیا را به هم تبریک و تهنیت گفتیم. خود را مدیون دنیا و آخرت اجنبی پرتغالی و شاگردان پرتوانش می‌کنیم، اگر بخواهیم سهمی از این کامروایی‌ها را برای تصمیم‌سازان این فوتبال قائل شویم.کلاهتان را قاضی کنید، باور بفرمایید آش همان آش شور است و کاسه همان کاسه لَب پر و نشسته.
همه امور بر وفق مرادمان پیش می‌رفت. با بخت و اقبالی که روی خوش نشان داد، کیف می‌کردیم و با نسل طلایی که به فوتبال رو به زوال ایران سرازیر شد، سرخوش بودیم. ناگهان آواز ناکوک و گوش خراشی مایه ملال گشت. «ناتوانی» یا همان «بی‌عرضگی» سبب شد تا به بحران کذایی دیگری سلامی دوباره بگوییم. پس از لغو پیاپی اردوهای آماده سازی، بازی تدرکاتی با عراق نافرجام ماند و دیدار با سنگاپور به سرانجام نرسید. بازی‌های دوستانه‌ای که قرار بود عصای دست شوند تا ملی پوشان برای رویارویی با سوریه جسور و غیرقابل پیش‌بینی به آمادگی کافی و وافی برسند، باز هم به میمنت تکرارِ مکرراتِ کوتاهی‌های رایج و قصه‌های پرسوز و گداز زبان پرمدعا و عملکرد معلول و عاجز کنسل شدند.
در این گیر و دار، امیر عابدینی که در مدیریت فوتبال از جوانی به کهنسالی رسید و احساس مسئولیت و خدمت به مردم سبب شدند تا فوتبال پر زرق و برق را رها نکند، اظهارنظر شگفت‌انگیزی داشت. او در جایگاه رئیس سازمان اقتصادی فدراسیون فوتبال خود را وارد معرکه انداخت و گفت: «احتمال دارد کی‌روش استعفا دهد. فدراسیون هرگز کم نگذاشته است. سرمربی پول گرفته و کارش را کرد. اگر نمی‌تواند ادامه دهد بگوید و در غیر این صورت بهانه نیاورد.»
عابدینی با مهارتی ماندگار، که در گذشته تنها از «رونالدینیو» دیده بودیم، توپ را به زمین کارلوس کی‌روش انداخت. او تمام و کمال و با بی‌باکی همقطاران و همسنگرانش را از انتقادات آتشین و بر حق تبرئه کرد و تا آن‌جا پیش رفت که مرد پرتغالی را متهم به تنش سازی نمود. «بی‌عرضگی» یا همان «ناتوانی» با چاشنی زیرکی و سلاح فرار به جلو، باز هم اوقاتمان را تلخ تر از زهر مار کرد. زمان زیادی تا دیدار حساس با سوریه نمانده است. گویی قرار نیست که سایه سنگین بی‌تدبیری از فوتبال ایران رخت بندد و هول و ولا و دلشوره از جلوس در خانه دل عشق فوتبالمان دست بکشد.

شماره ۶۸۴

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟