تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۲/۲۰ - ۰۳:۱۸ | کد خبر : 2870

جوانان به میدان می‌آیند

چلچراغ در گفت‌وگو با تحلیل‌گران سیاسی از ترکیب کابینه حسن روحانی می‌نویسد لیلا مهداد نتایج آرای انتخابات ۹۲ نشان از این داشتند که ریاست دولت به‌عهده مردی از عرصه اعتدال می‌افتد؛ مردی که آمد تا ابتدا سروسامانی به ویرانه تحویل‌گرفته از دولت‌های نهم و دهم بدهد؛ کاری که بی‌شک از توان جوانان بی‌تجربه خارج بود […]

چلچراغ در گفت‌وگو با تحلیل‌گران سیاسی از ترکیب کابینه حسن روحانی می‌نویسد

لیلا مهداد

نتایج آرای انتخابات ۹۲ نشان از این داشتند که ریاست دولت به‌عهده مردی از عرصه اعتدال می‌افتد؛ مردی که آمد تا ابتدا سروسامانی به ویرانه تحویل‌گرفته از دولت‌های نهم و دهم بدهد؛ کاری که بی‌شک از توان جوانان بی‌تجربه خارج بود و می‌طلبید مردان کارکشته سیاست و مدیریت و گرم‌وسرد چشیده در کنار رئیس‌ جدید دولت قرار بگیرند و چرخ‌های نحیف اقتصاد را به حرکت دربیاورند؛ مردان، اهل سیاستی که با سخن‌ها و تصمیمات درست و حساب‌شده خود مذاکرات را به سرانجام رساندند و کشور را از زیر بار سنگین تحریم‌ها نجات دادند، البته سه ماه طول کشید تا بهارستان‌نشینان آخرین وزیر کابینه یازدهم را راهی وزارت‌خانه خود کنند؛ وزرایی که در میان همه حُسن‌هایشان- دانش، تجربه، سیاست درست‌ و…- مسن‌ بودن بهانه‌ای شد برای ایراد گرفتن از آن‌ها تا جایی که دلواپسان و بهانه‌گیران کابینه یازدهم دولت را پیرترین کابینه تاریخ نامیدند! کابینه‌ای که هیچ‌گاه موضع‌گیری جدی در برابر این انتقاد نداشت و تنها به یک پاسخ اکتفا می‌کرد؛ در کابینه به این دلیل جوان‌گرایی نشده چون در وضعیت موجود کشور که تصمیم‌گیری‌های مهمی در پیش داریم، فرصت آزمون و خطا نیست و فرصتی برای اشتباه کردن باقی نمانده است، بنابراین سعی شده از باتجربه‌ترین‌ها کمک گرفته شود تا تصمیم‌گیری‌ها به سمت خطای حداقلی برود.

روحانی در چه شرایطی کابینه یازدهم را انتخاب کرد؟
عبدالله ناصری، عضو شورای مشورتی اصلاح‌طلبان و عضو هیئت علمی گروه تاریخ و تمدن اسلامی دانشگاه الزهرا، نیز در گفت‌وگو با «چلچراغ» بر این عقیده است که با در نظر گرفتن عمر ۴۰ ساله جمهوری اسلامی ایران شاید انتظارها به این سمت‌وسو می‌رفت که کابینه یازدهم، جوان‌تر باشد، اما نکته‌ای که در این میان از آن غفلت شده، این است که روحانی در چه شرایطی کابینه یازدهم را انتخاب کرد. روحانی زمانی روی کار آمد که تمام ساختارهای حوزه اجرایی و دستگاه‌ها به‌هم ریخته بودند و اقتصاد و نفت نیز حال خوشی نداشتند و در کنار همه این مسائل شرایط بین‌المللی تغییر یافته بود و ایران منزوی شده بود. در چنین شرایطی باید این حق را برای روحانی قائل شد که از نیروهای باتجربه که شرایط سخت جنگ را دیده بودند و بعد از جنگ نیز با وجود فراز و نشیب‌های بسیار در مدیریت‌های مختلف خوب درخشیده بودند، بهره ببرد.

دولت‌های نهم و دهم به تفکر جوان‌گرایی ضربه زد
اگرچه علی تاجرنیا، عضو حزب اتحاد، ایراد را به دولت‌های نهم و دهم وارد می‌داند و به «چلچراغ» می‌گوید: رئیس دولت‌های نهم و دهم با عملکرد و تصمیمات اشتباه خود به تفکر جوان‌گرایی ضربه زد، گماردن افراد فاقد هرگونه تجربه و دانش لازم برای مدیریت بنگاه‌های اقتصادی و صنعتی نتیجه همین تفکر بود. زمانی که جوانی اولین تجربه مدیریتی خود را در رأس یک بنگاه اقتصادی و صنعتی تجربه می‌کند، طبعا نتایج فاجعه‌بار به بار خواهد آورد. نتایجی که اتفاقات بدی را در حوزه مدیریت رقم زد؛ اتفاقاتی که بخشی از آن‌ها جبران‌ناپذیر است. در چنین شرایطی بود که دولت یازدهم روی کار آمد و به دو دلیل مجبور بود از چهره‌های مجرب بهره ببرد؛ دلیل اول به فضای مدیریتی کشور برمی‌گشت. در آن برهه فضای مدیریتی کشور از ریل اصلی خود که براساس تجارب سه دهه انقلاب بود، کاملا خارج شده و متاسفانه یک مسیر نادرست را در پیش گرفته بود، در چنین وضعیتی بی‌شک دولت نوپا نیازمند حضور یک‌سری چهره‌های مجرب بود. دلیل دوم به مجلس نهم برمی‌گردد، چون سبب شد دولت تدبیر و امید که به دنبال برخی چهره‌های باتجربه، فعال‌تر و بانشاط‌تر بود، نتواند به خواسته خود دست بیابد.

جوانان از ما جلوتر هستند
تاجرنیا ادامه می‌دهد: البته در شرایط فعلی که مباحث به شکل منطقی‌تر برمی‌گردد، بهتر است در دور دوم ما شاهد تغییر در این مسئله باشیم، به‌گونه‌ای که هم از تجربیات چهره‌های شاخص استفاده شود و هم روحیه نشاط به این مجموعه برگردد. انتظاری که محمدرضا عارف، رئیس‌ شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان نیز بر آن تاکید داشته و عنوان کرده است: «من همواره به این افتخار کرده‌ام که جوانان از ما جلوتر هستند و مردم هم از ما مدعیان سیاسی خیلی جلوترند. جوان‌ها حقیقتا هدایت‌کننده دستاوردها هستند و امروز ما گامی را پیش رو داریم که از گام دوم مهم‌تر است و باید مسیر را ادامه دهیم. خوش‌بختانه گام‌های اول را درست برداشته‌ایم، زیرا عملکرد ما ریشه در گفتمانی داشت که آن هم ریشه در انقلاب دارد، البته ظرفیت گفتمان اصلاحات فراتر از عملکرد ما اصلاح‌طلبان است و ما باید این ظرفیت را در خدمت مردم قرار دهیم، البته کوتاهی‌ و مشکلاتی هم داشته‌ایم.»

کابینه جوان می‌شود
ناصری نیز به‌عنوان کنش‌گر سیاسی چنین انتظاری را پیش‌بینی می‌کند و معتقد است در چهارساله دوم تغییرات و تحولاتی در این عرصه دیده خواهد شد تا با وجود شاخص‌های کارآمدی و جوانی و منسجم بودن دولت، دولت تدبیر و امید موفق‌تر از چهارساله اول خود ظاهر شود. البته باید به این نکته تاکید شود که رویه دولت یازدهم در چهارساله اول خود سیاست درستی بوده است. به‌عنوان مثال زنگنه تمایلی به برگشت به دولت نداشت، اما اگر زنگنه نبود، چه کسی می‌توانست شرایط تولید و صادرات نفت را در فاصله کوتاه بعد از برجام به این حد برساند؛ به شرایط ۸۴ که رئیس‌ دولت نهم به پاستور راه یافت. حجتی به پشتوانه‌ عقیده‌ای که داشت، مبنی بر بهره بردن از نیروی جوان با اکراه مسئولیت جهاد سازندگی را به‌عهده گرفت، اما از آن‌جایی که ساختار قوه اجرایی از هم پاشیده بود، عهده‌دار این مسئولیت شد. درواقع ویرانه باقی‌مانده از دولت‌های نهم و دهم می‌طلبید دولتی با سیاستمداران و مدیران باتجربه امور را در دست بگیرند.

سال ۸۴ تکرار نخواهد شد
البته دولت تدبیر و امید با وعده‌های دولت‌ قبل از خود هم روبه‌رو بود؛ یارانه نقدی ۴۵ هزار تومانی که بنیان اقتصاد مملکت را آشفته کرد و حالا با نزدیک شدن به انتخابات از وعده‌هایی سخن به‌ میان می‌آید که می‌طلبد شفاف‌سازی‌هایی در مورد آن‌ها شود. علی تاجرنیا در این‌باره به چلچراغ می‌گوید: در شرایط فعلی و با وجود بازار داغ وعده‌ها این مسئولیت به دوش روحانی و جهانگیری است که پاسخ عالمانه به این وعده‌ها بدهند، به‌خصوص در مناظرات. و از این گفته شود که قرار است پول این وعده‌ها از کجا تامین ‌شود و اگر قرار است از خزانه دولت تامین شود، چه آثار سوء اقتصادی برای مردم گیرنده یارانه دارد. اگرچه تجربه یارانه‌ها، تجربه تاریخی شده است و این تجربه گویای این است که در بیشتر مواقع مورد استقبال قرار گرفته‌اند و بهترین راه‌کار شاید این باشد که به گفته اقتصاددان‌ها استناد شود تا افکار عمومی با زوایای مختلف این دست از تجربیات آشنا شوند. به‌عنوان نمونه اقتصاددانان اذعان می‌کنند یارانه‌ها ضربه مهلک احمدی‌نژاد به اقتصاد بود. در این‌باره عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت می‌گوید: آثار مخرب توزیع مستقیم یارانه‌ها امروز بر هیچ کس پوشیده نیست و کم‌وبیش همگان از تبعات آن که افزایش نقدینگی و افزایش تورم بود و واردات را افزایش داد، خبر دارند. با این تفاسیر گفتن از چنین وعده‌هایی تنها مسئولیت‌ناپذیری را به اذهان منتقل می‌کند و تنها به دلیل جلب آرای مردم است. متاسفانه ما نمونه کوچک‌تر آن را در شهرداری تهران داریم؛ بالغ بر ۶۰ میلیارد تومان بدهکاری. البته با همه این تفاسیر سال ۸۴ دوباره تکرار نمی‌شود و مردم امروز به‌راحتی این مسائل را نمی‌پذیرند. واقعیت امر این است که منطقی که دولت تدبیر و امید تا به امروز در پیش گرفته است و پیامدهای سیاست‌های درست اتخاذشده تا به امروز نشان‌دهنده این است که مسیر درستی در پیش گرفته شده است و بعید است مردم درگیر وعده‌های عوام‌فریبانه شوند.

جایگاه اعتدال‌گرایی در آینده سپهر سیاسی ایران

محسن نوری
اردیبهشت ماه، ماهی با بوی رقابت‌های انتخاباتی است از جنس تعیین ریاست جمهوری جدید. روحانی یکه‌تاز رقابت‌هاست. رقیبان او در جریان‌های مختلف نیز اذعان می‌دارند که تک‌دوره‌ای بودن ریاست یک رئیس‌جمهور در نظام جمهوری اسلامی به استثنای دو مورد، تاکنون امری تقریبا بعید بوده است. از سوی دیگر تقلای رقبای روحانی برای معرفی یک کاندیدای واحد در برابر او نتیجه‌ای دربر نداشت. هرچند برای پیروز دانستن روحانی در انتخابات پیشِ رو در پهنه پیش‌بینی‌ناپذیر سیاست ایران قدری زود است، اما می‌توان فاصله روحانی با رقبایش را هم‌چنان برای پاستور‌نشینی مجدد بسیار زیاد دانست.
آن‌چه مورد بحث این نوشته است، نه چگونگی برتری روحانی بر رقبایش است و نه ترکیب جدید کابینه او در دولت آتی. آن‌چه موردنظر است، سر‌برآوردن جریانی جدید در رقابت‌های سیاسی است که نقطه عزیمتش را باید پس از حوادث انتخابات ۸۸ جست‌وجو کرد، چراکه جریان اصلاح‌طلبی به‌تدریج از صحنه سیاسی کشور حذف شد. از طرفی با آغاز دولت دوم احمدی‌نژاد و بالا گرفتن پرونده هسته‌ای که اقتصاد کشور را روز به روز فرتوت‌تر می‌کرد و ‌هم‌چنین، در کنار‌ سایر معضلات و فساد‌ها و افزایش شکاف میان دولت و ملت، چهره دولت اصول‌گرای احمدی‌نژاد را در نگاه عموم به دولتی ناکارآمد بدل کرد.
این ناکارآمدی در دوران یکپارچه حضور‌ اصول‌گرایان در سه قوه به پای این جریان گذاشته شد. دو ‌اتفاق مهمی که از ۸۸ تا ۹۲ رخ داد، طرد جریان اصلاح‌طلبی از قدرت و در مقابل روی گردانی مردم از اصول‌گرایان بوده است، که این دو مهم را می‌توان عامل ظهور جریان جدید در صف‌کشی‌های سیاسی در داخل دانست.
«اعتدال» به مثابه یک گفتمان، بلکه به‌عنوان یک شیوه به‌عنوان شعار انتخاباتی روحانی در سال ۹۲ مطرح شد که در آغاز شاید با شرایطی که پس از ۸۸ بر کشور حاکم بود و نیازمندی روحانی به بخشی از رأی اصول‌گرایان و همراهی آنان در ایجاد کابینه چنین شعاری انتخاب شد، اما علت اصلی را باید در کندوکاو گزاره‌های فوق جست.
رد صلاحیت سران اصلاحات از یک سو و عدم اقبال مردم به کاندیدا‌هایی که صبغه اصول‌گرایی داشتند، فرصت ویژه‌ای را برای بال و پر‌گیری اعتدال‌گرایی در کشور ایجاد کرد. اگرچه هنوز اعتدال به معنای یک گفتمان مطرح نیست و صرفا وجه قالبش همکاری معتدلین هر دو جناح با یکدیگر است، اما دو شکاف ایجادشده طی سال‌های ۸۸ تا ۹۲ زمینه را برای مطرح شدن یک نیروی سوم ایجاد کرد. بااین‌حال آن‌چه باعث پیروزی روحانی در ۹۲ و احتمالا ۹۶ خواهد شد، نه شعار اعتدال‌گرایی است، که حمایت سران اصلاحات از دولت او با سوق دادن بدنه اجتماعی این جریان به سوی روحانی است. اما با این همه اگر تا ۱۴۰۰ روحانی را پاستورنشین بدانیم، دولت پس از روحانی چه خواهد شد؟! شاید هنوز زود باشد که بخواهیم برای چهار سال بعد آینده‌نگری ‌کنیم، اما چرخش نخبگان سیاسی در اردوگاه اصول‌گرایان به‌ویژه پس از انتخابات ۹۴ مجلس و حذف گسترده اعضای شاخص این جبهه و موضع‌گیری‌های شاذ این افراد در قبال حوادث و موضوعات سیاسی نشان از این دارد که یک ائتلاف نا‌نوشته میان معتدلین هر دو جبهه ایجاد شده که با استفاده از دو ظرفیت عمده در دو جریان اصلی خواهان نقش‌آفرینی بیشتر در آینده باشند. اصول‌گرایان به‌خوبی دریافته‌اند که آسیبی که در هشت سال حاکمیتشان در دوران احمدی‌نژاد به این جریان وارد شد، اقبال عمومی برای انتخاب مجددشان در مناصب انتخابی به‌شدت رو به افول نهاده و نیازمند نقطه قوت جناح مقابل، یعنی تجمیع رأی فراوان هستند. از طرفی هم اصلاح‌طلبان نیک می‌دانند که قدرت چانه‌زنی با نهاد‌های قدرت به‌تنهایی برایشان مقدور نیست، پس این دو ظرفیت در کنار هم ‌می‌تواند هم رأی‌آور باشد و هم امور را در سطوح بالا رتق و فتق کند.
این استراتژی تقریبا بیشتر از جانب اصول‌گرایان دنبال می‌شود. مواضع اخیر افرادی مانند لاریجانی، ولایتی، باهنر و… نشانه تمایل برای ایجاد چنین ائتلافی است. در جریان مقابل هم این احساس نیاز تا حدی احساس می‌شود، و عدم امکان حضور افراد شاخص این جریان در انتخابات ازجمله مواردی است که می‌تواند تمایل اصلاح‌طلبان را برای ائتلاف تقویت کند. در این میان اعتدال‌گرایی بهترین محمل برای چنین تجمعی است. بنابراین آن‌چه در آینده و در صف‌بندی‌های انتخاباتی مشاهده خواهیم کرد، جریان سومی خواهد بود که در دل این دو جریان تولد یافته است و روزبه‌روز نیز تقویت می‌شود.

 

برچسب ها:
نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟