درباره معروفترین مرگهای انیمه ای و بازتاب ان
ابراهیم قربانپور
«از مدتها پیش میدانستم باید او را در این صحنه بکشم. حتی جزئیاتش را در نظر گرفته بودم. میدانستم چطور میمیرد و میدانستم باید او را چطور و از چه زاویهای بکشم. بااینحال در لحظهای که میخواستم طرح را روی کاغذ بیاورم، هنوز برایم سوال بود که حق چنین قساوتی را دارم یا نه. به اینکه ممکن است هزاران نفر از مرگ او ناراحت شوند، فکر کردم، اما در آخر کاری را که باید کردم. دنیای انیمه هم به اندازه دنیای واقعی بیرحم است.»
ائیچیرو اودا، مانگاکا، طراح و خالق انیمه «وان پیس» به خست در مصاحبه و دوری از رسانهها معروف است. کمتر پیش آمده که خود را ملزم به پاسخ دادن به سوالهای دیگران کند و تنها به جوابهای کتبی مطایبهآمیز به سوالهایی که طرفدارانش از او میپرسند، کفایت میکند. بااینحال پس از به قتل رسیدن شخصیت پورتوگاس دی ایس، برادر ناتنی شخصیت اصلی انیمه، در برابر سیل سوالها و پیغامهای دردناک ناچار شد پاسخ نسبتا مفصلی درباره احساسش نسبت به شخصیتی که از داستان حذف کرده بود، بنویسد. پاسخی که لااقل چهره یک نویسنده بیرحم را از ذهن مخاطبان پاک کند و به آنها بفهماند که او هم به اندازه آنها از کشتن چنین شخصیت دوستداشتنیای ناراحت و افسرده است.
سازندگان مانگاها و انیمهها شاید به اندازه سازندگان سریالهای بزرگسال دست بازی در کشتن شخصیتهای اصلی و برجسته داستانهایشان نداشته باشند. با توجه به سهم عمده گروههای سنی کودک و نوجوان در جامعه مخاطبان انیمهها، مرگ شخصیت اصلی ممکن است منجر به بازخوردهای بد روحی و افت قابل توجه مخاطبان شود، اما بههرحال دنیای فانتزی انیمهها هم به دلایلی از مرگ در امان نیست. در اکثر انیمههای مطرح لااقل یک مرگ بزرگ رخ میدهد. مرگی که عموما تعیینکننده مسیر اصلی داستان هم هست و سهم زیادی در دراماتیزه کردن فضا دارد. در این نوشته به مرگهای بزرگ چند انیمه و مانگای ژاپنی مطرح در ایران خواهیم پرداخت. مرگهایی که عموما از حدود یک اتفاق کوچک در یک انیمه فراتر رفتند و میزان اثرگذاری دنیای انیمه بر اذهان مخاطبان را به نمایش گذاشتند…
مرگ «جیرایا»- انیمه «ناروتو»
مجموعه مانگای پرطرفدار «ناروتو»، جدیترین رقیب «وان پیس» در عرصه رقابت انیمههای بلند است که از سال ۲۰۰۹ منتشر شد. ماساکی کیشیموتو نوجوانی کمسنوسالتر از قهرمان «وانپیس» را شخصیت اول مانگایش انتخاب کرد که در یک دهکده در سرزمین نینجاها زندگی میکند و رویای بزرگش آن است که بتواند هوکاگه (رهبر نینجاها) دهکده کونوها شود. خط روایی مجموعه «ناروتو» اگرچه نتوانست مانند «وان پیس» انسجام خود را حفظ کند و در چند نوبت دچار تغییرات اساسی شد، اما آنقدر جذاب بود که به تولید دو سری انیمه «ناروتو» و «ناروتو شیپودن» منجر شود و برای سالهای طولانی ادامه داشته باشد.
درست مانند انیمه «وان پیس»، در «ناروتو» هم یکی از سالخوردگان و قهرمانان بزرگ دنیای فرضی (در اینجا دنیای نینجاها) قربانی تمهیدات دراماتیک کیشیموتو شد. جیرایا یکی از سه سنین افسانهای دهکده کونوها است که برای مدتی سرپرستی و مسئولیت آموزش ناروتو، قهرمان مانگا، را بر عهده میگیرد و علاوه بر آموزش او برایش خاطراتی از گذشته و دوران پدرش را نیز بیان میکند که به ناروتو برای یافتن مسیر درست و طریقت آینده یاری بسیار میرساند.
پرداخت شخصیت جیرایا در داستان «ناروتو» به محبوبیت شگفتانگیز او در میان مخاطبان انیمه منجر شد. تقریبا در تمامی نظرسنجیها جیرایا پس از خود ناروتو محبوبترین شخصیت دنیای انیمه «ناروتو» بود. جیرایا بسیار هوسباز و شوخطبع بود و تقریبا تمامی مدت وقت آزاد خود را صرف هرزهگردی و نوشتن کتابهای هرزه میکرد. جیرایا برای آموزش ناروتو نیز شیوهای خاص به کار میگرفت که در نظر خود ناروتو در ابتدا بیهوده بود، اما سرانجام توانست استعدادهای پنهان او را شکوفا کند.
با توجه به محبوبیت شگفت جیرایا، مرگ او ممکن بود باعث لطمهای جدی به مخاطبان انیمه و مانگا شود. کیشیموتو اما مقدمات مرگ او را به شیوهای چیده بود که در عمل باعث چنین اتفاقی نشد. جیرایا پیش از مرگ به دست یکی از قویترین و محبوبترین شاگردان پیشینش به اشتباهات خود و همنسلانش در پیریزی دنیایی بیرحم و خالی از عدالت اعتراف کرد و به این ترتیب نقشی پیامبرگونه برای دنیای آیندهای که ناروتو و همنسلانش آن را خواهند ساخت، پیدا کرد. به این ترتیب مرگ او در عمل قهرمانانه اما محتوم به نظر میرسید.
با وجود این تمهیدات گروهی از طرفداران افراطی مانگا حاضر نشدند مرگ سنین منحرف (لقبی که ناروتو به جیرایا داده بود) را بپذیرند و تصمیم گرفتند مانگا را از جایی که جیرایا به قتل میرسد، به صورت مستقل از مانگای اصلی داستان و با حضور او به شکلی که میل دارند، پیش ببرند. گروه بزرگی از طرفداران انیمه نیز به جمع حامیان این مانگای جیرایادار پیوستند، اما بههرحال در مسیر انیمه تغییری حاصل نشد.
یکی از فنون یا جوتسوهایی که شخصیتهای منفی نبرد نهایی خیر و شر در «ناروتو» به کار میگیرند، بازگرداندن مردگان به دنیاست. با وجود مسخ شخصیتی که در این بازگشت رخ میدهد، بسیاری از طرفداران انیمه و مانگا تمایل داشتند شاهد بازگشت جیرایا و حضور او در نبرد نهایی نیز باشند. این نشان میدهد که حتی مرگی به سنجیدگی مرگ جیرایا چطور میتواند در مخاطبان و طرفداران یک مجموعه اثرگذار باشد.
مرگ «ایس» و «سبیل سفید»- انیمه «وان پیس»
وان پیس یکی از پرطرفدارترین مانگاهای جهان است که نزدیک ۲۰ سال (از ۱۹۹۷ به اینسو) هر هفته میلیونها طرفدار از سراسر جهان را به تماشای داستان نوجوان ماجراجویی به نام مانکی دی لوفی مینشاند که تصمیم گرفته است رویای دستنایافتنی پیدا کردن بزرگترین گنجینه جهان و تبدیل شدن به پادشاه دزدان دریایی را عملی کند. با توجه به محبوبیت شگفتانگیز این مانگا اصلا عجیب نیست که از دو سال بعد از آغاز انتشار آن سریال انیمیشنی نیز از روی آن ساخته شد که تا کنون ادامه دارد.
اگرچه روایت هر قسمت از انیمه با تکگویی راوی که از نحوه اعدام گولد راجر، پادشاه پیشین دزدان دریایی و بزرگترین دزد دریایی تاریخ سخن میگوید، آغاز میشود، اما درحقیقت شمار مرگهای رخداده در سریال زیاد نیست. لحن شوخ مانگا باعث میشود کمتر نشانی از مرگ وجود داشته باشد و حتی شخصیتهایی که در گوشه و کنار داستان شکست میخورند، یا به نظر میرسد که از میان رفتهاند، در قسمتهای بعدی (این فاصله گاه ممکن است به چند سال برسد) دوباره به داستان بازمیگردند. خود ائیچیرو اودا، مانگاکا و خالق داستان معتقد است مرگ در دنیای انیمه تنها زمانی رخ میدهد که شخصیتها دیگر کاری برای انجام دادن نداشته باشند و تا زمانی که شخصیتها هدفی داشته باشند، بازگشت آنها همواره ممکن است.
تا پیش از فصلی از انیمه که به «جنگ بزرگان» معروف بود، تنها مرگهای رخداده در سریال مربوط به گذشتههای دور بود و در فلاشبکها رخ میداد. اما در این فصل دو تن از محبوبترین شخصیتها در یک جنگ از میان رفتند؛ پورتوگاس دی ایس، فرزند دزد دریایی افسانهای گولد راجر و برادر ناتنی شخصیت اصلی داستان، و ادوارد نیوگیت (سبیل سفید)، قویترین دزد دریایی زنده دنیا! مانگا با پرداخت دقیق شخصیت ایس و سبیل سفید موفق شده بود آنها را به دو تن از محبوبترین شخصیتهای دنیای وانپیس در تمامی نظرسنجیها تبدیل کند. در آخرین نظرسنجی پیش از مرگ ایس و سبیل سفید، آنها پس از لوفی، شخصیت اصلی، و زورو، شمشیرزن و مرد شماره دو کشتی او، سومین و چهارمین شخصیت محبوب کل انیمه بودند. کشتن هر دو شخصیت در فاصله کوتاه از هم میتوانست یک ریسک به تمام معنا باشد که لطمهای جدی به جامعه مخاطبان وارد کند. اما اودا با پرداخت درست مرگ دو شخصیت توانست از این دو مرگ برای افزایش تاثیر دراماتیک داستان استفاده کند. مرگ ایس و تاثیر عاطفی آن باعث شد تا یکی از چند شخصیت منفی اصلی سریال، آدمیرال ساکازوکی، برای مخاطبان سریال به شکلی ملموس دراماتیزه شود. نحوه مرگ سبیل سفید با فدا کردن جانش برای اعضای گروه (که آنها را پسران خودش خطاب میکرد) و مردن در حالت ایستاده بیآنکه هیچگاه زخمی بر پشت او وارد شده باشد، به ابعاد قهرمانانه او افزود. بهعلاوه مرگ قهرمانانه او و خطابه پیش از مرگش نوید آغاز عصر جدید دزدان دریایی در داستان بود.
در بیشتر نظرسنجیها، فصل مربوط به جنگ هنوز هم از محبوبترین فصلهاست و نشان میدهد استفاده بجا و درست دراماتیک از مرگ چگونه ممکن است به قویتر شدن ابعاد دراماتیک مجموعه کمک کند.
مرگ «ال»- انیمه «دفترچه مرگ»
مرگ یکی از شخصیتها در یک انیمه یا مانگای بلند ممکن است چندان چشمگیر و اساسی نباشد و لطمهای جدی به روند داستانی وارد نکند. مانگاها و انیمههای کوتاه معمولا از کشتن شخصیتهای اصلی پرهیز دارند، چراکه ممکن است باعث از دست رفتن مخاطبانی شود که دیگر امکان جبران آن وجود نداشته باشد. مانگای «دفترچه مرگ» یکی از نمونههای استثنایی است که جسورانه یکی از دو شخصیت اصلیاش را قربانی درامش میکند.
«دفترچه مرگ» داستان نوجوانی دبیرستانی به نام یاگامی لایت است که بهخاطر شیطنت یکی از خدایان مرگ (شینیگامیها) دفترچهای پیدا میکند که با نوشتن اسم هر کس در آن میتواند موجب مرگ او شود. یاگامی که در اندیشه دنیایی عاری از شر است، شروع به کشتن کسانی میکند که گمان میکند زمینهساز شرارت در جهاناند و به این ترتیب به «کیرا» (قاتل) ملقب میشود. تعداد فراوان مرگهای مشکوک باعث هراسی بزرگ در میان مردم میشود و پلیس ژاپن ناچار میشود با کارآگاهی بینالمللی با نام مستعار «ال» همکاری کند. کمکم روشن میشود ال هم جوانی نابغه درست همسن کیرا است.
بخش اول انیمه رقابت هوشمندانه ال و یاگامی لایت با قوانین حاکم بر دفترچه مرگ است. ال تقریبا مطمئن است یاگامی همان کیرا است، اما راهی برای اثبات آن ندارد و کیرا که برای کشتن ال توسط دفترچه و بدون لو رفتن، به نام حقیقی او نیاز دارد، سعی میکند توسط پدرش که رئیس تیم پلیسی ژاپنی است، به او نزدیک شود. در نیمهراه داستان، تسوگومی اوبا، نویسنده مانگا، با پیچشی که در داستان ایجاد میکند، ال را فدای روند دراماتیک داستان میکند و درنهایت چند سال بعد دوست دیگر ال که به نام «ان» شناخته میشود، یاگامی را به دام میاندازد.
حقیقت این است که کشتن قطب خیر داستان مانگا و انیمه «دفترچه مرگ» باعث افت نسبی داستان شد و در عمل جانشینان ال قوت دراماتیک و محبوبیت او را نداشتند. افت نسبی مخاطبان مانگا پس از مرگ ال نیز قابل لمس بود. نمونه «دفترچه مرگ» نشان میدهد حتی یک روند قدرتمند و حسابشده دراماتیک نیز گاهی نمیتواند اثرات منفی یک مرگ تاثیرگذار را از بین ببرد.
ضربالمثل معروفی میان خوانندگان کلاسیک انیمه وجود دارد؛ وقتی شخصیتی بیش از حد دوستداشتنی به نظر میرسد، میگویند «شینیگامی» (خدای مرگ) او را نشان کرده است!
شماره ۶۸۵
خرید نسخه الکترونیک
ایس و شیرو هیگه بدترین مرگ هابودن مخصوصا ایس یه سال گذشته هنوز فراموش نکردم واقعا حیفش بود آخه چرا تو بیشتر انیمه خا برادر بزرگا قربانی میشن تا برادر کوچیکارو نجات بدن?