تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۴/۰۸ - ۰۹:۰۳ | کد خبر : 4822

دقیقا کجایی؟…

 یا یک بررسی جامع‌الاطراف درباره یک معضل به‌عمد نادیده گرفته شده ابراهیم قربان‌پور ۱. راه تو را می‌خواند از همین اول ماجرا بگوییم که برای تخصصی‌تر شدن پرونده ناچار شده‌ایم قضیه را خیلی موردی کنیم. یعنی تمرکزمان را گذاشته‌ایم روی توالت‌های عمومی داخل شهر و کاری به بین‌راهی‌ها نداشته‌ایم. توالت‌های بین‌راهی خودشان برای خودشان یک […]

 یا یک بررسی جامع‌الاطراف درباره یک معضل به‌عمد نادیده گرفته شده

ابراهیم قربان‌پور

۱. راه تو را می‌خواند
از همین اول ماجرا بگوییم که برای تخصصی‌تر شدن پرونده ناچار شده‌ایم قضیه را خیلی موردی کنیم. یعنی تمرکزمان را گذاشته‌ایم روی توالت‌های عمومی داخل شهر و کاری به بین‌راهی‌ها نداشته‌ایم. توالت‌های بین‌راهی خودشان برای خودشان یک ژانر مستقل از مشکلات دارند که برای ادا شدن دقیق و کامل حقشان به یک پرونده اساسی نیاز است. مثلا یک طور تبعیض طبقاتی خاص درباره توالت‌های بین راهی وجود دارد که ناجوانمردانه است؛ این‌که اگر حاضر باشید پول بدهید و از اتوبان‌ها و آزادراه‌ها بروید، توالت‌های بهتری گیرتان می‌آید تا این‌که بدون پرداخت پول از جاده‌های عادی تردد کنید. یک تبعیض طبقاتی دیگر مربوط به شهری است که دارید به آن سفر می‌کنید. مسیرهای منتهی به شهرهای ثروتمند معمولا توالت‌های بین‌راهی آبرومندتری دارد تا شهرهای فقیر.
معضل «توالت به شرط خوراکی» هم یک جنایت دیگر در زمینه توالت‌های بین راهی است. منظورم این کمپ‌های بین راهی است که فقط وقتی اجازه می‌دهند از دست‌شویی‌شان استفاده کنید که از مجموعه مغازه‌هایشان هم یک چیزی بخرید. از همه این خرده‌ریزها که بگذریم، ایران احتمالا صاحب یکی از پایین‌ترین سرانه‌های «مستراح در کیلومتر» دنیاست. یعنی گذشته از همه تبعیض‌ها و کثیف بودن‌ها و آفتابه به شرط خرید بودن‌ها، خود تعداد دست‌شویی‌ها هم به طرز نگران‌کننده‌ای کم است. راستش قضیه زیاد هم شوخی‌بردار نیست. کافی است مبتلا به بیماری دیابت، تنبلی مثانه یا یک بیماری دیگر باشید، یا فقط کمی درهم و برهم غذا خورده باشید تا بفهمید که یکی از موانع اصلی سفر میان‌شهری می‌تواند همین باشد. جدی‌اش بگیرید.

۲. تبارشناسی یک معضل
اگر فکر می‌کنید معضل توالت عمومی چیزی است مربوط به این دوران متاخر، دارید اشتباه می‌کنید. درواقع از همان زمانی که بشر به این نتیجه رسید که بهداشت عمومی چیز مهمی است و طاعون و وبا و سیاه‌زخم بیشتر از آن‌که به نفرین خدایان ربط داشته باشد، مربوط به وضعیت دفع فضولات انسانی از انواع مختلف است، معضل توالت عمومی هم یکی از معضلات اساسی بوده است. در بخش‌هایی از اروپای در حال صنعتی شدن کار به جایی رسید که قضای حاجت در خیابان یک جرم کیفری تلقی شد که حتی در نقاطی می‌توانست به قیمت قطع عضو متخلف هم تمام شود.
تورگینف، نویسنده بزرگ روسی، که در سفری به غرب شیفته جلوه‌های تمدن صنعتی غرب شده بود، در بازگشت به روسیه فراوانی توالت عمومی در شهرها را یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های روسیه و غرب دید. آنتون چخوف هم که پیش از نویسنده بودن پزشک بود، ابایی از ابراز نارضایتی از کمبود توالت عمومی نداشت. خیالتان راحت باشد! با یک معضل تاریخی طرفیم!

۳. شهر فرنگ
اگر گمان می‌کنید فرنگی‌ها فقط در زمان چخوف با مسئله توالت عمومی روبه‌رو بوده‌اند و یک بار برای همیشه پرونده‌اش را بسته‌اند و گذاشته‌اند کنار، مطلقا در اشتباهید. هنوز هم اگر درست پی‌گیر اخبار خارجی باشید، با مشکلات مربوط به قضای حاجت در مکان‌های عمومی مواجه می‌شوید. خیلی از شهرهای بزرگ و خوش‌نام اروپایی به قدری با این معضل دست به گریبان بوده‌اند که دیگر ترجیح داده‌اند آن را نه به چشم یک مشکل، که به چشم یک ویژگی ببینند.
جاهایی هم هستند که به ضرب‌المثل‌های انگلیسی درباره تجاوز و لذت اعتقاد ندارند. یکی از آخرین نمونه‌های این قبیل جاها که خبرساز شد، هلند بود. هلندی‌ها ظاهرا از نظر دست‌شویی‌های عمومی که مردها می‌توانند در آن ایستاده ادرار کنند، کمبودی ندارند، اما مسئله این است که استفاده از این دست‌شویی‌ها برای زنان تقریبا ناممکن است. مدتی پیش یک زن در هلند در میان خیابان قضای حاجت کرد. یک آقای قاضی که ظاهرا اعتقاد زیادی به انعطاف‌پذیری بدن زنان داشت، معتقد بود استفاده از توالت‌های مردانه برای زنان آن‌قدرها هم سخت نیست و به همین خاطر آن زن را جریمه کرد. اعتراض آن زن باعث به راه افتادن یک کارزار جدی درباره توالت‌های عمومی زنانه شد.
می‌بینید که معضل توالت عمومی مرزهای زمان و مکان را درنوردیده است. می‌توانید خوشحال باشید که هنوز مشکلاتی هست که جهان اول و جهان سوم در آن هم‌‌بندند.

۴. کتاب قانون
قانون در این مورد چه می‌گوید؟ چیز مهمی نمی‌گوید! احتمالا معتقد بوده‌اند این دیگر چیزی نیست که لازم باشد درباره‌اش در کتاب قانون هم بنویسند. شاید فکر کرده‌اند که شأن کتاب قانون بالاتر از آن است که در آن چیزی درباره فضولات بدن و جای خالی کردنش بنویسند. شاید خیلی زیاد روی اخلاق و متانت و ادب تمدن آریایی حساب کرده‌اند و متوجه نبوده‌اند که نژاد ربط زیادی به عملکرد مثانه و روده بزرگ ندارد. شاید هم روی این حساب کرده‌اند که یک ایرانی واقعی تا وقتی که آفتابه و شیلنگ آب و اسباب طهارت همه در بهترین کیفیت ممکن مهیا نباشد، ممکن نیست به فکر قضای حاجت بیفتد. به‌هرحال هر کدام که بوده، این خبرها نیست و مشکل کمبود توالت عمومی گاهی به قضای حاجت خیابانی منجر شده است.
به‌هرحال نزدیک‌ترین قانونی که ممکن است به کار قضای حاجت در ملأعام بیاید، قانونی است که ریختن نخاله‌های ساختمانی و زباله‌ها در معابر عمومی را مستحق جریمه مالی می‌داند. مقدار این جریمه مالی هم به‌صراحت روشن نشده است و احتمالا قاضی دادسرا در صورت مواجهه با چنین پدیده‌ای باید به تشخیص خودش جریمه‌ای برای این کار در نظر بگیرد.
البته این را فراموش نکنید که این فقط در مورد صرف خود عمل صادق است. اگر انجام عمل باعث جرم دیگری مانند خدشه‌دار کردن عفت عمومی شود، قانون دیگر این‌قدر ساکت نمی‌ماند. سازوکار فیزیکی «چگونه بدون خدشه وارد کردن به عفت عمومی قضای حاجت کنیم» را دیگر هر کس باید به قدر وسع خودش طراحی کند. هر چه خلاق‌تر، بهتر.

۵. یک تحقیق علمی
بیایید روی یک نمونه موردی حرف بزنیم تا ببینیم وقتی از کمبود دست‌شویی عمومی در جایی مثل تهران حرف می‌زنیم، دقیقا منظورمان چیست. چهارگوشی را در نظر بگیرید که در گوشه‌هایش میدان انقلاب، چهارراه داس و چکش سابق (محل تقاطع خیابان کارگر و بلوار کشاورز)، میدان هفت تیر و دروازه دولت قرار داشته باشند. یک چهارگوش از وسط تهران در یکی از شلوغ‌ترین قسمت‌های پایتخت. جایی که حسب تخمین‌ها در روز بیش از چهار میلیون نفر تردد می‌کنند.
نزدیک‌ترین دست‌شویی‌های عمومی به میدان انقلاب بیرون از این چهارگوش یعنی در کنار پایانه اتوبوس‌رانی شرکت واحد کاوه و در خیابان جنتی قرار دارند. در ضلع جنوبی چهارضلهی تنها توالت عمومی قابل دسترسی در پارک دانشجو قرار دارد. دو ضلع شرقی و غربی دست‌شویی عمومی ندارند. در ضلع شمالی هم فقط می‌شود روی پارک لاله و پارک مادر حساب کرد. دست‌شویی‌های عمومی میدان هفت تیر که سال‌ها محلی حیاتی برای مسافران مرکز شهر بودند، در محدوده کارگاه مترو قرار گرفته‌اند و دیگر وجود ندارند. در داخل این چهارگوش هم تنها دست‌شویی‌های عمومی تضمین‌شده دست‌شویی‌های پارک ایرانشهر هستند. درواقع حتی با احتساب دست‌شویی‌های نزدیک میدان انقلاب، مجموع سرویس‌های قابل استفاده برای هر جنس در این چهارگوش نسبتا وسیع و بسیار شلوغ شهر حتی به ۵۰ هم نمی‌رسد. در نظر بگیرید که مغازه‌ها و واحدهای تجاری واقع در این منطقه معمولا به‌خاطر گران بودن قیمت زمین از اختصاص بخشی از زیربنا به دست‌شویی خودداری می‌کنند و بیشتر مغازه‌داران هم باید از همین معدود سرویس‌های عمومی استفاده کنند.
اگر از نقشه برای پیدا کردن دست‌شویی‌های عمومی کمک بگیرید، ممکن است با چند مورد دست‌شویی‌های مربوط به مساجد هم مواجه شوید. ذوق‌زده نشوید. بیشتر مساجد درهای سرویس‌ها را فقط نزدیک به اذان و برای وضو گرفتن نمازگزاران باز می‌کنند. (مطمئنا این چیزی نیست که بشود متولیان مساجد را به خاطرش سرزنش کرد.)
برای کسی که یک روز در میانه خیابان حافظ در حال رفتن از ساختمان شرکت نفت به ساختمان سازمان سنجش ناگهان دچار دل‌پیچه شده باشد، ظالمانه بودن شرایط در این چهارگوش حتی از تحریم نفت در برابر غذای عراق هم ملموس‌تر است. باور کنید…

۶. شرح فراق
درست است که پرونده ما درباره خود دست‌شویی‌های عمومی نیست و عمدتا روی کمبود آن دست گذاشته‌ایم، اما اصلا درست نیست که از دست‌شویی عمومی بگوییم و یادی از دیوارنوشته‌ها (یا درنوشته‌ها)ی آن‌ها نکنیم. دیوارنوشته‌های دست‌شویی‌های عمومی یکی از قابل ‌مطالعه‌ترین و مطالعه‌نشده‌ترین رسانه‌های گروهی در ایران هستند؛ پیام‌های سیاسی، داستان‌ها، لطیفه‌ها، درددل‌ها، شرح عشق و عاشقی‌ها و خیلی چیزهای دیگر. این‌که چرا کسی ممکن است برای حدس زدن سرنوشت یانگوم در زمانی که برای بار اول پخش می‌شد، تاریخ پایان جهان یا وصیت‌نامه یک شخصیت سیاسی باید در دست‌شویی عمومی پایانه بیهقی در میدان آرژانتین را انتخاب کند، من هم نمی‌دانم. فقط می‌دانم که روی یکی از درها نوشته است: «اگر اکنون در حال خواندن این نوشته‌ای، بدان که در دست‌شویی گیر کرده‌ای، چون در خراب است.»
البته در را تعمیر کرده‌اند، نگران نباشید.

۷. زودجیش
از همه این حرف‌ها گذشته، من هنوز نمی‌دانم چطور کسی به فکرش نرسیده یک استارت‌آپ برای به اشتراک‌گذاری دست‌شویی خانه‌ها راه بیندازد. یک اپ که در آن خانواده‌ها در ازای مبلغی دست‌شویی خانه را در اختیار کسانی بگذارند که در همان لحظه در مجاورت خانه آن‌ها دارند در فقدان دست‌شویی به خودشان می‌پیچند. من که مطمئنم کار این استارت‌آپ می‌گیرد.

Ebrahim Ghorbanpour

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟