تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۷/۰۱ - ۰۶:۵۵ | کد خبر : 848

دلشکسته‌ای که هوای وطن کرده

طالبی‌نژاد از موضع جدید نادری درباره فیلم سازان ایران میگوید آخرین‌باری که احمد طالبی‌نژاد از امیر نادری نوشت، بازمی‌گردد به یادداشتی در سال ۹۰، و سوال همیشگی چرایی مهاجرت نادری از ایران. داستان، گفت‌وگوی مجله فیلم با امیر نادری است و نقدی که بر فیلم «دونده» نوشته شده بود و تا مدت‌ها دلیل اصلی رفتن […]

طالبی‌نژاد از موضع جدید نادری درباره فیلم سازان ایران میگوید

آخرین‌باری که احمد طالبی‌نژاد از امیر نادری نوشت، بازمی‌گردد به یادداشتی در سال ۹۰، و سوال همیشگی چرایی مهاجرت نادری از ایران. داستان، گفت‌وگوی مجله فیلم با امیر نادری است و نقدی که بر فیلم «دونده» نوشته شده بود و تا مدت‌ها دلیل اصلی رفتن این فیلم‌ساز تصور می‌شد.طالبی‌نژاد البته در این یادداشت و با بازنگری در اتفاقات آن دوران این دلیل را رد می‌کند و می‌نویسد: «این‌که تصور شود نادری به دلیل چاپ این یادداشت، بار مهاجرت به دوش کشید هم، اصلا تصور درستی نیست. میل به رفتن و کنده شدن، از سال‌ها پیش‌تر در او پدید آمده بود. آن‌قدر نازک‌نارنجی نبود که بگوییم تاب تحمل دوران جنگ و صف و کوپن و موشکباران و پناهگاه و هر لحظه به انتظار مرگ زیستن را نداشت. چون خودش در شرایطی بسیار دشوارتر زندگی کرده بود؛ و نه فعالیت سیاسی می‌کرد که بگوییم از ترس جان و زندان، خود را از مهلکه رهانیده است.» حالا به بهانه جایزه جشنواره ونیز بار دیگر نظر او را درباره دلیل مهاجرتی می‌پرسیم که از یک قهر می‌آمد. قهری که یک بار به مجله فیلمی‌ها نسبت داده شد و بار دیگر به تصمیم فخرالدین انوار (معاون سینمایی وقت وزارت ارشاد) برای نرفتن «آب، باد، خاک» به جشنواره کن. دلیل این پرسش قدیمی موضع تازه‌ای است که امیر نادری به هنگام دریافت جایزه اعلام می‌کند: «جایزه‌ام را تقدیم می‌کنم به فیلم‌سازان ایرانی» و احمد طالبی‌نژاد نیز با نگاه تازه‌ای نسبت به این اتفاق می‌گوید.

امیر نادری هنگام دریافت جایزه آن را به فیلم‌سازان ایرانی تقدیم می‌کند، درحالی‌که او تا پیش از این می‌گوید که حتی سینمای ایران را پی‌گیری هم نمی‌کند. به نظرتان این تغییر نگرش از کجا نشئت می‌گیرد.
آن زمان که امیر نادری از ایران رفت، دلخور بود. از برخوردهای بدی که نسبت به فیلم «دونده» دید، و بعدتر فیلم «آب، باد، خاک» را خارج از بخش مسابقه گذاشتند و اجازه حضورش در جشنواره کن را ندادند. او یک فرد پرشور و هیجان‌زده بود که خودساخته وارد سینما شد و رشد کرد و مدیون کسی نبود و غرور جنوبی هم داشت. به همین خاطر بخشی از حرف‌هایی که زد را پای همین دلخوری و قهر می‌گذارم. مثلا چند سال بعد من مطلبی نوشتم در مجله فیلم با تیتر «امیرو امیرو برگرد»، که از خوابی آمده بود که او را در خیابان‌های نیویورک سرگردان دیده بودم و بهش گفته بودم برگرد؛ بهمن مقصودلو گفت که با دیدن این مطلب برخورد تندی کرده و حتی فحش‌های رکیکی به من و مجله فیلم داده است. این واکنش‌ها را پای همان قهر و عصبانیت گذاشتیم و به او حق دادیم. حتی یک سال بعد نیز وقتی به او گفته بودند که آیا نمی‌خواهی به ایران برگردی؟ گفته بود اصلا دیگر جایی به نام ایران را نمی‌شناسم یا در مورد سینمای ایران همین حرفی که شما گفتید را زده بود. این حرف‌ها را باید بگذاریم پای دلشکستگی و ناملایماتی که این آدم تحمل کرد. اما حالا که شخصیت و هویت او تثبیت شده و دوباره احیا می‌شود، حتما یاد دیار افتاده است. اگرچه ممکن است دیگر برنگردد، اما مسلما دلتنگی‌هایی دارد که سعی کرده وقت دریافت جایزه آن را بیان کند. حالا که او به این‌جا رسیده که جایزه‌اش را به فیلم‌سازان جوان تقدیم کند نباید بگوییم تو که قبلا این را گفتی یا تو که پیش‌تر این نظر را داشتی؛ چون اشکالی هم ندارد. علاوه بر این‌که در طول این سال‌ها با فیلم‌ساز‌ها رابطه خوبی هم داشت. مثلا با خسرو معصومی رفاقت داشت، یا فیلم‌های پرویز شهبازی را دیده بود.
بسیاری از فیلم‌سازان ما خود را متاثر از سینمای امیر نادری می‌دانند، از نظر شما کدام بخش سینمای امیر نادری به الگویی برای فیلم‌سازان این دو دهه، بعد از حضور او بوده است؟
سینمای امیر نادری را باید به دو دوره تقسیم کرد؛ دوره اول که فیلم‌های ناتورالیستی تلخ و سیاه اجتماعی می‌ساخت و از فیلم اولش «خداحافظ رفیق» آغاز شد، «تنگنا» (که بهترین آن‌ها بود)، «تنگسیر»، «ساخت ایران» و «ساز دهنی». البته همزمان تجربه‌های فرمالی هم در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان انجام می‌دهد. «انتظار» که به نظرم سرآغاز تحول سینمایی امیر نادری از این فیلم شروع می‌شود. یک فیلم هنری و جذاب. بعد از آن «دونده» و «آب، باد، خاک» و درنهایت فیلم‌هایی که خارج از ایران ساخته و به فیلمی مثل «دیوار صوتی» می‌رسد که دیدم و حیرت کردم که این فیلم را او ساخته. به هرحال امیر نادری آدم جست‌وجوگری است که نمی‌توان به یک قالب محدودش کرد. فیلم‌سازان ما بیشتر از فیلم‌های دوره اول او متاثرند نه از تجربه‌های بعدی و حتی فیلم‌های دو دهه اخیرش. به طورمثال همین فیلم «ابد و یک روز» به نوعی متاثر از فیلم «تنگنا» نادری است. همین‌طور مازیار میری در نیمه اول فیلم «به آهستگی» به شدت متاثر از سینمای امیر نادری است. خیلی از فیلم‌سازان در انتخاب و برخورد با موضوع تلخ، از دوران اولیه امیر نادری الگو می‌گیرند. البته که دوره دوم دیگر تقلیدپذیر نیست، چراکه هرکدام از فیلم‌ها خودشان یک هویت مستقل دارند و تجربه‌گرایانه هستند. به همین خاطر است که سینمای اجتماعی ایران چه پیش از انقلاب و چه بعد از انقلاب به دلیل تاثیراتی که امیر نادری بر فضای اجتماعی سینما گذاشته است بسیار به او مدیون بوده و هست.
با توجه به دو فیلم موفق و متفاوت «انتظار» و «دونده» چقدر ردپای امیر نادری در سینمای کودک باقی مانده است؟
فیلم‌هایی که امیر نادری برای کودکان ساخته، فیلم‌هایی نیست که برای بچه‌ها مطلوب باشد. نمی‌توان از بچه‌ها خواست که «انتظار» را ببینند و لذت ببرند؛ البته شاید «سازدهنی» به خاطر وجود عنصر سازدهنی در فیلم کمی جذابیت داشته باشد، اما این‌ها درواقع فیلم‌های اجتماعی هستند که درباره کودکان آن هم از قشر محروم ساخته شده‌اند. هرچند این آثار برای ما که در آن زمان، دوران نوجوانی و یا عوان جوانی را طی می‌کردیم فیلم‌های محبوبی بودند و هنوز هم ارزش‎هایشان حفظ شده است؛ اما نکته این است که فیلم‌های نادری از گروه فیلم‌های سینمای کودک است که درباره کودکان و نوجوانان ساخته شده. فیلم‌هایی که نادری، کیارستمی و کیمیایی در کانون می‌ساختند و بعدها نیز فیلم‌سازانی چون ابوالفضل جلیلی، مجید مجیدی، جعفر پناهی همگی از این دست فیلم‌ها که متاثر از فضای کانون بود ساختند. تاثیر امیر نادری در سینمای کودک و نوجوان باز هم در بعد اجتماعی این سینما بود نه فیلم‌هایی که برای کودکان ساخته می‌شود.
فیلمنامه کلیه فیلم‌هایی که امیر نادری در ایران می‌سازد با همراهی یک نفر دوم است. حتی گفته شده که فیلمنامه «دونده» ابتدا در کانون مورد قبول قرار نمی‌گیرد تا بهروز غریب‌پور همراه او می‌شود. اگر بخواهیم دنبال ویژگی سینمای نادری باشیم، باید به دنبال چه نقطه قوتی در فیلم‌سازی او بگردیم.
در دوران ابتدایی که نام بردم، امیر نادری بیشتر به غریزه خود اتکا دارد. چون همان‌طور که می‌دانید تحصیلات آکادمیک نداشت. امیر نادری هم با همین غریزه چند فیلم ساخت، اما غریزه تا جایی می‌تواند کمک کند. او تجربیات شخصی‌اش را تبدیل به طرح‌های داستانی می‌کرد و دیگران هم به او کمک می‌کردند. البته او برای دیگران هم طرح داده است. طرح فیلم «تجربه» عباس کیارستمی متعلق به امیر نادری است. با این وجود عنصر اصلی فیلم‌های امیر نادری فیلمنامه نیست، بلکه اکت و حوادث است. او فیلمنامه متعارف به مفهوم کلاسیک به جز «تنگسیر» نداشت که اتفاقا این فیلم هم در اجرا بسیار بد درمی‌آید. درواقع امیر نادری استاد ایجاد موقعیت‌های خاص است. همین فیلم «دیوار صوتی» که خارج از ایران ساخته، درباره بچه کر و لالی است که شنیده مادرش در یک مصاحبه رادیویی درباره او حرف‌هایی زده. این بچه می‌خواهد بفهمد مادرش درباره او چه گفته، پس به دنبال نواری می‌گردد تا حرف‌های مادرش را کسی پیاده کند و او ببیند درباره‌اش چه گفته. او باید در آرشیو به دنبال این نوار بگردد. تمام فیلم تصویر بچه است که یکی یکی این نوارها را برمی‌دارد تا اسم مادر را پیدا کند. این یک موقعیت است، داستانی وجود ندارد همان‌طور که فیلم «دونده» یک فیلم موقعیت است. فیلمنامه‌ای که بهروز غریب‌پور نوشته و بعدها چاپ هم شد یک فیلمنامه متعارف بود، درحالی‌که فیلم اساسا متعارف نیست. یک فیلم ساختارشکن که زمان، مکان و موقعیت‌ها را در هم می‌شکند و به جای ساختار روایی ساختاری نمایشی دارد. با وجود همه بحث‌هایی که درخصوص فیلمنامه وجود داشت همین فیلم «دونده» یک فیلم خاص است که در تاریخ سینمای ایران خواهد ماند.
پس ایجاد موقعیت‌های خاص ویژگی متمایز سینمای امیر نادری است که فیلم‌سازهای دیگر هم از آن تاثیر گرفته‌اند؟
بعضی از فیلم‌سازها البته. واقعیت این است که برخی از فیلم‌های امیر نادری کالپ شده‌اند. یعنی جزو فیلم‌هایی شده‌اند که بسیاری به آن رجوع می‌کنند و از آن نام می‌برند. مثل مستندی که ناصر تقوایی از مراسم عزاداری اربعین بوشهر ۴۵ سال پیش ساخته. مستندی که بسیاری از مستندسازانی که سراغ ساخت اثری از مراسم آیینی می‌روند به واسطه فرمش به آن رجوع می‌کنند. امیر نادری هم فیلم‌سازی است که فیلم‌سازان بسیاری به او اقتدا می‌کنند.

شماره ۶۷۸

تهیه نسخه الکترونیکی از آدرس زیر

کتابفروشی الکترونیک طاقچه

 

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟