تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۱۰/۱۹ - ۰۷:۰۷ | کد خبر : 1888

زمین آنها گرد نیست!

درباره زمین‌تخت‌گرایان و علم‌گریزی‌های نامانوس‌ مریم عربی شاید چند سال پیش اگر می‌گفتند قرار است در قرن بیست‌ویکم گروهی پیدا شوند که اصلی‌ترین بدیهیات علمی را زیر سوال ببرند، مثلا گردش ماه به دور زمین را، بعد هم هزاران دنباله‌رو پیدا کنند و مشهور شوند، به‌هیچ‌وجه باور نمی‌کردیم. این اتفاق اما با همه مضحکی و […]

درباره زمین‌تخت‌گرایان و علم‌گریزی‌های نامانوس‌

مریم عربی

شاید چند سال پیش اگر می‌گفتند قرار است در قرن بیست‌ویکم گروهی پیدا شوند که اصلی‌ترین بدیهیات علمی را زیر سوال ببرند، مثلا گردش ماه به دور زمین را، بعد هم هزاران دنباله‌رو پیدا کنند و مشهور شوند، به‌هیچ‌وجه باور نمی‌کردیم. این اتفاق اما با همه مضحکی و ابتذالش درست وسط قرن بیست‌ویکم رخ داده. یونانیان باستان چند سال خودشان را کشتند تا فرضیه باورنکردنی کروی بودن زمین را به خورد مردم بدهند، اما حالا بعد از هزاران سال، عده‌ای پیدا شده‌اند که ادعا می‌کنند زمین مسطح است. راست می‌ایستند و توی چشم همه زل می‌زنند و می‌گویند زمین گرد نیست! آن‌قدر که این‌ها باورهای خود را در بوق و کرنا می‌کنند، گالیله هم برای اثبات نظریه‌هایش تلاش نکرده است. با این تفاوت که گالیله بیچاره بابت خلاف موج شنا کردنش محاکمه شد، اما این گروه هرچه دلش می‌خواهد، ادعای کذب می‌کند و نه‌تنها آب از آب تکان نمی‌خورد، بلکه به هواداران پروپاقرصش هم اضافه می‌شود. حالا یک انجمن تشکیل داده‌اند و سایت رسمی و کتاب‌خانه دارند و در نشریات معتبر مقاله و رساله چاپ می‌کنند. این انجمن که در زبان فارسی خود را «انجمن زمین‌تخت‌گرایان» نامیده، مستندات عجیب و غریبی را برای اثبات ادعای خودش رو کرده و هر روز به تعداد اعضای خود اضافه می‌کند. جالب این‌جاست که انجمنی که چنین متعصبانه روی باور عجیب و غیرعلمی خود ایستاده، در صفحه اصلی وب‌سایت و در بیوی اینستاگرام خود از کاربران می‌خواهد که بدون تعصب وارد شوند!

حرف ناحساب زمین‌تخت‌گرایان
زمین‌‌تخت‌گرایان معمولا چند دلیل را برای اثبات مسطح بودن زمین ذکر می‌کنند. دلیل اول اشاره به عوامل ایجاد ماه‌گرفتگی است؛ به این معنا که هیچ دلیل روشنی برای اثبات افتادن سایه زمین روی ماه و وقوع ماه‌گرفتگی وجود ندارد و درنتیجه زمین می‌تواند کروی نباشد. موضوع دوم این است که این انجمن وجود ماهواره‌های فضایی را انکار می‌کند و آن‌ها را زاییده تخیل نویسندگان داستان‌های علمی‌-تخیلی و مهم‌تر از همه آرتور سی کلارک می‌داند؛ نویسنده‌ای که از نظر اعضای این انجمن یک فراماسون درجه بالا بوده و با حمایت‌های رسمی و دولتی، موضوع ماهواره‌های فضایی را در ذهن عامه مردم جا انداخته است. در یک کلام آن‌ها گرد بودن زمین و گردش آن به دور خورشید را توطئه ناسا می‌دانند و از آن به‌عنوان یک خیانت علمی یاد می‌کنند.

خاستگاه زمین ‌تخت‌گرایی مدرن
موضوع زمین‌‌تخت‌گرایان مدرن موضوع دیروز و امروز نیست. ایده مسطح بودن زمین حدود ۱۵۰ سال پیش توسط یک نویسنده انگلیسی به نام ساموئل رابوتام مطرح شد. رابوتام انجمنی را در انگلستان و نیویورک تشکیل داد و هزاران کپی از رساله خود را در میان علاقه‌مندان تئوری‌اش توزیع کرد. بعد از او، در سال ۱۹۵۶ انجمنی به نام «انجمن بین‌المللی پژوهش زمین مسطح» یا IFERS تشکیل شد. اما بعد از مرگ بنیان‌گذارانش، دیگر کسی چندان به ترویج باور گرد نبودن زمین بها نداد و انجمن از یادها رفت. تا این‌که در سال ۱۹۷۱ مدیر کاربلد دیگری به نام چارلز کی. جانسون رهبری انجمن را برعهده گرفت و طی چند سال، تعداد اعضای آن را به بیش از ۳۵۰۰ نفر رساند. اعضا سالانه مبلغی را بابت حق عضویت پرداخت می‌کردند که این مبلغ صرف تهیه جزوه‌ها و توزیع آن‌ها می‌شد. کار برای این گروه خوب پیش می‌رفت تا زمانی که خانه جانسون آتش گرفت و کل اسناد مرتبط با انجمن و اعضای آن از بین رفت. این موضوع آن‌قدر برای جانسون و همسرش گران تمام شد که هر دو مدت کوتاهی بعد از آتش‌سوزی دق کردند و از دنیا رفتند!

از دیروز تا امروز
در سال ۲۰۰۴ یکی از اعضای انجمن به نام دنیل شنتون که در هنگ‌کنگ زندگی می‌کرد، تصمیم گرفت بار دیگر انجمن را بازسازی کرده و زندگی خود را وقف ترویج ایده خنده‌دار پیشینیانش کند. این‌بار تصمیم بر آن شد که ترویج باورهای زمین‌‌تخت‌گرایان بر پایه وب‌سایت و فوروم‌های مجازی باشد. انجمن به‌طور رسمی در اکتبر ۲۰۰۹ دوباره فعالیت خود را از سر گرفت و از بزرگ‌ترین آرشیو مقالات زمین‌تخت‌گرایان و ویکی‌پدیای خاص انجمن رونمایی کرد. سایت زمین‌تخت‌گرایان حالا هر روز با مقاله‌های جدید و مصاحبه‌های روسای انجمن با نشریات معتبر به‌روز می‌شود. این سایت حتی یک فروشگاه هم دارد که در آن می‌توان اقلام تبلیغاتی انجمن ازجمله تی‌شرت‌ها و ماگ‌هایی با لوگوی انجمن را سفارش داد. شنتون به‌عنوان رئیس انجمن به نقاط مختلف دنیا سفر می‌کند و با برگزاری کنفرانس‌هایی، برای انجمن عجیب و غریب خود عضوگیری می‌کند. زمین‌تخت‌گرایان حالا ادعا می‌کنند که اساس باورهای آن‌ها بر پایه کتاب مقدس انجیل است. از نظر اعضای این گروه، دانشمندان تلاش کرده‌اند که با فریب‌کاری، علم را جایگزین دین کنند و این گناهی نابخشودنی است.

شک می‌کنم، پس هستم
ما در دورانی زندگی می‌کنیم که بیش از هر زمان دیگری به علم نیاز داریم و به آن وابسته هستیم. بااین‌حال بسیاری از ما درست مثل همتایانمان در دوران گالیله به متدهای علمی و دستاوردهای آن‌ها مشکوکیم و به دنبال پیدا کردن دانش جایگزینی هستیم که به دانسته‌های غریزی‌مان شبیه‌تر باشد. علم‌گریزی و علم‌ستیزی در دنیای مدرن فقط به زمین‌تخت‌گرایان و گروه‌های افراطی مشابه محدود نمی‌شود. علم‌ستیزها که این روزها به شکل قابل توجهی بر تعدادشان افزوده شده، با درک نادرستشان از حقایق علمی که از سفسطه‌های به‌ظاهر منطقی یا استدلال‌های نادرستشان نتیجه می‌گیرد، کار را برای دانشمندان بعضی حوزه‌ها به اندازه دوران یونان باستان سخت کرده‌اند. هرچند امروز بیش از هر زمان دیگری به توانایی علم بر ارتقای کیفیت زندگی بشر باور داریم، بااین‌حال از برخی از گروه‌های علم‌ستیز و علم‌گریز طرفداری می‌کنیم و به توسعه تفکراتشان میدان می‌دهیم.
مهم‌ترین و جدی‌ترین مصداق علم‌گریزی در حال حاضر مخالفت با تغییرات آب‌وهوایی است؛ موضوعی که فعلا سردمدار آن در دنیا دونالد ترامپ است و با وجود این اعتقاد احمقانه، به‌عنوان رئیس‌ جمهور آتی آمریکا انتخاب شده است. درحالی‌که همه قدرت‌های دنیا برای مقابله با این تهدید جهانی بسیج شده‌اند، آمریکایی‌ها ترجیح داده‌اند به کسی رأی بدهند که تفکراتش حالا مصداق بارز علم‌ستیزی است. او نه به استفاده از آزمایش دی‌ان‌ای در اثبات جرایم باور دارد، نه به برخی از حقایق پزشکی اثبات‌شده. البته این موضوع فقط خاص دونالد ترامپ نیست و مثل یک تب مسری به جان بسیاری از سیاستمداران افراط‌گرای آمریکایی افتاده است. در ماه‌های اخیر، بسیاری از فعالان احزاب سیاسی آمریکا مواضع تندی نسبت به تغییرات آب‌وهوایی، واکسیناسیون، پژوهش‌های پزشکی و موارد مشابه اتخاذ کرده‌اند و تمام‌قد مقابل توسعه علم ایستاده‌اند.

میل مبهم انکار
اما سوالی که مطرح می‌شود، این است که چرا پذیرش برخی از فرضیه‌های علمی تا این حد سخت است؟ چه چیزی ذهن بشر امروزی را در برابر حقایق علمی مقاوم کرده است، حتی اگر برای این حقایق علمی هزاران شاهد و سند وجود داشته باشد؟ نیویورکر در پاسخ به این پرسش به پژوهش مشهوری اشاره کرده که در کالج آکسیدنتال انجام شده و دلایل لجاجت بشر را در برابر پذیرش حقایق علمی بررسی کرده است. از نظر پژوهش‌گران این کالج، ذهن بشر مثل یک لوح سفید و خالی نیست که مشتاق جذب آخرین آپدیت‌ها در زمینه دیدگاه‌های جهانی باشد، بلکه ذهن هر یک از ما پر از کشف و شهودهای ساده‌انگارانه‌ای درباره جهان است که بخش اعظم آن صحت ندارد. به‌عنوان مثال، تعداد زیادی از مردم دنیا فکر می‌کنند گرما یک نوع ماده است، یا خورشید دور زمین می‌چرخد! درنتیجه آموزش علم در اغلب موارد به معنای آموزش تئوری‌های جدید نیست، بلکه مستلزم پاک کردن آموزه‌های غریزی و محو کردن باورهای غلطی است که در پس‌زمینه ذهنی اغلب افراد جا خوش کرده.
در پژوهش آکسیدنتال برای نشان دادن تنش موجود میان مفاهیم علمی و باورهای غیرعلمی غریزی، تست ساده‌ای طراحی شد و در اختیار دانشجویان قرار گرفت؛ تستی که مفاهیم ساده علمی مثل گردش ماه دور زمین را دربر می‌گرفت. در همه زمینه‌ها از کیهان‌شناسی گرفته تا ترمودینامیک، دانشجویان قبل از پاسخ دادن به شکل قابل توجهی مکث می‌کردند. تقریبا هیچ‌کدام از آن‌ها با قاطعیت نمی‌گفتند که زمین دور خورشید می‌گردد، یا فشار گرما تولید می‌کند، یا هوا از ماده تشکیل شده است. همه آن‌ها قطعا پاسخ درست را می‌دانستند، اما قبل از بیان آن ناچار بودند پاسخ‌های غریزی‌شان را کنار بزنند و آموخته‌های علمی‌شان را مرور کنند. به باور این پژوهش‌گران، آموخته‌های غریزی بشر هیچ‌وقت کاملا پاک نمی‌شود، بلکه بشر فقط یاد می‌گیرد آن‌ها را انکار کند.

جهان زیر سایه توهم توطئه
علم‌ستیزان در هر زمینه‌ای که فعالیت کنند، معمولا در یک نقطه با هم اشتراک دارند؛ توهم توطئه. اغلب آن‌ها یا به دولتمردان شک دارند، یا به پژوهش‌گران و دانشمندان و پزشکان، یا به ناسا و سازمان‌های امنیتی. هر فرضیه علمی که به اثبات می‌رسد، از نظر آن‌ها یک دلیل امنیتی از جنس قدرت‌طلبی یا شست‌وشوی اذهان عمومی را در دل خود دارد. علم‌‌ستیزها در دنیایی مثل دنیای فیلم «نمایش ترومن» زندگی می‌کنند که در آن هر حرکت کوچک، هر تصمیم ساده‌شان، توسط گروهی ناشناس مدیریت می‌شود. آدم‌ها از نگاه اغلب علم‌ستیزها مثل عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی دستاویز عده‌ای صاحب قدرت هستند و مثل گروهی سیاهی‌لشکر، صحنه جهان را مطابق میل صاحبان قدرت و ثروت ترتیب می‌دهند. همین می‌شود که در دوران اوج شکوفایی علم و تکنولوژی، عده‌ای با رویکردی شبه‌پسامدرن، قرن‌ها به عقب برمی‌گردند و همه دستاوردهای تکنولوژیک بشر را انکار می‌کنند.
با تمام این اوصاف، علم‌گریزی و علم‌ستیزی تا زمانی که در سطح عامه مردم باقی بماند و به آلت دست عده‌ای شهرت‌طلب تبدیل شود، موضوع نگران‌کننده‌ای نیست. اما وقتی این مسئله به سطح رهبران سیاسی دنیا راه پیدا می‌کند، آن‌ زمان است که باید برای حال و روز دنیا نگران شد. رئیس‌ جمهور منتخب ایالات متحده حالا خود تجسم علم‌ستیزی مدرن است و رقیبش هیلاری کلینتون هم در این زمینه‌ دست‌کمی از او ندارد. به این مسئله اعضای کنگره آمریکا و رسانه‌دارهای بزرگ دنیا را هم اضافه کنید که با اظهارنظرهای غیرعلمی‌شان دنیا را نگران می‌کنند. علم‌ستیزی در زمانه ما حالا دیگر فقط موضوع گرد نبودن زمین و انکار نسبیت نیست، بلکه نگرانی از بابت کاهش بودجه پژوهش‌های علمی و پزشکی و صرف هزینه بیشتر برای مصارف نظامی است؛ موضوعی که حالا به انتخاب خود مردم، در بزرگ‌ترین قدرت اقتصادی دنیا اتفاق افتاده و مثل یک بیماری مسری حاد می‌رود تا به باقی دنیا هم سرایت کند.
مهم‌ترین و جدی‌ترین مصداق علم‌گریزی در حال حاضر مخالفت با تغییرات آب‌وهوایی است؛ موضوعی که فعلا سردمدار آن در دنیا دونالد ترامپ است و با وجود این اعتقاد احمقانه، به‌عنوان رئیس‌ جمهور آتی آمریکا انتخاب شده است. درحالی‌که همه قدرت‌های دنیا برای مقابله با این تهدید جهانی بسیج شده‌اند، آمریکایی‌ها ترجیح داده‌اند به کسی رأی بدهند که تفکراتش حالا مصداق بارز علم‌ستیزی است. او نه به استفاده از آزمایش دی‌ان‌ای در اثبات جرایم باور دارد، نه به برخی از حقایق پزشکی اثبات‌شده

شماره ۶۹۲

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟