گفتوگو با جعفر میرحیدری، روانشناس
کسی نیست که از بیخوابی ننالد. حتی اگر علمی به عوارض بیخوابی نگاه نکند، اما همین که در کلاس درس، مهمانی، سینما، محل کار و هر محیط عمومی چرت میزند، رنج میبرد! بااینحال باز هم شب بیدار است و فردا همانگونه است که دیروز بود!
در گفتوگو با دکتر جعفر میرحیدری، روانشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه، از منظر روانشناسی به پدیده «شببیداری» پرداختیم.
شما ارتباط زیادی با جوانها دارید. بر اساس آنچه میبینید آیا واقعا «شببیداری» فراگیر شده؟ یا اینکه من قیاس به نفس میکنم؟ چون خودم شبها بیدارم، فکر میکنم همه بیدارند!
اگر بخواهیم بهصورت غیرآماری یا نمونهگیری سطحی بگوییم، این حرف درست است. ولی اگر بخواهیم دقیق و علمی بگوییم، باید یک کار تحقیقی و میدانی صورت بگیرد و بر اساس یک روششناسی صحیح با زبان آمار صحبت کنیم، ولی بهطور کلی این اتفاق افتاده.
برای درک درست موضوع، نیاز به بررسیهای فیزیولوژیکی و بیولوژیکی دارد. از دیدگاه زیستشناختی باید بررسی بشود، سپس از دیدگاه روانشناختی و جامعهشناختی بررسی کنیم.
الگوی خواب نوجوانان با کودکان و بزرگسالان تفاوت دارد. نوجوان باید هشت و نیم تا نه ساعت خواب شبانه داشته باشد.
در دوره نوجوانی ساعت درونی بدن دچار تغییراتی میشود. به فرد میگوید دیرتر بخواب و دیرتر هم بیدار شو. برعکس کودکان و بزرگسالان که ساعت درونی بدنشان میگوید: زودتر بخواب و زودتر بیدار شو.
دلیل بیولوژیکی این تغییر در بدن نوجوانان این است که ملاتونین، هورمونی که خواب و بیداری را تنظیم میکند، دیرتر از دورههای دیگر تولید میشود و نوجوان زودتر نمیتواند بخوابد. پس یک دلیل بیولوژیکی دارد.
ولی اینکه نوجوان و جوان سر خودش را شلوغ میکند، وضعیتی است که ما الان با آن روبرو هستیم و این بیخوابی را بیشتر میکند. اگر بخواهیم علتهای این شلوغیها و بیخوابیها را بررسی کنیم، میتوانیم به چند مورد اشاره کنیم.
شاید مهمترینش ظهور شبکههای اجتماعی و رسانههای جمعی مثل ماهواره، شبکههای متعدد تلویزیونی باشد. جدا از ماهواره حتی در تلویزیون داخلی هم، تا چند سال پیش تعدد کانال و شبکه نداشتیم.
دوم کمرنگ شدن ارتباط والدین و فرزندان است که در سالهای اخیر کمرنگ شده.
وقتی این ارتباط کم میشود، فرزندان با چیزهای دیگری ارتباط برقرار میکنند. این دوری دلایل مختلفی دارد. دوربودن نظرات فرزندان با والدین، همصحبت نشدنشان با هم، اطلاعات کم والدین از نوجوان و جوان، اطلاعات کم والدین از مسائل روز باعث شده که فرزندان به سمت دیگری بروند.
بیبرنامگی در دوره نوجوانی و جوانی هم موثر است. الان بچههای ما بیبرنامه هستند. این برنامه یکیاش ساعت زیستیشان است.
دیگر کم شدن سرپرستی و مدیریت والدین بر نوجوانان است، که آن هم به علت کمشدن ارتباطشان با هم است.
بعضا ارتباطهایی که در نظر عرف یا قواعد رسمی پذیرفته شده نیست، راه به شب پیدا میکند.
بد نیست به این دلیل بومی هم اشاره کنم که به دلیل سرعت کم اینترنت در کشور، شبها زمان مناسبتری برای استفاده از آن و دانلود است. مشوقهای استفاده شبانه از اینترنت یا تماسهای تلفنی در این شببیداری بیتاثیر نبوده.
خواب یا در واقع چرتهای روزانه هم در این اختلال تاثیرگذار است. چرت روزانه نباید بیشتر از ۳۰ دقیقه باشد.
حالا باید چهکار کرد؟
اولین کار آن است که نظم در خواب ایجاد کنند، چون اهمیت دارد. شببیدارها عموما دانشآموز یا دانشجو هستند. اولین تاثیر بینظمی در خواب روی حافظه، قدرت تفکر و یادگیریشان است.
بهترین زمان برای خواب ۱۱ شب تا هفت صبح است.
چیزی که الان بین نوجوانها و جوانها زیاد شده استفاده از محرکهاست. مثل خوردن قهوه، نوشابههای گازدار، سیگار و… وضعیت را بههم میریزد. توصیه میکنند قبل از خواب مصرف نکنند.
در ساعتهای خواب کمکم باید روشنایی خانه را کم کنند. کم شدن روشنایی روی ترشح ملاتونین تاثیر دارد.
کسانی که خوابهای روزانه دارند باید این خواب را متوقف کنند. میزان استفاده از شبکههای اجتماعی را هم باید برای خودشان مشخص کنند و به آن پایبند باشند که بتوانند به استفاده بیرویه و بیهدف پایان بدهند.
شببیداری روی پیشرفتهای تحصیلی، موفقیتهای علمی، وضعیت روحی و روانیشان تاثیر میگذارد.
قریب به اتفاق این افراد در روز پرخاشگر، عصبانی، بیدقت، بدون تمرکز و افسردهاند. چون خواب ندارند این حالت در خود فرو رفتگی را دارند.
اینها در صورتی است که ما شببیداری را یک ارزش عمومی ندانیم. اگر بدانیم که اقدامی برای ترک آن نخواهیم کرد. الان شببیداری برای خیلیها یک ارزش است.
ما باید این ارزش را تعریف کنیم. معیار علمی و دقیق ارائه کنیم که مشخص بشود بر اساس آن معیار این ارزش است یا نیست.
مثل اینکه بگوییم مصرف فلان مواد رایج است و این نوعی ارزش است. ما باید بسنجیم که اینکه ارزش تلقی میشود، معنیدار است؟
شاید در مقایسه با معیارهای علمی این ارزش نباشد. اما در ذهن نوجوان و جوان یک ارزش است.
بزرگان جامعه از جمله والدین، مربیان، کارشناسان مسائل روانی و پزشکی باید به این حوزه وارد شوند و آموزش بدهند. بعضا نوجوان و جوان اطلاعی از این موضوع ندارد. به قول شما معیارها یک متن بیرونیاند که نوجوان و جوان به آن مراجعه نمیکند و دریافتههای خودش را معیار قرار میدهد.
ولی نمیشود آنها را رها کرد و گفت «چون از این وضعیت خوششان میآید، پس ما کارمان را کنار بگذاریم.»
به روحیه انزواطلبی هم مرتبط است؟ پناه بردن به دل شب، برای دور بودن از هنجارهای خانوادگی و اجتماعی!
ابتدا گفتم که این موضوع به حوزه جامعهشناسی و روانشناسی ارتباط دارد که من نمونهای از آن را در بحث ارتباطات گفتم. این که افراد به سمت نوعی بیتفاوتی میروند که بهصورت فردگرایانه است و میروند توی خودشان و از «ما» جدا میشوند و ارتباطشان تکنولوژیکی میشود.
نقش تلویزیون در بررسی چنین پدیدههای فراگیری خیلی کمرنگ است. آموزش و پروش هم بسیار منفعل عمل میکند.
باید روی حوزه سرگرمی و فراغت کار بشود که جوانها در حوزه عمومی و روز حضور داشته باشند. مثلا کسی در طول روز ورزش بکند، قدرت اینکه بخواهد شبنشینی کند را ندارد.
چلچراغ: فکر میکنم ارتباط جوانها با رسانههای فراگیر برای خلق یک ارزش عمومی کمرنگ شده. ارتباط قطع شده و دیگر کاری از دست رسانههای فراگیر سنتی ساخته نیست.
میرحیدری: در همان شبکههای اجتماعی هم باید آگاهی رسانی بشود. چطور وقتی یک نوع ویروس یا تهدید مجازی در کار است اطلاعرسانی میشود که «مواظب باشید تلفن همراه و اطلاعات شما آسیب نبیند.»
شماره ۶۹۰
واقعاً دکتر بی نظیر هست امروز محل کار ما آمد بود خیلی حرفهاش خوب دل نشین بود