تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۶/۲۶ - ۰۹:۳۴ | کد خبر : 799

شازده ‌کوچولوهای انتحاری

گزارش تحلیللی چلچراغ از تروریستهای کودک و نوجوان نسیم بنایی پیراهنش را بیرون آورده‌اند، بدن استخوانی‌اش می‌لرزد، نباید بیشتر از ۱۶ سال داشته باشد. وحشت از چشمان خودش و اطرافیانش می‌بارد، دو پلیس با ترس و اضطراب دستانش را باز نگه داشته‌اند و دو مامور دیگر کمربندی را از دور کمر نحیفش باز می‌کنند. دوربین […]

گزارش تحلیللی چلچراغ از تروریستهای کودک و نوجوان

نسیم بنایی

پیراهنش را بیرون آورده‌اند، بدن استخوانی‌اش می‌لرزد، نباید بیشتر از ۱۶ سال داشته باشد. وحشت از چشمان خودش و اطرافیانش می‌بارد، دو پلیس با ترس و اضطراب دستانش را باز نگه داشته‌اند و دو مامور دیگر کمربندی را از دور کمر نحیفش باز می‌کنند. دوربین ابتدا از او دور است، اما وقتی کمربند از بدنش جدا می‌شود، دوربین به سمت پسرک نزدیک می‌شود. هنوز موهای پشت لبش سبز نشده، اما بمبی دو کیلوگرمی از بدنش جدا کرده‌اند. ویدیو تنها ۴۲ ثانیه است و دستگیری یک نوجوان تروریست را در کرکوک نشان می‌دهد. آن شب کرکوک شانس آورد. کودکی که گفته می‌شود به دستور داعشی‌ها بمب به کمر خود بسته بود و به میان جمعیت آمده بود، موفق نشد آن را منفجر کند. کرکوک نجات یافت، اما ترکیه به اندازه کرکوک شانس نیاورد. یک روز قبل از دستگیری نوجوان تروریستی که ویدیوی باز کردن بمب از دور کمرش در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست شد، در ترکیه نوجوان دیگری که طبق گفته رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه بین ۱۲ تا ۱۴ سال سن داشته، با همین بمب‌ها و مواد منفجره یک عروسی را به عزا تبدیل کرد. او پیراهن زیبا و آراسته‌ای برای عروسی به تن کرده بود و به میان مهمانانی رفته بود که در حال جشن و پای‌کوبی بودند و چند لحظه بعد فرصت زندگی را از خودش و ۵۱ نفر دیگر برای همیشه ربوده بود. نیمی از کسانی که در این حمله تروریستی کشته شدند، کودک و نوجوان بودند؛ یعنی هم‌سن تروریستی که فرشته مرگ آن‌ها شده بود. فرشته‌های کوچک و معصومی که باید سرگرم درس و بازیچه‌های نوجوانی باشند، این روزها با بمب و مواد منفجره سروکار دارند. زندگی آن‌ها از ابتدا تا انتها پر از درد است؛ این کودکان با درد به دنیا می‌آیند، با درد زندگی می‌کنند و با درد می‌میرند. هیچ ‌کدام از این کودک‌های مظلوم و بی‌گناه نمی‌خواهند آدم‌کش شوند، اما فقر آن‌ها را به تروریست‌های کوچکی تبدیل می‌کند که اول از همه جان خودشان را می‌گیرند.

کودکان چگونه فرشته مرگ می‌شوند؟
حمله‌ای که به عروسی در ترکیه صورت گرفته، نه‌تنها باعث شده خون‌بارترین سال برای ترکیه رقم بخورد، بلکه حاوی خبری تلخ بوده است: پای کودکان و نوجوانان بمب‌گذار برای نخستین بار به ترکیه باز شده است. حالا از آفریقا و سوریه گرفته تا ترکیه و عراق، کودکان و نوجوانان به خود بمب وصل می‌کنند و جان خودشان و دیگران را می‌گیرند. طالبان در افغانستان یکی از اصلی‌ترین گروه‌های تروریستی است که از سال‌ها پیش کودکان را وسیله پیشبرد اهداف تروریستی خود کرده است. البته این گروه تروریستی استفاده از کودکان را برای بمب‌گذاری‌های انتحاری خود تکذیب کرده ‌است. در سال ۲۰۱۲ پسرکی که تنها ۱۴ سال داشت، پشت یک دوچرخه نشسته بود و با حمله به مقر ناتو در کابل باعث کشته شدن شش نفر شده بود. دو سال بعد از آن نیز نوجوانی در مرکز فرهنگی افغان‌ها خودش را با مواد منفجره به کشتن داد. اما آن‌ها چطور کودکان را وادار به چنین رفتاری می‌کنند؟
عبدالصمد یکی از چندین کودک افغانی است که طالبان سعی داشته از او برای اهداف تروریستی خود استفاده کند. او می‌گوید: «عملیات سختی نبود، فقط باید دو سر سیم‌ها را به هم وصل می‌کردیم تا بمب منفجر بشود. به همین راحتی.» اما کودک ۱۲ ساله یا نوجوان ۱۶ ساله به‌خوبی می‌داند که جان خودش را هم با این کار از دست خواهد داد، پس چرا آن را انجام می‌دهد؟ راز داستان در یک عبارت نهفته است: «شست‌وشوی مغزی». ماجرا خیلی ساده است. اکثر کودکان ساده و زودباورند، از آن‌جا که اغلب آن‌ها از سنین پایین تحت آموزش این گروه‌ها قرار می‌گیرند، سطح دانش و سواد بسیار پایینی دارند و به‌راحتی اغوا می‌شوند. عبدالصمد یکی از همین کودکان ساده است، اما او خیلی خوش‌شانس بوده که از مهلکه جان سالم به در برده. او می‌گوید: «آن‌ها به ما می‌گفتند بمب‌ها فقط برای آمریکایی‌ها عمل می‌کند و ما را نمی‌کشد. می‌گفتند خدا از ما محافظت می‌کند و ما نمی‌میریم و بعد از مرگ به همراه پدر و مادرمان به بهشت می‌رویم.» البته این حرف‌ها به‌تنهایی برای وادار کردن کودکان به بمب‌گذاری کافی نبوده است. بسیاری از کودکان در مرحله عمل می‌ترسند و از انجام دستور سرپیچی می‌کنند. این‌جاست که سیاست تحقیر و توهین به کار می‌آید. کودکی که حمله تروریستی را نپذیرد، فردی ترسو و بزدل نامیده می‌شود. برخی دیگر نیز او را بی‌دین می‌نامند. این تاکتیک معمولا جواب می‌دهد، چراکه با غرور آن‌ها بازی می‌کند. کودک که کرامت و عزت نفس خود را در خطر می‌بیند، کمربند مواد منفجره را به کمر خود می‌بندد و به این امید که خدا با اوست و تنها آمریکایی‌ها می‌میرند، دست به حمله می‌زند.

از فقر تا تروریسم راهی نیست
«افغانستان از همه معادن به جز الماس برخوردار است.» این را آذرخش حافظی، رئیس اتاق تجارت و بازرگانی افغانستان، برای اثبات ثروتمند بودن این کشور می‌گوید. اما چرا در کشوری با این همه ثروت، خانواده‌ها کودکان خود را به‌خاطر تحصیل رایگان به دست طالبان می‌سپارند؟ طبق گفته مقامات افغانستان، برخی از خانواده‌ها در این کشور گاهی ۱۰ فرزند پسر دارند که حتی نمی‌توانند غذا و پوشاک برای آن‌ها تهیه کنند. شاید افغانستان خیلی ثروتمند باشد، اما واقعیت این است که بسیاری از خانواده‌های افغان کودکان خود را تنها به‌خاطر بی‌پولی به دست گروه‌های تروریستی می‌سپارند. تصور آن‌ها این است که کودکشان آموزش و تغذیه‌ای دریافت می‌کند و به این ترتیب نگرانی‌هایشان از این بابت حل می‌شود. اما به همین دلایلِ ساده، کودکان مظلوم و بی‌گناه به دست تروریست‌هایی می‌افتند که بعد از مدتی آن‌ها را وادار به حمله تروریستی می‌کنند. کودکان به بهانه بی‌پولی و برای غذا به «نوجوان تروریست» تبدیل می‌شوند.

سرنوشت نامعلوم کودکان تروریست
هیچ کودکی با خواسته قلبی خود تروریست نمی‌شود؛ تقریبا هیچ‌کدام از آن‌ها درکی از کاری که انجام می‌دهند، ندارند. آن‌ها ناخواسته در مسیری قرار می‌گیرند که نخستین قربانی‌اش، خودشان هستند. آن‌ها که می‌میرند، تنها یک عنوان تلخ از خود برجای می‌گذارند: «کودکِ تروریست». اما آن‌ها که زنده می‌مانند و دستگیر می‌شوند، چطور؟ جامعه در قبال آن‌ها چه وظیفه‌ای دارد؟ دستگاه‌های قضایی چطور باید با آن‌ها برخورد کنند؟ کودکی که زیر نظر آدم‌کش‌ها بزرگ شده و به جای بازی با اسباب‌بازی تنها بازی با جان آدم‌ها را یاد گرفته، چطور می‌تواند به زندگی عادی بازگردد؟ اما در جست‌وجوهای اینترنتی نتیجه دقیق و درستی در مورد سرنوشت این کودکان زمانی که زنده دستگیر می‌شوند، به دست نمی‌آید. بخشی از این ماجرا به ماهیت امنیتی مسائل تروریستی بازمی‌گردد. قطعا این کودکان نمی‌توانند مانند دیگر انسان‌ها مدتی حبس را تحمل کنند و بعد نیز مانند انسان‌های معمولی به آغوش جامعه بازگردند. جامعه نیز نمی‌تواند آغوش باز خود را به‌راحتی به روی این نوجوانان بگشاید. برخی ادعا می‌کنند این کودکان پس از دستگیری به مراکزی فرستاده می‌شوند و زیر نظر پزشک‌ها و روان‌شناس‌ها قرار می‌گیرند. برخی نیز ادعا می‌کنند این کودکان به زندان‌های امنیتی مانند ابوغریب یا گوانتانامو فرستاده می‌شوند. طبق گفته کارشناسان حقوق، با این کودکان از آن‌جا که مرتکب اعمال خشونت‌آمیز و تروریستی شده‌اند، مطابق قانون مجازات داخلی کشورها در قالب قوانین ضد تروریستی رفتار می‌شود. هر چند کودکان دارای مصونیت هستند، اما باز هم شامل مجازات می‌شوند، چراکه شدت عمل انجام‌شده بسیار بالا و دارای اهمیت است. بر اساس ماده ۳۸ کنوانسیون حقوق کودک، گروه‌های سیاسی نباید از افراد زیر ۱۵ سال در جنگ استفاده کنند. کشورها موظف هستند بر اساس قوانین مختلف از نام‌نویسی کودکان برای درگیری‌های نظامی جلوگیری کنند. درحال حاضر نیز سازمان ملل تلاش می‌کند کمیته‌های تحقیقی در این زمینه ایجاد کند و از این طریق نیز به مبارزه با تروریسم بپردازد. فرجام این کودکان اگر زنده بمانند، تلخ‌تر از زمانی است که در عملیات انتحاری کشته می‌شوند، چراکه هیچ‌گاه نمی‌توانند مانند انسان‌های معمولی به زندگی خود ادامه بدهند. معصومیت این کودکان به محض این‌که تحت نظر این گروه‌های تروریستی قرار می‌گیرند، از دست می‌رود؛ به همین خاطر بدون این‌که بخواهند، دیگر هیچ‌گاه نمی‌توانند به زندگی معمولی بازگردند.

کودکان سلاح زنده داعش و بوکوحرام
سال‌ها پیش در زمان جنگ‌های صلیبی نیروهای مسیحی با کمبود نیروی انسانی روبه‌رو شدند، در این هنگام بود که پاپ فرمان داد از کودکان نیز به‌عنوان نیروهای جنگی خود استفاده کنند. اما اگر پاپ به همین راحتی نام کودکان را در کنار جنگ قرار می‌داد، قطعا با واکنش مردم روبه‌رو می‌شد؛ پس او چه کار کرد؟ پاپ از حیله‌ای زیرکانه استفاده کرد. او گفت ناپاکی‌ها و نیروهای ناپاک در جنگ زیاد شده‌اند و به همین خاطر پیروزی در جنگ ناممکن شده ‌است. تنها راهی که پیشنهاد داد نیز استفاده از نیروهای پاک بود، یعنی «کودکان». به این ترتیب برای نخستین بار در طول تاریخ جهان، پای کودکان به جنگ باز شد. درحالی‌که تا آن زمان در اکثر مواقع قربانی اصلی جنگ‌ها، مردان بالغ بودند، ناگهان کودکان و زنان نیز به جمع قربانی‌های اصلی جنگ اضافه شدند. اکنون قرن‌ها از آن زمان می‌گذرد و در بسیاری از کشورها کودکان در زمان جنگ هم‌پای مردان و زنان بالغ مبارزه می‌کنند. اما مشکل بزرگ‌تر از زمانی شروع شد که پای کودکان به بمب‌گذاری‌ها و عملیات انتحاری باز شد. اکنون کودکان مهم‌ترین ابزار برای پیشبرد اهداف تروریستی هستند. آن‌ها دیگر به‌عنوان نیروی پاک در کنار سایر نیروهای جنگی مبارزه نمی‌کنند، بلکه بمب به کمر خود می‌بندند و دست به انتحار می‌زنند. آن‌ها به سلاح اصلی گروه‌های تروریستی تبدیل شده‌اند.
«داعش ۵۰۰ کودک را ربوده است تا از آن‌ها به‌عنوان بمب‌گذاران انتحاری استفاده کند.» این یکی از چندین خبری است که در رسانه‌ها در مورد داعش وجود دارد. پژوهش‌هایی که اخیرا صورت گرفته نشان می‌دهد داعش و دیگر گروه‌های تروریستی این روزها بیش از هر زمانی از این تاکتیک استفاده می‌کنند. اما چرا؟ شاید یک دلیل این باشد که از مبارزان بالغ خود محافظت کنند یا به دست نیروهای امنیتی نیفتند. دلیل دیگر نیز این است که به کمک هر انفجار رتبه تخریب‌گری خود را بالا می‌برند و این برای گروه‌های تروریستی یک امتیاز به شمار می‌آید. بوکوحرام نیز در غرب آفریقا از کودکان بی‌سرپرست و دختران جوان استفاده و آن‌ها را وادار به انجام عملیات انتحاری می‌کند. در عراق و سوریه نیز داعش کودکان را به یغما می‌برد و در کلاس‌ها و کمپ‌های آموزشی خود شست‌وشوی مغزی می‌دهد تا در جهت پیشبرد سیاست‌های خود از آن‌ها استفاده کند. ایجاد انگیزه شهادت و هم‌چنین ایجاد نفرت از جمله ترفندهایی است که این گروه‌های تروریستی برای اقناع کودکان به انجام حملات انتحاری استفاده می‌کنند.
ویدیوها و تصاویر کودکانی که لباس رزم به تن کرده‌اند و مارش نظامی می‌دهند، در اکثر صفحه‌ها و سایت‌های اینترنتی قابل مشاهده است. وجه مشترک بیشتر این تصاویر یا ویدیوها نیز پرچم مشکی است که عبارت «لااله الاالله» روی آن نقش بسته است. در اغلب این تصاویر مردی بلندقامت در لباس رزم دیده می‌شود که با پارچه مشکی چهره خود را پوشانده و مقابل کودکان معصوم ایستاده تا درس آدم‌کشی به آن‌ها بدهد. بررسی‌ها نشان می‌دهد برخی از این کودکان تنها چهار سال دارند و هنوز هیچ ایده‌ای در مورد مرگ و زندگی ندارند، اما قرار است با جان خود سلاحی برای مبارزه خلق کنند. بررسی‌ها نشان می‌دهد تنها در فاصله ابتدای ژانویه ۲۰۱۵ تا پایان آن ماه، ۸۹ کودک سرباز جان خود را از دست داده‌اند. تعداد عملیات داعش که از کودکان در آن استفاده می‌کند، هر روز بیشتر می‌شود. طبق آمار در سال ۲۰۱۶ بیشترین تعداد کودکان در عملیات جنگی و تروریستی مشارکت داشته‌اند. اکثر کودکانی که داعش از آن‌ها استفاده می‌کند، عراقی یا سوری هستند و ۴۰ درصد مرگ‌ها نیز در حمله انتحاری به خودروها و وسایل نقلیه صورت می‌گیرد. «شهید» عنوان وسوسه‌برانگیزی است که داعش بیشترین استفاده را از آن می‌برد. کودکان خود را به کشتن می‌دهند تا عنوان «شهید» را برای خود دست‌وپا کنند، غافل از این‌که بعد از مرگ نیز باید عنوان «تروریست» را با خود به یدک بکشند.

شماره ۶۷۷

کتابفروشی الکترونیک طاقچه

 

برچسب ها:
نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟