تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۳/۰۴ - ۰۵:۰۱ | کد خبر : 3023

شب بخیر خانم فرمانده

گفت‌وگو با پریناز ایزدیار، بازیگر فیلم «ویلایی‌ها» فرنوش ارس‌خانی اولین بار قبل از دیده شدنش در سینما، برای سریال «شهرزاد» و زمان بازی در فیلم «ابد و یک روز»، با هم گفت‌وگو داشتیم. مثل یک بازیگر پخته و میان‌سال و البته باهوش درباره مسیر بازیگری‌‌اش حرف می‌زد و هم‌چنان خودش را مدیون انتخاب حسن فتحی […]

گفت‌وگو با پریناز ایزدیار، بازیگر فیلم «ویلایی‌ها»

فرنوش ارس‌خانی

اولین بار قبل از دیده شدنش در سینما، برای سریال «شهرزاد» و زمان بازی در فیلم «ابد و یک روز»، با هم گفت‌وگو داشتیم. مثل یک بازیگر پخته و میان‌سال و البته باهوش درباره مسیر بازیگری‌‌اش حرف می‌زد و هم‌چنان خودش را مدیون انتخاب حسن فتحی در سریال «زمانه» می‌دانست…
پریناز ایزدیار یکی از بازیگران موفق این روزهای سینمای ایران است که شاید هیچ‌کس فکرش را نمی‌کرد که بازیگر نقش کوتاه و فرعی فیلم «ورود آقایان ممنوع»، امروز به یکی از پرکارترین و مهم‌ترین بازیگران زن جوان سینمای ایران بدل شود. یکی از نکات جالب توجه و بارز شخصیتی او که در کارش هم تاثیر گذاشته است، بی‌اعتنایی و مغرور نشدن به همین موقعیت کنونی بازیگری‌اش است. این را از همان لحن و شیوه برخوردی که در این مصاحبه همانند گفت‌وگوی دو سال قبل چلچراغ داشت، متوجه شدم.

تجربه حضور در «ویلایی‌ها» بعد از دریافت سیمرغ جشنواره فیلم فجر برای شما اتفاق افتاد؛ یک نقش بسیار متفاوت و ارزشی که کمتر در سینمای ایران شاهد چنین کاراکتری بودیم. این نقش چگونه سراغ شما آمد؟
چندان دقیق نمی‌دانم ابتدا پیشنهاد حضور من در این فیلم، از جانب چه کسی مطرح شد. فقط می‌دانم که خود خانم قیدی تمایل داشتند من نقش فرمانده را بازی کنم. دستیار خانم قیدی با من تماس گرفتند و بعد از خواندن فیلمنامه یک قرار حضوری گذاشتیم و خیلی زود به توافق و نتیجه رسیدیم. به نظرم فضای فیلمنامه این‌قدر متفاوت و عجیب بود که وقتی آن را می‌خواندی، می‌ترسیدی از این‌که چگونه قرار است ساخته شود. «ویلایی‌ها» فیلم بسیار سختی بود، ولی به نظرم ارزش بازی کردن را داشت.
وقتی فیلمنامه را می‌خواندید، مواجهه‌تان با کاراکتر فرمانده به چه شکل بود؟ از سخت بودن این نقش نگران نبودید؟
خیلی وقت بود که دلم می‌خواست در فیلمی مرتبط با ژانر دفاع مقدس بازی کنم؛ اما یا قسمت نمی‌شد یا پیشنهادها دل‌چسب نبودند. وقتی فیلمنامه این کار خواندم، از همان ابتدا نقش را دوست داشتم، اما زیاد با واژه «فرمانده» بودنش موافق نبودم. چون خیری به جنوب نرفته بود که فرمانده باشد، آن‌جا رفته بود تا هر کاری از دستش برمی‌آید، انجام دهد. من میزان زنانگی را که در ژانر این فیلم وجود داشت، خیلی دوست داشتم…
زمانی که قرار برای بازی در این فیلم گذاشتید، با اتکا به فیلمنامه، چند درصد از شخصیت فرمانده را شناختید؟
من با هر کاراکتر و نقشی مثل یک کتاب یا فیلم برخورد می‌کنم و اولین چیزی که زمان خواندن فیلمنامه برایم مهم است، میزان ارتباطم با نقش است. من خیلی دنبال مابه‌ازای بیرونی نقش‌ها نمی‌گردم و بیشتر ارتباط درونی و حسی‌ام با نقش مهم است. در مورد خانم خیری هم این اتفاق برای من افتاد. قطعا من سختی‌ها و عشقی را که این نقش در زندگی داشت، به آن شکل تجربه نکرده بودم، ولی به‌عنوان یک زن و یک انسان سعی کردم موقعیت او را درک کنم. به نظرم خانم خیری یک زن محکم بود و من بیشتر از هر چیزی سعی کردم آن لحظه و موقعیتی را که او در آن قرار می‌گیرد، درست بازی کنم؛ چه آن لحظه‌ای که دستور می‌دهد و یک قانون را اجرا می‌کند، و چه آن لحظه که عاشق همسرش است و برای شهید شدن او گریه می‌کند.
آیا تصویری که ما از نقش فرمانده در این فیلم می‌بینیم، همه چیز آن از پیش طراحی شده بود، یا این‌که خودتان هم تحقیقی در این زمینه داشتید که مواردی را به نقش اضافه کنید؟
خانم قیدی یک‌سری فیلم‌های مستند از آن خانم‌های فیلم (که به شکل واقعی وجود داشتند) به من داد که خیلی به در آمدن نقش کمک کرد. تقریبا بخش مهمی از ویژگی‌های شخصیت‌ها به نوعی الهام‌گرفته از آن فیلم‌ها بود. البته بخش زیادی‌ از فیلمنامه هم حاصل تحقیقی بود که خانم قیدی سال‌ها روی آن داشتند و این خیلی به ما کمک کرد.
تجربه کار کردن با یک کارگردان زن آن هم در فضایی کاملا زنانه چه ویژگی‌هایی داشت؟
من همیشه دلم می‌خواست با یک کارگردان خانم کار کنم و از این بابت خیلی خوشحالم که افتخار همکاری با خانم قیدی در این کار نصیبم شد. کار کردن با یک کارگردان زن مسلما تجربه متفاوتی است و خیلی بی‌واسطه‌ و راحت یک بازیگر زن می‌تواند با هم‌جنس خودش در مورد هر چیزی صحبت کند. این اتفاق در این فیلم باعث شد پذیرش ابعاد کاراکتر برای بازیگر راحت‌تر باشد.
به نظرم گریم و لباس هم نقش مهمی در شکل‌گیری شخصیت فرمانده داشته؛ به‌خصوص آن چادری که بر سر می‌کند و در مواجهه با موقعیت‌های مختلف حالت آن را تغییر می‌دهد…
همان مستندهایی که ما تماشا می‌کردیم، به این موضوع خیلی کمک کرد. البته با طراح لباس هم درباره چادر سر کردن خانم خیری خیلی صحبت ‌کردیم. شیوه چادر سر کردن او در موقعیت‌های مختلف متفاوت است و ما با تمرین زیاد سعی کردیم موقعیت‌های مختلف چادر سر کردن او را اجرا کنیم.
وقتی در این فیلم حضور پیدا کردید، چقدر خودتان حدس می‌زدید که این کار هم بتواند مثل «ابد و یک روز» دیده شود؟
شاید در مرحله خواندن فیلمنامه قبل از این‌که بخواهم به این چیزها فکر کنم، برایم مهم است که چقدر کار می‌تواند موفق و آبرومند باشد، یا چالش جدیدی در کارم ایجاد کند که برایم تازگی داشته باشد. من در «ویلایی‌ها» همه این چیزها را دیدم. اما وقتی وارد فیلم شدم و تعهد دادم و قرارداد بستم (مثل همه کارهای دیگری که در آن‌ها بازی کردم)، تمام این فکرها را کنار گذاشتم و فقط به این فکر کردم که کارم را به بهترین شکل درست انجام دهم…
دوست نداشتید برای بازی در این فیلم در جشنواره فیلم فجر نامزد شوید یا دوباره سیمرغ بگیرید؟
نه. شاید کمی این موضوع شعاری به نظر برسد، ولی من هیچ‌وقت دغدغه جایزه گرفتن یا کاندیدا شدن نداشتم. شاید نزدیک ایام جشنواره، کمی هیجان‌زده باشم، ولی همیشه سعی می‌کنم که هیجان خودم را کنترل کنم و به خودم آسیب نزنم.
یعنی شما تا قبل از «ابد و یک روز» هم به جایزه فکر نمی‌کردید؟!
نه. یادم است اواسط فیلم‌برداری «ابد و یک روز» خیلی از دوستان سر کار به من می‌گفتند که تو به احتمال زیاد برای این فیلم کاندیدا می‌شوی، اما من می‌گفتم تو را به خدا به من این چیزها را نگویید، بگذارید این نقش را با خیال راحت تمام کنم! چون من خودم را می‌شناسم و می‌دانم که این موضوع ممکن است من را از مسیری که هدفم است، خارج کند…
قطعا جایزه لذت‌بخش است و من بی‌نهایت از جایزه‌ای که برای «ابد و یک روز» دریافت کردم، بسیار خوشحالم، ولی سعی می‌کنم خیلی به آن فکر نکنم.
بگذریم… ارتباط شما با طناز طباطبایی، که پارتنر اصلی شما در فیلم «ویلایی‌ها» است، چگونه شکل گرفت؟
ارتباط ما به‌سادگی و درست و راحت شکل گرفت. ما هم در تهران و هم جنوب با هم دورخوانی و تمرین داشتیم و تمام سکانس‌هایی هم که با هم بازی کردیم، خیلی راحت و خوب گذشت. «ویلایی‌ها» با توجه به سختی‌ها و وضعیت آب‌وهوایی گرم و طاقت‌فرسایی که داشت، اما پشت صحنه به‌شدت آرام و خوبی داشت و من با تمام پارتنرها خصوصا صابر ابر که در «تابستان داغ» هم یک تجربه مشترک دیگر با او داشتم، ارتباط بر قرار کردم.
و اگر کمی از نقشتان در این فیلم فاصله بگیرید، فکر می‌کنید این شخصیت و این فیلم چه جایگاهی در کارنامه‌تان دارد؟ با توجه به سختی‌ها و فشارهایی که برای بازی در این فیلم متحمل شدید، آیا حاضرید دوباره در یک کار جنگی بازی کنید؟
صددرصد. اگر پیشنهاد کار جنگی به من شود و نقش را دوست داشته باشم، حتما آن را بازی خواهم کرد. همان‌طور که قبلا هم به این موضوع اشاره کردم، من از بازی در فیلم «ویلایی‌ها» بسیار خرسند هستم و با این‌که سهم کوچکی از این فیلم داشتم، ولی به‌شدت از آن راضی‌ام و امیدوارم قسمت بشود که باز هم در چنین کارهایی بازی کنم.
در حال حاضر مشغول بازی در چه کاری هستید؟
مدتی است که بازی در فیلم «هت تریک» رامتین لوافی را به پایان رساندم و در حال حاضر هم مشغول «شهرزاد ۲» حسن فتحی هستم…
شما به نوعی با اعتماد و اطمینان حسن فتحی وارد کار جدی بازیگری شدید. آیا برای انتخاب آثار سینمایی از او مشورت و راهنمایی می‌گیرید؟
همان‌طور که می‌دانید، مسیر حرفه‌ای کار من با آقای فتحی و از سریال «زمانه» شروع شد. آقای فتحی با راهنمایی‌هایشان چیزهایی را به من یاد دادند که شاید تا پنج سال پیش هیچ نوع آگاهی‌ نسبت به آن‌ها نداشتم و اصلا نمی‌دانستم بازیگر باید چه کاری انجام دهد تا زود فراموش نشود. بی‌شک من بخش زیادی از موفقیتم را مدیون اعتماد آقای فتحی هستم.
آگاهی نسبت به انتخاب نقش‌ها و راه‌ورسم فراموش نشدن بازیگر که به آن اشاره کردید، برای شما چگونه محقق شد؟
من سعی می‌کنم اول از همه فیلمنامه را دوست داشته باشم و بعد کاراکتر را. خیلی وابستگی به این موضوع ندارم که کارگردان فلان اثر حتما باید یک آدم سرشناس و صاحب‌نام باشد. البته بسیاری از اسم‌ها هستند که من هم مثل اغلب بازیگرها دوست دارم با آن‌ها کار کنم، ولی سعی می‌کنم خودم را زیاد درگیر این موضوع نکنم؛ بنابراین کارکردن با فیلم اولی‌ها را دوست دارم و به شرط فیلمنامه و نقش خوب، نقش را به‌راحتی می‌پذیرم.

شماره ۷۰۷

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟