تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۲/۲۴ - ۰۶:۵۸ | کد خبر : 2904

صدا… دوربین… رأی!

نگاهی به فیلم‌های تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری احسان ناظم بکایی فیلم‌های تبلیغاتی همیشه از بازوهای کارآمد در سازوکار میدان رقابت انتخاباتی‌اند؛ سازوکاری که در شش دوره اول انتخابات ریاست جمهوری ایران چندان مورد توجه قرار نگرفتند. شرایط انقلاب و برگزاری سه دوره تقریبا پی‌درپی انتخابات ریاست جمهوری در عرض دو سال (از سال ۵۸ تا […]

نگاهی به فیلم‌های تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری

احسان ناظم بکایی

فیلم‌های تبلیغاتی همیشه از بازوهای کارآمد در سازوکار میدان رقابت انتخاباتی‌اند؛ سازوکاری که در شش دوره اول انتخابات ریاست جمهوری ایران چندان مورد توجه قرار نگرفتند. شرایط انقلاب و برگزاری سه دوره تقریبا پی‌درپی انتخابات ریاست جمهوری در عرض دو سال (از سال ۵۸ تا ۶۰) که نتیجه عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر و شهادت رجایی بود، از یک طرف و سال‌های جنگ و سازندگی که سه دوره بعد را تحت تاثیر قرار داد، از سویی دیگر، از عوامل مهم این عدم توجه بود. ضمن این‌که در آن سال‌ها، تلویزیون دو شبکه نصفه و نیمه و با ضریب نفوذ پایین داشت. در اواسط دهه ۷۰ و دولت دوم سازندگی که ثبات سیاسی- اقتصادی منتج به افتتاح و گسترش شبکه‌های تلویزیونی و ضریب نفوذ شد، جایگاه تلویزیون در زمینه تبلیغات انتخاباتی هم بالا رفت. در این‌جا نگاهی داریم به چهار دوره‌ای که ساخت فیلم‌های تبلیغاتی و پخش آن از تلویزیون مورد توجه قرار گرفت.

دوره هفتم/ ۱۳۷۶
در سالی که نخل طلای کن به «طعم گیلاس» عباس کیارستمی رسید، نگاه سینمایی هم وارد تبلیغات ریاست جمهوری شد. هر چهار نامزد از فرصت ساخت یک فیلم تبلیغاتی استفاده کردند. بهزاد بهزادپور، فیلم انتخاباتی آقای ناطق نوری، رئیس مجلس را ساخت. این فیلم، تلفیقی از زندگی‌نامه نامزد و همین‌طور تاییدیه‌های افراد سرشناس درباره او بود. دوربین، در برابر هر فرد شناس، حرکتی افقی از سمت راست به چپ و برعکس داشت. اگرچه نقطه ضعف آن، جایی از خاطرات بود که آقای ناطق نوری اشاره می‌کرد که برای فرار از دست ماموران شاه، عمامه مشکی و ردای سیدی به تن کرده که به نظر بعضی‌ها، در دوره‌ای که نامزد رقیب روی همین نکته مانور می‌داد، نتیجه‌ای معکوس داشت. فیلم تبلیغاتی وزیر ارشاد سابق را مرحوم سیف‌الله داد، بهروز افخمی و تعدادی از سینماگران اصلاح‌طلب ساختند. روایت سینمایی و احساسی از سفرهای اتوبوسی آقای خاتمی که موسیقی حماسی و تاثیرگذاری داشت، نقش موثری در جلب آرای عمومی داشت. ضمن این‌که گپ کوتاه مهدی حجت با خاتمی که درباره مسائل شخصی او بود، فضای رسمی سیاسی کشور را تحت تاثیر قرار داد. اما فیلم آقای ری‌شهری با توجه به این‌که او، رئیس سازمان حج و زیارت بود، با نمایی از کعبه شروع می‌شد. یوسف مناجاتی، حسین فردرو، اسدالله ایمن در کنار هم مجموعه‌ای از تعریف‌ها و تمجیدها را از رئیس این سازمان، تهیه کردند که بیشتر به یک مستند ستایش‌گونه شبیه بود تا فیلم تبلیغاتی. مهجورترین فیلم این دوره را هم ستاد انتخاباتی مرحوم زواره‌ای ساخت. فیلم کلا نگاهی مستندوار به روستای محل تولد نامزد داشت و با تاکید بر فیلم‌های آرشیوی و سخنرانی‌ها در مجلس و… بیشتر روی گذشته زواره‌ای مانور می‌داد تا برنامه‌های آینده. این فیلم، سازنده مشخصی نداشت و به دلیل نگاه کلی‌اش به پدیده انتخابات، به تیزرهای دعوت به حضور در انتخابات توسط صدا و سیما می‌مانست.

دوره هشتم/ ۱۳۸۰
یکی از پرترافیک‌ترین ادوار انتخابات ریاست جمهوری. ۱۰ نامزد که تاثیر فیلم‌های تبلیغاتی را دیده بودند، همگی به ساخت فیلم، اصرار و تاکید داشتند. «ایستاده‌ام چو شمع» فیلم تبلیغاتی آقای خاتمی بود که احمدرضا درویش آن را ساخت. فیلمی که اشاره به این بیت داشت: «در عاشقی گریز نباشد ز سوز و ساز/ استاده‌ام چو شمع، مترسان ز آتشم» بیتی که خاتمی هنگام ثبت‌نام برای انتخابات، درحالی‌که اشک می‌ریخت، می‌خواند. فیلم درویش، دو نیمه داشت. نیمه اول نیمه نقد چهار سال ریاست جمهوری بود و کراهت خاتمی برای ثبت‌نام مجدد، اما نیمه دوم ریتمی تند داشت که تهییج و تشویق بود برای ادامه دادن مسیر. روند اعتراضی احمد توکلی به فیلمش هم سرایت کرد. در افتتاحیه فیلم این نماینده مجلس، ناگهان دختری جوان به نقد اوضاع می‌پردازد و گریه می‌کند. ضیاالدین دری در ادامه فیلمی که برای توکلی ساخت، او را در برابر اکبر نبوی، منتقد سینمایی قرار داد تا گفت‌وگویی در نقد دولت اول اصلاحات شکل بگیرد. اما این، تنها فیلم دری نبود. «گل آفتابگردان»، فیلم دیگری بود که او برای نامزدی دیگر ساخت که اتفاقا جنجالی‌ترین فیلم آن دوره شد و در محاق توقیف قرار گرفت. در فیلم آقای فلاحیان که وزیر اطلاعات دوران آقای هاشمی بود، موضوع قتل‌های زنجیره‌ای، دادگاه میکونوس و… روایت می‌شد و شراره یوسف‌نیا، بازیگر جوان نه‌چندان مطرح، سراغ این موضوعات می‌رفت که البته این فیلم هیچ‌وقت از مجاری قانونی دیده نشد. فیلم آقای محمود کاشانی بیشتر به ماجرای ملی شدن صنعت نفت در دوران پدرش آیت‌الله کاشانی می‌پرداخت. آقای جاسبی در فیلمش سراغ محبوبیتش بین دانشجویان دانشگاه آزاد رفته بود. حسن غفوری‌فرد هم که در دوران آقای هاشمی، رئیس سازمان تربیت بدنی بود، با لحنی آرام و کند به سابقه ورزشی‌اش اشاره داشت. حضور آقای خاتمی در فیلم تبلیغاتی آقای شمخانی هم عجیب بود. شمخانی، وزیر دفاع کابینه اصلاحات در فیلمش، بخش‌هایی از معرفی شدنش در مجلس توسط خاتمی را گذاشته بود. کاری که با توجه به نامزدی خود آقای خاتمی عجیب بود. فیلم آقای هاشمی‌طبا، رئیس سازمان تربیت بدنی هم به یک مستند درباره تاریخ ایران شبیه بود. فیلم‌های آقایان شهاب‌الدین صدر و منصور رضوی هم فقط مشکلات را مطرح می‌کردند و نوعی کپی ضعیف از فضای صمیمانه فیلم خاتمی در دوره قبلی بودند.

دوره نهم/ ۱۳۸۴
در این دوره، هر نامزد می‌توانست دو فیلم کوتاه داشته باشد. بدین ترتیب، هشت نامزد و ۱۶ فیلم وارد میدان شدند. سیاهه سازندگان فیلم‌ها هم نشان می‌داد این میدان، میدانی مهم برای نامزدها و فیلم‌سازان شده است. کمال تبریزی، رسول صدرعاملی، رخشان بنی‌اعتماد، احمدرضا درویش، بهروز افخمی، جواد شمقدری، رسول ملاقلی‌پور و مهدی فخیم‌زاده ازجمله کارگردانانی بودند که وارد این رقابت تبلیغاتی شدند. کمال تبریزی، فیلم اول آقای هاشمی رفسنجانی را ساخت که تقریبا هنوز نمونه و نماد فیلم‌های تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری است. در این فیلم، تبریزی سراغ زندگی خصوصی او که سال‌ها رئیس جمهور و رئیس مجلس بوده رفت. هاشمی در خانه‌اش درحالی‌که نامه‌ای به «دردانه عزیز»ش می‌نوشت، از مشکلات و مسیری که طی شده می‌گفت. دیدن آیت‌الله، بدون لباس روحانیت در کنار همسرش، عفت، نماهایی ماندگار بود. در دومین فیلم آقای هاشمی، صدرعاملی تعدادی جوان را در میزگردی روبه‌روی او نشانده بود که در انتها دختری جوان علیه شرایط موجود می‌شورید و آیت‌الله را به گریه می‌انداخت. جواد شمقدری در هر دو فیلمش برای آقای احمدی‌نژاد، سبکی ساده و روایی را برای ساده‌زیستی شهردار تهران انتخاب کرده بود. که درنهایت جواب هم گرفت. فیلم آقای علی لاریجانی، رئیس سابق صدا و سیما را هم مهدی فخیم‌زاده ساخته بود. در این فیلم، فخیم‌زاده و دانیال حکیمی در حال بدن‌سازی و هارتل زدن به سخنان فلسفی لاریجانی گوش می‌دادند تا خاطره عضلات فخیم‌زاده از حرف‌های لاریجانی ماندگارتر شود. مرحوم رسول صدرعاملی در فیلم آقای محسن رضایی، او را روبه‌رویش نشانده بود و با آن عینک آفتابی بزرگ و مشهورش، گویی فرمانده سابق سپاه را بازجویی می‌کرد. بهروز افخمی در سومین دوره پیاپی فیلم‌سازی‌اش، فیلم رئیس مجلس سوم را می‌ساخت که شباهت زیادی به فیلم تبلیغاتی سال ۷۶ خاتمی داشت. آقای مصطفی معین، ساخت فیلم تبلیغاتی‌اش را به رخشان بنی‌اعتماد و سعید ابراهیمی‌فر سپرد. در بخش اول، گفت‌وگو با سعید حجاریان و در بخش دوم گفت‌وگو با جوانان که هیچ کدام از دو بخش، شور و هیجان نداشتند. احمدرضا درویش در فیلم آقای قالیباف، او را در برابر اسماعیل میرفخرایی، مجری کارکشته قرار داد و تصاویری خوش آب و رنگ از خلبانی، فرمانده سابق نیروی انتظامی، نشان داد. اما عجیب‌ترین فیلم این دوره، فیلم آقای مهرعلیزاده، رئیس سازمان تربیت بدنی بود. فیلمی که محرم زینال‌زاده، بازیگر فیلم بای سیکل ران برای او ساخت، شباهت قریبی به فیلم‌های جشنواره پسند داشت. فیلم با به دنیا آمدن مهرعلیزاده و بزرگ شدنش و همین‌طور نمایش باهوشی‌اش در کودکی شروع می‌شد و تا زمان فعلی و اهدای گل سرخ به مخاطبان به پایان می‌رسید.

دوره دهم/ ۱۳۸۸
چهار نامزد در این دوره حاضر بودند اما تعداد کارگردان‌ها نشان می‌داد که فیلم‌ها، مهمند. جواد شمقدری، مجید مجیدی، احمدرضا درویش، محمدعلی فارسی، علی معلم و بهروز افخمی پا در میان گذاشتند. جواد شمقدری هر دو فیلم آقای احمدی نژاد را ساخت که نگاهی به چهار سال ریاست جمهوری و سفرهای استانی داشت، اما آن‌چه در این دو فیلم بیشتر به چشم آمد، سبزی کاری با پیژامه در باغچه حیاط خانه رئیس جمهور توسط احمدی‌نژاد بود. اگرچه در مقابل این فیلم، سی‌دی‌ایی با نام «۹۰ سیاسی» در خیابان‌ها دست به دست می‌شد که مجموعه‌ای از انتقادات بر پایه اعداد و ارقام بود. مجید مجیدی در فیلم تبلیغاتی‌اش سراغ دوران مدیریت هشت ساله جنگ رفته بود و درویش در دومین فیلم تبلیغاتی، تمی گفت‌وگو محور را سر و شکل داده بود. افخمی برای چهارمین بار پیاپی، فیلمی تبلیغاتی ساخت که این بار، محورش گفت‌وگویی سه نفره بود. محمدعلی فارسی، مستندساز کارکشته هم نگاهی مستند وار به زندگی جنگی و سیاسی آقای رضایی داشت. با این حال تمام این فیلم‌ها زیر سایه مناظره‌های داغ و زنده قرار گرفت که در تاریخ تلویزیون ایران بی‌سابقه بود و یکی از آن‌ها، رکورد تماشاگران تلویزیون را شکست.

شماره ۷۰۶

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟